باب الکعبه باب الکعبه باب الکعبه بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
باب الکعبه باب الکعبه باب الکعبه باب الکعبه باب الکعبه

باب الکعبه

 در و درگاه کعبه در سمت شرقی کعبه باب الکعبه نام دری است که در دیوار شرقی کعبه میان رکن عراقی و رکن حجر و در فاصله حدود یک متری حجرالاسود قرار دارد. از هنگام ساخت نخستین در برای کعبه، آگاهی دقیقی در دست نیست. برخی از رویدادها مانند نماز خواندن حضر

 در و درگاه كعبه در سمت شرقي كعبه

باب الكعبه نام دري است كه در ديوار شرقي كعبه ميان ركن عراقي و ركن حجر و در فاصله حدود يك متري حجرالاسود قرار دارد. از هنگام ساخت نخستين در براي كعبه، آگاهي دقيقي در دست نيست. برخي از رويدادها مانند نماز خواندن حضرت آدم7 برابر باب الكعبه و نيز نماز خواندن بر جنازه او در برابر اين در[1]، از وجود درگاهي در ساختمان كعبه از همان آغاز ساخت آن حكايت دارد.

 

به گزارشي، نخستين در را انوش بن شيث بن آدم از سنگ براي كعبه ساخت.[2] برخي ساخت نخستين در را به زمان بازسازي كعبه به دست جرهم، از قبايل يمني مهاجر و حاكم بر مكه، نسبت داده‌اند.[3] گروهي ديگر اسعد بن ملكي كرب حميري از پادشاهان يمن (حك: 385-420ق.) معروف به تبع سوم را سازنده نخستين در و قفل و كليد كعبه[4] شمرده و شعري نيز به او نسبت داده‌اند:

واقمنا به من الشهر عشرا

و جعلنا لبابه اقليدا[5]

ده روز در آن‌جا مانديم و براي در كعبه كليدي ساختيم.

عبدالمطلب هنگام بازسازي چاه زمزم، به دفينه‌اي از طلا دست يافت و با فروش هفت شمشير طلايي از آن‌ها دري براي خانه خدا ساخت و آن را با صفحه‌هاي زرين پوشاند.[6] وي همچنين يكي از دو غزال طلايي موجود ميان اموال را بر در كعبه نصب كرد.[7]

 

آورده‌اند كه درِ كعبه تا هنگام بازسازي قريش هم‌سطح زمين بود. قريشيان به پيشنهاد ابوحذيفة بن مغيره مخزومي، براي پيش‌گيري از ورود افرادي كه رخصت نداشتند، در را بالاتر بردند؛ به گونه‌اي كه ورود به آن بدون نردبان ممكن نبود.[8]

 

عبدالله بن زبير (حك: 65-73ق.) در پي سوختن ساختمان كعبه به سال 64ق. كه ضمن در‌گيري او با سپاه شام روي داد، هنگام بازسازي كعبه، دو در شرقي و غربي براي كعبه فراهم كرد. اولي با دو لنگه و پنج متر ارتفاع براي ورود به درون كعبه بود و از در دوم براي بيرون آمدن استفاده مي‌شد. اين هر دو در، هم‌سطح زمين بودند.[9] برخي روايت‌ها پيشينه وجود دو در براي كعبه را به زمان حضرت ابراهيم رسانده‌اند.[10] حجاج بن يوسف، حاكم حجاز (حك: 73-95ق.) در پي تصرف مكه به سال 74ق. با كسب تكليف از عبدالملك بن مروان (حك: 65-86ق.) درباره افزوده‌هاي ابن زبير، در دوم را برداشت. به دستور عبدالملك، در دوم را برداشتند و درِ اصلي را حدود دو متر از سطح زمين بالاتر بردند و ارتفاع آن را به حدود سه متر كاهش دادند.[11]

 

به سال 93ق. وليد بن عبدالملك (حك: 86-96ق.) 36000 دينار براي خالد بن عبدالله قسري، حكمران خود در مكه (حك:91-96ق.) فرستاد كه در كعبه با آن طلاپوش شد.[12] با از ميان رفتن آثار وليد بن عبدالملك[13] به سال 194ق. امين عباسي (حك: 193-198ق.) 18000 دينار براي كارگزار خود، سالم بن جراح، در مكه فرستاد تا با آن، در كعبه را طلاپوش كند. وي پوشش پيشين را كه حدود 28000 مثقال بود، كند و سكه‌هاي ارسالي را به آن افزود و در كعبه را با صفحه طلا پوشاند. همچنين دو حلقه طلايي براي در ساخت و ميخ‌هايي با روكش زرين بر آستانه و گوشه‌هاي در كوبيد.[14] در دوران متوكل عباسي (حك: 232-247ق.) تير ساجي سر در كعبه به علت پوسيدگي تعويض شد.[15]

 

به سال 251ق. طلاهاي به كار رفته در باب الكعبه به دست جعفر بن فضل، حكمران مكه، كنده شد و براي نبرد با اسماعيل بن يوسف اخيضري، معروف به علوي خارجي و جبران خسارت‌هاي برآمده از آن هزينه گشت و آن در با ابريشم پوشانده شد. به سال 268ق. نيز كار‌گزاران مكه يك چهارم طلاي پايين و دماغه در را صرف فرونشاندن ستيز ميان قصابان و گندم‌فروشان كردند و به جاي طلا در را نقره‌پوش نمودند و بر روي نقره‌ها آب طلا به كار بردند. با دست كشيدن حاجيان به درها براي تبرك، نقره‌ها آشكار مي‌شد. اين رويدادها به سال281ق. در نامه‌اي به معتضد عباسي (حك: 279-289ق.) ‌گزارش شد و وي دستور داد درِ كعبه را با طلا زينت دهند.[16]

 

ازرقي (م. حدود250ق.) وصفي بسيار دقيق از در كعبه در زمان خود ارائه داده و در اين ‌گزارش مفصل، همه جزئيات در همچون طول و عرض آن، قسمت‌هاي طلاپوش، شمار ميخ‌هاي به كار رفته بر روي در و اجزاي مرتبط و وصف دقيق آن‌ها، شمار حلقه‌هاي موجود بر در، شمار لنگه‌هاي در و ‌اندازه و جنس هر يك، قفل در و ساختار آن و ... را ياد كرده است. در اين ‌گزارش آمده كه عبارت: «بسم الله الرحمن الرحيم» {وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ...} (بقره/149) و «محمد رسول الله» بر روي زِوار پيشين در نقش بسته بوده است.[17]

 

به سال 317ق. ابوطاهر قرمطي (حك: 311-332ق.) به مكه حمله برد. درِ كعبه را از جا كند و پرده آن را ميان سپاهيانش تقسيم كرد.[18] وي همچنين با دست خود به كندن زينت‌هاي در كعبه پرداخت.[19]

 

باب الكعبه در ‌گزارشي به سال 441ق. اين گونه وصف شده است: اين در دو لنگه‌اي، از چوب ساج ساخته شده است. ارتفاع آن 5/6 ارش(كمي بيش از سه متر) است. هر لنگه يك و سه چهارم ذرع (حدود70 سانتي متر) پهنا دارد. بر روي در نوشته‌هايي وجود دارد. نقش و‌نگارهاي طلايي و نقره‌اي منبت بر آن به چشم مي‌خورد. آيه: {إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ...} (آل عمران/3، 90) روي در نوشته شده است. دو حلقه نقره‌اي بزرگ كه از غزنين فرستاده شده، در جايي دور از دسترس بر دو لنگه در آويزانند و دو حلقه نقره‌اي كوچك‌تر، پايين حلقه‌هاي پيشين بر لنگه‌هاي در نصب شده‌اند؛ به گونه‌اي كه قفل بزرگ نقره‌اي در از اين دو حلقه رد مي‌شود تا در بسته شود.[20]

 

در ادامه ‌گزارش، شيوه باز شدن در كعبه، زمان اين كار، و كيفيت ورود مردم به درون كعبه و نماز ‌گزاردن ايشان در آن‌جا تبيين شده است.[21]

 

در قحطي سخت سال 462ق. طلاهاي باب الكعبه به دست امير مكه، كنده و هزينه شد.[22] به سال 479ق. نجم الدوله خمارتكين حسناني، امير الحاج عراق، ورق‌هاي باب الكعبه را كه نام خليفه فاطمي مستنصر (حك: 427-487ق.) بر آن ثبت بود، كند و ورق‌هاي طلايي را كه حاوي نام خليفه مقتدي عباسي (حك: 467-487ق.) بود، جايگزين آن‌ها كرد و پس از حدود يك سده، به نام خليفه عباسي خطبه خواند.[23]

 

به سال 537ق. ابوالقاسم ابراهيم رامشت فارسي، تاجر ايراني، دري براي كعبه ساخت و آن را به مكه فرستاد. به سال 541ق. يا سال بعد، اين در بر كعبه نصب شد.[24]

 

محمد بن علي بن ابي منصور، مشهور به جواد اصفهاني (م.559ق.) به دستور خليفه مقتفي عباسي (حك: 530-550ق.) به سال550ق. دري براي كعبه ساخت كه با صفحه‌هاي طلايي پوشيده شده و بر آن، نام خليفه مقتفي نقش بسته بود. اين در به سال 551ق. كار گذاشته شد و از در پيشين تابوتي براي خليفه تدارك ديدند.[25]

 

به سال 659ق. ملك مظفر يوسف بن منصور، از حاكمان آل رسول يمن، دري را براي كعبه ساخت كه بر آن صفحه‌هاي نقره‌اي كوبيده شده بود. اين در 60 رطل (حدود30 كيلوگرم) وزن داشت.[26] وي به سال663ق. ابن بعري را به مكه فرستاد تا در كعبه را با طلا و نقره زينت دهد. ميزان نقره به كار رفته براي اين كار حدود 30 كيلوگرم بود.[27] دري كه در دوران ملك مظفر ساخته شد، همچنان بر كعبه استوار بود تا به سال 733ق. كنده شد و به جاي آن، دري به دستور سلطان محمد قلاوون (حك: 693-741ق.) ساختند كه در آن 35300 درهم نقره به كار رفته بود. اين باب در 12 ذي‌حجه همان سال جايگزين در پيشين كه به بني‌شيبه وا‌گذار شده بود[28]، گشت.[29]

به سال 761ق. ملك ناصر الدين حسن مملوكي (حك: 748-762ق.) دري از جنس ساج براي كعبه ساخت كه تا پايان دوران حكومت وي، بر كعبه نصب بود. به سال 776ق. اين در براي تزيين موقت با در ساخته شده در دوران محمد بن قلاوون تعويض گشت. پس از اين تزيين كه سي و سه هزار درهم هزينه برداشت، آن در ديگر بار بر كعبه نصب شد. فأسي از نگهداري اين باب در صندوق زيت الحرم گزارش داده است.[30] نام ملك محمد قلاوون و نوه او الملك الاشرف شعبان بن حسين (حك: 764-778ق.) بر پايين و گوشه‌هاي در نقش بسته بود.[31]

 

به سال 781ق. زين الدين بركه عثماني، سودون پاشا را به مكه فرستاد و او در كعبه را تزيين كرد.[32] به سال 816ق. نزديكان سلطان مؤيد ابونصر شيخ محمودي، حاكم مصر (حك: 815-827ق.) ‌گزارش دادند كه گوشه‌اي از در به تزيين و پوشش نياز دارد. ملك مؤيد دستور داد تا آن قسمت را با نقره بپوشانند و آب طلا زنند. اين كار با صد و‌ اندي درهم صورت پذيرفت.[33]

 

به سال 851ق. بيرم خجا تاتاري، ناظر حرم، در كعبه را با نقره پوشاند و روي آن را با آب طلا تزيين كرد.[34]

 

گاهي نقره‌اي كه پايين در به كار رفته بود، به دست سارقان كنده مي‌شد و چوب آن آشكار مي‌گشت. اين رخداد را نزد سلطان سليمان قانوني (حك: 926-974ق.) به سال 961ق. ‌گزارش كردند. سلطان دستور داد كه در را با صفحه‌هاي نقره‌اي بپوشانند. احمد چلبي، ناظر حرم، معمار شهاب احمد مقاطعه‌چي را مأمور اين كار نمود و او همه نقره‌هاي در را بيرون آورد و مقداري نقره به آن افزود و با صفحه‌هاي نقره‌اي، در را پوشاند و صفحه‌ها را با ميخ‌هاي نقره‌اي بر در كوبيد و روي آن‌ها را با صفحه‌هاي نقره‌اي ديگر كه روكش طلا داشت، پوشاند.[35]

 

در سال 964ق. به دستور سلطان سليمان قانوني، دري براي كعبه ساخته شد و با زيورهاي فراوان تزيين گشت.[36] در اين كار1280 اشرفي طلاي رايج و چهار قنطره نقره و1430 اشرفي تركي هزينه شد.[37] بر اين در، پس از بسمله، آيه: {رَبِّ أَدْخِلْني‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْني‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصيراً} و تاريخ بازسازي اين در نقش بسته بود.[38]

 

سلطان مراد چهارم (حك: 1032-1049ق.) به سال 1044ق. دستور تعويض باب الكعبه را صادر كرد. تزيينات در قديم كنده شد و براي تزيين در جديد به كار رفت و نام سلطان مراد بر آن نقش بست. اين باب در تاريخ 20 رمضان سال 1045ق. با حضور افراد بانفوذ مكه نصب شد.[39] در قديم را براي سلطان مراد خان فرستادند.[40]

 

در آخر ذي‌قعده سال 1119ق. با حضور امير ايواز بك، شيخ حرم، و شريف يحيي بن بركات و حاكم شرع مكه، برخي ورق‌هاي چوبي در كعبه و نيز زوار آن كنده شد. پس از اصلاح، ورق‌هاي چوبي را طلاپوش كردند و بر حاشيه آن، تاريخ تعمير و نام سلطان احمد خان سوم را نوشتند.[41]

 

بر بالاي طاق در كعبه، شش لوح نازك از طلاي مرغوب، هر يك به طول 90 و به عرض 49 سانتي‌متر وجود داشت. آيات 96-97 آل عمران/3: {إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُديً لِلْعالَمِينَ  فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا} در يك سطر بر سه لوح با خط ثلث زيبا و به رنگ مشكي و با طلاي ناب بر آن‌ها نوشته شده بود. بر سه لوح ديگر با همان كيفيت ابياتي در مدح خداوند و تعمير باب به فرمان سلطان و تاريخ تعمير با حروف ابجد نقش بسته بود.[42] اين در تا هنگام آل سعود همچنان بر درگاه كعبه نصب بود. در 23 ذي‌قعده سال 1370ق. دري كه به دستور ملك عبدالعزيز سعودي (1351-1373ق.) از آلومينيوم ساخته و با طلا و نقره پوشانده بودند، در مراسمي شكوهمند بر كعبه نصب شد.[43] ارتفاع اين در، سه متر و ده سانتي متر و عرض آن دو و نيم متر بود. در با نام‌هاي مبارك خداوند زينت داده شده بود.[44] بر پايين لنگه‌هاي اين در، عبارتي شامل تاريخ ساخت در و نام ملك عبدالعزيز نقش بسته بود.[45]

 

ƒوضعيت كنوني باب الكعبه: به سال 1397ق. ملك خالد بن عبدالعزيز (حك: 1395-1402ق.) با ديدن فرسودگي باب الكعبه، دستور داد دري جديد از طلا با عيار بسيار بالا بسازند. ساخت اين در با وزني حدود 280 كيلوگرم، اول ذي‌حجه 1398ق. آغاز گشت و پس از 12 ماه به پايان رسيد. ملك خالد آن را در 23 ذي‌قعده 1399ق. افتتاح كرد. ساخت اين در همراه باب توبه، بدون محاسبه هزينه طلاهاي آن 000/420/13 ريال سعودي هزينه برداشت.

 

ارتفاع اين در كمي بيش از سه متر و عرض آن حدود دو متر است و از دو لنگه تشكيل شده است. پايه آن با ضخامت 10 سانتي‌متر از چوبي با نام «ماكامونگ» ساخته شده است. پايين در، تيري چوبي افزوده شده تا از ورود آب به درون كعبه پيش‌گيري كند و ميله‌اي دارد كه هنگام بسته شدن، در را با آستانه جفت مي‌كند.

 

وسط در، دايره‌هايي براي كتابت آيه‌هاي قرآن تدارك شده است. به گوشه‌هاي بالايي در، تزييناتي افزوده‌اند تا نماي عمومي در، قوس‌دار و دايره‌گون به نظر رسد. به علت اهميت قفل براي ساختار در و نيز دقت در حفظ معماري اسلامي، تزيينات به كار رفته در حاشيه قفل باب با نهايت ظرافت و دقت انجام شده است. در دو گوشه بالايي در، دو لچكي جداگانه براي بهتر نمود يافتن شكل دايره‌وار آن تدارك شده كه بر آن‌ها عبارات «الله جل جلاله» و «محمد صلي الله عليه و سلم» درون دو دايره برجسته نوشته شده است. پايين اين دايره‌ها، آيات: {ادْخُلُوهَا بِسَلامٍ آمِنِينَ} حجر/15، 46؛ {جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ و الشَّهْرَ الْحَرَامَ} مائده/5، 97؛ {رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا} اسراء/17، 80؛ {كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَي نَفْسِهِ الرَّحْمَة} انعام/6، 54؛ {وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُم} غافر/40، 60 نقش بسته است. در پي آن‌ها، دو دايره به شكل دو خورشيد نوراني كه در وسط آن‌ها جمله «لا اله الا الله محمد رسول الله» نقش بسته، ديده مي‌شود. زير اين حاشيه‌هاي دايره‌شكل، آيه: {قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَي أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ} (زمر/39، 53) نقش بسته است.

 

پايين‌تر از قفل در، جايي مربع‌شكل و فرورفته ديده مي‌شود كه وسط آن، دو دايره برجسته قرار دارد. وسط اين دو دايره، سوره فاتحه به صورت دو دايره كامل نوشته شده است. زير اين دايره‌ها، دو جاي مستطيل‌شكل به چشم مي‌خورد كه بالايي كوچك‌تر از پاييني است. در جاي بالايي عبارتي شامل تاريخ ساخت باب الكعبه در دوران ملك عبدالعزيز نقش بسته است. در جاي پاييني نيز به تاريخ ساخت باب در دوران ملك خالد اشاره شده است.

 

بر لنگه سمت راست در، تاريخ افتتاح در به دست ملك خالد به چشم مي‌خورد و بر لنگه چپ، نام مهندس سازنده در و نيز كاتب عبارات، نوشته شده است.

 

در كعبه حدود نيم متر به طرف درون خانه پيش رفته است. كناره‌هاي ديوار كه از سه سمت، در را احاطه كرده‌اند، با لوح‌هاي دايره‌‌شكل زرين، پوشانده شده است. با در نظر گرفتن تناسب نام‌هاي 15‌گانه خداوند كه بر روي اين لوح‌ها به صورت دايره نوشته شده، در قسمت‌هاي گوناگون آن نيز كلماتي به اين شرح به چشم مي‌خورد: بر بالاي در عبارت «يا واسع يا مانع يا نافع»؛ در سمت راست، عبارت «يا عالم يا عليم يا حليم يا عظيم يا حكيم يا رحيم»؛ و در سمت چپ، عبارت «يا غني يا مغني يا حميد يا مجيد يا سبحان يا مستعان» نقش بسته است. پايين در كه از جنس چوب است، صفحه‌هاي طلايي داراي نقش‌هايي به چشم مي‌خورند.

 

كناره‌هاي در از جنسي ويژه ساخته شده و لولاهايي بر آن تدارك ديده‌اند تا وزن بيش از 500 كيلوگرم بر هر لنگه را تحمل كند. براي چسباندن صفحه‌هاي طلايي بر پايه چوبي در، چسبي ويژه تهيه شده كه دوام فراوان دارد. قفل در همانند قفل قديم ساخته شده؛ با اين تفاوت كه به علت داشتن كيفيت بالا، به مراقبت نياز ندارد.[46]

 

حامد عباس در كتاب خود، ويژگي‌هاي اين در را برشمرده كه عبارتند از: به كار ‌گيري خط ثلث براي رعايت سازگاري ميان در و پرده كعبه؛ دقت در تعيين حجم و نسبت تزيينات با موقعيت زماني؛ دقت در روش‌ نگارش و حك كردن نوشته‌ها بر روي طلا با مقدار كمي نقره به دست متخصصان عربستان؛ رعايت رابطه تزيينات با معماري اصيل اسلامي ـ عربي؛ به كار ‌گيري تازه‌ترين فنون حفاظتي در ساخت باب بدون نياز به مراقب.[47]

 

فضيلت‌هاي باب الكعبه

 بر پايه برخي روايات، حضرت آدم در پي نزول بر زمين، در برابر باب الكعبه به نماز ايستاد و با خداي خود به راز و نياز پرداخت.[48] برخي مكان قبول توبه آدم را برابر دري كه ابن زبير پشت كعبه در سمت ركن يماني گشوده بود، مي‌دانند.[49] بر پايه ‌گزارشي، نماز بر جنازه آدم7 در برابر باب الكعبه اقامه شده است.[50] گفتاري از پيامبر در منابع آمده كه نشان مي‌دهد ايشان به امامت جبرئيل كنار در كعبه نماز خوانده است.[51] شايد به همين سبب، برخي نماز خواندن در باب الكعبه را مستحب دانسته‌اند.[52] در سده سوم ق. بر جنازه افراد نامدار مانند اشراف، قريشيان و اعيان ديگر برابر باب الكعبه نماز خوانده مي‌شد.[53] در فتح مكه، پيامبر(صلي الله عليه و آله) در ميان چارچوب باب الكعبه ايستاد و همه مناصب و رسوم جاهلي جز آبرساني به حاجيان و پرده‌داري كعبه را برانداخت.[54] ايشان همچنين فرمان عفو عمومي را در همين مكان صادر كرد.[55]

 

در طواف عمره مستحب است كه در برابر باب الكعبه اين دعا خوانده شود: «سائِلُكَ فَقِيرُكَ مِسْكِينُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدَّقْ عليه بِالْجَنَّةِ، اللهم الْبَيْتُ بَيْتُكَ، و الحَرَمُ حَرَمُكَ، و العَبْدُ عَبْدُكَ، وَهذا مَقَامُ الْعائِذِ الْمُسْتَجِيْرِ بِكَ مِنَ النارِ، فَأَعْتِقْنِي وَوالِدَيَّ وَأَهْلِي وَوُلْدِي وَإخْوانِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النارِ، يا جَوادُ يا كَرِيمُ».[56] دعايي ديگر نيز هنگام روبه‌رو شدن با باب الكعبه ‌گزارش شده است.[57] نيز صلوات بر پيامبر و خاندان پاكش در اين مكان بسيار سفارش شده است.[58]

 

گزارش‌هاي بسيار درباره گرفتن حلقه باب الكعبه و دعاهاي افراد گوناگون در اين مكان، در منابع آمده كه از آن‌ها مي‌توان به دعاهاي مستجاب عبدالمطلب، جد پيامبر، هنگام حفر چاه زمزم[59] و نيز در زمان حمله ابرهه به مكه[60] و همچنين هنگام تأخير پيامبر در بازگشت از چراندن شتران[61] اشاره كرد.

 

از پيامبر(صلي الله عليه و آله) نقل شده كه هركس حجرالاسود را لمس كند و دو ركعت نماز در ركن ابراهيم بگزارد و سپس دست بر در كعبه گذارد و دعا كند، دعاي او مستجاب خواهد شد.[62] در روايتي آمده كه هنگام باز شدن در كعبه، يكي از مواقع هفت‌گانه‌اي است كه درهاي رحمت الهي به روي مردم گشاده مي‌شود.[63]

 

در تعيين محدوده برخي مكان‌ها مانند حطيم و ملتزم (متعوذ) كه آداب ويژه دارند، از باب الكعبه استفاده شده است.[64]

 

منابع

اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، مكه، جامعة ام القري، 1403ق؛ اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، 1415ق؛ اخبار مكه: الفاكهي (م.279ق.)، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ الارج المسكي في تاريخ المكي: علي عبدالقادر الطبري (م.1070ق.)، به كوشش الجمال، مكه، المكتبة التجاريه، 1416ق؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، بيروت، مكتبة المعارف؛ تاريخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، به كوشش خليل شحاده، بيروت، دار الفكر، 1408ق؛ التاريخ القويم: محمد طاهر الكردي، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1420ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، اعلمي، 1403ق؛ تاريخ عمارة المسجدالحرام: فوزيه حسين مطر، مكه، جامعة ام القري، 1406ق؛ تاريخ مدينة دمشق: ابن عساكر (م.571ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ تاريخ مكة المشرفه: محمد ابن الضياء (م.854ق.)، به كوشش علاء و ايمن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1424ق؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن يعقوب (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ تحفة الاحوذي: المبارك فوري (م.1353ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1410ق؛ جامع الخلاف و الوفاق: علي بن محمد القمي السبزواري (م.قرن7ق.)، به كوشش حسني، قم، زمينه‏سازان ظهور امام عصر، 1379ش؛ الروض الانف: السهيلي (م.581ق.)، به كوشش عبدالرحمن، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1412ق؛ سفرنامه ناصر خسرو: ناصر خسرو (م.481ق.)، تهران، زوّار، 1381ش؛ شفاء الغرام: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1421ق؛ صحيح ابن خزيمه: ابن خزيمه (م.311ق.)، به كوشش محمد مصطفي، المكتب الاسلامي، 1412ق؛ العقود اللؤلؤيه: علي بن الحسن الزبيدي (م.812ق.)، به كوشش محمد الاكوع، بيروت، دار الآداب، 1403ق؛ علل الشرايع: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش بحر العلوم، نجف، المكتبة الحيدريه، 1385ق؛ عون المعبود: العظيم‌آبادي (م.1329ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ قصة التوسعة الكبري: حامد عباس، جده، دار البلاد، 1416ق؛ الكامل في التاريخ: ابن اثير (م.630ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1417ق؛ الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ مرآة الحرمين: ابراهيم رفعت پاشا (م.1353ق.)، تهران، مشعر، 1377ش؛ مروج الذهب: المسعودي (م.346ق.)، به كوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق؛ مستدرك الوسائل: النوري (م.1320ق.)، بيروت، آل البيت عليهم‌السلام، 1408ق؛ المقنعه: المفيد (م.413ق.)، قم، نشر اسلامي، 1410ق؛ مكه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي: عبيدالله‏ محمد امين كردي، ترجمه: صابري، مشهد، 1382ش؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛ منائح الكرم: علي بن تاج الدين السنجاري (م.1125ق.)، به كوشش المصري، مكه، جامعة ام‏ القري، 1419ق.

 

ابوالفضل رباني

 

 
[1]. شفاء الغرام، ج1، ص186-187.

[2]. الروض الانف، ج1، ص81.

[3]. اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص225.

[4]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص41، 101؛ تاريخ طبري، ج1، ص532؛ تاريخ دمشق، ج11، ص16.

[5]. اخبار مكه، ج1، ص102، 197؛ تاريخ ابن خلدون، ج2،ص62.

[6]. تاريخ يعقوبي، ج1، ص247.

[7]. مروج الذهب، ج2، ص103؛ اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص43.

[8]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص135.

[9]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص166؛ تاريخ مكة المشرفه،ص109.

[10]. الكافي، ج4، ص202-203؛ علل الشرايع، ج2، ص587.

[11]. تاريخ مكة المشرفه، ص110.

[12]. اتحاف الوري، ج2، ص119؛ تاريخ مكة المشرفه، ص111-112.

[13]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص168.

[14]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص169.

[15]. شفاء الغرام، ج1، ص158.

[16]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص103-104؛ اتحاف الوري، ج2، ص349-350؛ تاريخ عمارة المسجد الحرام، ص21-22.

[17]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص243-244.

[18]. البداية و النهايه، ج11، ص160.

[19]. شفاء الغرام، ج2، ص261.

[20]. سفرنامه ناصر خسرو، ص130-131.

[21]. سفرنامه ناصر خسرو، ص136-137.

[22]. البداية و النهايه، ج12، ص99.

[23]. البداية و النهايه، ج12، ص131.

[24]. الارج المسكي، ص151.

[25]. الكامل، ج9، ص245؛ مرآة الحرمين، ج1، ص276.

[26]. شفاء الغرام، ج1، ص142؛ مرآة الحرمين، ج1، ص276-277.

[27]. العقود اللؤلؤيه، ج1، ص152.

[28]. شفاء الغرام، ج1، ص142.

[29]. شفاء الغرام، ج1، ص142؛ اتحاف الوري، ج3، ص203.

[30]. شفاء الغرام، ج1، ص142.

[31]. شفاء الغرام، ج1، ص142.

[32]. اتحاف الوري، ج3، ص334.

[33]. شفاء الغرام، ج1، ص143.

[34]. اتحاف الوري، ج4، ص707.

[35]. الارج المسكي، ص152؛ منائح الكرم، ج3، ص343.

[36]. التاريخ القويم، ج4، ص173.

[37]. منائح الكرم، ج3، ص343.

[38]. منائح الكرم، ج3، ص344.

[39]. التاريخ القويم، ج2، ص173-174.

[40]. الارج المسكي، ص154.

[41]. منائح الكرم، ج5، ص445-446.

[42]. التاريخ القويم، ج4، ص181-183.

[43]. التاريخ القويم، ج4، ص174.

[44]. شفاء الغرام، ج1، ص144.

[45]. التاريخ القويم، ج4، ص174.

[46]. قصة التوسعه، ص88-91؛ مكه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي، ص95-99.

[47]. قصة التوسعه، ص88.

[48]. شفاء الغرام، ج1، ص186.

[49]. شفاء الغرام، ج1، ص187.

[50]. تاريخ مكه، ص191.

[51]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص268؛ تحفة الاحوذي، ج1، ص394؛ عون المعبود، ج2، ص40-41.

[52]. صحيح ابن خزيمه، ج4، ص333.

[53]. شفاء الغرام، ج1، ص317.

[54]. شفاء الغرام، ج2، ص108.

[55]. الكافي، ج4، ص225-226.

[56]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص531-532؛ جامع الخلاف، ص202.

[57]. المقنعه، ص401.

[58]. الكافي، ج4، ص406.

[59]. الكافي، ج4، ص219.

[60]. البداية و النهايه، ج2، ص173.

[61]. الكافي، ج1، ص447.

[62]. المقنعه، ص389؛ مستدرك الوسائل، ج9، ص383.

[63]. مستدرك الوسائل، ج14، ص152.

[64]. الكافي، ج4، ص525، 527؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص209؛ الكافي، ج4، ص410.

 




نظرات کاربران