انصاب حرم
نشانه‌های مرز منطقه حرم انصاب جمع نَصْب به معنای نشانه است. به نشانه‌هایی که مرزهای حرم را مشخص می‌کنند، انصاب الحرم گفته می‌شود.[1] بر این نشانه‌ها واژگانی چون اعلام الحرم[2] و منار الحرم[3] و امیال[4] نیز اطلاق شده است.
نشانههاي مرز منطقه حرم
انصاب جمع نَصْب به معناي نشانه است. به نشانههايي كه مرزهاي حرم را مشخص ميكنند، انصاب الحرم گفته ميشود.[1] بر اين نشانهها واژگاني چون اعلام الحرم[2] و منار الحرم[3] و اميال[4] نيز اطلاق شده است. پيش از اسلام، انصاب به سنگهايي گفته ميشد كه مشركاني كه قدرت ساخت خانه يا بتي براي عبادت نداشتند، روبهروي حرم يا جاهاي ديگر قرار ميدادند و گرد آنها طواف و نزدشان قرباني ميكردند.[5]
تاريخچه انصاب حرم
از آنجا كه محدوده حرم داراي احكام ويژه مانند ممنوعيت نبرد و خونريزي، صيد و شكار، قطع درختان و گياهان بوده و بايد با احرام به آن وارد ميشدند[6]، مشخص ساختن اين محدوده از اهميت فراوان برخوردار است. چندين روايت بر تعيين مرزهاي محدوده حرم به دستور خداوند تصريح دارند.[7] البته در شيوه آن اختلافهايي به چشم ميخورد. بر پايه برخي روايات، مرزهاي حرم با درخشش نوري از حجرالاسود هنگامي كه حضرت ابراهيم آن را در جاي خود قرار داد، مشخص شد.[8] سپس ايشان با راهنمايي جبرئيل محدوده حرم را علامت نهاد و بر اين حدود سنگچينهايي ساخت و با خاك و گل آنها را محكم كرد.[9] بر اين اساس، تعيين اين حدود توقيفي است و نه اجتهادي. از اين رو، در موقعيت اين انصاب در طول روزگاران تغييري داده نشده است. اين محدوده كه مسجدالحرام را درون خود دارد، چهارسوي مكه را احاطه كرده است.
پس از ابراهيم، در دورههاي گوناگون، اين نشانهها بازسازي و مرمت شدند. نخستين بار حضرت اسماعيل پس از پدر به بازسازي نشانهها پرداخت.[10] عدنان بن اُدَد، جد بيستم رسول خدا[11] و قُصي بن كِلاب[12] جد چهارم ايشان نيز از كساني بودند كه به بازسازي اين علائم پرداختند. منابع به جزئيات اين بازسازيها اشاره ندارند.
نشانهها در مسير اصلي حرم
بر پايه تحقيق ميداني ابن دهيش، محقق معاصر، اَعلام حرم در مجموع 934 نشانه بوده است. 110 عدد در حد شرقي، 574 عدد در حد شمالي، 98 عدد در حد غربي، و 152 عدد در حد جنوبي قرار داشتند. حد شرقي با 16 كوه، حد شمالي با 22 كوه، حد غربي با پنج كوه، و حد جنوبي با 14 كوه محل تعيين اَعلام بودهاند. از اعلام ياد شده تنها 13 نشانه بر وروديهاي عمومي مكه و دو نشانه بر روي كوهها باقي مانده و بقيه نشانهها به مرور از ميان رفتهاند.[13] اين انصاب در چهار سوي حرم به صورت تودههاي سنگچين و نيز سنگهاي پيوسته با گچ يا آهك و در دورههاي بعد به شكل ستونهاي سيماني و سنگهاي مرمرين بودهاند.[14] (تصويرهاي كتاب الحرم المكي و الاعلام المحيطه ص:422، 429-43۰، 433، 438، 442، 449)
انصاب حرم در چهار سوي مكه
تاريخنگاران در تعيين فاصله اين نشانهها ارقام گوناگون آوردهاند؛ زيرا در مبدأ اندازهگيري اختلاف داشتهاند. برخي آن را درهاي مسجدالحرام و برخي وروديهاي شهر مكه دانستهاند. نيز اندازهگيري با ابزارهاي نه چندان دقيق مانند طناب صورت ميپذيرفته است. همچنين وجود پستي و بلندي در مسيرها و اختلاف در واحدهاي اندازهگيري (ميل، ذرع و...) سبب اين اختلاف بوده است. گاه برخي اعداد فاصله تا كوه و شماري ديگر فاصله تا اعلام را بيان ميكرد. آميختگي ميان اين دو نيز باعث تفاوت ارقام شده است.
انصاب شمال مكه در مسير عراق: اعلام در اين مسير در محلي به نام الْمُقَطَّعَ[15] نصب شده بود. منابع، فاصله اين نشانهها از مبدأ را شش[16]، هفت[17]، هشت[18] و 10 ميل[19] ياد كردهاند. هر ميل حدود 1700 متر است.
انصاب مسير مدينه از سمت تنعيم: محل نصب علامت در اين مسير، ثنيه ذَاتِ الْحَنْظَلِ است.[20] سه[21]، چهار و پنج[22] ميل، رقمهايي هستند كه منابع گوناگون در تعيين فاصله اين علامتها بيان كردهاند. برخي انتهاي تنعيم را حد حرم دانسته[23] و گروهي حد حرم را تا نزديكي تنعيم و خود تنعيم را جزء حِل ميدانند.[24]
انصاب مسير جعرانه: اين نشانه در شعب آل عبدالله بن خالد بن اُسَيد قرار دارد.[25] فاصله اين علائم در منابع نُه[26] و در برخي 12 ميل[27] ياد شده است.
انصاب جنوب شرقي مكه: در مسير طائف از سمت عرفه، علائم در نقطهاي به نام الضَّحَاضِح يا ذاتُ السَّلِيم (كوهي ميان مزدلفه و ذي مراخ) در مكاني مشهور به ثنيه ابن كَرِيز[28] و در ذنب السلم و نيز در ثَنِيَّةُ كَرْدَم[29] قرار دارند. منابع گوناگون، علائم حرم در سمت طائف را در هجده[30]، يازده[31]، نه[32] و هفت[33] ميلي ياد كردهاند.
انصاب غرب مكه در مسير جده:اين علامت در منقطع الْأَعْشَاشِ (منطقهاي ميان حديبيه و سلسله جبال مرير و جوف) قرار دارد.[34] فاصله اين علامت در منابع 10[35] يا 18[36] ميل ياد شده است.
انصاب جنوب مكه در مسير يمن: انصاب حرم در اين سمت در فاصله شش[37] يا هفت ميلي در محلي به نام أَضَاءَة لَبَن نصب شده است.[38]
امروزه با توجه به تغيير، گسترش و نيز كوتاه شدن راههاي ارتباطي، فاصله انصاب در اين راهها نيز تغيير كرده است. اعلام راه جديد جده كه از حِنْك الْغُرَابِ (اظلم الغربي) ميگذرد، در فاصله 22 كيلومتريگ؛ اعلام راه ليث يمن در 17 كيلومتري؛ و اعلام راه طائف كه از نزديكي سده العابديه ميگذرد، در 5/15 كيلومتري مسجدالحرام قرار دارند.[39]
سير تاريخي بازسازي انصاب در دورههاي تاريخي
با توجه به اهميت ويژه اعلام حرم، پيامبر در همان روز فتح مكه (8ق.) و به گزارشي، در سال فتح مكه، تميم بن اسد خزاعي[40] يا اسود بن خلف خزاعي[41] را كه هر دو از قبايل ديرپاي ساكن مكه بودند، مأمور مرمت انصاب حرم كرد. عمر بن خطاب به سال 17ق. هنگام حضور در مكه[42] مَخرمة بن نَوفل زُهَري (م.54ق.)، ابوهود سعيد بن يربوع مخزومي (م.54ق.)، حُوَيطب بن عبدالعزي اسدي (م.54ق.)، ازهر بن عبد عوف زهري[43]، صبيحة بن حارث تيمي[44]، و عُجَيْر بن عبد يزيد بن هاشم بن مطلب بن عبد مناف مطّلبي[45] را مسؤول مرمت نشانههاي حرم كرد.
عثمان بن عفان (حك: 23-35ق.) به سال 26ق. عبدالرحمن بن عوف زهري (م.32ق.) را به عنوان امير الحاج رهسپار مكه كرد و به او دستور داد تا اعلام را تجديد كند. وي نيز حويطب بن عبدالعزي و عبدالرحمن بن ازهر (م.67ق.) و فردي ديگر از قريش را مأمور اين كار كرد. همچنين سعيد بن يربوع مخزومي و نيز مخرمة بن نوفل هر سال انصاب حرم را در دوران خلافت عثمان بازسازي ميكردند.[46] منابع از تجديد اعلام در دوران حكومت علي7 سخني به ميان نياوردهاند.
در دوره معاويه، برخي نشانههاي حرم از ميان رفت. معاويه در نامهاي به مروان بن حكم، حكمران خود در مدينه، از وي خواست تا در صورت زنده بودن كُرز بن علقمه خزاعي، وي را مأمور تجديد انصاب كند.[47] با عنايت به بركناري مروان به سال 48ق.[48] اين كار پيش از اين تاريخ انجام گرفته است.
عبدالملك بن مروان (حك: 65-86ق.) نيز به سال 75ق. چند تن از پيران خزاعه، قريش و بنيبكر را مأمور تجديد انصاب حرم كرد.[49] از آن پس تا پايان دوره اموي، از بازسازي انصاب گزارشي در دست نيست. در دوره عباسيان، مهدي عباسي (حك: 158-169ق.) دستور مرمت همه اعلام را صادر كرد.[50] از آن پس، در بازسازي انصاب، علائمي كه بر روي كوهها قرار داشتند، مورد توجه قرار نميگرفتند و تنها اعلامي كه بر سر راههاي منتهي به حرم همچون مسيرهاي مدينه، يمن، عراق، طائف، جعرانه و جده قرار داشتند، مرمت ميشدند.[51] مقتدر عباسي (حك: 295-32۰ق.) به سال 306ق. بار ديگر به اصلاح و تجديد انصاب فرمان داد.[52] سپس به سال 325ق. به دستور راضي عباسي (حك: 322-329ق.) دو ستون بزرگ در تنعيم به عنوان جايگزين انصاب قديمي ساخته و نصب شد.[53]
در دوره ايوبيان به سال 616ق. ملك مظفر بن ابوبكر (م.645ق.) حكمران اربل، شهري نزديك موصل، دستور مرمت دو عدد از انصاب حرم در سمت عرفه را كه به شكل دو ستون بزرگ بود، صادر كرد.[54] ملك مظفر (حك: 647-694ق.) حكمران يمن نيز به سال 683ق. به نصب ديگر بار نشانهها فرمان داد.[55]
گزارشها از بازسازي اين نشانهها در دوره عثماني حكايت دارند. سلطان احمد عثماني (حك: 1023-1026ق.) دو علامت را كه در مسير طائف از سمت عرفات بود، بازسازي كرد.[56] شماري از منابع، از نوسازي علائم در مسير تنعيم و يَلَملم در همين هنگام خبر دادهاند.[57] سپس امير مكه شريف زيد بن محسن (حك: 1۰58-11۰4ق.) به سال 1073ق. به بازسازي برخي نشانهها پرداخت.[58] اعلام حرم نزديك مسجد تنعيم نيز به سال 1262ق. به دست سلطان عبدالمجيد عثماني (حك: 1255-1277ق.) بازسازي شد.[59]
در دوره سعودي نيز عبدالعزيز بن عبدالرحمن آل سعود (حك: 1293-1373ق.) پس از سال 1343ق. دو نشانه موجود در مسير جده را كه پيش از آن متروك شده بود[60]، بازسازي كرد. بر روي اين علائم كه به صورت ديواري قطور با سه گنبد كوچك بر فراز آن ساخته شده بود، اين عبارت را همراه با ترجمه انگليسي نوشتند: «بسم الله الرحمن الرحيم. الي هنا اول حدود الحرم وضع في عهد الملك عبدالعزيز». در پي او پسرش ملك سعود (حك: 1373-1384ق.) به سال 1376ق. با توجه به تغييراتي كه در مسير جده رخ داده بود، در دو كيلومتري جنوب انصاب پيشين در منطقه شُمَيسي، دو نشانه جديد احداث كرد كه بر آن نوشته شد: «الي هنا انتهي الحرم الملك سعود بن عبدالعزيز آل سعود سنة 1376ق.». همچنين به سال 1377ق. بناي دو نشانه در مسير طائف به پايان رسيد[61] و به سال 1383ق. نشانههايي در سمت عرفه بازسازي يا بنا شد.[62] نيز ملك خالد بن عبدالعزيز (حك: 1395-14۰2ق.) دو نشانه در مسير طائف و دو نشانه در مسير قديمي جده ساخت كه با انصاب پيشين متفاوت بودند. اين نشانهها از نظر ارتفاع از انصاب ديگر بسيار بلندتر بودند و بر خلاف آن انصاب كه بر رويشان سه گنبد كوچك قرار داشت،گنبدي بر آنها ساخته نشد. انصاب جديد مسير طائف از سمت عرفات به صورت مكعب مستطيل ساخته شده بود كه در دو طرف آن تابلويي براي معرفي تعبيه شد و بالاي آن يك سايبان نهادند. همچنين علامت سمت جده به صورت قبهاي شكوهمند و بلند ساخته شد كه تاجي بر بالاي آن و تابلويي در هر دو طرفش قرار گرفت و پايين آن با سنگهاي سياه و سفيد تزيين شد.[63]
فهد بن عبدالعزيز (حك: 14۰2-1426ق.) به سال 1404ق. دو نشانه جديد در وادي تنعيم كنار مسجد عايشه بنا كرد.[64] اين نشانهها با استفاده از فنون جديد معماري ساخته شدند. اما از آنجا كه در پي گسترش و بازسازي مسجد، اين نشانهها به راحتي قابل مشاهده نبودند، ملك فهد به سال 1407ق. به بازسازي عَلَمهاي قديمي تنعيم پرداخت.[65]
به اين ترتيب، مجموع انصابي كه در روزگار سعودي ساخته يا بازسازي شد، به 13 نشانه رسيد. شش نشانه در راه جده، دو نشانه در راه طائف از سمت شرايع، دو نشانه در راه طائف از سمت عرفه، و سه نشانه در منطقه تنعيم قرار دارند.[66] (تصويرهاي 413-423 الحرم المكي و الاعلام المحيطه؛ تصوير حدود الحرم المكي ص 1۰ اطلس المملكة العربية السعوديه)
منابع
اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به كوشش شلتوت، جده، مكتبة المدني، 1372ق؛ احسن التقاسيم: المقدسي البشاري (م.380ق.)، قاهره، مكتبة مدبولي، 1411ق؛ الاحكام السلطانيه: الماوردي (م.450ق.)، به كوشش احمد مبارك، كويت، دار ابن قتيبه، 1409ق؛ اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، به كوشش علي عمر، مكتبة الثقافة الدينيه؛ اخبار مكه: الفاكهي (م.279ق.)، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ الارج المسكي في تاريخ المكي: علي عبدالقادر الطبري (م.1070ق.)، به كوشش الجمال، مكه، المكتبة التجاريه، 1416ق؛ الاستيعاب: ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش البجاوي، بيروت، دار الجيل، 1412ق؛ الاصابه: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش علي معوض و عادل عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ الاصنام (تنكيس الاصنام): هشام بن محمد كلبي (م.204ق.)، به كوشش احمد زكي، تهران، تابان، 1348ش؛ اعلام الساجد باحكام المساجد: الزركشي (م.749ق.)، به كوشش المراغي، قاهره، لجنة احياء التراث الاسلامي، 1384ق؛ انساب الاشراف: البلاذري (م.279ق.)، به كوشش زكار و زركلي، بيروت، دار الفكر، 1417ق؛ تاج العروس: الزبيدي (م.1205ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ التاريخ القويم: محمد طاهر الكردي، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1420ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تهذيب الاحكام: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي و آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش؛ تهذيب الاسماء و اللغات: النووي (م.676ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ الحرم المكي الشريف و الاعلام المحيطة به: ابن دهيش، مكة المكرمه، مكتبة النهضة الحديثه، 1418ق؛ شفاء الغرام: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش مصطفي محمد، مكه، النهضة الحديثه، 1999م؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ العقد الثمين في تاريخ البلد الامين: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش فؤاد سير، مصر، الرساله، 1406ق؛ الكامل في التاريخ: ابن اثير (م.630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ مرآة الحرمين: ابراهيم رفعت پاشا (م.1353ق.)، قاهره، مكتبة الثقافة الدينيه؛ المسالك و الممالك: عبيدالله بن خرداذبه (م.300ق.)، بيروت، دار صادر، 1988م؛ المصنّف: عبدالرزاق الصنعاني (م.211ق.)، به كوشش حبيب الرحمن، المجلس العلمي؛ معالم مكة و المدينة بين الماضي و الحاضر: يوسف رغد العاملي، بيروت، دار المرتضي، 1418ق؛ معجم البلدان: ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ المعجم الكبير: الطبراني (م.360ق.)، به كوشش حمدي عبدالمجيد، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛ المغازي: الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق؛ المناسك و اماكن طرق الحج: ابواسحق الحربي (م.285ق.)، به كوشش حمد الجاسر، رياض، دار اليمامه، 1401ق؛ مناقب آل ابي طالب: ابن شهرآشوب (م.588ق.)، به كوشش گروهي از اساتيد، نجف، المكتبة الحيدريه، 1376ق؛ منائح الكرم: علي بن تاج الدين السنجاري (م.1125ق.)، به كوشش المصري، مكه، جامعة ام القري، 1419ق؛ المنتظم: ابن الجوزي (م.597ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، 1412ق؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛ موسوعة مرآة الحرمين الشريفين: ايوب صبري پاشا (م.1290ق.)، قاهره، دار الآفاق العربيه، 1424ق؛ النهايه: مبارك ابن اثير (م.606ق.)، به كوشش الزاوي و الطناحي، قم، اسماعيليان، 1367ش.
گروه جغرافيا
[1]. لسان العرب، ج1، ص759؛ تاج العروس، ج2، ص435، «نصب».
[2]. النهايه، ج3، ص292؛ لسان العرب، ج12، ص419، «علم».
[3]. لسان العرب، ج5، ص241، «نور».
[4]. لسان العرب، ج11، ص639، «ميل».
[5]. الاصنام، ص33، 42.
[6]. الاحكام السلطانيه، ص339-341؛ تهذيب الاسماء، ج3، ص83-84؛ معجم البلدان، ج2، ص244.
[7]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص113؛ اخبار مكه، فاكهي، ج4، ص15؛ العقد الثمين، ج1، ص37.
[8]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص272-273؛ التهذيب، ج2، ص44-45؛ المناقب، ج3، ص382.
[9]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص273-375؛ المصنف، ج5، ص25؛ المناسك، ص471.
[10]. اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص225؛ شفاء الغرام، ج1، ص106.
[11]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص276؛ شفاء الغرام، ج1، ص55.
[12]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص121؛ اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص225.
[13]. الحرم المكي، ص128-129، 354.
[14]. الحرم المكي، ص61.
[15]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص280.
[16]. المسالك و الممالك، ص132.
[17]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122؛ اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص89.
[18]. المناسك، ص471؛ شفاء الغرام، ج1، ص110.
[19]. شفاء الغرام، ج1، ص110؛ معالم مكه و المدينه، ص130-131.
[20]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص302.
[21]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122؛ اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص89؛ احسن التقاسيم، ص77.
[22]. شفاء الغرام، ج1، ص112.
[23]. شفاء الغرام، ج1، ص113.
[24]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص130؛ شفاء الغرام، ج1، ص113؛ اعلام الساجد، ص63.
[25]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122.
[26]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122؛ اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص89.
[27]. شفاء الغرام، ج1، ص111؛ منائح الكرم، ج1، ص219.
[28]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص291-292.
[29]. اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص87.
[30]. شفاء الغرام، ج1، ص108.
[31]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122؛ اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص89؛ المسالك و الممالك، ص132.
[32]. شفاء الغرام، ج1، ص109.
[33]. الاحكام السلطانيه، ص338؛ تهذيب الاسماء، ج3، ص82.
[34]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122.
[35]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122؛ اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص89؛ احسن التقاسيم، ص77.
[36]. شفاء الغرام، ج1، ص113.
[37]. شفاء الغرام، ج1، ص114؛ اعلام الساجد، ص63.
[38]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122.
[39]. الحرم المكي، ص122-124.
[40]. المصنف، ج5، ص25؛ اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص119، 121؛، الطبقات، ج2، ص104.
[41]. المعجم الكبير، ج1، ص280.
[42]. تاريخ طبري، ج4، ص69؛ الكامل، ج2، ص537؛ المنتظم، ج4، ص231.
[43]. المغازي، ج2، ص842؛ اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص121، تاريخ طبري، ج11، ص516.
[44]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص274.
[45]. انساب الاشراف، ج9، ص393؛ الاصابه، ج4، ص384.
[46]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122؛ اتحاف الوري، ج2، ص18؛ شفاء الغرام، ج1، ص127.
[47]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122؛ الاصابه، ج5، ص436.
[48]. الاستيعاب، ج3، ص1388.
[49]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص122؛ المغازي، ج2، ص842؛ اتحاف الوري، ج2، ص105.
[50]. شفاء الغرام، ج1، ص107؛ الارج المسكي، ص51؛ مرآة الحرمين، ج1، ص227.
[51]. الحرم المكي، ص77-79.
[52]. موسوعة مرآة الحرمين، ج1، ص149؛ التاريخ القويم، ج2، ص100.
[53]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص275؛ شفاء الغرام، ج1، ص107؛ اتحاف الوري، ج2، ص386.
[54]. شفاء الغرام، ج1، ص10؛ العقد الثمين، ج7، ص100.
[55]. شفاء الغرام، ج1، ص107؛ الارج المسكي، ص51؛ مرآة الحرمين، ج1، ص227.
[56]. الارج المسكي، ص51؛ موسوعة مرآة الحرمين، ج1 ص149.
[57]. الحرم المكي، ص83.
[58]. الحرم المكي، ص84.
[59]. الحرم المكي، ص85.
[60]. الحرم المكي، ص86-87.
[61]. الحرم المكي، ص89.
[62]. التاريخ القويم، ج2، ص100-101.
[63]. الحرم المكي، ص89-91، 415، 417.
[64]. الحرم المكي، ص91.
[65]. الحرم المكي، ص91-92.
[66]. الحرم المكي، ص92.