اناشید الحاج بوی منثون اناشید الحاج بوی منثون اناشید الحاج بوی منثون بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
اناشید الحاج بوی منثون اناشید الحاج بوی منثون اناشید الحاج بوی منثون اناشید الحاج بوی منثون اناشید الحاج بوی منثون

اناشید الحاج بوی منثون

 سفرنامه منظوم حج از نویسنده‌ مسلمان ناشناس اسپانیایی در سده شانزدهم م. سفرنامه اناشید الحاج بوی منثون (Colaps del alhichante de Puey Monzon) به معنای «شعرهای حاجی اهل مُنسون» در اصل به خط الخامیادو (Aljamiado) بوده است؛ خط نگارش

 سفرنامه منظوم حج از نويسنده‌ مسلمان ناشناس اسپانيايي در سده شانزدهم م.

سفرنامه اناشيد الحاج بوي منثون (Colaps del alhichante de Puey Monzon) به معناي «شعرهاي حاجي اهل مُنسون» در اصل به خط الخاميادو (Aljamiado) بوده است؛ خط نگارش اسپانيولي به عربي كه اقليت مسلمان باقي مانده در اندلس پس از غلبه مسيحيان بر اين سرزمين (897ق./ 1493م.) براي نوشتن متون ديني خود از آن استفاده مي‌كردند.[1]

 

نام نويسنده دانسته نيست و جز اين‌كه مذهب مالكي داشته(ص110)، هيچ آگاهي از او در دست نيست. تاريخ ‌نگارش كتاب نيز معلوم نيست و تنها بر پايه شواهدي از متن كتاب مي‌توان هنگام اين سفر را حدود سال‌هاي پاياني سده شانزده و آغاز سده هفده م. دانست. (ص32) در اين دوران، به دليل فشار دولت مسيحي حاكم بر اسپانيا، مسلمانان سخت در محدوديت بودند و اجازه انجام آشكار هيچ يك از اعمال مذهبي خود را نداشتند.[2] اين كتاب از اندك منابعي است كه درباره چگونگي حج مسلمانان اسپانيا در اين دوران آگاهي‌هايي به دست مي‌دهد و اهميت آن نيز از همين رو است.[3]

 

بر پايه آن‌چه در اين كتاب آمده، سفر حج مسلمانان اسپانيايي، به طريق دريايي از سواحل اندلس به سوي شمال آفريقا و سپس مصر و پيوستن به كاروان حج مصر انجام مي‌پذيرفته است. نويسنده از شهر منسون (monzon) به سوي بندر والنسيا (valencia) حركت كرده و از آن‌جا به قصد اسكندريه سوار بر كشتي شده است.(ص35) وي در اين سفر تنها نبوده و تعدادي ديگر از مسلمانان او را به قصد حج همراهي مي‌كرده و شماري از بازرگانان نيز در كشتي حضور داشته‌اند. (ص42)

 

كشتي با سپري كردن عرض درياي مديترانه به تونس رسيده و سپس در نزديكي ساحل شمال آفريقا به سوي اسكندريه حركت كرده و در برخي بنادر لنگر انداخته است. شاعر از شهرهاي بندري تونس مانند حَمامات، هِراكله، مُنَستير، مَهديه، صَفاقُس، و جَربَه گذشته و به وصف برخي از اين شهرها پرداخته است. براي مثال، از بزرگي و جمعيت فراوان تونس و نيز از پوشش گياهي جربه سخن رانده است. (ص34-39)

 

كشتي آنان در ميانه راه گرفتار طوفاني سخت شد و مسافران براي نجات خود ناچار به بيرون ريختن همه كالاهاي خويش شدند و در پي نجات از مهلكه، تا رسيدن به بندري بر سر راه، غذاي باقي مانده را جيره‌بندي كردند. (ص44)

 

با رسيدن نويسنده به اسكندريه، سفر وي تا قاهره از راه زميني ادامه يافت. (ص46) او قاهره را شهري زيبا و پرجمعيت يافته و از روشنايي شب­هاي قاهره به دليل فراواني چراغ‌ها سخن گفته است.(47-48) وي كه در اندلس ناچار به پنهان كردن عبادات خود بوده، از فزوني مساجد در قاهره اظهار شگفتي كرده و شمار مساجد را 36هزار دانسته است كه اغراق‌آميز به نظر مي‌رسد. (ص48-50) وي از ديدار خود از اهرام مصر و مساجد ابن طولون، الازهر، الغوريه، آرامگاه شافعي و مشهد نفيسه دختر حسن بن زيد بن حسن7 (145-208ق)[4] كه نويسنده به اشتباه او را دختر امام حسين7 دانسته، سخن رانده است.(ص48-49)

 

امير الحاج مصر پيش از حركت سه روز در محلي به نام بركه چادر مي‌زد تا همه حاجيان جمع شوند و سپس كارواني بزرگ كه نويسنده شمار افراد آن را 100 هزار تن برشمرده، همراه با 25 شتر زينت شده با جواهرات كه پيشاپيش كاروان حركت مي‌كردند، راهي مدينه مي‌شد و در ميانه راه كاروان حلب نيز به آنان مي‌پيوست. (ص57-58) هنگام ورود كاروان به مكه، شريف مكه با گروهي سوار بر اسبان تزئين شده و همراه نوازندگان طبل به استقبال كاروان و امير الحاج مصر كه حامل پرده كعبه بود، مي‌آمدند. (ص64-65)

 

در مكه و مدينه، نويسنده جز اين‌كه احساسات دروني خود را در گراميداشت حرمين شريفين به نظم درآورده (ص66، 108) گزارشي كوتاه از بناها و مكان‌هاي مقدس حرمين ارائه كرده است. سفر او گويا ديرزماني پس از بازسازي مسجدالحرام (1576م./ 984ق.) در دوران سلطان سليم دوم (974-982ق./ 1566-1574م.) و سلطان مراد سوم عثماني (928-1003ق./ 1574-1594م.) انجام شده است.[5] او گزارشي از ساختمان مسجدالحرام به دست داده و از گلدسته‌هاي (مأذنه) آن سخن رانده (ص67) و شمار ستون‌هاي بخش مسقف حرم را 700 و شمار درهاي مسجد را 39 ياد كرده است. (ص68) وي همچنين به شب‌زنده‌داري مردم در مسجدالحرام و 900 چراغ كه مسجد را در طول شب روشن مي‌كرده، اشاره نموده است.(ص68) ترتيب نماز مذاهب از ديگر مسائلي است كه مورد توجه شاعر اندلسي قرار گرفته است. نمازهاي يوميه را نخست امام شافعي، سپس امام حنفي، آن گاه امام مالكي و سرانجام امام حنبلي بر پا مي‌كرده‌اند. امام جمعه نيز شافعي بوده است. (ص81-82)

 

شاعر در مكه به زيارت برخي مكان‌هاي مقدس از جمله خانه‌هاي خديجه(ص91)، ابوبكر (ص92)، علي(عليه السلام) و آسياب فاطمه (سلام الله عليها) (ص92) رفته و از كوه‌هاي ابوقبيس و ثور ديدن كرده و از جبل عرفه، صداي منا و وادي هلاكت اصحاب فيل سخن رانده است. (ص94-95، 97، 100، 106)

 

آگاهي‌هايي كه نويسنده از مدينه به دست داده، بسيار اندك است. وي در وصف مسجد مدينه تنها به وجود قبر عمر و ابوبكر در جوار قبر پيامبر و وجود مدفن حضرت فاطمه پايين پاي ايشان اشاره كرده و از قبر ابراهيم پسر پيامبر(صلي الله عليه و آله) كه به گفته او بيرون از مسجد در بقيع قرار داشته، سخن گفته است. (ص108-110) او قبر مالك بن انس را به اشتباه درون مسجدالنبي دانسته، در حالي كه قبر وي در بقيع است.(ص110)

 

آگاهي نويسنده از مسيحيت كه حاصل زندگي وي در اسپانياي آن روزگار است، ويژگي ممتازي به سفرنامه او داده است. حاصل اين آگاهي، توجه او به برخي زيارتگاه‌هاي مشترك ميان مسلمانان و مسيحيان است. نمونه آن‌ها درختي است در مصر كه شاعر به زيارت آن رفته است. طبق داستان‌هاي مسيحي، اين درخت در زمان فرار حضرت مريم از دست يهوديان، براي او شكافته شده و او در آن پناه گرفته است.(ص52) نمونه ديگر، ابراز افسوس و احساس گناه نويسنده از زيارت نكردن بيت المقدس كه زيارت هر دو گروه مسيحيان و مسلمانان را نشانه برتري آن دانسته است، وادي صابات كه محشر در آن واقع خواهد شد و نيز طور سينا در بازگشت به مصر است. (ص115-116، 118)

نسخه خطي و چاپ‌ها

دست‌نوشته اين سفرنامه همراه مجموعه‌اي از آثار نوشته شده به خط الخاميادو به سال 1884م. در خانه‌اي قديمي در روستاي موناسيد monacid از توابع ساراگوسا Zaragoza در اسپانيا به دست آمد.[6] اين سفرنامه همراه ديگر متون به دست آمده به شكل اصلي، به سال 1838م. با كوشش پابلو خيل PABLO GIL در مجموعه‌اي با نام COLECCION TEXTOS ALJAMIADOS در ساراگوسا به چاپ رسيد. اين سفرنامه را ماريانو دو پانو اي رواته Mariano de Pano y Ruata به سال 1896م. به خط اسپانيايي برگرداند و همراه با شرح و توضيحات فراوان كه شامل آگاهي‌هاي جغرافيايي و نكات تاريخي و مذهبي براي خواننده ناآشنا با اسلام است، با عنوان Colaps del alhichante de Puey Monzon در ساراگوسا به چاپ رساند.

 

اين كتاب كه عبدالله اجبيلو آن را به عربي برگردانده، به سال 2002م. به همت انتشارات ‌دار الفيصل الثقافيه با 152 صفحه و قطع وزيري در رياض به چاپ رسيده است.

 

… منابع

اطلس تاريخ الاسلام: حسين مونس، قاهره، الزهراء للاعلام العربي، 1407ق؛ الاعلام باعلام بيت الله الحرام: محمد بن احمد النهروالي (م.990ق.)، به كوشش علي محمد، قاهره، مكتبة الثقافة الدينيه، 1425ق؛ الاعلام: الزركلي (م.1396ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، 1997م؛ الاندلس في التاريخ: شاكر مصطفي، دمشق، وزارة الثقافه، 1990م؛ تاريخ عمارة المسجدالحرام: حسين عبدالله باسلامه، جده، تهامه، 1354ق؛ مرشد الزوار الي قبور الابرار: موفق الدين بن عثمان الشارعي (م.615ق.)، قاهره، الدار المصرية اللبنانيه، 1415ق؛ مطالعات اسلامي (فصلنامه): دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه مشهد؛ معجم البلدان: ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م.

 

كامران محمدحسيني

 

 
[1]. Bulletin (British Society for Middle Eastern Studies), Vol. 14, No. 1 (1987),The Moriscos and the Hajj,p15.

براي آگاهي‌ بيشتر درباره خط الخاميادو، نك: مطالعات اسلامي، ش63، ص195-196، «مدجنان و موريسكوها در فرهنگ اسپانيا».

[2]. درباره سلطه مسيحيان بر اسپانيا و مشكلات مسلمانان، نك: الاندلس في التاريخ، ص148-159؛ اطلس تاريخ الاسلام، ص190.

[3]. Bulletin (British Society for Middle Eastern Studies), Vol. 14, No. 1 (1987),The Moriscos and the Hajj,p21-23.

[4]. نك: مرشد الزوار، ج2، ص108؛ معجم البلدان، ج5، ص142؛ الاعلام، ج8، ص44.

[5]. درباره بازسازي مسجد در اين دوران، نك: الاعلام باعلام بيت الله الحرام، ص395-429؛ تاريخ عمارة المسجدالحرام، ص82-96.

[6]. مطالعات اسلامي، ش63، ص195، «مدجنان و موريسكوها در فرهنگ اسپانيا».

 




نظرات کاربران