امین عباسی امین عباسی امین عباسی بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
امین عباسی امین عباسی امین عباسی امین عباسی امین عباسی

امین عباسی

 خلیفه عباسی، از بانیان روکش زرین درِ کعبه ابوعبدالله محمد ملقب به امین، ششمین خلیفه عباسی پسر هارون الرشید و مادرش ام جعفر زبیده، دختر جعفر بن منصور، است. او در شوال سال 170ق. در بغداد زاده شد.[1] امین خوش چهره، چهار شانه[2]، نیرومند، شجاع، بخشند

 خليفه عباسي، از بانيان روكش زرين درِ كعبه

ابوعبدالله محمد ملقب به امين، ششمين خليفه عباسي پسر هارون الرشيد و مادرش ام جعفر زبيده، دختر جعفر بن منصور، است. او در شوال سال 170ق. در بغداد زاده شد.[1] امين خوش چهره، چهار شانه[2]، نيرومند، شجاع، بخشنده، و آگاه به شعر وادبيات بود. وي را بسيار سست‌رأي و بي‌تدبير، خوش‌گذران و علاقه‌مند به شكار و ماهي‌گيري خوانده‌اند.[3] او در حكومت پدر عهده‌دار اداره عراق و شام و مغرب شد و برادرانش مأمون و مؤتمن نيز بر قسمت‌هاي مركزي و شرقي قلمرو گسترده پدرشان حكومت مي‌كردند.[4] به رغم درايت و كارداني بيشتر مأمون نسبت به امين و اعتراف پدرش به اين نكته، امين با نفوذ مادرش و ديگر بزرگان خاندان عباسي[5] و به دليل آن‌كه مادر مأمون كنيزي ايراني بود، به عنوان وليعهد اول هارون برگزيده و براي او از مردم بيعت گرفته شد.[6]

 

امين در نيمه جمادى الاولى سال 193ق. در پي مرگ پدرش به خلافت رسيد.[7] دوران پنج ساله خلافت او با هزينه كردن گنجينه هارون عباسي در عياشي‌ها و خوشگذراني‌هاي امين سپري شد.[8] نيز رقابت و در‌گيري ميان امين و مأمون كه در تقسيم قدرت ميان آنان به دست پدرشان[9] و تحريكات بزرگان عباسي و كار‌گزاران حكومتي ريشه داشت[10]، زمينه‌هاي گسترش ناآرامي در سرزمين‌هاي اسلامي را فراهم كرد. همين وضع موجب گرديد تا امين بر خلاف پيشينيان خود، با امام رضا(عليه السلام) و ديگر علويان رودررو نشود.[11] در روايتي، آن امام كشته شدن امين به دست مأمون را پيشگويي كرده بود.[12]

 

امين بر خلاف سوگند و تعهدنامه نهاده در كعبه، به تحريك علي بن عيسي و فضل بن ربيع، از كار‌گزاران دوره هارون و از رقباي فضل بن سهل ايراني، مأمون را بركنار كرد و براى وليعهدي پسرش موسي به سال194ق. بيعت گرفت[13] و از ذكر نام برادرانش عبدالله (مامون) و قاسم (مؤتمن) بر منبرها جلوگيري كرد و به بهانه‌اي به خانه ام عيسى، ‌همسر مأمون، ‌هجوم برد.[14] سرانجام بين دو برادر نبردي رخ داد كه به شكست سپاهيان امين و كشته شدن او در محرم سال 198ق. انجاميد[15] و مأمون به عنوان خليفه روي كار آمد. خلافت امين چهار سال و هفت ماه و 21 روز و سنش 27 سال و سه ماه يا 28 سال بود و دو پسر به نام موسى و عبدالله به جاى گذاشت.[16]

 

امين و حرمين شريفين

 امين به هنگام حج‌‌گزاري هارون به سال 186ق. حضور داشت. در اين سفر، هارون در جمع فرزندان و سران لشكري و كشوري در دو فرمان جداگانه، مراتب فرمانبرداري و اطاعت مأمون براي امين و نيز احترام و وفاداري امين به جانشيني مأمون را نگاشت[17] و حاضران را بر آن شاهد گرفت. آن دو تعهد كردند كه در صورت تخلف از اين فرمان‌ها، امين 50 سال و مأمون 30 سال پياده حج به جا آورند و همه دارايي آن‌ها صدقه داده شود و همه همسرانشان سه طلاقه گردند.[18] اين فرمان‌ها درون كعبه آويخته شد.[19] اما همان گونه كه ياد شد، امين به محض رسيدن به خلافت، به عهد خود پشت كرد.

 

وي در نخستين سال خلافتش در نيمه جمادى الثاني سال 193ق. در حالي كه اعلان حج كرده بود، با يادآوري وصيت هارون كه هيچ يك از خلفاى بنى‌عباس در پي او حق انجام حج ندارد، از سفر منصرف شد.[20] دليل اين فرمان هارون، در منابع تاريخي بازتاب نيافته است.[21] تنها در‌گزارشي آمده كه حج نگزاردن خلفاي پس ازهارون، پيشگويي فضيل عياض يا ابوبكر بن عياش راوي بر پايه روايت امام علي(عليه السلام) بود كه آن را براي هارون بيان كرده بودند.[22]

 

در پي انصراف امين از حج، مادرش ام جعفر زبيده در ماه رمضان همان سال عمره ‌گزارد. او كه در دوران هارون دستور حفر چشمه مُشاش[23] را داده بود، در اين سفر با استفاده از آن چشمه، منبع‌هاى آب ساخت و حوض‌ها و سقاخانه‏هايي ترتيب داد. به مناسبت اين سفر زبيده، امين 000/20 مثقال طلا يا 000/80 دينار طلا فرستاد تا روى در كعبه و ميخ‌هاى در و آستانه آن را با ورقه‌هاي زرين روكش كنند.[24]

 

در حكومت امين، اميران حج بدين ترتيب بودند: سال 193و 195ق. داود بن عيسي بن موسي عباسي[25]، سال 194ق. على بن هارون الرشيد و سال 196-197ق. عباس بن موسى بن عيسى عباسي. عباس در سال‌هاي ياد شده حاكم مكه نيز بوده است.[26] برخي از داود بن عيسي به عنوان والي مكه نيز ياد كرده‌اند.[27] بر پايه ‌گزارشي، وي به سال 196ق. در مدينه و مكه امين را از خلافت بركنار نمود و مردم را به بيعت با مأمون دعوت كرد.[28] داود بن عيسي عباسي نيز والي حرمين شريفين بود و چون 20 ماه در مكه اقامت كرد، مردم مدينه خواستار بازگشت او به مدينه شدند. وي در پي بركناري امين در حرمين نزد مأمون آمد. مأمون با پرداخت 000/500 درهم، او را همچنان بر حرمين ولايت داد.[29]

 

منابع

اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به كوشش فهيم شلتوت، مكتبة الخانجي، 1404ق؛ اثبات الهداة: الحر العاملي (م.1104ق.)، بيروت، مؤسسه اعلمي، 1422ق؛ الاخبار الطوال: ابن داود الدينوري (م.282ق.)، به كوشش عبدالمنعم، قم، الرضي، 1412ق؛ الامامة و السياسه: ابن قتيبه (م.276ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، الرضي، 1413ق؛ الانباء في تاريخ الخلفاء: ابن العمراني (م.580ق.)، به كوشش السامرائي، قاهره، الآفاق العربيه، 1419ق؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، بيروت، مكتبة المعارف؛ تاريخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1391ق؛ تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1410ق؛ تاريخ خليفه: خليفة بن خياط (م.240ق.)، به كوشش سهيل زكار، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن يعقوب (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ تجارب الامم: ابوعلي مسكويه (م.421ق.)، به كوشش امامي، تهران، سروش، 1379ش؛ التنبيه و الاشراف: المسعودي (م.345ق.)، بيروت، دار صعب؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.456ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ حياة الامام علي بن موسي الرضا عليه‌السلام: باقر القرشي، قم، سعيد بن جبير، 1372ش؛ سيرة الائمة الاثني عشر: حسني هاشم معروف الحسيني، بيروت، دار التعارف، 1406ق؛ عيون اخبار الرضا عليه‌السلام: الصدوق (م.381ق.)، بيروت، اعلمي، 1404ق؛ كشف الغمه: علي بن عيسي الاربلي (م.693ق.)، تبريز، بني‌هاشمي، 1381ق؛ الكامل في التاريخ: ابن اثير (م.630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق؛ مروج الذهب: المسعودي (م.346ق.)، به كوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق؛ المنتظم: ابن الجوزي (م.597ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، 1412ق؛ النجوم الظاهره: ابن تغري بردي الاتابكي (م.874ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومي.

 

سيد رضا هدايتي

 

 
[1]. تاريخ يعقوبي، ج2، ص433؛ جمهرة انساب العرب، ص23؛ مروج الذهب، ج3، ص387.

[2]. تاريخ طبري، ج8، ص499.

[3]. التنبيه و الاشراف، ص302.

[4]. تجارب الامم، ج3، ص527؛ الكامل، ج6، ص173.

[5]. تاريخ طبري، ج8، ص275-276؛ النجوم الزاهره، ج2، ص81.

[6]. تاريخ طبري، ج8، ص275، 361؛ الامامة و السياسه، ج2، ص232-233.

[7]. تاريخ يعقوبي، ج2، ص433؛ مروج الذهب، ج3، ص387.

[8]. الانباء، ص89؛ الكامل، ج6، ص294؛ البداية و النهايه، ج10، ص241-242.

[9]. تاريخ‏ طبري، ج8، ص277، 365-366؛ تجارب الامم، ج3، ص528.

[10]. تجارب الامم، ج4، ص31؛ الكامل، ج6، ص228-229.

[11]. سيرة الائمة الاثني عشر، ج2، ص371؛ حياة الامام الرضا، ج2، ص238.

[12]. اثبات الهداة، ج4، ص326؛ كشف الغمه، ج2، ص315؛ عيون اخبار الرضا، ج2، ص226.

[13]. تاريخ طبري، ج8، ص376-377، 387، 406؛ التنبيه و الاشراف، ص300؛ جمهرة انساب العرب، ص24.

[14]. تاريخ يعقوبي، ج2، ص435-437.

[15]. تاريخ يعقوبي، ج2، ص440-441؛ تاريخ طبري، ج8، ص496-499؛ المنتظم، ج10، ص45-46.

[16]. تاريخ طبري، ج8، ص498-499؛ تاريخ يعقوبي،‌ ج2، ص442؛ التنبيه و الاشراف، ص302.

[17]. تاريخ ابن خلدون، ج3، ص222.

[18]. تاريخ ‏طبري، ج8، ص281؛ الانباء، ص76؛ الكامل، ج6، ص173.

[19]. التنبيه و الاشراف، ص300؛ الاخبار الطوال، ص387.

[20]. تاريخ‏ يعقوبي، ج2، ص434.

[21]. المنتظم، ج9، ص156؛ البداية و النهايه، ج10، ص200.

[22]. مروج الذهب، ج3، ص343؛ المنتظم، ج9، ص156؛ البداية و النهايه، ج10، ص200.

[23]. تاريخ يعقوبي، ج2، ص434.

[24]. تاريخ يعقوبي، ج2، ص434؛ اتحاف الوري، ج2، ص248.

[25]. تجارب الامم، ج4، ص83؛ تاريخ طبري، ج8، ص438؛ المنتظم، ج9، ص225.

[26]. تاريخ يعقوبي ج2، ص442؛ تاريخ طبري، ج8، ص373، 440-441، 498.

[27]. تاريخ خليفه، ص382؛ المنتظم، ج10، ص8.

[28]. تاريخ طبري، ج8، ص438؛ تجارب الامم، ج4، ص83.

[29]. تاريخ ابن خلدون، ج3، ص238؛ تاريخ الاسلام، ج13، ص44.

 




نظرات کاربران