باب بنیجمح
از درهای پیشین ضلع غربی مسجدالحرام باب بنی‌جمح از درهایی است که در گسترش دوره منصور عباسی (حک: 136-158ق.) به دست والی او در مکه، زیاد بن عبیدالله حارثی (حک: 136-141ق.) ساخته شد.[1] با توجه به ذکر نام این باب در رویدادهای پیش از این تاریخ[2]،
از درهاي پيشين ضلع غربي مسجدالحرام
باب بنيجمح از درهايي است كه در گسترش دوره منصور عباسي (حك: 136-158ق.) به دست والي او در مكه، زياد بن عبيدالله حارثي (حك: 136-141ق.) ساخته شد.[1] با توجه به ذكر نام اين باب در رويدادهاي پيش از اين تاريخ[2]، چنين برميآيد كه اين در پيشتر به شكل يك ورودي وجود داشته و در دوران منصور، دري براي آن قرار دادهاند. به سبب قرار داشتن خانههاي بنيجمح*، تيرهاي از قريش، در سمت غربي كعبه، اين در به نام آنها شهرت يافت.[3] به گفته شماري از پژوهشگران، براي اين در نيز همچون باب بنيسهم*، نام باب العمره به كار رفته؛ زيرا كساني كه از تنعيم به قصد عمره مفرده محرم ميشدند، در بازگشت از مسير شُبَيكه، يكي از وروديهاي مكه در مسير مدينه، از اين در وارد مسجد ميشدند.[4] شهيد ثاني به اشتباه نام ديگر آن را باب الحناطين دانسته و آن را روبهروي ركن شامي شمرده است[5]؛ اما باب حناطين/ خياطين[6] كنار باب بنيجمح قرار داشته است.[7] اين در داراي دو[8] يا سه ورودي بود.[9] طه عماره با توجه به سخن ازرقي كه باب بنيجمح را داراي سه ورودي ميداند، بر اين باور است كه با افزوده شدن باب الحناطين كنار آن به سال 167ق. در گسترش دوران مهدي عباسي (حك: 158-169ق.) يكي از وروديهاي آن بسته شد.[10] اما استناد وي به عبارت ازرقي، صحيح نمينمايد؛ زيرا اين تغيير كه وي بدان اشاره كرده، مربوط به باب دار العجله در ديوار شمالي مسجد بوده است.[11]
اين در و سنگچين جلوي آن به گونهاي طراحي شده بود كه آب حاصل از بارندگي، از آبراه زير آن رد ميشد.[12] ستون مرمرين در، بر پايهاي از چوب ساج مزين با طلا و زيورهاي ديگر قرار داشت. ارتفاع وروديها 13 ذرع (حدود 5/6 متر)[13] يا10 ذرع (حدود پنج متر)[14] و پهناي در 15 ذرع (حدود 5/7 متر) بود.[15] اين در با هفت پله به مسجد راه داشت. طاقها از درون و بيرون با كاشيهايي به رنگهاي سياه و طلايي تزيين شده بودند. بر اين باب كه در پايان فرايند گسترش دوره منصور عباسي ساخته شد، بر كاشيها عباراتي شامل بسمله، آيات 96-97 آل عمران/3، تاريخ آغاز و پايان گسترش مسجدالحرام در دوران منصور، وجملات دعايي در حق خليفه نقش بسته بود.[16]
اين در تا آغاز سده چهارم ق. همچنان بر جاي بود تا آن گاه كه به سال 306ق. ضمن گسترش مسجد در روزگار مقتدر عباسي (حك: 295-320ق.) همراه باب الحناطين برداشته شد و باب ابراهيم جايگزين آنها گشت.[17]
در نبرد سپاه شام با ابن زبير به سال 64ق. مردي از شاميان آتشي در برابر باب بنيجمح افروخت كه به خيمههاي لشكر ابن زبير كه درون مسجد بر پا شده بود، سرايت كرد و بدين ترتيب، مسجد و كعبه در آتش سوختند.[18] در همين نبرد، درهاي مسجد به گروههاي گوناگون سپاه شام اختصاص يافته بود و باب بنيجمح به نيروهاي فلسطيني سپاه واگذار شده بود.[19]
منابع
اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به كوشش عبدالكريم، مكه، جامعة ام القري، 1408ق؛ اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، 1415ق؛ اخبار مكه: الفاكهي (م.279ق.)، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ الاعلاق النفيسه: ابن رسته (م.قرن3ق.)، بيروت، دار صادر، 1892م؛ تاريخ خليفه: خليفة بن خياط (م.240ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، اعلمي، 1403ق؛ تاريخ عمارة و اسماء ابواب المسجدالحرام: طه عبدالقادر عماره، عربستان، جامعة ام القري؛ التاريخ القويم: محمد طاهر الكردي، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1420ق؛ تحصيل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م.1321ق.)، به كوشش ابن دهيش، 1424ق؛ الروضة البهية في شرح اللمعه: الشهيد الثاني (م.965ق.)، به كوشش كلانتر، قم، مكتبة الداوري، 1410ق؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، بيروت، دار صادر.
ابوالفضل رباني
[1]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص162، 164.
[2]. نك: تاريخ خليفه، ص156؛ الطبقات، خامسه2، ص105؛ تاريخ طبري، ج6، ص190.
[3]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص161.
[4]. التاريخ القويم، ج2، ص423؛ ج3، ص42.
[5]. شرح لمعه، ج2، ص329.
[6]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص92؛ اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص195.
[7]. تحصيل المرام، ج1، ص355؛ الاعلاق النفيسه، ص52.
[8]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص195.
[9]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص77.
[10]. تاريخ عمارة و اسماء ابواب المسجد الحرام، ص31.
[11]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص77.
[12]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص91-92؛ الاعلاق النفيسه، ص51.
[13]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص195؛ الاعلاق النفيسه، ص51-52.
[14]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص92.
[15]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص195.
.[16] اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص73؛ اتحاف الوري، ج2، ص175.
[17]. تحصيل المرام، ج1، ص355.
[18]. تاريخ خليفه، ص156؛ اتحاف الوري، ج2، ص63.
[19]. الطبقات، خامسه2، ص105؛ تاريخ طبري، ج6، ص190.