اندونزی
پر جمعیت‌ترین کشور مسلمان جهان در جنوب شرقی آسیا اندونزی در میان کشورهای حج‌‌گزار بیشترین شمار حاجیان را دارد و از دیرباز بسیاری از ساکنان و مجاوران مکه و مدینه را به خود اختصاص داده است. این افراد بیشتر برای تحصیل دانش و گاه برای
پر جمعيتترين كشور مسلمان جهان در جنوب شرقي آسيا
اندونزي در ميان كشورهاي حجگزار بيشترين شمار حاجيان را دارد و از ديرباز بسياري از ساكنان و مجاوران مكه و مدينه را به خود اختصاص داده است. اين افراد بيشتر براي تحصيل دانش و گاه براي تجارت بدين شهرها ميآمدند.
اندونزي بزرگترين مجمع الجزاير جهان و سومين كشور پهناور آسيا است كه با وسعتي حدود 1957568 كيلومتر مربع، 245613043 تن را در خود جاي داده است. اين كشور از شمال به درياي چين، از شمال شرق و مشرق به اقيانوس آرام، و از جنوب و مغرب به اقيانوس هند محدود است و با دو كشور مالزي و گينه نو، مرز خاكي دارد. اندونزي داراي پنج جزيره اصلي به نامهاي بورنئو يا كاليمانتان، سوماترا، ايريان جايا، سولاوزي و جاوه است كه حدود 90% از مساحت كل اندونزي را تشكيل دادهاند. شمار جزاير اين كشور به درستي معلوم نيست. مهمترين و پرجمعيتترين جزيره اندونزي، جزيره جاوه و پايتخت اين كشور جاكارتا است كه در قديم بتاويا نام داشت.[1]
پيش از جنگ جهاني دوم، اندونزي را هند شرقي هلند ميخواندند؛ نامي كه استعمارگران بر آن نهاده بودند. خود اندونزياييها، سرزمين خويش را به نام جزاير آن به ويژه جاوه و سوماترا و گاه تاناه آير (آب و خاك) و نوسانتارا (جزاير ديگر) و يا به نام سلسلههاي حاكم بر آن سرزمين ميخواندند. به سال 1928م. نام اندونزي كه از پيوند دو كلمه يوناني ايندوس به معناي هندي و نسوس به معناي جزيره ساخته شد، در اين كشور رسميت يافت. اندونزي به لحاظ قومي و نژادي، با بيش از 300 گروه قومي كه تقريباً هر يك به زباني ويژه صحبت ميكند، جامعهاي چندگانه است. بيشتر اين گروهها
از نژاد مالايايي هستند.[2] مردم اين كشور به حدود 200 لهجه گوناگون صحبت ميكنند. حزب ملي اندونزي به سال 1927م. زبان اندونزي يا باهاسا ايندونسيا از لهجههاي زبان ملايو را به عنوان زبان رسمي اين كشور اعلام كرد.[3]
از نژاد مالايايي هستند.[2] مردم اين كشور به حدود 200 لهجه گوناگون صحبت ميكنند. حزب ملي اندونزي به سال 1927م. زبان اندونزي يا باهاسا ايندونسيا از لهجههاي زبان ملايو را به عنوان زبان رسمي اين كشور اعلام كرد.[3]
دين رسمي اندونزي اسلام است؛ اما قانون اساسي اين كشور آزادي مذهب را تضمين كرده است. حدود 90% مردم اين كشور مسلمان و ديگران پيرو اديان مسيحيت، هندو، بودا، جاندارپنداران و كنفوسيوس هستند.[4] نشر اسلام يكي از برجستهترين مراحل تاريخ اندونزي است. حضور بازرگانان مسلمان پيش از تثبيت اسلام در اين سرزمين، آشكار است؛ زيرا از همان سدههاي نخست، تجارت اندونزي در دست اعراب بود. مردم اندونزي از راههاي مسالمتآميز اسلام را به عنوان دين خود پذيرفتند. اين امر، نخست به دست بازرگانان ايراني و عرب مسلمان و در كنار آن، تغيير كيش نخبگان جامعه و برخي اتحادهاي سياسي صورت پذيرفت.[5]
تبليغ اسلام نخست در ميان ساكنان سواحل سوماترا در سده دوم و سوم ق. آغاز شد و در سده 7ق./13م. به تدريج رواج يافت.[6] شاهد آن، گزارشهاي جهانگردان از ماركوپولو است كه به سال 1292م. هنگام بازگشت از چين، اين كشور را اسلامي خوانده است. همچنين ابن بطوطه، جهانگرد معروف مغربي در سالهاي 1345-1346م. از اين منطقه عبور كرده و حاكم آنجا را پيرو مكتب شافعي خوانده است.[7]
جريان تصوف از عوامل مهم گسترش اسلام در اندونزي به شمار ميرود. اسلام در اين كشور از همان نخست زير تأثير افكار صوفيانه بود و بعدها نيز سلسلههاي صوفي همچون قادريه و نقشبنديه پيرواني بسيار را به سوي خود جذب كردند. تساهل عمومي تصوف درباره سنتهاي محلي، از دليلهاي تشويق و رشد بيشتر اسلام و تصوف در اين كشور است.[8]
مسلمانان اين كشور بيشتر پيرو مذهب شافعي هستند. مسلمانان به دو دسته كاملاً متفاوت مسلمانان سانتري و مسلمانان آبانگان تقسيم ميشوند. سانتريها كه بنيانگذار نهضت اسلامي محمديه در جاوه مركزي هستند، به لحاظ اعتقاد و تعصب شديد به اركان اسلام، از ديگر مسلمانان متمايزند؛ اما مسلمانان آبانگان پيرو آميزهاي از باورها، آيينها و مراسم آنيميسم، هندو، و اسلام هستند. فرهنگ عربي اسلامي با معتقدات برهمايي و باورهاي بومي آنها درآميخته و در معماري و آيينهاي مذهبي مسلمانان اندونزي آشكار است.[9] آماري دقيق درباره شيعيان اندونزي در دست نيست. وجود پادشاهان شيعه در مناطق گوناگون اندونزي به ويژه در منطقه آچه و همچنين نفوذ دانشوران و تاجران ايراني در دربار و دولتهاي اندونزي را ميتوان از دليلهاي پيدايش و رشد شيعه در اندونزي دانست.[10]
احزاب و تشكيلات مذهبي فراوان در اين كشور مشغول به تلاشند كه از آن جمله انجمن محمديه است. اين انجمن كه به سال 1912م. تأسيس شد، نخست تحت تأثير جريانات نوگرايي اسلام آغاز به كار كرده و بعدها در سايه وهابيت قرار گرفته است.[11]
تاريخ سياسي اندونزي در سدههاي چهاردهم و پانزدهم م. به دليل كمبود مدارك به خوبي روشن نيست. نخستين دوره از حكومتهاي اندونزي كه از سدههاي نخست ميلادي آغاز شد و تا سده شانزدهم ادامه يافت، به دوره حكومتهاي هند يا دوره هند و اندونزي شناخته شده است. در اين دوره، دو امپراتوري بزرگ بر اين سرزمين حكومت ميكردند: ماجاپاهيت در جاوه شرقي كه بزرگترين دولت پيش از اسلام اندونزي به شمار ميرود و سري ويجايا كه مركز آن در سوماترا بود و بر تنگه مالاكا حكومت داشتند و گويا بزرگترين امپراتوري بازرگاني اسلامي بودند.[12]
ورود نخستين گروه اروپاييان به جنوب شرقي آسيا در سده شانزدهم م. نقطه عطف تاريخ اين كشور به شمار ميرود. پرتغاليها به سال 1510م. وارد اين سرزمين شدند و در پي تلاشهاي بسيار براي برچيدن اسلام و تشويق مسلمانان به پذيرش مسيحيت، با مقاومت سخت اندونزياييها روبهرو گشتند. سرانجام به سال 1565م. همه ميسيونهاي پرتغالي از اين كشور بيرون شدند.[13]
پس از پرتغال، اسپانيا و فرانسه و بعد به سال 1596م. هلند و انگليس به عنوان بازرگان وارد اين سرزمين شدند. سرانجام همه كشورهاي اروپايي جز هلند از صحنه سياست اين كشور حذف شدند. هلند در آغاز حضورش در اين سرزمين، تنها به عنوان يك عامل تجاري به شمار ميرفت و كمپاني هند شرقي هلند را در ظاهر به قصد تجارت و در واقع به عنوان عامل حكومت در اين منطقه تأسيس كرد. اين كشور تا سده هفدهم م. هنوز در برابر سلطاننشينهاي بزرگ اندونزي قد علم نكرده بود؛ اما به تدريج به اشغال برخي مناطق پرداخت و قسمتهايي از جاوه و سوماترا و جزاير مولوك را به تصرف خود درآورد. اين متصرفات به هند شرقي هلند شناخته شدند. در پي اشغال هلند به دست ناپلئون، انگليس بيشتر جزاير هند شرقي هلند را به مدت پنج سال (1811-1816م.) به تصرف خود درآورد.[14]
هلند ديگر بار به سال 1816م. بر اين كشور دست يافت و تا اواسط سده 20م. بر آن حكومت كرد و سياستهاي استعماري را به اجرا نهاد. جنگها و شورشهاي گوناگوني در برابر استعمار هلند صورت گرفت. جنبش ناسيوناليستي و بيداري ملي مردم اندونزي در خلال جنگ جهاني دوم و اشغال اين سرزمين به دست ژاپنيها به سال 1942م. به اوج رسيد. استقلال جمهوري اندونزي در 17 اوت 1945م. اعلام شد و همزمان با آن، اصول پانكاسيلا كه شامل اعتقاد به خداي يگانه، انسانيت همراه تمدن، يكپارچگي اندونزي، و دموكراسي در سايه وحدت و برآمده از مذاكرات ميان نمايندگان و عدالت اجتماعي فراگير براي همه اندونزي بود، مبنا و فلسفه جمهوري قرار گرفت.[15]
بيدرنگ در پي اعلان جمهوري، سوكارنو به عنوان نخستين رئيس جمهور اين كشور انتخاب شد. پس از كشمكشهاي فروان، سرانجام به سال 1949م. هلند نيز دولت جمهوري فدرال اندونزي را به رسميت شناخت. به سال 1965م. كودتاي كمونيستي شكل گرفت كه چند روز بيشتر دوام نيافت و به دست سرلشكر سوهارتو، دومين رئيس جمهور انقلاب اندونزي، در هم شكسته شد.[16]
تاريخ حجگزاري
درباره پيشينه حجگزاري اندونزي پيش از استعمار هلند، آگاهيهاي دقيق در دست نيست. در سده هفدهم م. پادشاهان جاوه براي گرفتن اذن مقام سلطاني از شريف مكه، كاروانهايي را به مكه ميفرستادند كه از آن شمار هستند پادشاهان بانتن و ماتارام كه به سال 1630م. كاروانهايي را بدين منظور به مكه فرستادند. كارواني كه از بانتن به مكه رفته بود، افزون بر دريافت مقام پادشاهي، هدايايي از جمله يك تكه پرده كعبه را همراه آورد. پادشاهاني كه اجازه مقام سلطاني را از شريف مكه دريافت كرده بودند، به سلطنت خود اعتبار و شرعيت بخشيدند و باور داشتند كه اين كار براي آنها نيرويي فراطبيعي ايجاد ميكند.[17] در برابر، برخي مناطق اندونزي گاه با گرفتن فتوا از مكه، حكومت برخي پادشاهان را نامشروع اعلان ميكردند. از آن جمله، سلطنت چهار شاهزاده خانم است كه يكي پس از ديگري بر منطقه آچه حكومت راندند و قدرت اداره امور را نداشتند.[18]
برخي پادشاهان اندونزي نيز خود به مكه رفته و اعمال حج را به جاي آوردهاند كه از آن جمله، سونان گونونگ جاتي، پادشاه و بنيانگذار اسلام در بانتن، است. وي در پي اعتكاف در مكانهاي مقدس اندونزي، همراه پسرش رهسپار حج شد و سپس پسرش به مدينه رفت و در آنجا به تحصيل دانش پرداخت و به فرقه نقشبنديه پيوست.
مردم اين كشور از ديرباز مكانهايي را در اندونزي به حرمين شريفين مرتبط دانسته، بدانها تبرك ميجستند. براي نمونه، چاهي در شهر چيبولوكن در بانتن را به چاه زمزم متصل دانسته، باور داشتند كه مولانا منصور از اين چاه به مكه ميرفته است. هنوز نيز برخي دانشوران اندونزي بر اين باورند و هر جمعه كنار اين چاه ميروند و نماز كنار چاه را در حكم نماز در مسجدالحرام ميدانند. افزون بر آن، رفتن به برخي جاها در اندونزي را در حكم رفتن به مكه دانسته، ثوابي همچون حج را براي آن باور داشتند كه كوه چيرماي در كونينگان و كوه سنگي امپر در مادورا نمونههاي آن هستند.[19]
ساكنان و مجاوران حرمين
مردم اندونزي بسياري از ساكنان مكه و مدينه را به خود اختصاص ميدهند و مهاجرت به اين شهرها از قديم در ميان اين مردم رواج داشته است. در كتب مكه و مدينه، از اين مردم به اهل جاوه نام برده و آنها را جاوي خواندهاند. واژه جاوه كه برگرفته از نام جزيره جاوه در اندونزي است، در فرهنگ و زبان مردم عربستان شامل منطقهاي پهناورتر از اندونزي است و همه كشورهاي مالايايي از تايلند تا گينه نو را در بر ميگيرد. با اين حال، با توجه به بيشتر بودن شمار حاجيان اندونزي، اين واژه معمولا به حاجيان اين كشور اشاره دارد.[20]
فراگرفتن علوم ديني و اسلامي در شهرهاي مكه و مدينه، از ديرباز نزد مردم اندونزي اهميت فراوان داشته و دانشوران بسيار در حوزههاي علميه اين شهرها به تحصيل پرداختند و مجاور مكه شدند. دانشوران مجاور مكه افزون بر اين كه گاه به عنوان مطوف يا مدرس در مكه خدمت ميكردند، خانههايشان نيز محل آمد و شد حاجيان و زائران اندونزيايي بود. اين دانشوران بيشتر در پي فراگيري علوم از مكه و مدينه به شهر خود بازگشته، به عنوان عالم مقدس و شيخ طريقت در مساجد و مدارس منطقه خود به تبليغ تصوف ميپرداختند.[21] بر پايه گزارشي، بسياري از شركت كنندگان در دروس مسجدالحرام را مردم جاوه و اندونزي تشكيل ميدادند كه معمولا كنار درس براي گذران زندگي به كارهايي اشتغال داشتند.[22]
يكي از اين دانشوران، شيخ يوسف مكاسري است. وي به سال 1649م. به مكه رفت و حدود 21 سال در اين شهر اقامت گزيد و در پي آموختن علوم گوناگون به سال 1670م. به اندونزي بازگشت و به تدريس تصوف پرداخت. عبدالرؤوف فنصوريا سنكلي از ديگر دانشوراني است كه در مكه درس تصوف آموخت و در پي بازگشت، به تبليغ آن فرقه در اندونزي پرداخت و تفسير جلالين را ترجمه و ويرايش كرد.[23]
دانشوران اندونزي از مناطق گوناگون اين مجمع الجزاير به مكه آمده، به تحصيل دانش ميپرداختند. محمد و حسن مصطفي كه به نام زادگاهشان قاروت معروفند، از جزيره سوندا به اين شهر آمدند. محمد قاروت كه براي تكميل علومش به مكه آمده بود، در پي شركت در حلقات درس استادان و دانشوران مصري و داغستاني، خود نيز به تدريس علوم گوناگون چون فقه و نحو و صرف پرداخت؛ اما بيشتر توجه او مانند ساير دانشوران اين سرزمين به تصوف بود. حسن مصطفي كه در اندونزي شاگرد محمد بود، حدود 14 سال در مكه اقامت گزيد و از شيوخ جاوي چون حسب الله و مصطفي و عبدالله زواوي بهره جست تا به درجه استادي رسيد و كتب گوناگون را به رشته تحرير درآورد.[24]
ديگر منطقه عالمخيز اندونزي، بانتن است. در رأس دانشوران اين منطقه، شيخ محمد نواوي معروف به شيخ نواوي بانتن قرار داشت. محمد نواوي كه نام خود را وامدار امام فقه شافعي، نووي، است، نخست به مدينه رفت و سه سال در اين شهر به تحصيل پرداخت و سپس به وطنش بازگشت. پس از چندي براي اقامت دائم به مكه رفت و از دانشوران جاوي مقيم مكه بهره برد. آثار گوناگون در معارف، فقه و تفسير از خود بر جاي گذاشت كه از آنها ميتوان به شرح مناسك حج شربيني اشاره كرد. نواوي همچون ديگر دانشوران جاوي، پيرو طريقت صوفيه بود و راه غزالي را برگزيده بود و شرحي نيز بر كتاب وي نوشت. او با مرتبه علمي بالا، سالها به عنوان مطوف در خدمت زائران اندونزيايي بود.[25]
شيخ مزروقي جاوه شافعي از ديگر دانشوران اندونزي است كه 50 سال مجاور مكه بود. وي از دانشوران بسياري در مكه بهره برد و سپس به تدريس در مسجدالحرام مشغول شد. مزروقي پيرو طريقت قادريه بود و به سال 1322ق. در مكه درگذشت.[26] شيخ اسماعيل بانتن، ارشد بن علوان، ارشد بن اسعد، احمد جاها و عبدالشكور نيز از ديگر دانشوران جاوي هستند كه مجاور مكه شدند و در آن سرزمين به تدريس و تحصيل مشغول شدند و از مشايخ صوفيه گشتند.[27]
عبدالكريم بانتن كه شيخ طريقت قادريه بود، هزاران تن از حاجيان و مقيمان مكه را به مسلك قادريه درآورد. دانشوران اندونزي مجاور مكه، افزون بر نشر كتب گوناگون به زبان مالايو، كتب بسياري نيز به زبان عربي در شهر مكه تأليف كردند و به چاپ رساندند.[28] چاپخانه دولتي مكه كه به سال 1884م. تأسيس شد، افزون بر نشر كتب عربي، به انتشار و چاپ كتب مالايايي نيز ميپرداخت كه نقشي مهم در گسترش كتب به زبان مالايايي در مكه داشت.[29] گسترش و نشر كتب عربي در اندونزي و همچنين ترجمه بسياري از كتب مهم فقهي، حديثي و كلامي به زبان مالايايي نيز مرهون شمار بسيار حاجيان و دانشوران اندونزيايي در مكه است.[30]
تأسيس مدرسه در مكه، از ديگر تلاشهاي دانشوران اندونزيايي است. شيخ جنان محمد طبيب منكابوي كه از دانشوران مسجدالحرام بود، به سال 1346ق. مدرسهاي براي طلاب اندونزي در مكه تأسيس كرد. اين مدرسه ويژه طلاب اندونزيايي و مالزيايي مقيم مكه بود كه در آن علوم ديني و اسلامي را به زبانهاي عربي و مالايي فراميگرفتند. مديريت اين مدرسه نخست بر عهده بنيانگذار آن بود و در پي او به دانشوران اندونزيايي اختصاص داشت. در آغاز تأسيس اين مدرسه، طلاب فراوان به اين مدرسه آمدند. اما تأسيس مدارس دولتي موجب استقبال اندك طلاب از اين مدرسه و سرانجام تعطيلي آن به سال 1390ق. شد.[31]
مدرسه جاويان كه حاصل سفرهاي بسيار اين مردم به مكه است، شخصيتهايي مهم را در خود پرورش داد. محمد نووي بن عمر پاتاني جاوي (م.1315ق.) از شاگردان برجسته فقيه و مفتي شافعي مكه، احمد زيني دحلان، صالح دارات يا صالح بن عمر سمراني (م.1321ق.) و محمد محفوظ بن عبدالله جاوي معروف به ترمسي (م.1338ق.) در اين زمره جاي دارند. ترمسي در اواخر سده نوزدهم م. در مكه ميزيست و در آنجا به تحصيل و تدريس و تأليف كتب متعدد اشتغال داشت. وي به مدرسه جاوه در مكه بالندگي بخشيد و شاگردان بسياري همچون خليل لاسمي، محمد هاشم بن اشعري جومباني، عبدالمحيط بن يعقوب سيدرجاوي، و محمد فقيه بن عبدالجبار مسكومباني را تربيت كرد. در حقيقت، اين افراد انتقال دهندگان دانش محافل مكه به جاوه بودند. حمزه فنسوري(م. پس از1010ق.) از ديگر دانشوران جاوه است كه از استادان مكه چون ابراهيم كوراني بهره برد و بنيانگذار مكتب وجوديه در آن منطقه گشت.[32]
محمد ياسين بن عيسي فاداني (م.1410ق.) از دانشوران متأخر با اصالت اندونزيايي است كه در مكه زاده شد و همان جا نيز درگذشت. وي از مشايخ و استادان بسيار همچون تاريخنگار مشهور، عبدالله محمد غازي مكي، بهره برد و خود نيز در مسجدالحرام به تدريس دانش حديث پرداخت. بيش از 100 عنوان كتاب از او بر جاي مانده است.[33]
با توجه به جمعيت بسيار حاجيان اين سرزمين و اهميت حج در تاريخ و سرنوشت سياسي اين كشور، حجگزاري و گزارشهاي پيرامون اين موضوع، مورد توجه محققان به ويژه خاورشناسان بوده است. از اين رو، مقالات و كتب گوناگون در اين زمينه نگاشته شده است. در اين ميان، گزارشهاي سنوك هروخرونيه از مردم جاوه و اندونزي در مكه، به عنوان بزرگترين گروه خارجي ساكن مكه از اهميت و دقتي بالا برخوردار است. سنوك يك سال يعني از سال 1884 تا 1885م. در حجاز بوده و شش ماه در مكه و شش ماه در جده زندگي كرده است. وي در كتاب صفحات من تاريخ مكة المكرمة في نهاية القرن الثالث عشر الهجري به پژوهشي دقيق درباره ساكنان جاوي مكه پرداخته و در پارهاي از موضوعات جزئياتي ظريف به دست داده است.[34]
خاورشناس روسي، ويكتور سيچو، از ديگر محققاني است كه درباره حج اندونزي دست به قلم برده و پاياننامه خود را درباره نقش دولت شوروي در انتقال حاجيان اين كشور نگاشته است. او براي نگارش اين مقاله، به اسناد و آگاهيهاي تازه در بايگاني وزارت خارجه انگليس در هند دست يافت و براي تكميل و مستندسازي اين اسناد، تحقيقي گسترده را در موزه اقيانوسشناسي اودسا آغاز كرد، اگر چه بدان نائل نشد. او همچنين با كاپيتان كشتي روسي كه به سال 1920م. بدين كار اشتغال داشت، مصاحبه كرد و اين آگاهيها را تكميل و تأييد كرد. تحقيق سيچو اگر چه از راه حج تازه براي حاجيان اندونزيايي و شمال شرق آسيا پرده برداشت، آگاهيها و گزارشهاي آن مورد ترديد است.[35]
روبرت بيانكي از محققان غربي است كه در كتاب خود، ضيوف الرحمن، به مباحث سياسي و اقتصادي حج چند كشور از جمله اندونزي پرداخته است. وي به شمار حاجيان اندونزي در اوضاع اقتصادي و سياسي گوناگون توجه داشته و علل كاهش يا افزايش شمار حاجيان را در اين دورهها بيان كرده است. او تركيب جمعيتي و ويژگيهايي چون جنسيت، سن، شغل و سطح تحصيلات حاجيان اندونزي را بررسي نموده و جزئياتي دقيق به تفكيك منطقه جغرافيايي و بيشتر به شيوه درصدي به دست داده است.[36]
نخستين سفرنامهنويس حج در ادبيات مالايو كه به سال 1854م. به حج رفته، عبدالله بن قدير مونشي است. وي در سفرنامهاش به مشكلات مسير و سختيهاي دريانوردي اشاره كرده است.[37] در دهههاي اخير، سفرنامهنويسي جاي خود را در ادبيات اسلامي اين كشور باز كرده است. دانارتو، شاعر و اديب اندونزيايي، سلسله مقالاتي را با عنوان «حجگزاري مردي از جاوه» به سال 1983م. به چاپ رساند.[38] «حج سفر اشكها: تجارب شخصي 30 نفر» مجموعه مصاحبه با طيفي گسترده از پيشهها و گروههاي گوناگون مردم اندونزي، از ديگر نگاشتههاي از اين دست درباره حج اندونزي است.[39]
تأثير جاويها بر مردم مكه به حدي است كه برخي لغات مالايي در ميان مردم مكه مشهور گشته است. بيشتر بازرگانان و پيشهوران مكه نيز به دليل شمار بسيار حاجيان و ساكنان مالايايي اين كشور، با زبان مالايي آشنا هستند. بر پايه گزارش برخي سفرنامه نويسان، در بازارهاي مكه زبان مالايي به گوش ميرسد.[40] طبق گزارشي، در موسم حج، بازار شهر مدينه بر گرد واردات ديگر كشورها به ويژه جاوه ميچرخيد.[41]
آن دسته از اندونزياييهايي كه براي كار به مكه و مدينه ميآمدند، بيشتر به فروش آب زمزم، حنا و چوب اراك مشغول بودند و گاه نيز به عنوان خدمتكار در خانهها به كار ميپرداختند. ساكنان جاوي مكه از فريضه حج نيز براي كسب درآمد استفاده ميكردند و به نيابت از افراد، حج گزارده، گاه نيز خادم بزرگان كشورشان ميشدند كه براي اداي فريضه حج به مكه ميآمدند.[42]
برخي ساكنان جاوي مكه به سبب نياز مالي نخست نزد مطوفان مكي كار ميكردند. اما پس از چندي خود اين كار را بر عهده ميگرفتند. اگر چه آنان نسبت به مطوفان مكي تجربه و مهارت كمتري داشتند، به سبب همزبان بودن و همچنين آشنايي با فرهنگ و اخلاق مردم كشورشان، حاجياني بيشتر را گرد خود جمع ميكردند.[43] خاندانهاي بتاوي، منكابو، زيني، ارشد، فنتايانا، و قلمباب از خاندانهاي مشهور و قديمي جاوهاي ساكن در مكه بودند.[44]
ساكنان اندونزيايي مكه در قياس با ديگر مهاجران وضع مالي بهتري داشتند و بدين رو در ميان آنها فقير كمتر يافت ميشد. شماري از پژوهشگران به نبودِ گدايان از اين مردم اذعان كرده و بيشتر متكديان مكه را از كشورهاي مستعمره انگليس همچون هند دانستهاند. نيز آنان را مردمي متواضع و بلندطبع خواندهاند. اين مجاوران مكه اگر چه در علوم ديني ضعيف بودند، مؤمن و با تقوا معرفي شدهاند. يكي ديگر از ويژگيهاي ياد شده درباره مردم اين كشور، امانتداري آنان است تا آنجا كه مردم مكه بدون هيچ ترديدي اموال خود را به آنها سپرده، فقيران جاوي را براي خدمت در خانههايشان برتري ميدادند.[45]
برخي مردم اندونزي نيز در دوران كهولت به مكه ميآمدند تا اواخر عمر خود را كنار مسجدالحرام به عبادت پردازند و بارها حج و عمره به جاي آورند. اين افراد از محتوا و مفاهيم دروس مسجدالحرام چيزي نميفهميدند؛ اما در اين دروس شركت ميكردند.[46]
حاجيان جاوي در پي مدتي كوتاه از ورود به مكه، حله مكي (قباي مكي) ميپوشند كه لباس شهرت آنان است و گاه مايه تمسخر ايشان ميشود. اين لباس در پي بازگشت آنها دلالت بر حاجي بودن دارد. مردم اندونزي در مكه با نام كوچك همراه نام محلهشان شناخته ميشوند. ساكنان اندونزيايي مكه به حسب مناطق جاوه و لهجه ويژه، به گروههاي گوناگون تقسيم و هر يك با نام خاص در مكه شناخته ميشوند. براي نمونه، به اندونزياييهاي غرب جاوه سوندا گفته ميشود.[47]
مردم اندونزي در پي ورود به مكه نامي عربي برميگزينند. افرادي در ازاي دريافت مبلغي بر اين حاجيان نام ميگذاشتند. مفتي شافعي كه در نزد مردم جاوه بالاترين مقام ديني را دارا است، مهمترين شخص در تغيير نام اين افراد بود. امام الحرم كه مردم جاوه تجويد و قرائت سوره حمد را از او ميآموختند و رئيس مؤذنان كه در مقام شافعي اذان ميگفت، ديگر افرادي بودند كه وظيفه تغيير نام حاجيان جاوه را بر عهده داشتند. مردم اين كشور بيشتر تمايل داشتند كه اسامي بزرگاني چون شافعي، رفاعي، غزالي و نووي بر آنها گذاشته شود.[48]
حاجيان جاوي كه زودتر به مكه ميرسيدند، از فرصت استفاده كرده، به تعليم مناسك حج و تجويد و قرائت سوره حمد ميپرداختند. اين حاجيان پس از چندي حضور در مكه به يكي از طرق صوفيه پيوسته، در مجالس مشايخ طريقت شركت ميكردند. در اين ميان، طريقت نقشبنديه در غرب جاوه، سوماترا و جنوب بورنئو پيروان بسيار داشت كه به اعتبار مشايخ آن در مكه به سه شاخه تقسيم ميشد. ازدواج جاويان با زنان مصري به ويژه ازدواج نوجوانان اندونزيايي با زناني كه بسيار مسنتراز آنان بودند، از ديگر گزارشهاي درخور توجه درباره اين حاجيان است.[49]
برخي ثروتمندان اندونزي كه براي انجام فريضه حج به مكه ميآمدند، رباطها و كاروانسراهايي كنار حرم مكي بنا ميكردند. از آن جمله، پادشاه پونتياناك (Pontianak) است كه هنگام سفر حج براي مردمش در مكه رباطي تأسيس كرد. رباط مردم آچه كه به زيبايي وصف شده، از ديگر رباطهاي موجود در مكه است. اين رباط به دست يكي از مطوفان اين منطقه بنا شد كه برخي اتاقهاي آن به فقيران آچه اختصاص داشت. وجود اين رباطها و بنيادهاي خيريه در مكه، مشكل اسكان بسياري از حاجيان و محصلان جزاير هند شرقي را برطرف كرد.[50]
ارتباط ميان مكه و اندونزي تنها يك سويه نبوده است. بسياري از مردم مكه نيز به انگيزههاي متفاوت به مجمع الجزاير اندونزي سفر كردهاند. در اين ميان، تاجران و دانشوران بيش از همه به چشم ميخورند. اين افراد در ميان ساكنان اندونزي نفوذ فراوان داشتند و در صورتي كه از دانشوران و مشايخ طريقت صوفيه بودند، مورد استقبال طبقه عامه مردم اندونزي قرار گرفته، هداياي بسيار از آنها دريافت ميكردند. به همين دليل، بسياري از دانشوران صوفي مكه بدين كشور سفر ميكردند. به دليل نفوذ بالاي مكيان بر مردم اين كشور، اين افراد منشأ بسياري از جنبشها و حركتهاي ديني و سياسي در اندونزي ميشدند. مسافران ديگر كشورها چون حضرموت چنين تأثير و نفوذي را بر مردم اندونزي نداشتند. بر پايه گزارشي، اگر سياستهاي بازدارنده دولت هلند در برابر اين افراد نبود، مجمع الجزاير مالايي از اعراب مكه و مدينه پر ميشد.[51] در نيمه اول سده يازدهم ق. كه پادشاهي آچه به اوج رسيد، ارسال هداياي فراوان از مكه براي حكمرانان آچه گزارش شده است.[52]
برخي جاويان در پي بازگشت به وطنشان به كارهايي مربوط به حرمين شريفين ميپرداختند. برخي به فروش تسبيح و كتب عربي و عطر مشغول ميشدند. شماري ديگر نيز همراه خانواده خود به ساخت اشياء و كارهاي دستي پرداخته، بدين بهانه كه آنها را از مكه آوردهاند، به بهاي گزاف به فروش ميرساندند.[53]
راه حج اندونزي
در گذشته حاجيان اندونزي براي رفتن به سفر حج، نخست به بندر آچه كه به سرامبي (ايوان) مكه شهرت داشت و سپس به هند و حضرموت و جده ميرفتند. اين سفر كه حدود شش ماه به طول ميانجاميد، معمولاً با كشتي تجاري صورت ميگرفت.[54] سفر حج نخست با كشتيهاي عربي كه شمار بسياري از مسافران را در خود جاي ميداد، صورت ميپذيرفت. اما بعدها اين كشتيها جاي خود را به كشتيهاي بخار هلندي يا انگليسي سپردند. اين كشتيها از بندر جاكارتاي كنوني (بتاويا) و بندر بادانج كه در غرب جزيره سوماترا قرار دارد، مستقيم به جده و يا نخست به جزاير قرنطينه وسپس به جده ميرفتند.[55]
راهي ديگر كه كمتر بدان اشاره شده و به گفته سيچو، اتحاد جماهير شوروي بنيانگذار آن بوده، بدين قرار است كه حاجيان اندونزي با عبور از آسياي مركزي به درياي خزر رسيده، با گذر از عرض اين دريا، خود را به استانبول يا ماخاچ كالا[56] (پايتخت داغستان) رسانده، سپس به اودسا[57]، شهر بندري اوكراين در كرانه درياي سياه، وارد ميشدند و از آنجا با كشتي به بندر جده ميرفتند. سفر از بندر اودسا به بندر جده، با كشتيهاي روسي صورت ميگرفت. اين كشتيها در طول مراسم حج در بندر جده منتظر ميماندند تا حاجيان را ديگر بار به بندر اودسا بازگردانند.[58]
حج در دوره استعمار هلند
در سالهاي پيش و پس از جنگ جهاني دوم و در دوره حكومت هلند بر اندونزي، مديريت امور داخلي و نيز شركت كشتيراني كنگسي ـ تيگا ساماندهي حج را بر عهده داشتند. اين شركت از سه شركت كشتيراني هلندي تشكيل شده بود. سفر با اين كشتيها حدود 14 تا 17 روز به طول ميانجاميد. بر پايه قرارداد 1911م. كشتيهاي حج بايد داراي وسائل لازم براي نجات و امور پزشكي ميبودند. از آن ميان، كشتيهاي هلندي بهترين و مجهزترين كشتيهاي حمل و نقل حاجيان معرفي ميشدند.[59]
نمايندگان شركتهاي بزرگ كشتيراني به روستاها و شهرهاي گوناگون ميرفتند و با بستن قراردادي با داوطلبان حج، همه امور مربوط به حج همچون حمل و نقل و اسكان زائران و حتي آشنايي با مناسك حج را عهدهدار ميشدند. اما به دليل ناراحتيهاي بسيار زائران از اين روش، تشكيلات منظمي با نام شوراي حاجيان اندونزي تأسيس شد تا همه امور مربوط به حج درون و بيرون كشور را سازماندهي كند.[60]
حكومت هر سال شمار حاجيان را معين ميكرد و اين شمار نسبت به سالهاي پيش از جنگ جهاني دوم رو به فزوني بود و بدين رو پس از سال 1945م. نظام سهميهبندي اجرا گشت. بر پايه گزارشي، در ميان سالهاي 1852 تا 1858م. تنها نيمي از حاجياني كه از آسياي دور به مكه ميرفتند، توان بازگشت به كشور خويش را داشتند. مرگ در سفر حج يا فروخته شدن به عنوان برده، گمانهزنيهاي حاكمان هلندي در سبب اين امر بود. حاجيان اين كشورها گاه دو سال در مكه و مدينه توقف ميكردند. محمد حسين فراهاني در سفرنامه خود به حاجيان جاوه توجه كرده و شمار آنها را ميان هشت تا بيست هزار تن برشمرده و شمار دقيق آنها را در حج سال 1885م./1302ق. دوازده هزار تن ياد كرده است.[61]
حاجيان اندونزي و جاوه در موسم حج در شمال غربي مكه ساكن بودند. شمار اين حاجيان بر پايه گزارش بتنوني، به سال 1910م./ 1328ق. حدود 15000 تن بوده است.[62] به گزارش كتاب الرحلة السريه، يك پنجم ساكنان مكه را جاويان تشكيل ميدادند كه ميان 14 تا 16 هزار تن بودهاند. البته در اين گزارش، به حاجيان جاوه بيشتر با نام كشور مالزي اشاره شده است.[63] شمار حاجيان جاوه به سال 1923م./1341ق. حدود 34 هزار تن و به سال 1930م. حدود 35 هزار تن گزارش شده است.[64] اين شمار در سال 1937م./1355ق. با كاهش فراوان به حدود 15 هزار تن رسيده است.[65] در ميان سالهاي 1935 تا 1945م. شمار حاجيان بسيار كاهش يافته كه دليل آن را بيم دولت هلند از تأثير حج بر كارهاي انقلابي و سياستهاي هلند در برابر حج بيان كردهاند.[66]
اگر چه اندونزي به سال 1945م. اعلان جمهوريت كرد، تا سال 1949م. كه هنوز هلند استقلال آنها را نپذيرفته بود، حج اين كشور همچنان بر عهده مديريت امور داخلي و شركت كشتيراني هلندي بود. گاه كه دولت جمهوري اندونزي قصد ارسال هيئت يا گروهي به حج داشت، با موضعگيري هلنديها و مديريت امور داخلي روبهرو ميشد؛ زيرا بر پايه قانون مصوب 1922م. تنها مديريت امور داخلي و شركت كشتيراني مجوز سازماندهي و اعزام به حج را داشت.[67] سهميه حج به سال 1946م. از جانب دولت هلند 3000 تن اعلام شد و هزينه هر تن با توجه به مدت اقامتش در مكه و مدينه، از 1800 تا 2100 فلوره هلند متفاوت بود.[68]
بر پايه گزارشي، هر سال مطوفان جاوي از مكه به جاوه رفته، حاجيان جاوي را با خود به مكه ميآوردند. دولت هلند در جده كنسولگري داشت و هر حاجي ملزم به پرداخت سه ريال هلندي به كنسولگري بود كه از ريال فرانسه يك قروش و نيم زيادتر و سه ريالش برابر با 18 هزار دينار بود. حاجيان جاوه پيش از عزيمت به حج، مبلغي را به حكومت شهر خود ميدادند و دستخطي به عنوان رسيد دريافت ميكردند. اين حاجيان در پي رسيدن به حجاز، به كنسولگري ميرفتند و آن مبلغ را به تدريج دريافت ميكردند. كنسولگري نيز در برابر اين كار، مبلغي را از حاجيان دريافت ميكرد.[69]
به سال 1946م. سهميه حج اندونزي 3000 تن اعلام شد. اما به دليل تبليغات گسترده جمهوريخواهان بر ضد دولت هلند، فقط حدود 100 تن براي آن ثبت نام كردند. سهميه حج به سال 1947م. به دليل وجود مشكلات در تأمين ارز مورد نياز و به درخواست مديريت امور مالي از 5000 تن به 4000 تن كاهش يافت. از اين افراد 3000 سهميه به اندونزي شرقي، 500 سهميه به كاليمانتان و 500 سهميه به شهرهاي زير حاكميت هلند در جاوه و سوماترا اختصاص يافته بود. هزينه حج اين سال نسبت به سال پيش، به دليل كاهش مدت اقامت حاجيان در مكه و مدينه و همچنين كاهش ماليات حج، حدود 29 استرلينگ هلند كاهش يافت. همانند سالهاي گذشته، مديريت امور حج در اين سال نيز به دست مديريت امور داخلي و شركت كشتيراني كنگسيـ تيگا بود، با اين تفاوت كه برخي مسؤوليتهاي محلي از جمله حل و فصل امور حج و ارتباط ميان مردم و شركت كشتيراني، به دست مؤسسههاي منطقهاي بود. بر خلاف سال پيش، شمار خواستاران حج در اين سال بسيار بيشتر از سهميه اعلام شده بود. گسترش تحولات مثبت منطقهاي و افزايش همكاري دولت هلند را ميتوان از دليلهاي اين استقبال دانست.[70]
ارسال هيأتي با نام امير الحاج به عربستان به سال 1947م. براي سرپرستي حاجيان اندونزي شرقي، از ديگر كارهاي حكومت هلندي اندونزي بود. هدف از اين كار، اعتبارافزايي آنان به دولت خويش در ميان مسلمانان اندونزي و اندونزياييهاي ساكن مكه بود كه دولت اندونزي شرقي را حكومتي تشريفاتي و مسيحي ميدانستند. برخي سياستمداران و بزرگان با اين كار مخالفت كردند و خواستار به تأخير انداختن اين كار و يا تغيير نام اين هيأت شدند. بدين رو، نام آن به «رئيس بدهة الشرف» تغيير يافت. از ديگر مشكلات پيش روي اين هيأت، نپذيرفتن آن از سوي دولت عربستان به دليلهاي مالي و سياسي بود؛ زيرا هزينههاي اقامت آن بر عهده دولت عربستان قرار ميگرفت. در اين سال، همچنين پادشاه كاليمانتان غربي به عربستان سفر كرد و مورد استقبال رسمي اين كشور قرار گرفت.[71]
به سال 1948م. دولت هلندي اندونزي مجوز اعزام حدود 9000 تن را صادر كرد كه بيشترشان از اندونزي شرقي و كاليمانتان بودند. از جاوه و مناطق زير حاكميت هلند در سوماترا، شماري اندك به حج اعزام شدند. در همين سال، دولت جمهوري اندونزي نيز براي ارتباط با ديگر كشورهاي اسلامي و همچنين ديگر مناطق زير حاكميت هلند و در نتيجه رفع سوء تفاهمهاي موجود، هيأتي چهار نفره را به حج فرستاد. سهميه اعلام شده به سال 1949م. برابر با8600 تن بود كه همچون سال گذشته، بيشتر حاجيان از كاليمانتان و اندونزي شرقي بودند و از جاوه و سوماترا شماري اندك به حج اعزام شدند.[72]
حكومت اندونزي حاجيان را درگروههاي معين به حسب مناطق گوناگون اين كشور تقسيم ميكرد و به هر يك مطوفي را اختصاص ميداد. حاجيان جاوي هنگام عزيمت به مكه، مبلغي ميان 50-150 گيلدر همراه ميبردند تا به يكي از ساكنان مكه يا دوستانشان در مكه براي حج نيابتي واگذار كنند. اما برخي مطوفان سودجو مانع ميشدند كه حاجيان حج نيابي و مبالغ مربوط به آن را به ديگران دهند. خود اين مطوفان آن مبلغ را گرفته، به ديگر افراد واگذار ميكردند و مقداري براي خود برميداشتند. افزون بر اينها، مطوفان ديگر مبالغ اين حاجيان را به عنوان امانت و محافظت از آن ميگرفتند و هنگام تحويل مقداري را براي خود برميداشتند. حاجيان در منزل مطوف و يا دوستان وي ساكن ميشدند.[73]
گزارش شكايت حاجيان جاوه از مطوفان با نام «شكوي حجاج جاوه من المطوفين بالحجاز» كه به سال 1322ق. در روزنامه اللواء منتشر شده، بيانگر ستم آنان به حاجيان جاوه است. در اين مقاله، يكي از مردم جاوه از بيانصافي و سودجويي مطوفان شكايت كرده و در شش مورد ستم و زيادهخواهي آنان را برشمرده؛ از جمله: گرفتن مبلغي بيشتر هنگام پياده شدن از كشتي به بهانه كرايه حمال و قايق، گرفتن مبلغ 18 ريال از هر تن در مسير ميان جده تا مكه به سبب سوار شدن بر شتر يا حمل اثاثيه، اخذ چهار يا پنج ريال از هر فرد در روز عرفه و ايام منا به عنوان حق الضيافه.[74]
حاجيان جاوه در سه مرحله يعني هنگام ورود به مكه، ورود به مدينه، و بازگشت به وطن خويش، با آب زمزم غسل ميكنند و بدين جهت، متصدي آب زمزم، هزينه سه بار غسل را در آغاز از اين حاجيان دريافت ميكند. برخي حاجيان اين كشور در پي ورود به حجاز بار ديگر عمل ختنه را انجام ميدهند؛ زيرا بر اين باورند كه ختنهاي كه در سرزمينشان انجام گرفته، مطابق با شريعت اسلام نبوده و گاه با رسوم و تشريفات بتپرستي آميخته شده است.[75]
حاجيان اندونزي با اندام و چهره، از حاجيان ديگر كشورها شناخته ميشوند. بسياري از سفرنامه نويسان به اين نكته توجه داده و آنها را همانند مردم چين، سرخرو و كم مو معرفي كردهاند.[76]
نقش حج در استقلال اندونزي
دوره استعمار هلند از مهمترين دورههاي حج اندونزي به شمار ميرود؛ زيرا در اين دوره، حج نه تنها عاملي عبادي، بلكه عامل سياسي ضد استعمار نيز به شمار ميرفت. حج فرصتي مناسب براي انتشار افكار و باورهاي انقلابي بود. بدين رو، حكومت هلندي اندونزي هميشه در زمينه اين فريضه عبادي ـ سياسي، سياستهاي گوناگون را با توجه به شرايط مختلف اجرا ميكرد.
در سالهايي كه مبارزات انقلابي مردم اندونزي به اوج رسيده بود، حكومت هلندي اندونزي به اميد كسب محبت مردم اين كشور و كاهش افكار جمهوريخواهانه اندونزياييهاي مقيم مكه و مدينه، سياستي آزاد درباره حج روا داشت و ارز مورد نياز حاجيان در سفر به حجاز را تهيه كرد و شمار حاجيان اعزامي به مكه را افزايش داد. اين دولت همچنين با برقراري جلسات و ديدارهايي با مسؤولان عربستان، سعي داشت اعتبار دولت خود را بيفزايد و چهرهاي طرفدار اسلام و حج از خود نشان دهد.[77]
ساكنان اندونزيتبار مكه و مدينه نقشي مهم در پيروزي انقلاب و جمهوري اندونزي بر عهده داشتند. اينان با گردهمايي و ايجاد كميتههايي چون تشكيلات استقلال اندونزي، در نشر افكار استقلالطلبانه در ميان زائران كشورهاي اسلامي ميكوشيدند. دانشوران مقيم مكه نيز گاه با صدور فتواهايي در حرمت حج، براي كمك به انقلاب اندونزي گام برميداشتند. دولت عربستان نيز در برابر اين تلاشها، سياستي محافظهكارانه و دوگانه در پيش گرفته بود. هم مانع از اجتماع استقلالطلبان اندونزي ميشد و گاه رهبرانشان را دستگير ميكرد و هم از برخي كارهاي آنها چشمپوشي ميكرد و از خود چهرهاي بيطرف به نمايش ميگذاشت.[78]
دولت هلند براي كاهش اقدامهاي سياسي جمهوريخواهان اندونزيايي مقيم مكه، كمكهاي مالي مستمري را به سال 1942م. براي آنها در نظر گرفت كه هر ماه از سركنسولگري دولت هلند در جده دريافت ميكردند. اما ديري نپاييد كه به سال 1946م. وزارت امور خارجه هلند در نامهاي خطاب به نمايندگيهاي خود در جده و قاهره، پرداخت كمكها را منوط به پذيرفتن مشروعيت حكومت هلندي اندونزي و امضاي صداقتنامهاي در اين زمينه دانست. بر خلاف نماينده هلند در قاهره كه بيدرنگ اين طرح را اجرا كرد و در برابر نيز مخالفت اندونزياييهاي مقيم مصر را در پي داشت، دينگمانس، نماينده هلند در جده، از همان نخست با اين طرح مخالفت كرد و آن را تصميمي بيموقع خواند. بدين رو، حكومت هلند با ارسال بخشنامه دوم در تصميم خود مدارا نشان داد. ايجاد زمينه مناسب براي بازگشت اندونزياييهاي ساكن مكه، از ديگر سياستهاي حكومت هلندي اندونزي در برابر جمهوريخواهان بود. اين سياست نيز شكست خورد؛ زيرا از ميان دو هزار اندونزيايي مقيم مكه تنها تعدادي انگشتشمار براي دريافت بليت رايگان ثبت نام كردند و ديگران برگشت به اندونزي را منوط به بيرون رفتن دولت هلند از اين كشور كردند.[79]
مبارزات سياسي و جمهوريخواهانه اندونزياييهاي مقيم مكه، روز به روز افزايش يافت تا بدان جا كه70 تن از آنها به نشانه سرپيچي از دولت هلند، گذرنامه خود را پاره كردند و به سركنسولگري هلند در جده فرستادند. اين افراد همچنين كمكهاي مالي كنسولگري را رد كردند و براي حل مشكلات اقتصادي و اجتماعي خود، كميته امداد اندونزي را تأسيس نمودند. نگاشتن نامههايي در شكايت جاويان از ستم دولت هلند كه در برخي مجلات چون المنار به چاپ رسيد، از ديگر رخدادهاي اين دوره است.[80]
بر خلاف سالهاي پيشين، حج 1948م. از هر گونه اجتماع و تلاش سياسي جدي تهي بود و رفتار اندونزياييهاي مقيم مكه با حاجياني كه از اندونزي به حج آمده بودند، مسالمتآميز و دوستانه گزارش شده است. رهبران احزاب و گروههاي مخالف گاه با بيان عدم وجوب حج در دوران تهديد و گاهي با ذكر عدم صحت حجي كه با كشتيهاي دشمن انجام شود، در تضعيف دولت استعماري هلند ميكوشيدند. بدين رو، به سال 1949م. تنها 70 تن فقط از دو ناحيه سومباوا و سولاوسي جنوبي كه زير نفوذ مستقيم دولت هلند بود، در مراسم حجي كه از سوي اين دولت سازماندهي شده بود، شركت كردند. در اين سال، جمهوري اندونزي هيأتي را براي گسترش روابط ميان اندونزي و كشورهاي عرب و همچنين تشكر از مقامهاي سعودي براي به رسميت شناختن آن جمهوري، به حج فرستاد. تلاش اندونزياييهاي مقيم مكه از هنگام آغاز حمله دولت استعماري هلند به دولت جمهوري اندونزي( 19 دسامبر 1948م.) به اوج رسيد. عربستان سعودي نيز در واكنش به اين تهاجم ساكت ننشست و پرواز و فرود هواپيماهاي اين كشور را در طول نبرد ممنوع اعلام كرد.[81]
حج در دوره استقلال
اداره امور حج در دوره سوكارنو، بر عهده گروهي از تاجران و آژانسهاي مسافرتي وابسته به احزاب بزرگ ديني بود. اين گروهها با وزارت شؤون ديني اندونزي پيمانهاي دائم براي انجام امور سفر حج بسته بودند. احزاب ديني بيش از هر عامل ديگر در امور حج نقش داشتند و كارهاي مرتبط با حج را در اختيار گرفتند. جماعت نهضة العلماء و حزب ماسجومي از احزاب بزرگ ديني اندونزي بودند كه اداره وزارت شؤون ديني و امور حج را بر عهده داشتند.[82]
دومين رئيس جمهور مستقل اندونزي، سوهارتو، يك سال در پي به قدرت رسيدنش به سال 1968م. به مليسازي امور حج دست زد و همه آژانسهاي مسافرتي و شركتهاي خصوصي را كه در دوران سوكارنو وظيفه ثبت نام و امور مربوط به حج را بر عهده داشتند، تعطيل كرد و به جاي آنها آژانسهاي دولتي را جايگزين نمود. يكي از دليلهاي اين كار، اتهام فساد مالي به حزب نهضت العلماء بود. افزون بر اين، با دولتي شدن امور حج، همه مسؤوليتها بر عهده وزارت شؤون ديني متمركز شد و هيچ حزب يا شركتي در آن نقش نداشت و بدين رو، قدرت و ثروت بر پايه حج از بخش خصوصي گرفته شد و در دولت انحصار يافت.[83]
شمار حاجيان در ميان سالهاي 1879-1982م. دستخوش تغييرات بسيار بوده كه علل آن مورد توجه شماري از پژوهشگران قرار گرفته است.[84]
سال
|
شمار حاجيان
|
1879-1883م.
|
29285
|
1884-1893م.
|
17115
|
1894-1898م.
|
41575
|
1900-1902م.
|
19192
|
1903-1908م.
|
49621
|
1909-1913م.
|
122354
|
1919-1923م.
|
88034
|
1924-1928م.
|
138842
|
1929-1934م.
|
94649
|
1935-1940م.
|
37212
|
1949-1953م.
|
45504
|
1954-1958م.
|
62963
|
1959-1963م.
|
54793
|
1964-1969م.
|
77680
|
1974-1978م.
|
317466
|
1979-1982م.
|
240241
|
حج اندونزي در ميان سالهاي 1950-1965م. كه همزمان با دوران حكومت سوكارنو بر اندونزي است، از هيچ جنبهاي گسترش نيافت و شمار حاجيان اندونزي در اين سالها بسيار كاهش يافت. در قياس با كشورهاي همسايه در جنوب شرق آسيا چون تايلند و فيليپين، اين كاهش بسيار آشكار است.[85] فقر شديد مردم و نبودِ يك مركز مستقل و متمركز براي اداره امور حج، از دليلهاي اين رويداد است. آمار گوناگون از شمار حاجيان در اين سالها گزارش شده است كه از آن جمله ميتوان به آمار التاريخ القويم در سالهاي 1951-1954م./1370-1373ق. اشاره كرد كه شمار حاجيان اندونزي را ميان 1856 تا 13938 تن ياد كرده است.[86] روزنامه الندوه چاپ مكه شمار حاجيان اندونزي را به سال 1964م./1383ق. برابر با 15207 تن ياد كرده است.[87]
اصلاحات سوهارتو در وزارت شؤون ديني و همچنين بهتر شدن اوضاع مالي و سياسي مردم، از دليلهاي افزايش بسيار و ناگهاني شمار حاجيان در سالهاي پس از 1970م. است. در اين دوران، مديريت حج در دولت متمركز شد و باعث نظم و دقت بيشتر در اعزام حاجيان و افزايش شمار آنان گشت. شمار حاجيان به سال 1984م./1404ق. برابر با 40928 تن گزارش شده است.[88] اين شمار همچنان رو به افزايش بود تا اين كه به سال 1986م. افزايشي چشمگير در شمار حاجيان پديدار گشت. در اين هنگام كه خصوصيسازي رو به افزايش بود، حج براي دولت به منبع عظيم درآمد تبديل شد؛ به گونهاي كه صنعت حج از صادرات اوليه اندونزي، يعني چوب، سودآورتر شد.[89]
دومين رئيس جمهور انقلاب اندونزي، سوهارتو، به سال 1991م. به حج رفت. در اين سفر، خانواده او و برخي رجال كشوري نيز حضور داشتند. اين سفر منشأ بسياري از تغييرات در نظام كشور اندونزي گشت. بسياري از سياستمداران و دولتمردان اندونزي نيز به سفر حج رفتند و از اين سفر به عنوان عامل تبليغ سياسي استفاده كردند.[90]
حاجيان بيشتر از سه منطقه جاكارتا، جاوه و سوماترا به حج اعزام ميشدند كه در اين ميان، شمار حاجيان جاكارتا بيش از مناطق ديگر و شمار حاجيان جاوه و سوماترا به هم نزديك بوده است. اين نسبت، به دليلهاي سياسي و اقتصادي گاه دستخوش تغيير ميشد. براي نمونه، در دوره سوكارنو، شمار حاجيان سوماترا از جاوه بيشتر و در دوره سوهارتو، شمار حاجيان جاوه از سوماترا افزونتر گشت.[91]
از ويژگيهاي حج اندونزي، حضور گسترده زنان در اين مراسم است. بر پايه گزارشي، در ميان سالهاي 1968-1975م. 44% از حاجيان كشور اندونزي را زنان تشكيل ميدادند. اين نسبت در بيشتر كشورها از مرز 33% نگذشته است. ميانگين سن حاجيان اندونزي ميان سالهاي 1985 تا 1989م. 46 سال گزارش شده است.[92]
دولت عربستان سعودي به صورت رسمي و غير رسمي، از نهضتهاي مذهبي اندونزي حمايت كرده است. از آن جمله ميتوان به پرداخت حدود هشت ميليون دلار در سال 1978م. براي سازماندهي نهضتهايي چون نهضت العلماء و انجمن محمديه اشاره كرد.[93]
حج جديد اندونزي
با توجه به شمار بسيار حاجيان اندونزي در هر سال، ساماندهي امور اين حاجيان نياز به سازمان و تشكيلات منسجم و دقيقي داشت و نظارت بيشتر دولت اندونزي را ميطلبيد. به سال 1980م. مؤسسههاي دولتي با نظارت وزير امور مذهبي، به اين امر پرداختند. سپس گروهي ويژه براي امور حج در وزارت شؤون ديني اندونزي تشكيل شد كه معاونت حج نام يافت. معاونت حج از سه اداره و يك هماهنگ كننده تركيب يافته است: اداره كل خدمات حج، اداره كل آموزش و توجيه، و اداره كل مالي و اطلاع رساني.[94]
بيشتر كارهاي اجرايي موسم حج بر عهده اداره كل خدمات حج است كه از آن جمله ميتوان به ثبت نام و حمل و نقل حاجيان اشاره كرد. خواستاران حج در دو گروه با هزينهها و شرايط گوناگون دستهبندي ميشوند. گروه اول حاجيان عادي هستند كه خواهان اعزام از مجاري رسمي و دولتي هستند و به طور كامل از سوي دولت سازماندهي ميگردند. گروه دوم كه دريافت خدمات رفاهي بيشتر و مدت اقامت كمتر در عربستان را ميخواهند، گروه ويژه هستند. اين گروه از طريق آژانسهاي جهانگردي خصوصي كه از دولت مجوز دارند، اعزام ميشوند و فرايند ثبت نام آنان با حاجيان عادي متفاوت است. مبلغ دريافتي از حاجيان عادي در حج سال 1428ق. برابر با 2100 دلار و از حاجيان ويژه 3000 دلار گزارش شده است. سهميه كشور اندونزي براي حج تمتع 1428ق. 207000 تن بوده است. از اين ميزان، 191 هزار تن به حاجيان عادي و 16 هزار تن به حاجيان ويژه اختصاص يافته بود.[95]
حاجيان با سرمايهگذاري در بانكها و مؤسسههاي دولتي، بسته به درآمد و قدرت ماليشان، مبلغ سفر را طي يك تا پنج سال پسانداز ميكنند. نوعي ديگر از اعزام حاجيان در اندونزي گزارش شده است كه آن را ويژه رجال سياسي و دولتي و افراد صاحب نفوذ دانستهاند. هزينه اين سفر ميان پنج تا هشت هزار دلار ياد شده و از آن به سبب فراهم بودن همه زمينههاي رفاه و آسايش، به «حج الفنادق» تعبير كردهاند.[96]
در اندونزي تقريباً هيچ گونه اولويت ويژه براي اعزام خواستاران حج وجود ندارد. افراد به محض نامنويسي و پرداخت مبلغ، از جانب اداره كل حج در نوبت جاي ميگيرند و حتي امكان جا به جايي يا خريد و فروش اين نوبت وجود ندارد. در اين كشور، هيچ اولويتي براي افراد كهنسال يا معرفي شده از سوي ادارات دولتي نيست.[97] خواستار حج بايد سابقه تشرف نداشته، بيش از 17 سال داشته باشد. نيز زنان بايد محرمي همراه داشته باشند.[98]
ظرفيت هر استان بر پايه شمار مسلمانان آن تعيين ميشود، نه تعداد خواستاران. بدين سبب، زمان انتظار در استانهاي گوناگون متفاوت است و بين دو تا شش سال ميباشد. ملاك ثبت نام، محل اقامت يا شغل افراد است.[99] هزينه سفر حج دولتي در سالهاي 1428 و 1429ق. حدود 2900 تا 3200 دلار و هزينه سفر از طريق شركتهاي خصوصي 4000 تا 5000 دلار بوده است. اين مبالغ در دو مرحله، يكي زمان ثبت نام و ديگري پيش از موسم حج دريافت ميشود. براي حاجيان زير پوشش دولت تنها در ايام مشاعر غذا سرو ميشود؛ اما شركتهاي جهانگردي معمولاً غذاي حاجيان را فراهم ميكنند و آنها را در هتلهاي پيرامون مسجدالحرام اسكان ميدهند. قيمت تمام شده حج در پي بررسي و برآورد كارشناسان امور مذهبي، از جانب رئيس جمهور اعلان ميشود و بازنگري در آن امكانپذير نيست.[100]
وزارت شؤون ديني اندونزي شمار حاجيان اين كشور را به سال 1428ق. 210 هزار تن اعلام كرد. از اين شمار 194 هزار تن از طريق وزارت امور مذهبي و 16 هزار تن با آژانسهاي مسافرتي خصوصي به حج اعزام شدند.[101] ظرفيت هر هواپيما به كاروانهاي حدود 50 نفره تقسيم ميشود و هر پرواز را يك مدير، يك پزشك، دو پرستار و يك روحاني همراهي ميكنند. از ميان افراد هر كاروان 50 نفري يك تن به عنوان مدير انتخاب ميشود. نيز هر كاروان به پنج گروه 10 نفري تقسيم ميگردد و از ميان افراد هر گروه يك تن به عنوان مدير انتخاب ميشود. اين مديران دستمزدي از بعثه اندونزي دريافت ميكنند.[102]
شمار حاجيان در سال 1430ق. به بيش از 240 هزار تن رسيد. از اين شمار 235 هزار تن از طريق وزارت امور مذهبي و پنج هزار تن با آژانسهاي مسافرتي به حج اعزام شدند.[103] 55% از حاجيان اندونزي با خطوط هواپيمايي اندونزي و 45% با خطوط هواپيمايي عربستان سعودي به حج اعزام ميشوند. شركت هواپيمايي اندونزي براي انتقال حاجيان اندونزي از ديگر كشورها هواپيما اجاره ميكند و از پنج فرودگاه محلي در اندونزي، وظيفه انتقال حاجيان را بر عهده دارد.[104]
حاجيان اندونزي با گذرنامههاي ويژه حج به عربستان ميروند كه فقط در موسم حج معتبر است و براي سفرهاي ديگر ارزشي ندارد. اين گذرنامه به دست وزارت امور مذهبي براي كنترل بهتر و پيشگيري از سوء استفاده از گذرنامههاي بين المللي صادر ميشود.[105]
«مؤسسة مطوفي جنوب شرق آسيا» وظيفه نظارت بر اسكان، حمل و نقل ميان شهري و مشاعر، تأمين غذاي حدود 50% از حاجيان در مشاعر، حفظ گذرنامهها، و كنترل ورود و خروج حاجيان اندونزي را بر عهده دارد. اين مؤسسه 77 مكتب دارد و هر مكتب حدود 2500 حاجي را زير نظر ميگيرد. نيز هر مكتب داراي هفت مكتب الفرق الميدانيه است.[106]
حاجيان اندونزي پلاك و دستبندي فلزي همراه دارند كه حاوي آگاهيهايي درباره زائر است.[107] همه حاجيان اندونزي بايستي پيش از عزيمت به عربستان، يك شب را در مدينة الحجاج در اندونزي سپري كنند تا همه تدابير سفر همچون كنترل گذرنامه، قرنطينه، تحويل دستبند، تسويه هزينه، و واپسين معاينات پزشكي درباره آنها انجام گردد. در اين مدت، كلاسهاي آموزشي درباره بهداشت و مناسك حج و همچنين آشنايي با آداب و رسوم مردم عربستان نيز برگزار ميشود.[108]
يكي از مهمترين وظايف وزارت امور مذهبي، تأمين مسكن و تقسيمبندي حاجيان است. ساختمانهاي استيجاري در مكه از لحاظ امكانات و فاصله تا حرم با يكديگر متفاوت هستند و به سبب توزيع عادلانه آنها ميان حجاج، پيش از سفر، در ماه رمضان قرعهكشي انجام ميشود. حاجياني كه در مناطق دوردست و ساختمانهاي فرسوده اسكان مييابند، 100 تا 200 ريال سعودي دريافت ميكنند.
اندونزي براي آموزش حاجيان از روشهاي گوناگون همچون برگزاري كلاسهاي آموزش حضوري، همايشهاي عمومي، رسانهها، جرايد، كتب و جزوات آموزشي استفاده ميكند. جلسات آموزشي به صورت كارگاهي و همانندسازي اجرا ميشود. پيش از سفر، خدمات بهداشتي و درماني در سه مرحله ارائه ميگردد: هنگام ثبت نام نخست در درمانگاههاي محلات، پس از پرداخت همه هزينهها در ايالتها و استانها، و پيش از عزيمت به عربستان در مدينة الحجاج. در عربستان نيز همه خدمات درماني و بهداشتي به صورت رايگان در درمانگاههاي اندونزيايي در اختيار زائران قرار ميگيرد. بعثه حج اندونزي كه نظارت بر اجراي دقيق برنامهها و قوانين را در عربستان سعودي بر عهده دارد، حدود 3250 تن عضو دارد كه نزديك به 500 تن از دانشجويان در حال تحصيل در كشورهاي عربي نيز به اين شمار افزوده ميشوند.[109]
آداب و رسوم حاجيان اندونزي
در گذشته كه حاجيان از راه دريا به حج ميرفتند، مردم اندونزي براي بدرقه حاجيان به بنادر حج كه شامل بندرهاي اوجونگ ياندانگ، تانجونگ پريوك، و آمپنان بود، ميرفتند و معمولاً پول يا كالايي به عنوان توشه سفر و هديه به آنها ميدادند. پيش از حركت، آگاهيهايي درباره بيماريهاي مسري به آنان داده ميشد و كشتي در پي انجام مراسمي با حضور هيأت اعزامي و برخي مقامها بندر را تَرك ميگفت.[110]
حاجيان در پي بازگشت از سفر حج، لباس ويژه عربي پوشيده، در ميان مردم جايگاهي خاص مييافتند تا بدان جا كه گويي از دانشوران دين شدهاند. گاه نيز به همين جهت، برخي مناصب مهم دولتي را عهدهدار ميشدند.[111] اين حاجيان بسياري از واجبات و تعاليم دين را در مكه آموخته و بدان عادت كرده، پس از بازگشت به كشور نيز در انجام عباداتشان بيشتر تلاش ميكنند.[112] يكي از رسوم مردم اندونزي كه از گذشته در ميان مردم اين كشور رواج داشته، رفتن به خانه حاجي حدود دو هفته پيش از سفر حج است. در پي بازگشت نيز حاجيان چندين روز مجالس جشن بر پا نموده، از ميهمانان پذيرايي ميكنند.[113]
از مشكلات حاجيان، مراسم و مهمانيهاي پس از سفر است كه گاه هزينه و تشريفات آن، از هزينه خود سفر نيز بيشتر است.[114] حاجيان اندونزي همچون ديگر حاجيان، سوغاتي چون آب زمزم، خرما، تسبيح و سجاده همراه ميآورند.[115] در اين ميان، بيشتر به خريد نوعي تسبيح از جنس چوب كوك دلبستگي نشان ميدهند و حتي به قيمت بالا آن را خريداري ميكنند؛ زيرا بر اين باورند كه كشتي حضرت نوح از اين چوب ساخته شده بود.[116]
منابع
اعلام المكيين: عبدالله بن عبدالرحمن المعلمي، مدينهـ مكه، مؤسسة الفرقان، 1421ق؛ افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازي (م.1365ق.)، به كوشش ابن دهيش، مكه، مكتبة الاسدي، 1430ق؛ اندونزي امروز: سفارت جمهوري اندونزي در تهران، تهران، سپهر و آتش، 1334ش؛ التاريخ القويم: محمد طاهر الكردي، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1420ق؛ تاريخ اندونزي: برنارد ولك، ترجمه: ابوالفضل عليزاده طباطبايي، تهران، پژوهشگاه علوم انساني، 1374ش؛ تاريخ جديد اندونزي: ام. سي. ريكلفس، ترجمه: عبدالعظيم هاشمي نيك، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1370ش؛ تاريخ حج من خلال الحجاج المعمرين: سليمان عبدالغني مالكي سعد الدين اونال، مكه مكرمه، جامعة ام القري، 1409ق؛ تاريخ مكه از آغاز تا پايان دولت شرفاي مكه: احمد السباعي (م.1404ق.)، ترجمه: جعفريان، تهران، مشعر، 1385ش؛ تتمة الاعلام للزركلي: محمد خير رمضان يوسف، بيروت، دار ابن حزم، 1418ق؛ جغرافياي جهان اسلام: غلامرضا گلي زواره، قم، مؤسسه امام خميني قدسسره، 1385ش؛ جهان اسلام: مرتضي اسدي، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1366ش؛ الحج و العمره (مجلة شهريه): وزارة الحج، الرياض؛ خاطرات سفر مكه: احمد هدايتي و محمد علي هدايتي، تهران، چاپخانه حيدري، 1343ش؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي: زير نظر بجنوردي، تهران، مركز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛ رحلة ابن بطوطه: ابن بطوطه (م.779ق.)، به كوشش التازي، الرباط، المملكة المغربيه، 1417ق؛ الرحلة الحجازيه: محمد لبيب البتنوني، مصر، مطبعة الجماليه، 1329ق؛ الرحلة السريه: بيروت، دار التقريب بين المذاهب، 1414ق؛ سرزمين و مردم اندونزي: دتيوس اسميت، ترجمه: پرويز داريوش، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1350ش؛ سفرنامه ميرزا محمد حسين فراهاني: محمد حسين بن مهدي فراهاني (م.قرن14ق.)، به كوشش مسعود گلزاري، تهران، فردوسي، 1362ش؛ شيعهشناسي (فصلنامه): قم، مؤسسه شيعهشناسي؛ الشيعة في اندونيسيا: سيد محمد اسد شهاب، قم، دليل ما، 1427ق؛ صفحات من تاريخ مكة المكرمه: سنوك هور خرونيه، ترجمه: محمد بن محمود سرياني، عربستان، نادي مكه، 1411ق؛ ضيوف الرحمن: روبرت بيانكي، ترجمه: سعيد محمد الاسعد، رياض، شركة العبيكان، 1428ق؛ طرق الحج الآسيويه: منشورات المنظمة الاسلاميه، مالزي، 1431ق؛ كاروان نور (ماهنامه): تهران، سازمان حج و زيارت؛ الكتاب العربي في اندونسيا: دكتر مارتن فان برونسن، ترجمه: قاسم السامرائي، رياض، مكتبة الملك فهد، 1415ق؛ المختصر من كتاب نشر النور و الزهر: عبدالله مراد ابوالخير (م.1343ق.)، به كوشش محمد سعيد العامووي، جده، عالم المعرفه، 1406ق؛ مديريت حج در كشورهاي اسلامي: اداره كل طرح و برنامه سازمان حج، 1387ش؛ مرآة الحرمين: ابراهيم رفعت پاشا (م.1353ق.)، قم، المطبعة العلميه، 1344ق؛ مكه و مدينه از ديدگاه جهانگردان اروپايي: جعفر الخليلي، ترجمه: محمد رضا فرهنگ، مشعر، 1376ش؛ مكتب اسلام (ماهنامه): قم، مؤسسه مكتب اسلام؛ المنار (مجلة شهريه): مصر، محمد رشيد رضا؛ موسوعة مكة المكرمة و المدينة المنوره: احمد زكي يماني، مصر، مؤسسة الفرقان، 1429ق؛ ميقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت؛ ياباني في مكه: تاكيشي سوزوكي، ترجمه: سمير عبدالحميد و ساره تاكاهاشي، رياض، مكتبة الملك عبدالعزيز، 1419ق.
Two worlds of Islam: interaction between southeast of Asia and the Middle East، Fred R. von der mehden.
سيد حامد عليزاده موسوي
[1]. اندونزي امروز، ش1، ص3-4؛ سرزمين و مردم اندونزي، ص22، 28؛ جهان اسلام، ج1، ص278-280.
[2]. تاريخ اندونزي، ص10؛ اندونزي امروز، ش1، ص21؛ جهان اسلام، ج1، ص278-281.
[3]. تاريخ اندونزي، ص11.
[4]. اندونزي امروز، ش14، ص2؛ دائرة المعارف جهان نوين اسلام، ج1، ص558؛ جهان اسلام، ج1، ص284-287.
[5]. تاريخ جديد اندونزي، ص3؛ جهان اسلام، ج1، ص284-287؛ جغرافياي جهان اسلام، ص262.
[6]. جهان اسلام، ج1، ص285-286؛ دائرة المعارف جهان نوين اسلام، ج1، ص558.
[7]. رحلة ابن بطوطه، ج4، ص114؛ تاريخ جديد اندونزي، ص4.
[8]. تاريخ جديد اندونزي، ص18؛ دائرة المعارف جهان نوين اسلام، ج1، ص559.
[9]. جهان اسلام، ج1، ص285-286.
[10]. الشيعة في اندونيسيا، ص34؛ شيعهشناسي، ش32، ص185-191، «پژوهشي درباره شيعيان اندونزي».
[11]. مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص31.
[12]. تاريخ جديد اندونزي، ص21؛ جهان اسلام، ج1، ص288.
[13]. تاريخ اندونزي، ص122-153 ؛ جهان اسلام، ج1، ص290.
[14]. تاريخ اندونزي، ص371-380؛ جهان اسلام، ج1، ص290-292.
[15]. سرزمين و مردم اندونزي، ص59-79، 93، 105؛ جهان اسلام، ج1، ص291-296.
[16]. تاريخ اندونزي، ص12-19؛ جغرافياي جهان اسلام، ص262.
[17]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص367؛ ميقات حج، ش58، ص208-210، «سفر مردم نوسانتارا به مكه».
[18]. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج1، ص127، «آچه».
[19]. ميقات حج، ش58، ص210-211.
[20]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص364.
[21]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص430.
[22]. مرآة الحرمين، ج1، ص261.
[23]. الكتاب العربي في اندونسيا، ص33، 92؛ ميقات حج، ش58، ص211-212، «سفر مردم نوسانتارا به مكه».
[24]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص450-451.
[25]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص451-458.
[26]. المختصر من كتاب نشر النور و الزهر، ص496؛ صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص459-460؛ تاريخ مكه، ص686.
[27]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص462-464، 476.
[28]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص465، 481-485.
[29]. الكتاب العربي في اندونسيا، ص25.
[30]. الكتاب العربي في اندونسيا، ص25، 80-90.
[31]. موسوعة مكة المكرمه، ج4، ص1؛ اعلام المكيين، ص347-348.
[32]. الكتاب العربي في اندونسيا، ص45-46؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج17، ص418.
[33]. تتمة الاعلام، ج2، ص155-158.
[34]. نك: صفحات من تاريخ مكه، ج2؛ مكه و مدينه از ديدگاه جهانگردان اروپايي، ص76-77.
[35]. طرق الحج الآسيويه، ص361-367.
[36]. نك: ضيوف الرحمن، ص298-300.
[37]. ميقات حج، ش58، ص213، «سفر مردم نوسانتارا به مكه».
[38]. ضيوف الرحمن، ص306.
[39]. ضيوف الرحمن، ص307.
[40]. نك: صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص387-388.
[41]. الرحلة الحجازيه، ص254.
[42]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص363، 376.
[43]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص376.
[44]. الرحلة الحجازيه، ص41.
[45]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص367-373.
[46]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص373، 427.
[47]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص379، 391-392.
[48]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص398-400.
[49]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص403-404، 424-425.
[50]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص429-430.
[51]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص371، 388.
[52]. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج1، «آچه».
[53]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص376.
[54]. ميقات حج، ش58، ص213، «سفر مردم نوسانتارا به مكه»؛ صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص375-376.
[55]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص368؛ تاريخ الحج، ص81.
[56]. Makhachkala.
[57]. Odessa.
[58]. طرق الحج الآسيويه، ص361-367.
[59]. تاريخ الحج، ص81؛ اندونزي امروز، ش14، ص12.
[60]. اندونزي امروز، ش14، ص12.
[61]. سفرنامه ميرزا محمد حسين فراهاني، ص165-166.
[62]. الرحلة الحجازيه، ص40.
[63]. الرحلة السريه، ص147.
[64]. افادة الانام، ج4، ص512؛ ج5، ص245.
[65]. ياباني في مكه، ص128.
[66]. طرق الحج الآسيويه، ص368.
[67]. ميقات حج، ش59، ص161، «سياستهاي دولت هلند درباره حج».
[68]. ميقات حج، ش59، ص165.
[69]. سفرنامه ميرزا محمد حسين فراهاني، ص165-166.
[70]. ميقات حج، ش59، ص160-179، «سياستهاي دولت هلند درباره حج».
[71]. ميقات حج، ش59، ص160-173.
[72]. ميقات حج، ش59، ص160-180.
[73]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص382-385.
[74]. مرآة الحرمين، ج2، ص81-84؛ افادة الانام، ج4، ص154-159.
[75]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص385، 394.
[76]. الرحلة السريه، ص147؛ سفرنامه ميرزا محمد حسين فراهاني، ص166.
[77]. ميقات حج، ش59، ص160-170، «سياستهاي دولت هلند درباره حج».
[78]. ميقات حج، ش59، ص160-170.
[79]. ميقات حج، ش59، ص160-170.
[80]. المنار، شنبه، 1316ق.، ص665.
[81]. نك: ميقات حج، ش59، ص160-180، «سياستهاي دولت هلند درباره حج».
[82]. ضيوف الرحمن، ص275-276.
[83]. ضيوف الرحمن، ص277.
[84]. طرق الحج الآسيويه، ص369؛ two worlds of Islam, p 21.
[85]. ضيوف الرحمن، ص277، 320.
[86]. التاريخ القويم، ج2، ص235-236.
[87]. خاطرات سفر مكه، ص220.
[88]. مكتب اسلام، سال 24، ش8، ص25، «آمار حجاج بيت الله الحرام».
[89]. ضيوف الرحمن، ص283-284.
[90]. ضيوف الرحمن، ص269، 275، 301.
[91]. نك: ضيوف الرحمن، ص285-296.
[92]. ضيوف الرحمن، ص298-299.
[93]. two worlds of Islam, p 18.
[94]. طرق الحج الآسيويه، ص161؛ مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص36.
[95]. مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص38-39.
[96]. طرق الحج الآسيويه، ص162.
[97]. مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص41.
[98]. الحج و العمره، صفر 1429ق.، ص73.
[99]. مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص41-42.
[100]. الحج و العمره، صفر 1429ق.، ص73، «مصاحبه»؛ مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص57.
[101]. الحج و العمره، صفر 1429ق.، ص73.
[102]. كاروان نور، ش14، ص18، «حجگزاري در ساير كشورها»؛ مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص51، 56-57،60.
[103]. طرق الحج الآسيويه، ص163.
[104]. ضيوف الرحمن، ص281؛ مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص54.
[105]. مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص43؛ كاروان نور، ش14، ص18.
[106]. كاروان نور، ش14، ص18؛ مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص50-51، 59-60.
[107]. مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص43؛ ضيوف الرحمن، ص281.
[108]. مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص43-45.
[109]. مديريت حج در كشورهاي اسلامي، ص55-65.
[110]. تاريخ الحج، ص81.
[111]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص407-408، 420؛ تاريخ الحج، ص83.
[112]. صفحات من تاريخ مكه، ج2، ص420.
[113]. تاريخ الحج، ص81، 83.
[114]. طرق الحج الآسيويه، ص163.
[115]. تاريخ الحج، ص83.
[116]. الحج و العمره، سال 59، ش1، ص48.