بالکان بالکان بالکان بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
بالکان بالکان بالکان بالکان بالکان

بالکان

 شبه جزیره‌ای در جنوب شرقی اروپا بالکان شبه جزیره‌ای است در جنوب شرقی اروپا که از شرق به دریای سیاه، از غرب به دریای ادریاتیک، از جنوب به دریای مدیترانه، و از شمال به رودخانه‌های دانوب و ساوا و کوپا محصور شده است.[1] نام بالکان که د

 شبه جزيره‌اي در جنوب شرقي اروپا

بالكان شبه جزيره‌اي است در جنوب شرقي اروپا كه از شرق به درياي سياه، از غرب به درياي ادرياتيك، از جنوب به درياي مديترانه، و از شمال به رودخانه‌هاي دانوب و ساوا و كوپا محصور شده است.[1] نام بالكان كه در زبان تركي به صورت بالقان يا بلقان آمده، به رشته كوه‌هايي كه به نام هايموس در سرزمين يونان قرار داشته، اطلاق مي‌شود. تركان عثماني در پي نفوذ در قاره اروپا و تصرف منطقه بالكان، آن را روم ايلي ناميدند. درياي مرمره و تنگه بسفر و داردانل، اين شبه جزيره را از آسياي صغير جدا مي‌كند.[2] بدين سان، اسلووني، كرواسي، بوسني و هرزگوين، كوزوو، مولداوي، صربستان، مونته نگرو، مقدونيه، آلباني، بلغارستان، و روماني از كشورهاي شبه جزيره بالكان هستند.[3]

 

مسلمانان ساكن در اروپاي جنوب ‏شرقي داراي مشتركات ديني، تاريخي، و فرهنگي فراوان هستند. مردم اين جوامع، به دو قوم ايلير يا آلبانيايي، و اسلاو جنوبي، همراه اقليت كم‏شمار مهاجران ترك‏تبار تعلق دارند. اسلاوهاي جنوبي به چهار دسته بوشنياق‏ها، توربِش‏ها، گوراناتس‏ها و پوماك‏ها يا مسلمانان بلغاري تقسيم مي‌شوند. آنان، جز بكتاشيان (حدود 20% مسلمان آلباني ساكن مقدونيه) و علويان بلغارستان كه در اقليت‌ هستند، به لحاظ تمدني و فرهنگي، دلبستگي‌هاي فراوان به نمادهاي اسلامي مورد حمايت تركان عثماني دارند و بيشترشان به لحاظ فقهي، حنفي مذهب و از نظر كلامي، ماتريدي مذهب به شمار مي‌آيند.

 

بيشتر بالكاني‌ها مذهب ارتدوكس دارند و اسلام دين دوم اين منطقه است. عثماني‌ها حدود چهار سده در بالكان حضور داشتند كه پيامد آن، گسترش دين اسلام در اين سرزمين بود. چنين برمي‌آيد كه ورود اسلام به اين سرزمين از راه‌هاي گوناگون صورت گرفته است. گفته‌اند بازرگانان ايراني اسلام را به بالكان راه دادند.[4]

 

 تاريخ اسلامي بالكان

 چند سده پيش از دوران فتوحات سپاه عثماني، مسلماناني در مجارستان، شمال صربستان و شرق بوسني سكونت داشتند. شماري از پژوهشگران بر آنند كه معمار الازهر و بخش‏هايي ديگر از قاهره، شخصي به نام ابوالحسن جوهر بن عبدالله رومي صقلي، والي المُعزّ خليفه فاطميان در سده چهارم ق. از مردم اسلاو جنوبي و شيعه مذهب بوده است.[5]

 

شهر اسكوپيه، پايتخت مقدونيه امروزي، در تاريخ 6 ژانويه 1392م. زير تسلط تركان عثماني درآمد و به مركز مهم نفوذ سپاه عثماني در سرزمين‏هاي مسيحي بالكان غربي تبديل گشت. ‌گزارش‏هاي بر جاي مانده از سال 1396م. نشان مي‏دهد كه در معدن فلز گلوهويتسي نزديك شهر نوي پازار در جنوب صربستان امروزي، مسلمانان ساكن بودند و قاضي داشتند. نخستين مسجد در بوسني، در دهه سي سده پانزدهم م. در اوستيكولينا بنا شد. نيز حاكم شناخته شده اسكوپيه، عيسي ‏بيگ فرزند اسحاق ‏بيگ، با ساخت مسجدي شكوهمند به سال 1457م. با نام مسجد قيصر، يا جامع عتيق مطابق مكتوبات قديم تركي[6]، در ساحل چپ رودخانه ميلياتسكا در پيرامون كاخ يا سراي، شهر سَرايوو را پايه نهاد.[7] ساكنان بومي مناطق گوناگون بالكان، از هنگام ورود عثماني‏ها، به تدريج به اسلام ‏گرويدند و با وجود وضعيت متفاوت سياسي و اجتماعي در دوره‌هاي گوناگون، با حمايت دولت مركزي و تحمل آزارهاي سخت و حتي رنج جنگ ومهاجرت‏ جمعي، توانستند بقا و اعتلاي نمادهاي هويت اسلامي و توحيدي از جمله حج‌‌گزاري را تضمين كنند.

 

در باره جمعيت مسلمانان در بالكان، آمار رسمي و دقيقي در دست نيست. معمولا بدون شمارش بخش اروپايي تركيه، اين رقم ميان هشت و نيم تا يازده ميليون يعني برابر با يازده تا پانزده در صد كل جمعيت بالكان، ياد مي‏شود. بر پايه آمارهاي پژوهشگران مسلمان، شمار مسلمانان به تفكيك كشورها، بدين سان تخمين زده مي‏شود: اسلووني: نوزده هزار تن (1%)؛ كرواسي: پنجاه و هفت هزار تن (28/1% )؛ بوسني و هرزگوين: دو ميليون تن (50%)؛ صربستان (بدون احتساب كوزوو): پانصد هزار تن (2/6%)؛ مونته‏نگرو: دويست هزار تن (20%)؛ مقدونيه: يك ميليون تن (1%)؛ آلباني: دو ميليون و پانصد هزار تن (70%)؛ يونان: صد و پنجاه هزار تن (5/1%)؛ بلغارستان: يك ميليون و دويست هزار تن؛ و روماني: صد هزار تن (0.4%).[8] البته در منابع ديگر كه مسلمانان نمي‌پذيرند، ارقام متفاوت و معمولاً كمتر از آن چه ياد شد، ارائه گشته است.

 

سازمان رسمي مسلمانان بالكان، معمولاً جمعيتي اسلامي است كه در رأس آن رئيس العلما يا مفتي اعظم قرار دارد. بزرگ‏‌ترين اين سازمان‏ها، جمعيت اسلامي بوسني و هرزگوين است كه مسلمانان اسلووني، كرواسي و منطقه سنجاك در صربستان را با مفتي‌هاي آن سرزمين‌ها، زير پوشش دارد و در رأس آن، رئيس العلماء بوسني و هرزگوين است. هماهنگ با اساسنامه جديد اين جمعيت از سال 1997م. جمعيت‏هاي اسلامي كرواسي، اسلووني و سنجاك (در جنوب غرب صربستان) زيرمجموعه جمعيت اسلامي بوسني و هرزگوين هستند. جايگاه شوراي عالي جمعيت اسلامي، رياست العلما و شخص رئيس العلما، شهر سَرايوو است و مفتي‌هاي اين جمعيت در شهرهاي سرايوو، تراونيك، زنيتسا، بيهاچ، موستار، گوراژده، توزلا، بانيالوكا و نيز شهرهاي زاگرب كرواسي، ليوبلياناي اسلووني و نوي‏پازارِ صربستان جاي دارند. دانشكده علوم اسلامي سرايوو، دو دانشكده علوم تربيتي اسلام در بيهاچ و زنيتسا، مدرسه علميه كهن غازي ‏خسرو بيگ و مدارس علميه شهرهاي تراونيك، توزلا، موستار، چايانگراد، و تسازين از نهادهاي اثر‌گذار اسلامي در اين كشورند. نيز دراويش نقشبندي، قادري، رفاعي و شاذلي در هفده تكيه، شانزده زاويه و بيست و سه مسجد ويژه به اذكار و عبادات خود مي‏پردازند.

 

جمعيت اسلامي مونته‏نگرو بر پايه اساسنامه مصوب سال 1994م. اقدام مي‏كند و در رأس مشيخت اين جمعيت اسلامي، رئيس العلماء قرار گرفته كه در پايتخت، يعني شهر پودگوريتسا مستقر است و بر اجراي امور ديني مسلمانان سيزده شهر پودگوريتسا، اولتسيني، بار، اوستروس، دينوش، توزي، روژايه، بِرانه، پِتنييتسا، بيِلوپوليه، پليِوليا، پلاو و گوسينيه نظارت مي‏كند. حدود صد مسجد و يك مدرسه علميه در مونته‏نگرو وجود دارد.

 

جمعيت اسلامي كرواسي سيزده مجلس جمعيت اسلامي در شهرهاي زاگرب (مقرّ مفتي)، دوبرونيك، گونيا، لابين، اوسيِك، پورِچ، پولا، رييِكا، سيساك، سلاوونسكي ‏برود، سپليت، اوماگ و واراژدين دارد. كنار مسجد بزرگ پايتخت به عنوان مركز اسلامي زاگرب و مدرسه علميه آن شهر، بيست و چهار نمازخانه ديگر در كرواسي فعال هستند.

 

جمعيت اسلامي اسلووني مجالس جمعيت اسلامي را در شهرهاي ليوبليانا، ماريبور، ياسِنيتسه، كوپِر، تسِليه، وِلِنيه، كراني، شكوفيالُوكا، پوستوينا، كوچِويه، تربووليه، نوومِستو، سِژانا، ترژيچ و نواگوريتسا مديريت مي‏كند. كنار جمعيت اسلامي ياد شده كه شعبه‏اي از جمعيت اسلامي بوسني و هرزگوين به حساب مي‏آيد، جمعيت مسلمانان اسلووني نيز جداگانه از سال 2006م. تلاش مي‏كند.

 

مقرّ مشيخت جمعيت اسلامي سنجاك، شهر نوي‏پازار است كه در آن، دانشكده مطالعات اسلامي و مدرسه علميه غازي عيسي ‏بيگ نيز وجود دارد. صد و بيست مسجد در اين منطقه فعال هستند. به سال 2007م. اين جمعيت اسلامي با اساسنامه جديد، به عنوان جمعيت اسلامي صربستان به مركزيت شهر نوي‏پازار شناخته شد و شامل چهار بخش زير است: مفتي‏گري سنجاك (با شهرهاي نوي‏پازار، توتين، سيِنيتسا، روژايه، بيِلوپوليه، پريه‏پوليه، پريبوي، نواواروش، پِتنييتسا، بِرانه، پلاو و گوسينيه)؛ مفتي‏گري پرِشِوو (با شهرهاي پرشوو، بويانواتس و مِدوِجا در جنوب شرق صربستان)؛ مفتي‏گري بلگراد (با شهرهاي بلگراد، زِمون، نيش، سمِدِرِوو، لوزنيتسا، كروپاني و كاستولاتس)؛ و مفتي‏گري نوي‏ساد (با شهرهاي نوي‏ساد، بِئوچين، سوبوتيتسا و زرِنيانين).

 

جز جمعيت اسلامي ياد شده صربستان به عنوان شعبه‏اي از جمعيت اسلامي بوسني و هرزگوين، جمعيت اسلامي مستقل صربستان نيز فعاليت مي‏كند. اساسنامه اين جمعيت از سال 1994م. مصوب در شهر نيش، مشيخت جمعيت اسلامي صربستان را بدون احتساب كوزوو و سنجاك و به مركزيت بلگراد تعريف مي‏كند. اين مشيخت متشكل از 52 جماعت و سه مجلس بلگراد، نوي‏ساد و نيش بود و امور سه مسجد شهرهاي بلگراد، نيش و مالي‏زوورنيك، همراه چندين نمازخانه‌ و مدرسه علميه بلگراد را اداره مي‏كرد. به سال 2007م. و با اساسنامه جديد، اين مشيخت به سطح رياست العلماء جمعيت اسلامي صربستان ارتقا يافت و سه مشيخت را داير كرد: مشيخت صربستاني (شمالي و مركزي)، مشيخت سنجاك، و مشيخت پرِشِوو. در رأس اين جمعيت اسلامي، رئيس‏العلماء صربستان قرار دارد.

 

بر حسب برآورد اداره آمار كوزوو، به سال 2006م. دو و يك دهم ميليون تن در كوزوو زندگي مي‏كنند كه نود و دو درصد آن‌ها را آلبانيايي‏تبارها تشكيل مي‏دهند و حدود نود درصد آن‌ها مسلمان هستند. جمعيت اسلامي كوزوو به سال 1993م. به مركزيت شهر پريشتينا شكل گرفته است. در رأس آن مفتي اعظم قرار دارد كه بر تلاش‏هاي اسلامي هشت بخش پريشتينا، گيلان، ميترويتسا، پريزرِن، پِچ، اوروشِواتس، پرِشِوو و جاكويتسا نظارت مي‌كند. مهم‏‌ترين نهادهاي علمي جمعيت اسلامي كوزوو، مدرسه علميه علاء الدين شهر پريشتينا و دانشكده علوم اسلامي در همان شهر هستند. نيز شماري فراوان از دراويش در كوزوو و معمولا در مناطق غربي آن زندگي مي‏كنند و به نُه طريقت خلوتيه، قادريه، رفاعيه، سعديه، شاذليه، نقشبنديه، بكتاشيه، مولويه و سنانيه تعلق دارند.

 

اثر‌گذار‌ترين سازمان مسلمانان مقدونيه، جمعيت اسلامي است كه بر پايه اساسنامه آن از سال 1994م. رئيس العلماء كه جايگاهش در شهر اسكوپيه است، در رأس آن است و چند مفتي زير نظر وي در شهرهاي اسكوپيه، تِتووو، گوستيوار، كومانووو، كيچِوو، ستروگا، اوهريد، شتيب، بيتولي، دِبار، پريلِپ، رِسِن و وِلِس به كار مي‏پردازند. مدرسه علميه غازي عيسي ‏بيگ، دانشگاه اسلامي روستاي قوندوو نزديك اسكوپيه، 590 مسجد و مركز اسلامي و 10 تكيه، از نهادهاي ديني مسلمانان مقدونيه به شمار مي‏آيند. طريقت‏هاي خلوتيه، قادريه، سنانيه، رفاعيه و نقشبنديه به سال 1992م. جمعيت ديني اسلامي دراويش را با رياست شيخ العلماء تشكيل داده‏اند.[9]

 

جمعيت اسلامي بوسني و هرزگوين، مسلمانان اسلووني، كرواسي و منطقه سنجاك در صربستان را با مفتي‌هاي آن مناطق، زير پوشش خود دارد و در رأس آن رئيس العلماء بوسني و هرزگوين جاي دارد. در صربستان، جمعيت اسلامي ديگري نيز با مركزيت شهر بلگراد و زير نظر رئيس العلماء صربستان تلاش مي‏كند. نيز در رأس جمعيت اسلامي مستقل كوزوو، مفتي اعظم قرار دارد. مونته‏نگرو و مقدونيه نيز رئيس العلماء مستقل دارند. رهبر مسلمانان روماني، بلغارستان، آلباني و يونان نيز مفتي‌هاي اعظم آن كشورها هستند.

 

دو جامعه مسلمان متمايز در مجارستان وجود دارد. آنان از اعراب، تركان، پاكستاني‌ها، ايرانيان و ديگر مهاجران تشكيل يافته‌اند.[10]

 

 تاريخچه حج‌‌گزاري

 مسلمانان بالكان در دوره سلطنت عثماني به مكان‏هاي مقدس در سرزمين وحي رغبت نشان مي‏دادند. سفرهاي معنوي براي دستيابي به معلومات جديد و فرا‌گيري معارف اسلامي از دانشوران برجسته اسلامي بود. بيشتر مسافران بالكاني سده‌هاي دور به حرمين شريفين را جوانان تشكيل مي‏دادند.

 

نخستين سفر حج ‌گزارش شده از بالكان غربي، مربوط به حاج سراج محمد، اهل سرايوو است كه به سال 1557م. به سفر معنوي حج رفت. درباره وضع مسير و تاريخ بازگشت وي، آگاهي در دست نيست. پنجاه و هشت سال بعد، حاج يوسف ليونياك فرزند محمد، نخستين حاجي آن منطقه (آغاز سفر:20/6/1615م. و پايان سفر:1/7/1616م.) ‌گزارش سفر حج خود را به زبان تركي نوشته است. آرزوي حاج يوسف، زيارت مكان‌هاي مقدس و مزارهاي بزرگان اسلام بود. وي در سفرنامه‌‌اش به تفصيل همه شهرها، روستاها، كاروانسراها، و مكان‌هاي مسيرهاي رفت و بازگشت و پيمودن 8574 كيلومتر را در جاهايي همچون سرايوو، اسكوپيه، استانبول، اسكندريه، قاهره، مدينه، و مكه وصف نموده است. حاج يوسف احساسات خود در وصف مدينه، مكه، حرم شريف، مقام ابراهيم، و كعبه را در سروده‌هايي بيان كرده است. وي از سرايوو تا استانبول سوار بر اسب بود. از سوئز با كشتي به ينبُع رسيد و از آن‌جا تا مدينه و از مدينه تا جُحفه با اسب يا شتر سفر كرد. از جحفه با كشتي به جده رسيد تا مسيرهاي جده، مكه، مدينه، قاهره و اسكندريه را طي كند. از اسكندريه تا سالونيك در يونان با كشتي آمد و سرانجام مسير سالونيك، اسكوپيه تا سرايوو را سوار بر اسب بازگشت. در اين مسير، در صد و نوزده منزل شب را به صبح رساند. اين مسير با تفاوت مختصر، راه همه حاجيان منطقه در طول سلطه عثماني‌ها بر بالكان بود.[11]

 

شارح فصوص ابن عربي، عبدالله بيرامي بوسنوي، صاحب شماري از رسايل عرفان اسلامي و تفاسير باطني قرآن كريم است. وي به مصر و سوريه سفر‏كرد و با دانشوران آن مناطق مراوده داشت. وي در سرزمين‌هاي اسلامي آن روزگار شهرت داشت و مورد عنايت سردمداران عثماني بود. در پي بازگشت از سفر حج، ديرزماني در دمشق، كنار مزار ابن عربي ساكن گشت. سپس به قونيه آمد و تا 1664م. در اين شهر ماند. بر پايه ‌گزارشي ديگر، وي در مسير بازگشت از سفر حج در شهر قونيه درگذشت.[12] فضل‏الله بن عيسي بوسنوي، ساكن دمشق و از فقيهان صاحب نظر، از ديگر دانشوران حج‌‌گزار منطقه بالكان بود. او به قصد زيارت كعبه، پس از ترك بلگراد، به دمشق رفت و در پي بازگشت از سفر حج، در اين شهر ساكن شد و سال‌هاي پياپي مفتي دمشق و مورد احترام حاكمان وقت بود. وي به سال 1039ق./1629م. وفات كرد و نزديك قبر بلال حبشي به خاك سپرده شد.[13]

 

در باره روابط علمي طلاب و محققان بالكان با دانشوران مجاور حرمين شريفين، آگاهي‌هاي فراوان در دست است. شيخ حسن، فرزند تورخان بن داود، معروف به شيخ كافي، زاده شده به سال 1544م. در شهر آق‌حِصار (نام قديمي پروساتس در بوسني) در مدينه، در محضر امام الحرمين شيخ مير غضنفر بن حسين، استاد سلطان عثماني و استاد سلطان جلال ‏الدين اكبر هند، كسب فيض نمود.[14] حسن بن مصطفي بوسنوي نيز در نيمه نخست سده سيزدهم ق. در مدينه ساكن بود و از شاعران نام‌آور اسلاو جنوبي به زبان عربي به حساب مي‏آمد. وي سروده‌هاي فراوان پدر را به زبان عربي همراه خطبه‌هاي او در يك ديوان گرد آورده است. نوادگان او در مدينه هنوز بوسنوي ناميده مي‏شوند.[15]

 

برخي دانشوران بالكان به اندازه‏اي در راه علم‏اندوزي و تحقيق پيشرفت ‏كرده بودند كه در شهرهاي بسيار مهم جهان اسلام و حتي مكه به منصب قضاوت گماشته ‏شدند. براي نمونه، حسن بن سنان بِيازيچ به سال 1053ق./1643م. به عنوان قاضي شهر مكه منصوب گشت. وي نيز به سال 1048ق. / 1638م. در قسطنطنيه و اديرنه به تدريس علوم ديني مشغول بود.[16] احمد افندي بياضي ‏زاده (م.1098ق.) نيز در شهر مكه منصب قضاوت را بر عهده داشت. او نخست در اَديرنه و قسطنطنيه به تدريس مشغول بود و سپس در شهرهاي حلب، بُروسه، مكه و قسطنطنيه قضاوت مي‌نمود و قاضي عسكر همه رومِلي (شبه جزيره بالكانِ در قلمرو حاكميت و تصرف عثماني‏ها) گشت. وي در اثر شناخته شده خود، موسوم به اشارات المرام من عبارات الإمام ديدگاه‌هاي ابوحنيفه را در مباحث عقايد، گردآوري و شرح و تدريس نموده است.[17]

 

علاء الدين علي‏دادا، اهل شهر موستار در هرزگوين به سال 1001ق. از سوي سلطان مراد خان سوم، به عنوان ناظر بازسازي مقام ابراهيم در مسجدالحرام گماشته شد. وي در همان سال رساله‌اي با نام تمكين المقام في المسجدالحرام يا الرسالة المقامية المكية به رشته تحرير درآورد. او تحصيلات خود را در زادگاهش و سپس در استانبول پي‏گرفت و در آن شهر به طريقت خلوتيه پيوست. اين كتاب به سال 1314ق./1896م. در قاهره در 204 صفحه بزرگ چاپ شده است.[18]

 

حج‌‌گزاري در تاريخ معاصر بالكان

 بوسني در پي عقب‏نشيني عثماني‏ها، از سال 1878م. رسماً با موافقت سلطان عثماني به تصرف دولت غير ديني اتريش ‏مجارستان درآمد. اين كار با واكنش و مبارزه مسلحانه مسلمانان بر ضد ارتش اتريش‏ مجارستان در شهرهاي گوناگون بالكان غربي رويارو شد. يكي از اين مجاهدان، حاج صالح ولايتويچ معروف به حاج لويو بود. وي كه روحاني و حافظ كل قرآن بود، با هم‌رزمان خود، نخست شكستي سخت را به ارتش اتريش‏ مجارستان تحميل كرد و مهاجمان با اعزام نيروهاي فراوان، پس از نبردي طولاني، شهر را به دست گرفتند. حاج لويو كه زخمي شده بود، به شرق بوسني رفت. سپس دستگير گشت و به زنداني در چك منتقل شد. آن گاه، به مكه رفت و مردم مكه از او به عنوان قهرماني بزرگ استقبال كردند. حاج لويو در مكه درگذشت و در همان شهر به خاك سپرده شد.[19]

 

تحولات شتابان دهه پاياني سده نوزدهم م. تا پايان جنگ‏هاي بالكان و جنگ جهاني اول در اوايل سده بيستم م. دوره‌اي بسيار تاريك را در تاريخ دين‏مداري مسلمانان آن منطقه رقم زدند. توده‌هاي متدين و بيشينه دانشوران دين در آن دوره نتوانستند در برابر هجوم همه‏جانبه معرفتي، اجتماعي، سياسي و نظامي اروپاي مدرن و سكولار ايستادگي كنند. در نتيجه، ميراث پرافتخار علمي و مردمي سنت توحيدي اسلام در بالكان جاي خود را به مدارس دانش تجربي مدرن و نهادهايي داد كه خاور‌شناسان غربي، روشنفكران مسلمان و نيروهاي مذهبي متجدد، اسلام را در آن‌ها بر پايه حوزه‌هاي معرفتي پسارنسانس و ايدئولوژي‌هاي غير توحيدي تفسير مي‌كردند و ارزش‏هاي الهي دين را در حد دريافت‏هاي عقل حسابگر و آزمون‏هاي حسي و تجربي فرومي‌كاستند.

پيوندهاي علمي و سياسي مسلمانان كشورهاي جديد بالكان با مراكز ممالك اسلامي كاملاً قطع شد. مكتب‏خانه‏ها و مدارس علميه سترگ تعطيل و پايبندي مردم به دستورهاي شرعي به تدريج در طول سده بيستم م. و با تفاوت‏هايي در كشورهاي گوناگون منطقه، ممنوع شد. از شمار نمايندگان و مروجان هويت اصيل ديني و توحيدي در تاريخ معاصر مسلمانان بالكان همواره كاسته مي‏شد. نمادهايي كه از اسلام باقي مي‏ماندند، تنها مي‏توانستند زير چتر سلطه سنگين منظومه معرفتي سكولاريسم، ساينتيسم، مليت‏گرايي، ليبراليسم يا كمونيسم ادامه زندگاني خود را تضمين كنند.

 

اعتقاد به حج حتي نزد روشنفكران بعضاً افراطي مسلمان در بالكان كم‏رنگ نشد. براي نمونه، عثمان نوري حاجيچ به انتقادهاي تند بر ضد روحانيت و مدارس علميه و دانش سنتي ديني در اوايل سده بيستم م. مي‌پرداخت و از حاميان تأثير‌گذار ترويج تمدن و دانش مدرن غربي در ميان مسلمانان اسلاو جنوبي به شمار مي‏آمد. اما همو در كتابش با نام محمد عليه السلام و قرآن، نگاهي به تاريخ فرهنگ اسلامي كه به سال 1931م. در بلگراد به چاپ رسيد، حج را كنار نماز، زكات و روزه به عنوان يكي از وظايف و عبادات اصلي دين معرفي مي‏كند.[20]

 

در دوره حكومت اتريش ‏مجارستان بر مناطق مسلمان‏نشين بالكان غربي، نخستين گروهي كه به حج سفر كردند، گروه بيست
و پنج نفره حاجياني بود كه به سال 1881م. بيشتر از شهر ويسوكو در بوسني رهسپار مكه و مدينه شدند. در پي آن، گروهي
با پنجاه و چهار تن به سال 1884م. به حج رفت. آن‌ها از بندر ترست در ايتاليا، در ساحل شمال ‏شرقي درياي آدرياتيك سوار بر كشتي شدند و از مسير اسكندريه، با توجه به بازگشايي كانال سوئز به سال 1869م. به جده رسيدند.

 

به سال 1893م. گروهي از حاجيان با خط ‏آهن بوسني به بندر ترست رسيدند و گروهي ديگر از راه زميني از راه بلغارستان و تركيه به حج رفتند. به سال 1903م. يازده حاجي از مسير بلگراد و استانبول به سوي عربستان رهسپار شدند. در سال 1908م. سفر حج در منطقه متوقف شد. در اين مدت، حاجيان معمولا دوم يا سوم شوال حركت مي‏كردند و يك تا دو ماه پس از پايان مناسك به موطن خود بازمي‏گشتند. طول مسير آنان در اين دوره 7608 كيلومتر بود.[21]

 

در اين سال‏ها، شمار حاجياني كه از بالكان غربي به سوي سرزمين وحي حركت كردند، از اين قرار بود:

سال/ميلادي
شمار حاجيان
سال/ ميلادي
شمار حاجيان
1881
25
1900
20
1884
54
1901
16
1887
16
1902
13
1888
66
1903
11
1890
60
1904
12
1891
79
1905
84
1892
70
1906
70
1893
90
1907
10
1894
21
1908
6
1895
40
 
 
1896
70
 
 
1897
24
 
 
1898
80
 
 
1899
16
 
 

 

 

پس از پايان جنگ جهاني اول و تشكيل پادشاهي صرب‏ها، كروات‏ها و اسلوونيايي‏ها در بالكان غربي تا آغاز جنگ جهاني دوم، تقريباً هيچ گزارشي از شمار و مسير حاجيان بالكاني در دست نيست. مي‏توان گفت كه در فاصله دو جنگ جهاني، كمتر از پنجاه تن از بالكان غربي به حج رفتند.

 

پايان جنگ جهاني دوم در منطقه بالكان غربي با تشكيل نظام كمونيستي در يوگسلاوي همراه بود. به سال 1949م. در نخستين سفر رسمي حج در دوره جديد، رئيس العلماء جمعيت اسلامي يوگسلاوي، ابراهيم افندي فيضي، همراه چهار تن از همكاران خود به حج مشرف شد. اين سفر رسمي، به افزايش شمار حاجيان در سال‌هاي بعد ياري كرد و از سال 1949 تا 1960م. حدود صد و هشتاد تن از بوسني به حج رفتند. تا سال 1954م. حاجيان به صورت فردي و سپس گروهي، به سوي سرزمين وحي رهسپار مي‏شدند. از سال 1966م. شمار حاجيان ديگر بار افزايش يافت. در اين دوره، شركت مسافربري پوتنيك مستقر در بلگراد، با نظارت جمعيت اسلامي، سفر حج را برنامه‏ريزي و مديريت مي‏كرد.

 

به دليل جنگ‏هاي خاورميانه، اتوبوس‏هاي اين شركت مسيري طولاني‏تر را مي‏پيمودند و از شهرهاي بلگراد، نيش، صوفيه، اديرنه، استانبول، قونيه و از راه سوريه و شهرهاي عراقي موصل، بغداد، و بصره به كويت، رياض، طائف و مكه مي‌رسيدند. اين حاجيان براي پيمودن اين مسير 10184 كيلومتري، معمولاً پانزدهم يا شانزدهم ذي‌قعده حركت مي‏كردند و پنجاه و چهار روز در سفر بودند. سرانجام از سال 1969م. سفر هوايي حج از فرودگاه بلگراد با هواپيماهاي شركت يات آغاز شد.

شمار حاجيان بالكان غربي، ميان سال‌هاي 1960 تا 1991[22]
سال/ميلادي
شمار حاجيان
1961
39
1962
35
1963
38
1964
43
1965
40
1966
185
1967
329
1968
379
1969
389
1970
500
1971
695
1972
180
1973
170
1974
766
1975
472
1976
316
1977
331
1978
387
1979
513
1980
346
1981
314
1982
274
1983
212
1984
180
1985
178
1986
203
1987
250
1988
280
1989
269
1990
384
1991
366

 

 

نركز اسماعيل‏آقيچ، انديشمند و روشنفكر مسلمان اواخر سده بيستم م. در قاموس اسلامِ كه پنج سال پس از وفات وي به سال 1990م. در سرايوو منتشر شد، حج را بر پايه حديثي معروفي، واپسين ركن از پايه‌هاي پنج‏گانه اسلام مي‏نامد.[23] اين باور ريشه‏دار به مسلمانان بالكان ياري كرد تا در پي تحولات دهه پاياني سده بيستم م. و به دنبال خيزش همگاني و گرايش به معنويت در شرق و غرب، به آساني به احياي نماد حج‌‌گزاري در سطحي گسترده همت كنند. اين يكي از بركات نمادهاي عبادي دينداران مسلمان است كه به محض اجراي آن عبادات، همه پيام‏ها و نتايج الهي و فردي و اجتماعي به آنان انتقال داده مي‏شود. مسلمانان بالكان و نخبگان علمي ـ ديني آنان، امروز مسيري طولاني و دشوار را براي احيا و تحكيم مباني معارف توحيدي خود، پيش رو دارند.

 

يك سال در پي آغاز نبرد بوسني و هرزگوين به سال 1992م. در وضعيتي بحراني، كميته عالي سعودي سفر حج چهار صد و شصت تن را از آن كشور، از راه فرودگاه زاگرب كرواسي سازما‌‌ن‌دهي كرد. اين برنامه كميته عالي سعودي تا سال 1996م. به صورت مستقل و از سال 1996 تا 1999م. با مشاركت اداره حج جمعيت اسلامي بوسني و هرزگوين ادامه يافت. از سال 2000م. اين اداره تنها مدير اعزام به حج بود و با چند آژانسِ زير نظر جمعيت اسلامي، همكاري مي‌كرد.

 

در چند سال اخير، جمعيت اسلامي بوسني و هرزگوين حاجيان را در كاروان‏هاي اتوبوسي و هوايي اعزام مي‏كند. اتوبوس‏ها نُه روز، در يك مسير، در حركت هستند و حاجيان چهار شب را در هتل مي‏گذرانند. دو شب در استانبول، يك شب در مرسين در جنوب تركيه، يك شب در امان اردن، و ديگر شب‏ها در راه هستند. حاجيان بوسنيايي با كاروان‏هاي اتوبوسي، طولاني‏‌ترين مسافت زميني را نسبت به همه حاجيان طي مي‏كنند. حاجيان بالكان غربي در اين مسير با مشكلات فراوان و زياده‏خواهي‌هاي مسؤولان گمرك‏ها رويارو مي‏شوند. مسير زميني اين حاجيان بدين شرح است: سرايوو، اوراشيه در شمال بوسني، نيش، سالونيك، استانبول، مِرسين، دمشق، امان، مدينه، و مكه.

 

در چند سال اخير، سفر هوايي حاجيان جمعيت اسلامي بوسني و هرزگوين، از جانب شركت هوايي تونسي «نووِل اير» صورت مي‏‌پذيرد كه مقصد آن، نه فرودگاه جده، بلكه فرودگاه ملك عبدالعزيز مدينه است. از فرودگاه جده تنها در مسير بازگشت استفاده مي‏شود. بدين ترتيب، كاروان اتوبوسي كه معمولا بيستم ذي‌قعده حركت مي‏كند، مسير 9818 كيلومتري رفت و برگشت را طي مي‏نمايد و پس از سي و چهار تا سي و شش روز به خانه بازمي‏گردد. حاجيان كاروان‏هاي هواپيمايي بيست و هفتم، بيست و هشتم يا بيست و نهم ذي‌قعده حركت مي‏كنند و مسير هواييِ 7314 كيلومتري را مي‌پيمايند و شانزده تا نوزده روز در سفر مي‏مانند.[24]

 

مسير كاروان اتوبوسي حاجيان بوسني و هرزگوين به سال 2009م.[25]

قيمت سفر هوايي حج اعلام شده از سوي جمعيت اسلامي بوسني و هرزگوين براي سال 2010م. دو هزار و نهصد و پنجاه يورو و قيمت سفر زميني، دو هزار و ششصد يورو بوده است. در همان سال، برنامه حاجيان سفر هوايي، به شرح زير بود: 28 ذي‌قعده، عبادات فردي؛ 29 ذي‌قعده، زيارت دسته‏جمعي مسجد النبي؛ اول ذي‌حجه، زيارت گروهي مسجد قبا و ذوقبلتين و احد و خندق؛ 2 تا 4 ذي‌حجه، عبادات فردي؛ 4 ذي‌حجه، رفتن به ميقات و مكه؛ 5 ذي‌حجه، انجام مناسك عمره؛ 6 تا 8 ذي‌حجه، عبادات فردي؛ 8 تا 12 ذي‌حجه، رفتن به عرفات و مزدلفه و مني به همراه طواف حج در روز دهم؛ 13 ذي‌حجه، عبادات فردي؛ و 14 ذي‌حجه، طواف وداع.[26]

 

سازما‌‌ن‌دهي اعزام حاجيان از ديگر كشورهاي منطقه بالكان نيز از طريق جمعيت‏هاي اسلامي صورت مي‏پذيرد. در جمهوري صربستان، دو جمعيت اسلامي فعال هستند كه هر يك در ضمن اداره حج آن جمعيت‏ها، كاروان‏هاي زميني و هوايي حج را اداره مي‏كند. به سال 2010م. جمعيت اسلامي صربستان 257 تن را اعزام كرد.[27] نيز مشيخت جمعيت اسلامي صربستان در همان سال
حدود 200 حاجي را به حرمين شريفين اعزام نمود.[28]

 

سنت حج‌‌گزاري در ميان مسلمانان شبه جزيره بالكان در چند سال اخير رشد و بالندگي چشمگير داشته است. در اين سرزمين، حج در نقش عنصر بنيادين هويت‏ساز حضور دارد. يك حاجي در بالكان براي ديگر مسلمانان، معيار و الگوي ارزش‏هاي ناب ديني است. آداب و رسوم حج‌‌گزاري در بالكان، سال به سال، اهميتي بيشتر و نمودي فاخرتر مي‌يابد. ميدان‌هاي بزرگ برخي شهرهاي اين بخش از اروپاي جنوب ‏شرقي، در حين مراسم بدرقه و استقبال گروهي حاجيان، لبريز از مسلمانان مي‏شود.

 

 

… منابع

بالكان در آيينه فرهنگ: ابوالحسن خلج منفرد، تهران، الهدي، 1388ش؛ دانشنامه دانش‌گستر: علي رامين و ديگران، تهران، دانش‌گستر، 1389ش؛ دائرة المعارف جهان نوين اسلام: جان ال اسپوزيتو، ترجمه و تحقيق: طارمي و ديگران، تهران، نشر كتاب مرجع، 1388ش؛ الوافي بالوفيات: الصفدي (م.764ق.)، به كوشش الارنؤوط و تركي مصطفي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1420ق؛ وفيات الاعيان: ابن خلكان (م.681ق.)، به كوشش احسان عباس، بيروت، دار صادر.

Blistavi dragulj – Životopisi učenjaka i pjesnika iz Bosne، Teme iz književne historije (Izabrana djela Mehmeda Handžića; knj. 1)، Ogledalo، Sarajevo، 1999.

Historija Bošnjaka، Imamović، Mustafa، Bošnjačka zajednica kulture Preporod، Sarajevo، 1997.

Institucionalizacija Islamskih zajednica nakon raspada SFR Jugoslavije، Barišić، Srđan، Filozofija i društvo 2، 2008.

Islam i muslimani u Hrvatskoj، Omerbašić، Ševko، Mešihat Islamske zajednice u Hrvatskoj، Zagreb، 1999.

Islamizacija Bosne i Hercegovine i porijeklo bosanskohercegovačkih muslimana، Teme iz opće i kulturne historije (Izabrana djela Mehmeda Handžića; knj. 2) Ogledalo، Sarajevo، 1999.

Leksikon islama، Smailagić، Nerkez، Svjetlost، Sarajevo، 1990.

Muhamed a. s. i Kur'an. Osvrt na historiju islamske kulture، Hadžić، Osman Nuri، Starješinstvo Islamske zajednice Bosne i Hercegovine، Hrvatske i Slovenije، Sarajevo، 1986.

Muslimani jugoistočne Evrope، Alibašić، Ahmet، Atlas islamskog svijeta، Udruženje ilmijje IZ u BiH، Sarajevo، 2004.

Rad bosanskohercegovačkih muslimana Na književnom polju، Teme iz književne historije (Izabrana djela Mehmeda Handžića; knj. 1) Ogledalo، Sarajevo، 1999.

Tragovi bosanskih hadžija، Koldžo، Dževad.

 

سعيد خليل اويچ

 

 

 
[1]. History of the Balkans, p1 .

[2]. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج11، ص256؛ دانشنامه دانش‌گستر، ج3، ص784.

[3].http://www.britannica.com/EBchecked/topic/50325/Balkans.

[4]. بالكان در آيينه فرهنگ، ص93-94.

[5]. Islam i muslimani u Hrvatskoj, p34-36؛ الوافي

بالوفيات، ج11، ص172؛ وفيات الاعيان، ج1، ص375؛ بالكان در آيينه فرهنگ، ص33.

[6]. Islamizacija Bosne i Hercegovin., p. 27.

[7]. Historija Bošnjaka, p. 105-108.

[8].Muslimani jugoistočne Evrope, p. 572-573؛ بالكان

در آيينه فرهنگ، ص65، 98، 107.

[9]. Barišić, p 119-125.

[10]. دائرة المعارف جهان نوين اسلام، ج1، ص652.

[11]. Tragovi bosanskih hadžija.

[12]. Rad bosanskohercegovačkih muslimana, p. 341; Blistavi dragulj, p. 215-216.

[13]. Blistavi dragulj, p. 251-252.

[14]. Blistavi dragulj, p. 124-140.

[15]. Rad bosanskohercegovačkih muslimana, p. 388.

[16]. Blistavi dragulj, p. 143-144.

[17]. Rad bosanskohercegovačkih muslimana, p. 314.

[18]. Blistavi dragulj, p. 234-236; Rad bosanskohercegovačkih muslimana, p. 339.

[19]. Tragovi bosanskih hadžija.

[20]. Muhammed a. s. i Kur'an, p. 165-166.

[21]. Tragovi bosanskih hadžija.

[22]. Ibid, Mirsad Mahmutović.

[23]. Leksikon islama, p. 224.

[24]. Tragovi bosanskih hadžija.

[25].http://www.zulhulejfa.ba/index.php?option=com_content&view=article&id=46:tragovi -bosanskih-hadzija&catid =43 :putopisi.

[26].http://www.rijaset.ba/index.php?option=com_content& view=article&id=8629%3Ahad-1431-hg--2010-god&catid =217%3 Ahadrdr&Itemid=198.

[27]. http://www.mesihatsandzaka.rs/vijesti/229-hadzije-stigle-svojim-kucama.html.

[28].http://www.islamskazajednica.org/index.php?option=com _content&task=view&id=176&Itemid=379.

 




نظرات کاربران