باب الصفا باب الصفا باب الصفا بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
باب الصفا باب الصفا باب الصفا باب الصفا باب الصفا

باب الصفا

از درهای ضلع جنوبی مسجدالحرام روبه‌روی صفا باب الصفا سومین در از سمت شرق در دیوار جنوبی مسجدالحرام بود که به سبب نزدیکی با کوه صفا به این نام شهرت یافت.[1] این ورودی به سبب قرار گرفتن در برابر خانه‌های بنی‌عُدَی بن کعب، از تیره‌های

از درهاي ضلع جنوبي مسجدالحرام روبه‌روي صفا

باب الصفا سومين در از سمت شرق در ديوار جنوبي مسجدالحرام بود كه به سبب نزديكي با كوه صفا به اين نام شهرت يافت.[1] اين ورودي به سبب قرار گرفتن در برابر خانه‌هاي بني‌عُدَي بن كعب، از تيره‌هاي قريش، در دوران جاهليت به باب بني‌عُدي شهرت داشت. در پي نبردي كه ميان بني‌عدي و بني‌عبدالشمس روي داد، بني‌عدي خانه‌هاي خود را ترك كردند و از آن پس، اين ورودي به سبب جاي داشتن در برابر خانه‌هاي بني‌مخزوم، به باب بني‌مخزوم مشهور شد.[2] در ‌گزارش برخي رويدادها مانند بيرون آمدن پيامبر9 از اين باب به سوي صفا[3] از آن با نام باب بني‌مخزوم ياد شده است. در محاصره مسجدالحرام به دست حجاج بن يوسف ثقفي براي سركوب قيام عبدالله بن زبير به سال73ق. پاسداري از اين باب به نيروهاي اردني وا‌گذار شد.[4]

 

باب الصفا تا نيمه سده دوم ق. به شكل يك ورودي بود و در گسترش‌هاي مسجد، جايگاه آن به موازات مكان پيشين جابه‌جا مي‌شد. به سال 167ق. در گسترش دوم دوران مهدي عباسي (حك: 158-169ق.) در پي توسعه مسجد از سمت جنوب، نخستين بار براي آن دري ساختند كه بزرگ‌ترين در مسجد با چندين ورودي‌ بود.[5] اين در پنج طاق و ورودي بر چهار ستون داشت كه ارتفاع چهار ورودي 5/13 ذرع (كمي بيش از 5/6 متر) و ارتفاع ورودي وسطي 14 ذرع (نزديك هفت متر)[6] بود و زائران مي‌توانستند به تأسي از پيامبر، از بالاي كوه صفا، كعبه را از درون آن ببينند.[7] پهناي باب الصفا 36 ذرع (بيش از 5/17متر) ‌گزارش شده است.[8] از آن‌جا كه اين در از سطح مسجد بالاتر بود، با 12يا شش پله به صحن مسجد مي‌رسيد.[9] در پله چهارم، سنگي سياه قرار داشت كه نشان گام پيامبر9 بر آن نقش بسته بود. بعدها اين اثر بريده شد، به گونه‌اي كه سرانگشتان مبارك حضرت رو به سوي مسجد گشت.[10]

 

از چهار ستون باب الصفا، دو ستون مياني با نقش و ‌نگارهاي متنوع تزيين گشته و بر آن‌ها عباراتي با روكش آب طلا نقش بسته بود. ابن جبير (م.614ق.) ‌گزارشي كامل از نوشته‌هاي اين دو ستون ارائه داده است. به ‌گزارش وي، بر روي يكي از اين دو ستون مياني، به فرمان مهدي عباسي در سال 167ق. براي گسترش مسجدالحرام از سمت باب صفا به گونه‌اي كه كعبه در وسط قرار گيرد، اشاره گشته است. بر ستون ديگر همين ورودي، از اقدام مهدي براي گسترش مسجد از جانب صفا و توسعه منطقه پيرامون مسجد ياد شده است. نيز در زير نوشته‌هاي هر دو ستون، فرمان مهدي در گسترش ورودي مياني صفا كه در مسير حركت پيامبر بوده، تكرار گشته است.[11]

 

در برخي نوشته‌هاي معاصر، از عباراتي ديگر بر ستون‌هاي باب ياد شده است؛ از جمله: آيه 56 احزاب/33: {إِنَّ اللهَ وَ مَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً} و نيز صلوات بر پيامبر و دعا در حق خاندان ايشان؛ و نيز كلماتي گواه بر آن‌كه اين نوشته‌ها و تزيينات به دست كوفيان انجام گرفته است.[12]

 

به فرمان مهدي عباسي، درون مسجد و روبه‌روي ورودي مياني، دو ستون براي مشخص شدن مسير حركت پيامبر9 از مسجد به سوي صفا ساخته شد. بر روي يكي از اين دو ستون، عباراتي شامل دستور ساخت اين دو ستون از سوي مهدي و دليل ساخت آن و نام يقطين بن موسي (م.186ق.) و ابراهيم بن صالح (م.176ق.) از كار‌گزاران اين گسترش، نوشته شده بود.[13] بر ستون ديگر، جمله «الله اولي بالمؤمنين» را نگاشتند كه در سده سوم ق. به سبب فرسودگي، به سختي خوانده مي‌شد.[14]

 

به سال 825ق. در دوران حكومت سيف الدين بَرسباي مملوكي (حك: 825-841ق.) در چوبي جديدي براي ورودي مياني اين باب، به دست امير مُقبِل قُدَيدي، كارگزار گسترش حرم، ساخته شد.[15]

 

به سال 984ق. در حكومت مراد سوم عثماني (حك: 982-1003ق.) همه پنج ورودي اين باب، با دو لنگه در چوبي بازسازي شد. بر بالاي هر يك از ورودي‌ها، طاقي با نماي سنگي و رنگارنگ ساختند. پهناي ورودي مياني، سه متر و دو ورودي كنار آن، دو متر و دو ورودي كناري 5/1 متر بود. ارتفاع ورودي وسطي نيز از ديگر ورودي‌ها بيشتر بود و از ارتفاع ورودي دو طرف آن به ترتيب كاسته مي‌شد. از ورودي مياني، كعبه قابل مشاهده بود. نيز بر بالاي اين طاق‌ها 29 كنگره با تزيينات به سبك معماري رومي ساخته شد كه بر بالاي هر يك از آن‌ها عباراتي با خط ثلث در قابي مستطيل نوشته بودند. هنگام ورود به مسجد، بر بالاي نخستين ورودي از سمت شرق، پس از بسمله، آيه 158 بقره/2: {إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ} و بر بالاي ورودي دوم، ادامه همان آيه: {الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌ عَليمٌ} نقش بسته بود. بر بالاي ورودي مياني، آيه 133 آل عمران/3: {وَ سارِعُوا إِلي‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ} و بر ورودي چهارم، ادامه همان: {أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمينَ} و بر ورودي پنجم، ادامه آن آيه: {الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ} نگاشته شده بود. ارتفاع اين در از كف مسجدالحرام 10 پله بود. براي هر ورودي، دو لنگه در چوبي تدارك ديده بودند.[16]

 

به ‌گزارش برخي منابع، اين در محل ورود حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل براي انجام مراسم حج بوده است.[17] ‌نيز گزارش‌ داده‌اند كه در ماجراي ستيز قريش براي نصب حجرالاسود، پيامبر9 از همين در وارد مسجد شد.[18] همچنين گفته‌اند كه ايشان همراه امام علي (عليه السلام) و حضرت خديجه براي اقامه نماز، از اين در وارد مسجد مي‌شدند.[19]

 

خروج پيامبر از اين در به سوي صفا و همسايگي آن با مسعي، اهميتي ويژه به اين در بخشيده است. به همين روي، بيرون آمدن حاجيان از اين در پس از طواف براي انجام سعي، مستحب شمرده شده[20] و بزرگان و صاحبان مناصب، از اين سنت در دوره‌هاي گوناگون ياد كرده‌اند.[21] در دوران مماليك، اميران مكه پس از دريافت خلعت امارت، با موكب رسمي خويش از باب الصفا بيرون مي‌شدند.[22] اين كار به عنوان يك رسم از جانب ديگران تقليد شد و آن‌ها با دريافت مناصب دولتي، بدون موكب پس از پوشيدن خلعت، از اين در بيرون مي‌رفتند.[23]

 

 

منابع

اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به كوشش عبدالكريم، مكه، جامعة ام‏ القري، 1408ق؛ اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، 1415ق؛ اخبار مكه: الفاكهي (م.279ق.)، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ الاعلام باعلام بيت الله الحرام: محمد بن احمد النهروالي (م.990ق.)، به كوشش هشام عبدالعزيز، مكه، المكتبة التجاريه، 1416ق؛ بلوغ القري في ذيل اتحاف الوري: عبدالعزيز بن فهد المكي (م.920ق.)، به كوشش صلاح الدين و ديگران، دار القاهره؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تاريخ عمارة الحرم المكي الشريف: فوزيه حسين مطر، جده، تهامه، 1402ق؛ تاريخ عمارة المسجدالحرام: حسين عبدالله باسلامه، جده، تهامه، 1400ق؛ تاريخ عمارة و اسماء ابواب المسجدالحرام: طه عبدالقادر، مكه، جامعة ام القري؛ تلخيص الحبير: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، دار الفكر؛ رحلة ابن بطوطه: ابن‏ بطوطه (م.779ق.)، به كوشش التازي، رباط، المملكة المغربيه، 1417ق؛ رحلة ابن جبير: محمد بن‏ احمد (م.614ق.)، بيروت، دار مكتبة الهلال، 1986م؛ الروضة البهية في شرح اللمعه: الشهيد الثاني (م.965ق.)، به كوشش كلانتر، قم، مكتبة الداوري، 1410ق؛ سفرنامه ناصر خسرو: ناصر خسرو (م.481ق.)، تهران، زوّار، 1381ش؛ شفاء الغرام: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1421ق؛ علل الشرايع: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش بحر العلوم، نجف، المكتبة الحيدريه، 1385ق؛ الفصول المختاره: المفيد (م.413ق.)، به كوشش جعفريان و ديگران، بيروت، دار المفيد، 1414ق؛ كشف الغمه: علي بن عيسي الاربلي (م.693ق.)، بيروت، دار الاضواء، 1405ق؛ المجموع شرح المهذب: النووي (م.676ق.)، دار الفكر؛ المختصر النافع: المحقق الحلي (م.676ق.)، تهران، البعثه، 1410ق؛ مستفاد الرحلة و الاغتراب: قاسم بن يوسف التجيبي السبتي (م.730ق.)، به كوشش عبدالحفيظ، ليبي ـ تونس، دار العربيه للكتاب؛ المناقب: الخوارزمي (م.568ق.)، به كوشش مالك محمودي، قم، نشر اسلامي، 1411ق؛ منائح الكرم: علي بن تاج الدين السنجاري (م.1125ق.)، به كوشش المصري، مكه، جامعة ام‏ القري، 1419ق؛ المهذب: القاضي ابن البراج (م.481ق.)، قم، نشر اسلامي، 1406ق؛ نصب الرايه: الزيلعي (م.762ق.)، به كوشش ايمن صالح، قاهره، دار الحديث، 1415ق؛ نيل المني بذيل بلوغ القري: جارالله محمد بن فهد المكي، به كوشش الهيله، مؤسسة الفرقان، 1420ق؛ وسائل الشيعه: الحر العاملي (م.1104ق.)، به كوشش رباني شيرازي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق.

 

سيد مجتبي حسيني- سيد علي آقايي

 
[1]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص87-89؛ اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص190-191؛ نصب الرايه، ج3، ص134؛ تاريخ عمارة الحرم المكي، ص159.

[2]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص90، 261؛ اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص191؛ ج3، ص334.

[3]. المجموع، ج8، ص10؛ نصب الرايه، ج3، ص134؛ تلخيص الحبير، ج7، ص271.

[4]. تاريخ طبري، ج6، ص190.

[5]. رحلة ابن جبير، ص76؛ رحلة ابن بطوطه، ج1، ص376.

[6]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص89؛ اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص190.

[7]. مستفاد الرحله، ص227.

[8]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص89؛ اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص190.

[9]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص89؛ اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص191.

[10]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص89؛ سفرنامه ناصر خسرو، ص127-128.

[11]. رحلة ابن جبير، ص6، 76-77.

[12]. تاريخ عمارة الحرم المكي، ص148-149.

[13]. رحلة ابن جبير، ص61.

[14]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص84.

[15]. شفاء الغرام، ج1، ص303؛ نك: اتحاف الوري، ج3،ص757.

[16]. تاريخ عمارة المسجد الحرام، ص122؛ تاريخ عمارة و اسماء ابواب المسجد الحرام، ص100-101.

[17]. علل الشرايع، ج2، ص586.

[18]. الاعلام باعلام بيت الله الحرام، ص85؛ منائح الكرم، ج1، ص457.

[19]. الفصول المختاره، ص274؛ المناقب، ص56؛ كشف الغمه، ج1، ص82.

[20]. المهذب، ج1، ص240؛ المختصر النافع، ص95؛ المجموع، ج8، ص49.

[21]. اتحاف الوري، ج1، ص545-546؛ بلوغ القري، ج2، ص911؛ ج3، ص1765؛ نيل المني، ج2، ص725.

[22]. اتحاف الوري، ج3، ص579-580، 605؛ ج4، ص196؛ بلوغ القري، ج2، ص1042.

[23]. اتحاف الوري، ج3، ص605.

 




نظرات کاربران