بیتوته بیتوته بیتوته بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
بیتوته بیتوته بیتوته بیتوته بیتوته

بیتوته

از مناسک حج به معنای توقف در شب یا بخشی از آن در یکی از مکان‌های مخصوص   واژه «بیتوته» مصدر از ریشه «ب ـ ی ـ ت» به معنای درک کردن شب، شب را سپری کردن، شب زنده‌داری در حال عبادت یا معصیت، و پرداختن به کاری در شب

از مناسك حج به معناي توقف در شب يا بخشي از آن در يكي از مكان‌هاي مخصوص

 

واژه «بيتوته» مصدر از ريشه «ب ـ ي ـ ت» به معناي درك كردن شب، شب را سپري كردن، شب زنده‌داري در حال عبادت يا معصيت، و پرداختن به كاري در شب است.[1] «بيتوته» در كاربرد احاديث و فقه به معناي توقف و اقامت شبانه كلي يا جزئي در جايي، خواه در خواب و خواه در بيداري، است.[2] واژه‌هاي «بَيات» و «مَبيت» نيز مترادف بيتوته هستند.[3] همچنين مفهوم واژگاني مانند «تهجّد»، «قيام الليل»، «احياء الليل»، و «سهر» نزديك به معناي بيتوته است؛ قرآن كريم در آيه 64 فرقان/25 به اهميت بيتوته و عبادت در شب تصريح كرده است: (وَ الَّذينَ يَبيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً). همچنين در احاديث شيعي، بيتوته شب عاشورا در حائر حسيني و نيز بيتوته همراه با عبادت در شب‌هاي نيمه شعبان و عرفه (9 ذي‌حجه) در كربلا بسيار سفارش شده است.[4] در روايت‌ها فضيلتي فراوان براي بيتوته كردن با وضو در بستر خواب شمرده شده[5] و از بيتوته با بيداري كامل در شب براي كسب درآمد نهي گشته است.[6]

 

بر پايه احاديث، حضرت آدم(ع) هنگام حج‌گزاري خود در حطيم* و حضرت ابراهيم(ع) در مشعر الحرام بيتوته مي‌كردند.[7] پيامبر(ص) نيز در مناسك حج، شب‌هايي را در ذي الحليفه[8]، عرفات، منا و مشعر بيتوته فرمود. (← ادامه مقاله) او در مسجدالنبي در مدينه نيز بيتوته مي‌كرده است.[9] به گزارش روايات، حضرت علي(ع) مدتي براي حفظ جان پيامبر(ص) در شعب ابي‌طالب با خوابيدن در بستر او بيتوته مي‌كرد.[10] افزون بر اين، به تصريح متون حديثي و تفسيري اماميان[11] و اهل سنت[12] شأن نزول آيه 207 بقره/2 آن است كه در ليلة المبيت كه مشركان قصد كشتن پيامبر(ص) را داشتند، حضرت علي(ع) با خوابيدن در بستر وي موجب نجات جانش شد: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ). در منابع فقهي، بيتوته در مباحثي چون نكاح، طلاق[13] و حج[14] ياد شده است.

 

ƒ احكام فقهي بيتوته: مهم‌ترين احكام بيتوته واجب و مستحب در حج و حرمين عبارتند از:

‚1. بيتوته پيش از ورود به مكه: فقيهان مالكي به پشتوانه روايت‌هاي دلالت‌گر بر بيتوته پيامبر(ص) در ذي طوي* پيش از ورود به مكه[15] بر آنند كه اگر حج‌گزار هنگام شب به مكه برسد، مستحب است پيش از ورود به مكه، شب را در منطقه ذي طوي بيتوته كند و صبح وارد مكه شود.[16]

 

‚2. بيتوته شب عرفه در منا: فقيهان امامي[17] و اهل سنت[18] به پشتوانه احاديث[19]، بيتوته شب عرفه را در سرزمين منا از سنت‌هاي مستحب دانسته‌اند. در متون حديثي اماميان[20] و اهل سنت[21] دعاها و اذكاري ويژه براي بيتوته كننده در شب عرفه سفارش شده است. فقيهان امامي به پشتوانه احاديث[22] اداي عبادات به ويژه نمازها را در شب عرفه، در مسجد خيف مستحب شمرده‌اند.[23] استحباب بيتوته امير الحاج در شب عرفه در منا نيز در روايات[24] و منابع فقهي[25] تأكيد شده است.

 

‚3. بيتوته شب عيد قربان در مشعرالحرام: شماري از فقيهان امامي به پشتوانه سنت پيامبر(ص) و احاديث[26] افزون بر وجوب وقوف بين الطلوعين در مشعر، به وجوب بيتوته در شب عيد قربان در مشعرالحرام (توقف در شب تا صبح) باور دارند.[27] ديگر فقيهان امامي بيتوته را در اين شب در مشعر الحرام واجب نمي‌دانند.[28] اينان كار پيامبر(ص) را دليل وجوب ندانسته و آن را اعم از واجب و مستحب شمرده و در مدلول احاديث مورد استناد نيز مناقشه كرده‌اند.[29] البته شماري از فقيهان امامي، از باب احتياط، بيتوته در شب عيد قربان را در مشعر واجب دانسته‌اند.[30] 

 

در فقه شافعي، درباره بيتوته شب عيد قربان در مشعر دو سخن يافت مي‌شود: وجوب و استحباب.[31] به باور حنبليان[32]، بيتوته نيمه دوم شب در مشعر واجب است. پشتوانه آن‌ها سيره نبوي و احاديث[33] است.[34] مالكيان بيتوته شب عيد قربان را در مشعر واجب ندانسته و كمترين مقدار توقف واجب را درنگي برابر با زمان نماز خواندن و فرود آمدن از مركب و گستردن اسباب سفر شمرده‌اند.[35] (← وقوف) حنفيان بيتوته مشعر را حتي اگر كوتاه باشد، مستحب شمرده و تنها وقوف ميان طلوع فجر دوم تا طلوع خورشيد را واجب دانسته‌اند.[36] با اين همه، به باور فقيهان امامي[37] و اهل سنت[38] به پشتوانه احاديث[39] بيتوته و عبادت كردن در شب عيد قربان تا صبح در مشعر مستحب است.

 

بيشتر فقيهاني كه بيتوته شب عيد قربان در مشعر را واجب شمرده‌اند، در صورت ترك اين واجب، به وجوب كفاره باور دارند. فقيهان امامي و اهل سنت بر آنند كه افراد معذور و ناتوان مانند پيران، زنان، بيماران و كودكان مي‌توانند پيش از حركت عمومي حج‌گزاران در صبح عيد به سوي منا، با توقف اندك شبانه در مشعر الحرام، وقوف در مشعر را انجام دهند.[40]

 

‚4. بيتوته شب‌هاي ايام تشريق در منا: اماميان[41]، شافعيان[42]، مالكيان[43] و حنبليان[44] به پشتوانه احاديث[45]، بيتوته شب‌هاي يازدهم و دوازدهم[46] ذي‌حجه از شب‌هاي ايام تشريق را در سرزمين منا واجب دانسته‌اند. بيتوته در منا به معناي توقف شبانه در آن است و خواب يا بيدار بودن يا انجام دادن كاري ويژه در آن جا شرط نيست.[47] شماري از فقيهان امامي به وجوب نيت در بيتوته منا تصريح كرده‌اند.[48] مقدار بيتوته واجب به پشتوانه احاديث[49] و سيره پيامبر(ص)[50] به باور اماميان از غروب آفتاب تا نيمه شب[51] و به باور بيشتر فقيهان اهل سنت، بخش اعظم شب است.[52] حنفيان به پشتوانه برخي روايات[53]، بيتوته اين شب‌ها را در منا مستحب شمرده‌اند.[54] به روايتي، عباس از پيامبر(ص) اجازه خواست تا به سبب سقايت حجاج، شب‌هاي تشريق را در منا نماند و رسول خدا به او اجازه داد كه چنين كند.[55] بيشتر فقيهان به پشتوانه اين روايت و احاديث ديگر، ترك بيتوته در منا را جايز ندانسته و تنها مواردي چون آب‌رساني به حاجيان و شترباني را استثنا كرده‌اند.[56] اما حنفيان تجويز پيامبر(ص) را دليل واجب نبودن بيتوته در منا دانسته‌اند.[57]

 

به باور فقيهان امامي، به پشتوانه احاديث[58]، اگر حج‌گزار نتواند در شب‌هاي يازدهم و دوازهم ذي‌حجه در منا بيتوته كند، بايد همين شب‌ها را در مكه به شب زنده‌داري و عبادت بگذراند.[59] برخي حدّ واجب از اين عبادت را تا نيمه شب دانسته و موارد اضطراري مانند خوردن و آشاميدن يا چيره شدن خواب بر انسان را استثنا كرده‌اند.[60]

 

اگر حج‌گزار بيتوته در منا را به‌گونه كامل انجام ندهد، به باور مشهور فقيهان امامي، براي هر شب، قرباني كردن يك گوسفند به عنوان كفاره بر او واجب مي‌شود.[61] به باور فقيهان مالكي[62]، شافعي[63] و شماري از فقيهان امامي[64] براي يك يا چند شب، تنها قرباني كردن يك گوسفند بر او واجب مي‌شود. البته در منابع فقه شافعي‌آرايي ديگر نيز ياد شده است.[65] اندكي از حنبليان بر پايه روايتي از احمد بن حنبل، بيتوته نكردن در شب‌هاي تشريق در منا را موجب كفاره ندانسته‌اند.[66] ولي باور مشهور آن‌ها وجوب قرباني كردن گوسفند به عنوان كفاره در اين فرض است.[67] پشتوانه وجوب كفاره، احاديثي از امام صادق(ع)[68] و ابن عباس[69] است. به باور شماري از فقيهان امامي، به پشتوانه احاديث[70] بر حج‌گزاري كه پس از طواف در مكه پيش از رسيدن به منا در راه بيتوته كند، كفاره‌اي واجب نيست.[71] نيز به باور فقيهان امامي[72] و اهل سنت[73] بيتوته واپسين شب ايام تشريق يعني شب سيزدهم هم بر برخي از حج‌گزاران واجب است؛ از جمله آن‌ها كه در حال احرام از مباشرت جنسي يا صيد خودداري يا در روز دوازدهم از منا به سوي مكه كوچ نكرده‌اند.

 

‚5. بيتوته در مسجدالنبي: فقيهان امامي به پشتوانه احاديث، بيتوته و اعتكاف در مسجدالنبي را كه مشتمل بر بيتوته نيز هست، مستحب شمرده و بيتوته و نماز در شب‌هاي چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه را به ترتيب نزد ستون‌هاي ابولبابه و ستون كنار مقام پيامبر(ص) و نيز نزد مقام پيامبر(ص) مستحب مي‌دانند.[74]

 

 

منابع

احكام و مناسك حج: حسين‌علي منتظري، قم، سايه، 1428ق؛ الاستبصار: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363ش؛ اعانة الطالبين: السيد البكري الدمياطي (م.1310ق.)، بيروت، دار الفكر، 1418ق؛ اقبال الاعمال: ابن طاووس (م.664ق.)، به كوشش القيومي، قم، دفتر تبليغات، 1418ق؛ الام: الشافعي (م 204ق.)، بيروت، دار الفكر، 1403ق؛ الامالي: الطوسي (م.460ق.)، قم، دار الثقافه، 1414ق؛ بحار الانوار: المجلسي (م.1110ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛ البحر الرائق: ابونجيم المصري (م.970ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ بدائع الصنائع: علاء الدين الكاساني (م.587ق.)، پاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق؛ التبيان: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش العاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تحرير الاحكام الشرعيه: العلامة الحلي (م.726ق.)، به كوشش بهادري، قم، مؤسسة الامام الصادق عليه‌السلام، 1420ق؛ التفسير الكبير: الفخر الرازي (م.606ق.)، قم، دفتر تبليغات، 1413ق؛ تقريرات الحج: تقرير بحث الگلپايگاني، المقدس، خطي؛ تهذيب الاحكام: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش غفاري، صدوق، 1417ق؛ الثمر الداني: الآبي الازهري (م.1330ق.)، بيروت، المكتبة الثقافيه؛ جامع المدارك: سيد احمد الخوانساري (م.1405ق.)، به كوشش غفاري، تهران، مكتبة الصدوق، 1405ق؛ جامع المقاصد: الكركي (م.940ق.)، قم، آل البيت عليهم‌السلام، 1411ق؛ الجامع للشرائع: يحيي بن سعيد الحلي (م.690ق.)، به كوشش گروهي از فضلا، قم، سيد الشهداء، 1405ق؛ جواهر الكلام: النجفي (م.1266ق.)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ حاشية الدسوقي: الدسوقي (م.1230ق.)، احياء الكتب العربيه؛ حاشية رد المحتار: ابن عابدين (م.1252ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ الحدائق الناضره: يوسف البحراني (م.1186ق.)، به كوشش آخوندي، قم، نشر اسلامي، 1363ش؛ الدروس الشرعيه: الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق؛ دعائم الاسلام: النعمان المغربي (م.363ق.)، به كوشش فيضي، قاهره، دار المعارف، 1383ق؛ ذكري: الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، آل البيت:، 1419ق؛ رياض المسائل: سيد علي الطباطبائي (م.1231ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1422ق؛ السرائر: ابن ادريس (م.598ق.)، قم، نشر اسلامي، 1411ق؛ سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م.275ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق؛ سنن ابي‌داود: السجستاني (م.275ق.)، به كوشش سعيد محمد اللحام، بيروت، دار الفكر، 1410ق؛ سنن الدارقطني: الدارقطني (م.385ق.)، به كوشش مجدي الشوري، بيروت، دار الكتب العلميه، 1417ق؛ السنن الكبري: البيهقي (م.458ق.)، بيروت، دار الفكر؛ الشرح الكبير: ابوالبركات (م.1201ق.)، مصر، دار احياء الكتب العربيه؛ الشرح الكبير: عبدالرحمن بن قدامه (م.682ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ شواهد التنزيل: الحاكم الحسكاني (م.506ق.)، به كوشش محمودي، تهران، وزارت ارشاد، 1411ق؛ الصحاح: الجوهري (م.393ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق؛ صحيح البخاري: البخاري (م.256ق.)، بيروت، دار الفكر، 1401ق؛ صحيح مسلم: مسلم (م.261ق.)، بيروت، دار الفكر؛ العين: خليل (م.175ق.)، به كوشش المخزومي و السامرائي، دار الهجره، 1409ق؛ فتح العزيز: عبدالكريم بن محمد الرافعي (م.623ق.)، دار الفكر؛ فتح الوهاب: زكريا بن محمد الانصاري (م.936ق.)، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ الفصول المهمة في معرفة الائمه: ابن الصباغ (م.855ق.)، به كوشش الغريري، قم، دار الحديث، 1422ق؛ الفقه الاسلامي و ادلته: وهبة الزحيلي، دمشق، دار الفكر، 1418ق؛ فقه الصادق عليه‌السلام: سيد محمدصادق روحاني، قم، دار الكتاب، 1413ق؛ الفقه علي المذاهب الاربعه: عبدالرحمن الجزيري (م.1360ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1424ق؛ قواعد الاحكام: العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1413ق؛ الكافي في الفقه: ابوالصلاح الحلبي (م.447ق.)، به كوشش استادي، اصفهان، مكتبة امير المؤمنين عليه‌السلام، 1403ق؛ الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ كامل الزيارات: ابن قولويه القمي (م.368ق.)، به كوشش القيومي، قم، نشر الفقاهه، 1417ق؛ كتاب الحج: محاضرات الخوئي (م.1413ق.)، الخلخالي، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق؛ كشاف القناع: منصور البهوتي (م.1051ق.)، به كوشش محمد حسن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ كشف اللثام: الفاضل الهندي (م.1137ق.)، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛ كفاية الاحكام (كفاية الفقه): محمد باقر السبزواري (م.1090ق.)، به كوشش الواعظي، قم، النشر الاسلامي، 1423ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ المبسوط في فقه الاماميه: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش بهبودي، تهران، المكتبة المرتضويه؛ المبسوط: السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مجمع المسائل: محمد رضا گلپايگاني، قم، دار القرآن الكريم، 1413ق؛ المجموع شرح المهذب: النووي (م.676ق.)، دار الفكر؛ مختصر المزني: المزني (م.263ق.)، بيروت، دار المعرفه؛ المختصر النافع: المحقق الحلي (م.676ق.)، تهران، البعثه، 1410ق؛ مدارك الاحكام: سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (م.1009ق.)، قم، آل البيت عليهم‌السلام، 1410ق؛ المدونة الكبري: مالك بن انس (م.179ق.)، مصر، مطبعة السعاده؛ المراسم العلويه: سلار حمزة بن عبدالعزيز (م.448ق.)، به كوشش حسيني، قم، المجمع العالمي لاهل البيت:، 1414ق؛ مسالك الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام: الشهيد الثاني (م.965ق.)، قم، معارف اسلامي، 1416ق؛ مستند الشيعه: احمد النراقي (م.1245ق.)، قم، آل البيت عليهم‌السلام، 1415ق؛ مسند ابي‌يعلي: احمد بن علي بن المثني (م.307ق.)، به كوشش حسين سليم، بيروت، دار المأمون للتراث؛ مسند احمد: احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار صادر؛ مصباح المتهجد: الطوسي (م.460ق.)، بيروت، فقه الشيعه، 1411ق؛ المصنّف: ابن ابي‌شيبه (م.235ق.)، به كوشش سعيد محمد، دار الفكر، 1409ق؛ مطالب اولي النهي: مصطفي السيوطي الرحيباني (م.1243ق.)، دمشق، المكتب الاسلامي، 1961م؛ معاني الاخبار: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، انتشارات اسلامي، 1361ش؛ المعجم الكبير: الطبراني (م.360ق.)، به كوشش حمدي عبدالمجيد، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛ مغني المحتاج: محمد الشربيني (م.977ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق؛ المغني: عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ المقنعه: المفيد (م.413ق.)، قم، نشر اسلامي، 1410ق؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛ مناقب آل ابي‌طالب: ابن شهرآشوب (م.588ق.)، به كوشش گروهي از اساتيد نجف، نجف، المكتبة الحيدريه، 1376ق؛ منتهي المطلب: العلامة الحلي (م.726ق.)، چاپ سنگي؛ مواهب الجليل: الحطاب الرعيني (م.954ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛ الموطّأ: مالك بن انس (م.179ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1406ق؛ المهذب البارع: ابن فهد الحلّي (م.841ق.)، به كوشش العراقي، قم، النشر الاسلامي، 1413ق؛ النوادر: احمد بن عيسي الاشعري (م. قرن3ق.)، قم، مدرسه امام المهدي، 1408ق؛ النهايه: الطوسي (م.460ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1400ق؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش السامرائي، مؤسسة الفرقان، 1422ق.

 

سيد عباس ميري؛ محمد قديريان

 


[1]. العين، ج8، ص138؛ الصحاح، ج1، ص245؛ لسان العرب، ج2، ص16، «بيت».

[2]. كشف اللثام، ج6، ص245؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص44؛ جواهر الكلام، ج20، ص11-12.

[3]. الكافي في الفقه، ص198؛ المجموع، ج8، ص135-136؛ مستند الشيعه، ج13، ص40-41.

[4]. كامل الزيارات، ص323، 336، 452؛ مصباح المتهجد، ص771-772، 853.

[5]. سنن ابي داود، ج2، ص485؛ من لا يحضره الفقيه، ج1، ص469؛ معاني الاخبار، ص235.

[6]. الكافي، ج5، ص127؛ التهذيب، ج6، ص367.

[7]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص239؛ النوادر، ص138.

[8]. صحيح مسلم، ج4، ص10؛ سنن ابي داود، ج1، ص403.

[9]. وفاء الوفاء، ج2، ص46-47.

[10]. المناقب، ج1، ص335؛ بحار الانوار، ج38، ص292.

[11]. الامالي، طوسي، ص446؛ التبيان، ج2، ص183؛ المناقب، ج1، ص339.

[12]. شواهد التنزيل، ج1، ص123؛ التفسير الكبير، ج5، ص223-224؛ الفصول المهمه، ج1، ص288-295.

[13]. المدونة الكبري، ج2، ص464؛ بدائع الصنائع، ج3، ص205.

[14]. فتح العزيز، ج7، ص387-392؛ جامع المقاصد، ج3، ص262-263؛ مستند الشيعه، ج13، ص30.

[15]. صحيح البخاري، ج1، ص125-126؛ صحيح مسلم، ج4، ص62؛ سنن ابي داود، ج1، ص417.

[16]. الموطّأ، ج1، ص324؛ مواهب الجليل، ج4، ص159؛ الفقه علي المذاهب الاربعه، ج1، ص588.

[17]. الكافي في الفقه، ص198؛ جامع المدارك، ج2، ص427-428؛ كتاب الحج، ج5، ص494.

[18]. المدونة الكبري، ج1، ص411؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص52-53؛ المغني، ج3، ص423.

[19]. صحيح مسلم، ج4، ص41؛ دعائم الاسلام، ج1، ص319؛ الكافي، ج4، ص461.

[20]. اقبال الاعمال، ج2، ص49-56.

[21]. المصنف، ج7، ص133؛ مسند ابي يعلي، ج9، ص264؛ المعجم الكبير، ج10، ص227.

[22]. الكافي، ج4، ص519.

[23]. السرائر، ج1، ص612؛ تحرير الاحكام، ج2، ص14؛ كتاب الحج، ج5، ص494.

[24]. الاستبصار، ج2، ص254؛ التهذيب، ج5، ص177.

[25]. السرائر، ج1، ص585؛ رياض المسائل، ج6، ص358؛ فقه الصادق، ج11، ص371.

[26]. الكافي، ج4، ص468؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص544.

[27]. مدارك الاحكام، ج7، ص423؛ جواهر الكلام، ج19، ص72-74؛ مجمع المسائل، ج1، ص494.

[28]. تذكرة الفقهاء، ج8، ص223-224؛ مستند الشيعه، ج12، ص248-249.

[29]. مستند الشيعه، ج12، ص248؛ تقريرات الحج، ج1، ص319-322.

[30]. كتاب الحج، ج5، ص162؛ احكام و مناسك حج، ص197.

[31]. فتح العزيز، ج7، ص388؛ المجموع، ج8، ص124.

[32]. المغني، ج3، ص442؛ الشرح الكبير، ابن قدامه، ج3، ص441؛ كشاف القناع، ج2، ص577.

[33]. صحيح البخاري، ج2، ص178؛ صحيح مسلم، ج4، ص77؛ السنن الكبري، ج5، ص133.

[34]. المغني، ج3، ص442.

[35]. مواهب الجليل، ج4، ص168-169؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص44؛ الثمر الداني، ص373.

[36]. بدائع الصنائع، ج2، ص136، 155-156؛ البحر الرائق، ج2، ص600؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص563.

[37]. الكافي في الفقه، ص214؛ مصباح المتهجد، ص699؛ جواهر الكلام، ج19، ص81.

[38]. بدائع الصنائع، ج2، ص136؛ المغني، ج3، ص442؛ مغني المحتاج، ج1، ص499.

[39]. صحيح مسلم، ج4، ص42؛ الكافي، ج4، ص469؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص212.

[40]. المغني، ج3، ص442-443؛ المجموع، ج8، ص139-140؛ جواهر الكلام، ج19، ص77.

[41]. المختصر النافع، ص96؛ الجامع للشرائع، ص217-218؛ تحرير الاحكام، ج2، ص7-8.

[42]. الام، ج2، ص236؛ مختصر المزني، ص68-69؛ المجموع، ج8، ص247.

[43]. المدونة الكبري، ج1، ص411؛ مواهب الجليل، ج4، ص16، 188؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص48.

[44]. المغني، ج3، ص473.

[45]. صحيح البخاري، ج2، ص167، 192؛ الكافي، ج4، ص514؛ السنن الكبري، ج5، ص153.

[46]. تحرير الاحكام، ج2، ص7؛ كتاب الحج، ج5، ص376، 381.

[47]. تحرير الاحكام، ج2، ص8؛ قواعد الاحكام، ج1، ص446؛ بحار الانوار، ج84، ص145.

[48]. كفاية الاحكام، ج1، ص357؛ مستند الشيعه، ج13، ص32.

[49]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص478، 553؛ التهذيب، ج5، ص258.

[50]. اعانة الطالبين، ج2، ص345.

[51]. المقنع، ص287؛ المبسوط، طوسي، ج1، ص378؛ قواعد الاحكام، ج1، ص446.

[52]. المدونة الكبري، ج1، ص411؛ الشرح الكبير، ابن قدامه، ج3، ص480؛ المجموع، ج8، ص247.

[53]. صحيح البخاري، ج2، ص167، 192.

[54]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص24-25.

[55]. سنن ابن ماجه، ج2، ص1019؛ السنن الكبري، ج5، ص153.

[56]. مسند احمد، ج5، ص450؛ مغني المحتاج، ج1، ص506؛ نك: الفقه الاسلامي، ج3، ص2265-2266.

[57]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص24-25.

[58]. الكافي، ج4، ص514؛ التهذيب، ج5، ص258.

[59]. تذكرة الفقهاء، ج8، ص356؛ الدروس، ج1، ص459.

[60]. الدروس، ج1، ص459.

[61]. تذكرة الفقهاء، ج8، ص356؛ المهذب البارع، ج2، ص215؛ جواهر الكلام، ج20، ص4.

[62]. مواهب الجليل، ج4، ص16، 188؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص49.

[63]. المجموع، ج8، ص247.

[64]. المقنعه، ص421؛ المراسم العلويه، ص114؛ نك: جواهر الكلام، ج20، ص4.

[65]. نك: الام، ج2، ص236؛ المجموع، ج8، ص247.

[66]. المغني، ج3، ص474.

[67]. الشرح الكبير، ج3، ص479؛ كشاف القناع، ج2، ص592؛ مطالب اولي النهي، ج2، ص433.

[68]. الكافي، ج4، ص514؛ التهذيب، ج5، ص257-259.

[69]. سنن الدارقطني، ج2، ص215؛ المغني، ج3، ص474.

[70]. الكافي، ج4، ص515؛ التهذيب، ج5، ص259؛ الاستبصار، ج2، ص294.

[71]. كشف اللثام، ج6، ص240؛ الحدائق، ج17، ص299.

[72]. النهايه، ص268-269؛ قواعد الاحكام، ج1، ص446؛ الدروس، ج1، ص458.

[73]. فتح العزيز، ج7، ص396؛ فتح الوهاب، ج1، ص255؛ الشرح الكبير، ابوالبركات، ج2، ص49.

[74]. المبسوط، طوسي، ج1، ص386؛ منتهي المطلب، ج2، ص888.


| شناسه مطلب: 86762




توقف



نظرات کاربران