باب عرب المدینه
منصب نمایندگی حکومت مرکزی در میان عشایر و قبایل مدینه باب به معنی در و دروازه است؛ اما کاربرد آن و نیز کلماتی مانند درگاه یا آستانه، بر قصر یا کاخ و یا دارالحکومه فرمانروایان رواج داشته است. نمونه این کاربرد، «باب عالی» است که بر قصر
منصب نمايندگي حكومت مركزي در ميان عشاير و قبايل مدينه
باب به معني در و دروازه است؛ اما كاربرد آن و نيز كلماتي مانند درگاه يا آستانه، بر قصر يا كاخ و يا دارالحكومه فرمانروايان رواج داشته است. نمونه اين كاربرد، «باب عالي» است كه بر قصر حاكمان عثماني و بعدها بر كاخ وزير اعظم عثماني كه مكان اداره امور دولت و مركز حل و فصل مسائل مردم بود، اطلاق ميشد.[1]
عنوان باب العرب درباره كسي به كار ميرفت كه نزد عشاير و حكومت مركزي و حاكم محلي، مقبوليت داشت و واسطه ميان عشاير مدينه و حكومت بود. ايجاد اين منصب، به عنوان راهي براي نظارت بر عشاير، به حسن پاشا وزير، حاكم عراق (انتصاب: 116ق.) نسبت داده شده است. وي در ميان قبيلههاي عراق از اين منصب بهره برد و بر عشاير عراق استيلا يافت و بعدها نيز ديگران از اين شيوه پيروي كردند.[2] خاندان آل شاوي كه به شاوي نصيف نسب ميبرند و نيز فرزندان وي در عراق به اين منصب شناخته مي شوند.[3] بر پايه گزارش محمد حسين زيدان، ايجاد مناصب و عنوانهايي مانند بابِ همايون، باب سعادت، باب آصفي، باب فتوي، باب ضبطيه، و باب العرب كه سرپرستي و مديريت كار يا گروهي را بر عهده داشتند، از سوي محمد علي پاشا* (حك: 1220-1265ق.) خديو مصر صورت گرفته است.[4] اين عنوان در اواخر عهد عثماني و تا دوره حكومت هاشميان (حك: 1337-1344ق.) و نيز در حكومت عبدالعزيز سعودي در مدينه وجود داشته است.
وجود عشاير و باديهنشينان براي حكومت عثماني مايه چالش بود؛ زيرا از دسترس حكومت مركزي دور بودند
و نيروي نظامي حكومت در ميان آنان قدرتي نداشت.[5] از اين رو، امنيت راه حج بيشتر از سوي باديهنشينان به خطر ميافتاد.[6] حكومت عثماني از راههاي گوناگون به حل اين مشكل روي آورد؛ همچون: گرد آوردن حاجيان و حركت دادن همزمان آنان، تعيين امير الحاج عثماني و همراه كردن نيروي نظامي با كاروان حج، دلجويي از قبيلهها با توزيع هدايا و پول در ماههاي حج و صدور اجازه كسب درآمد از حمل و نقل و اجاره دادن حيوانات.[7]
و نيروي نظامي حكومت در ميان آنان قدرتي نداشت.[5] از اين رو، امنيت راه حج بيشتر از سوي باديهنشينان به خطر ميافتاد.[6] حكومت عثماني از راههاي گوناگون به حل اين مشكل روي آورد؛ همچون: گرد آوردن حاجيان و حركت دادن همزمان آنان، تعيين امير الحاج عثماني و همراه كردن نيروي نظامي با كاروان حج، دلجويي از قبيلهها با توزيع هدايا و پول در ماههاي حج و صدور اجازه كسب درآمد از حمل و نقل و اجاره دادن حيوانات.[7]
همان گونه كه ابراهيم رفعت پاشا ياد كرده، بدان سبب كه باديهنشينان رئيس و بزرگي نداشتند و از يكديگر نيز فرمان نميبردند، شخصي به عنوان ميانجي و حاكم در درگيريهاي باديهنشينان با يكديگر يا با اهالي مدينه و حاجيان، انتخاب ميگشت. اين شخص كه عنوان باب عرب المدينه را داشت[8]، راههاي اصلي و فرعي حج را خوب ميشناخت و با شيوخ قبيلههاي مسير آشنا بود و از حضور يا نبود آنها در ميان باديهنشينان آگاهي داشت. بر همين اساس، وي در موسم حج يا در صورت درخواست حكومت، آگاهيهاي خود را از راههاي گوناگون به ايشان ارائه ميداد و راه امن و مناسب را پيشنهاد ميكرد.[9] وي همچنين با همكاري نيروهاي نظامي عثماني به حراست از راه حج ميپرداخت و در پاكسازي راهها و افشاي مخفيگاههاي مخالفان، به حكومت ياري ميرساند.[10] نقش باب عرب المدينه با آغاز تأسيس راه آهن دمشق به مدينه و در پي افتتاح آن (1326ق.) برجستهتر شد؛ زيرا قبيلههاي پيرامون مدينه با ايجاد راه آهن مخالف بودند.[11]
باب العرب رابطهاي دوستانه با رؤساي قبيلهها و جايگاهي ويژه نزد عشاير داشت[12] و معمولا از شخصيتهاي نيكوكار و اهل صلاح بود كه براي اصلاح روابط مردم حتي با هزينه خود دريغ نميكرد.[13]
گويا عنوان باب عرب المدينه در خاندان آل ناصر، از سادات حسيني، موروثي بوده است.[14] دياب افندي[15] در سالهاي 1321ق. تا پايان عمر به اين عنوان شناخته ميشد. در پي وي، فرزندش ناصر بن دياب اين منصب را بر عهده داشت و به سبب مقبوليت در روزگار ملك عبدالعزيز، به عضويت مجلس شوراي سعودي انتخاب گشت.[16] فرزندش حسن نيز پس از پدر اين عنوان را دارا بود و افزون بر جايگاهي كه در ميان عشاير داشت، حكومت عثماني نيز براي وي مقرري معين كرده بود.[17]
منابع
الجامع لصلة الارحام في نسب السادة الكرام الامامين الحسن و الحسين: احمد وفقي محمد يس، المطبعة الحديثة بالكوم الاخضر بالهرم، 1995م؛ الجزيرة العربية في الوثائق البريطانيه: نجده فتحي صفوه، لندن، دار الساقي، 1998م؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي: زير نظر بجنوردي، تهران، مركز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛ الدولة العثمانية في المجال العربي: بيات فاضل، بيروت، مركز دراسات الوحدة العربيه، 2007م؛ ذكريات العهود الثلاثة في الاعمال الكامله: محمد حسين زيدان، جده، عبدالمقصود خوجه، 2005م؛ صور من الحياة الاجتماعيه بالمدينة المنوره: ياسين احمد الخياري، جده، دار العلم، 1415ق؛ عشائر العراق: عباس محمد العزاوي (م.1391ق.)، قم، الرضي، 1417ق؛ مرآة الحرمين: ابراهيم رفعت پاشا (م.1353ق.)، قم، المطبعة العلميه، 1344ق؛ مكه و مدينه از ديد جهانگردان اروپايي: جعفر خليلي و محمد رضا فرهنگ، تهران، مشعر، 1376ش.
اباذر جعفري
[1]. نك: دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج11، ص22، «باب عالي».
[2]. عشائر العراق، ج1، ص309.
[3]. عشائر العراق، ج1، ص254.
[4]. ذكريات العهود الثلاثه، ج4، ص44-55.
[5]. الدولة العثمانيه، ص147.
[6]. مرآة الحرمين، ج2، ص255.
[7]. الدولة العثمانيه، ص148-150.
[8]. مرآة الحرمين، ج2، ص26.
[9]. مرآة الحرمين، ج2، ص214.
[10]. مرآة الحرمين، ج2، ص101-102.
[11]. مكه و مدينه از ديد جهانگردان اروپايي، ص188.
[12]. الجزيرة العربيه، ج3، ص98-99.
[13]. صور من الحياة الاجتماعيه، ص208.
[14]. نك: الجامع لصلة الارحام في نسب السادة الكرام الامامين الحسن و الحسين.
[15]. ذكريات العهود الثلاثه، ج4، ص44-55؛ مرآة الحرمين، ج2، ص26.
[16]. صور من الحياة الاجتماعيه، ص208.
[17]. الجزيرة العربيه، ج3، ص98-99.