اوس بن ثابت خزرجی اوس بن ثابت خزرجی اوس بن ثابت خزرجی بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
اوس بن ثابت خزرجی اوس بن ثابت خزرجی اوس بن ثابت خزرجی اوس بن ثابت خزرجی اوس بن ثابت خزرجی

اوس بن ثابت خزرجی

 صحابی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و از شهیدان بدر ابوشدّاد[1] اوس بن ثابت بن مُنذر[2]، برادر حسّان بن ثابت، از شاعران دوران پیامبر(صلی الله علیه و آله)[3] و از خاندان بنی‌عمرو بن مالک، از تیره بنی‌نجارِ قبیله خزرج از انصار است.[4] مادرش

 صحابي پيامبر(صلي الله عليه و آله) و از شهيدان بدر

ابوشدّاد[1] اوس بن ثابت بن مُنذر[2]، برادر حسّان بن ثابت، از شاعران دوران پيامبر(صلي الله عليه و آله)[3] و از خاندان بني‌عمرو بن مالك، از تيره بني‌نجارِ قبيله خزرج از انصار است.[4] مادرش سُخطي دختر حارثة بن لوذان بن عبدود بود.[5] او از كساني است كه در بيعت عقبه دوم٭ (13 بعثت) حضور داشت.[6] در پي هجرت مسلمانان به مدينه كه انصار مهاجران را در خانه‌هاي خود جاي مي‌دادند، اوس ميزبان عثمان بن عفّان شد[7] و پيامبر(صلي الله عليه و آله) در عقد مؤاخات، آن دو را با هم برادر كرد.[8]

بيشتر تاريخ‌نگاران او را از حاضران در غزوه بدر دانسته و به شهادتش در اين نبرد تصريح كرده‌اند.[9] برادرش حسّان بن ثابت شاعر مشهور عرب نيز در قصيده‌اي او را از شهيدان اين نبرد دانسته است.[10] برخي وي را از شهيدان نبرد احد مي‌دانند.[11] سخني غير مشهور وي را در زمره كساني قرار داده كه در همه جنگ‌ها دوشادوش رسول خدا(صلي الله عليه و آله) حضور داشته و درگذشت او را در دوران خلافت عثمان دانسته است.[12]

 

برخي مفسران در شأن نزول آيه 7 نساء/4: {لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الوَالِدَانِ و الأقرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الوَالِدَانِ و الأقرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنهُ أَو كَثُرَ نَصِيبًا مَفرُوضًا} آورده‌اند كه اوس از همسرش اُم‌ كُجَّه / ام حجه سه دختر بر جاي گذاشت. پسر عموهاي او سُوَيْد و عَرْفَجَه يا قَتادَه و عُرْفَطَه[13] طبق رسم جاهلي كه وارثان ميّت را در صورت خردسال بودن فرزندان، خواه دختر و خواه پسر، ‌از ارث محروم مي‌كردند، همه اموال برجاي مانده از اوس را براي خود برداشتند. چون ام كُجّه به شكايت نزد رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در مسجد فضيخ آمد و مسأله را شرح داد، پيامبر پسرعموهاي اوس را نزد خود فراخواند. اندكي بعد، آن آيه نازل شد و ارث زوجه مقرر گشت. پيامبر به پسرعموها فرمود كه مال اوس را تقسيم نكنند تا آن‌كه آيه: {يُوصِيكُمُ اللهُ فِي أَوْلادِكُم...} (نساء/4، 11-14) نازل شد و حكم سهم ارث هر يك از فرزندان و والدين ميت را مشخص كرد.[14] اين ‌گزارش از شهادت اوس در سال‌هاي نخستين هجرت حكايت دارد.

 

منابع

الاستيعاب: ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش علي معوض و عادل عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ اسد الغابه: ابن اثير (م.630ق.)، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛ الاصابه: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش علي معوض و عادل عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ انساب الاشراف: البلاذري (م.279ق.)، به كوشش زكار و زركلي، بيروت، دار الفكر، 1417ق؛ الانساب: عبدالكريم السمعاني (م.562ق.)، به كوشش عبدالرحمن، حيدرآباد، دائرة المعارف العثمانيه، 1382ق؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، بيروت، مكتبة المعارف؛ تاريخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، به كوشش شحاده، بيروت، دار الفكر، 1408ق؛ تاريخ خليفه: خليفة بن خياط (م.240ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ تاريخ مدينة دمشق: ابن عساكر (م.571ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ تفسير ثعلبي (الكشف و البيان): الثعلبي (م.427ق.)، به كوشش ابن عاشور، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1422ق؛ تفسير قرطبي (الجامع لاحكام القرآن): القرطبي (م.671ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.456ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ زاد المسير: ابن الجوزي (م.597ق.)، به كوشش عبدالرزاق، بيروت، دار الكتاب العربي، 1422ق؛ سير اعلام النبلاء: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش گروهي از محققان، بيروت، الرساله، 1413ق؛ السيرة النبويه: ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش مصطفي عبدالواحد، بيروت، دار المعرفه، 1396ق؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ عيون الاثر: ابن سيد الناس (م.734ق.)، بيروت، دار القلم، 1414ق؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.

 

مهدي اميريان

 
[1]. انساب الاشراف، ج1، ص243؛ الاستيعاب، ج1، ص117؛ اسد الغابه، ج1، ص59.

[2]. الاستيعاب، ج1، ص117؛ اسد الغابه، ج1، ص165.

[3]. انساب الاشراف، ج1، ص243؛ جمهرة انساب العرب، ص347.

[4]. السيرة النبويه، ج2، ص313؛ ج3، ص637؛ اسد الغابه، ج1، ص165-166.

[5]. الطبقات، ج3، ص382؛ الاصابه، ج1، ص292.

[6]. الطبقات، ج3، ص382؛ الانساب، ج‏12، ص366؛ البداية و النهايه، ج‏3، ص166.

[7]. الطبقات، ج‏3، ص41؛ انساب الاشراف، ج‏5، ص482؛ البداية و النهايه، ج‏3، ص174.

.[8] انساب الاشراف، ج1، ص271؛ عيون الاثر، ج1، ص232؛ تاريخ ابن خلدون، ج2، ص423.

[9]. تاريخ دمشق، ج2، ص406؛ سير اعلام النبلاء، ج2، ص464.

[10]. الاصابه، ج1، ص292.

[11]. تاريخ خليفه، ص41؛ وفاء الوفاء، ج3، ص113.

[12]. الطبقات، ج3، ص382؛ الانساب، ج‏12، ص366.

[13]. زاد المسير، ج1، ص374.

[14]. تفسير ثعلبي، ج3، ص260-261؛ زاد المسير، ج1، ص374؛ تفسير قرطبي، ج5، ص45-46.

 




نظرات کاربران