پرده کعبه
پوششی سیاه رنگ، پوشاننده ساختمان کعبه ترکیب عربی «کِسوَة الکعبه» در فارسی پرده کعبه یا پیراهن کعبه و یا جامه کعبه نامیده می‌شود.[1] این پوشش سیاه رنگ، ساختمان کعبه را جز بخش حجرالاسود می‌پوشاند.[2] پرده کعبه، نشانه احترام[3] و ارز
پوششي سياه رنگ، پوشاننده ساختمان كعبه
تركيب عربي «كِسوَة الكعبه» در فارسي پرده كعبه يا پيراهن كعبه و يا جامه كعبه ناميده ميشود.[1] اين پوشش سياه رنگ، ساختمان كعبه را جز بخش حجرالاسود ميپوشاند.[2] پرده كعبه، نشانه احترام[3] و ارزش و اعتبار خانه خدا است و از آن جا كه بافت و طراحي آن در دورههاي گوناگون براي يافتن بهترين طرح، متفاوت بوده، تاريخچه آن بخشي از تاريخ كعبه به شمار ميآيد.[4] نيز شغلي خاص براي توليت امور پرده از گذشته تا كنون وجود داشته كه به حجابت يا پردهداري شهرت دارد. (← حجابت؛ بنيشيبه)
همچنين پرده كعبه موضوع برخي احكام فقهي نيز قرار گرفته كه مهمترين موارد آنها عبارتند از: جواز پوشاندن كعبه با حرير (ابريشم)[5]، جايز نبودن كندن و قطع و خريد و فروش پرده كعبه نزد شيعه و نيز برخي شافعيان بر خلاف ديدگاه رايج اهل سنت[6]، جواز يا عدم جواز تزئين آن با طلا و نقره[7]، جواز داخل شدن پشت پرده براي دعا.[8]
پيشينه پوشش كعبه: خانه كعبه و وابستههايش از ديرباز داراي اهميت و قداست بسيار بوده است و پوشاندن آن، پيشينهاي طولاني دارد. در باره اينكه چه كسي نخستين بار كعبه را پوشانيده است، اختلاف نظر وجود دارد. در روايتي از امام صادق (ع) آمده كه نخست حضرت آدم (ع) و سپس حضرت ابراهيم (ع) و حضرت سليمان (ع) خانه كعبه را پوشاندهاند.[9] برخي نيز حضرت اسماعيل (ع) يا عدنان، نياي بزرگ پيامبر (ص)، را نخستين كسي ميدانند كه خانه كعبه را پوشاند.[10] آنان دليل اين كار را محافظت از احترام و زيبايي خانه خدا دانستهاند.[11] بر پايه برخي گزارشهاي تاريخي ديگر، به سال 190 يا 220[12] پيش از هجرت پيامبر اكرم (ص) يكي از پادشاهان حميري يمن نخستين كسي بود كه خانه كعبه را پوشاند.[13] او قصد ويران كردن خانه كعبه را داشت؛ اما در راه سخت بيمار شد و به پيشنهاد عربي بيابانگرد و يا بر پايه يك رؤيا[14] براي خانه خدا نذر كرد و شفا يافت و سپس براي آن دري با قفل و پوشش مناسب فراهم كرد.[15] سپس برخي نياكان پيامبر گرامي (ص) عهدهدار پوشاندن كعبه شدند. نيز گاه برخي بزرگان قريش مانند ابوربيعة بن مغيره، تجديد پوشش كعبه را بر عهده ميگرفتند[16] و اين شيوه تا هنگام فتح مكه به سال هشتم ق. ادامه يافت.[17]
پيامبر (ص) پس از فتح مكه با بهرهگيري از بيت المال، پوششي براي كعبه فراهم نمود و پس از ايشان، خلفا عهدهدار اين مسؤوليت شدند.[18] حضرت علي (ع) نيز هنگام خلافت خود، از عراق پوششي براي كعبه ميفرستاد.[19] در دوره امويان و زبيريان نيز پرده كعبه گاهي از خراسان و گاه از مصر ارسال ميشد. گاهي نيز همزمان دو پرده ميرسيد كه هر يك زيباتر بود، آن را به كعبه ميپوشاندند.[20] در روزگار عبدالملك، پوشش كعبه را نخست در مسجد پيامبر (ص) ميگستراندند و سپس جمع كرده، به مكه ميآوردند.[21]
بر پايه گزارشي، پردههاي دوران جاهليت تا هنگام معاويه[22] بر كعبه باقي مانده بود كه به علت سنگيني بيش از حد، برداشته شد.[23] انجام اين كار براي نخستين بار به شيبة بن ابيطلحه حجبي نسبت يافته كه كعبه را تميز كرد و از جامههاي كهن برهنه نمود و با عطر عالي خوشبو كرد.[24] همچنين بار ديگر به سال 160ق. هنگام حجگزاري مهدي عباسي، به دليل انباشته شدن پردهها و نگراني از فروريختن سقف كعبه بر اثر بار سنگين، كعبه از جامه برهنه شد. سپس همه ديوارهاي بيروني و دروني آن را با مشك و عنبر شستند و سه جامه از پارچههاي قباطي، خز و ديبا بر آن پوشاندند.[25]
در دوره عباسي، پرده كعبه در بغداد بافته ميشد. اين باعث رونق پارچهبافي در عراق گشت. گاهي نيز از جمله در ايام مهدي عباسي به سال 162ق. اين پرده از قريه تنيس مصر فراهم ميشد.[26] خلفاي عباسي پرده كعبه را در برخي دورهها سه بار به سال عوض ميكردند[27] و گاهي به سال دو بار جامه نو بر آن ميپوشاندند.[28] گاهي هم ازار خانه كعبه، هر دو ماه يك بار، از نو پوشانيده ميشد.[29] در سال200ق. حسين بن حسن اَفطَس طالبي علوي* جامههاي كعبه را از روي آن برداشت و دو جامه ابريشم نازك، يكي به رنگ زرد و ديگري سپيد، بر كعبه پوشاند[30] كه بر آن نوشته شده بود: «بسم الله الرحمن الرحيم و صلى الله على سيدنا محمد و على اهل بيته الطيبين الاخيار[31]». ناصر خسرو در سفرنامهاش رنگ پرده كعبه را سفيد گزارش كرده و در باره شكل و اندازه آن گفته است: «به دو موضع طرازي را يك گز عرض و ميان هر دو طراز 10 گز به تقريب و زير و بالا به همين قياس، چنانكه به واسطه دو طراز علو خانه به سه بخش بود، هر يك به قياس 10 گز و بر چهار جانب جامه محرابهاي رنگين بافتهاند و نقش كرده به زر رشته و پرداخته بر هر ديواري سه محراب يكي بزرگ در ميان و دو كوچك بر دو طرف، چنانكه بر چهار ديوار دوازده محراب است.»[32]
در سال 644ق. به سبب ضعف عباسيها و اختلافهاي سياسي، پوشش كعبه از سوي خليفه نرسيد. از اين رو، به دست شخصي به نام عَفيف بن مِنعَه به درخواست حاكم يمن[33] و يا به دست بازرگاني ايراني به نام «رامِشت»* پوششي به ارزش هجده هزار دينار مصري، فراهم و بر كعبه پوشانيده شد.[34] طوفان به سال 643ق. جامه كعبه را از روي آن برداشت. اين طوفان21 روز ادامه داشت و در اين مدت، كعبه برهنه ماند تا اينكه به دست منصور بن مِنعَه بغدادي كه در آن هنگام، بزرگ حرم مكي بود، جامهاي نو بر كعبه قرار داده شد.[35]
پس از انقراض عباسيان (659ق.) فراهم كردن پوشش كعبه از سال661ق. به انحصار حاكمان مصر درآمد.[36] ملك ظاهر بندقداري نخستين تن از ملوك مصر بود كه پوشش كعبه را تقديم كرد.[37] به سال 743ق. ملك صالح اسماعيل بن محمد قلاوون، يك يا چند آبادي را در پيرامون قاهره به نام قَليوبيه[38] براي فراهم ساختن پوشش كعبه و حجره نبوي وقف كرد. سپس عثمانيها به گسترش اين مكان پرداختند و سنت ارسال پرده از مصر را استمرار بخشيدند.[39]
در سال 848ق. شاهرخ ميرزا، فرزند امير تيمور گوركان، پس از تلاش بسيار موفق شد كه پردهاي از ايران براي كعبه بفرستد.[40] حق انحصاري مصريان در آماده كردن پرده كعبه تا حدود سال 1344ق. ادامه يافت.[41] به سال 1345ق. روابط مصر و حجاز تيره شد و پرده از مصر نيامد. عبدالعزيز، پادشاه عربستان، پرده را در عربستان فراهم كرد و در روز عيد قربان همان سال بر كعبه آويخت.[42] وي با فراخواندن بافندگاني از هند به سال 1346ق. كارگاهي را براي بافت پرده در محله اجياد مكه بنيان نهاد.[43] بدينگونه به سال 1346ق. نخستين پوشش بافت مكه از حرير طبيعي و به رنگ مشكي فراهم شد.[44]
پوشش كعبه تا سال 1358ق. در كارگاه ياد شده فراهم ميشد تا اينكه دولت مصر از عبدالعزيز خواست اجازه دهد كه پوشش ديگر بار از مصر حمل شود. عبدالعزيز اين درخواست را پذيرفت و آن كارگاه تعطيل شد و پرده بار ديگر از مصر آمد. به سال 1382ق. ميانه جمال عبدالناصر، رئيس جمهور مصر، و ملك سعود، پادشاه عربستان، به هم خورد. پرده كعبه از مصر تا بندر جده حمل شد؛ ولي بر اثر اختلاف ميان مسؤولان سعودي و فرمانده كشتي مصري، پرده و حاجيان مصري به آن كشور بازگشت داده شدند. در آن سال، سعوديها در كارگاه تعطيل شده عبدالعزيز، قطعههايي را يافتند كه از تنظيم آنها پردهاي كامل پديد آمد و در روز دهم ذيحجه 1382ق. بر كعبه پوشانده شد.[45] از آن هنگام تا كنون، پرده كعبه در مكه فراهم ميشود. كارگاه پردهبافي* در مدخل مكه در زميني به مساحت 150 هزار متر مربع قرار دارد و داراي ابزارهاي نساجي و بافندگي دستي و نيز دستگاههاي جديد است.[46]
جنس پرده كعبه: جنس پرده كعبه در زمانهاي مختلف، متفاوت بوده است. بر پايه روايتي از امام صادق (ع) جنس پرده در روزگار آدم (ع) از پشم يا موي حيوانات، در زمانه ابراهيم (ع) از الياف گياهي، و در ايام سليمان (ع) از نوعي بافت عربي يا قباطي بوده است.[47] بر پايه برخي گزارشهاي تاريخ جاهلي، شاه تُبَّع خانه را با پوششي از برگ درخت نخل پوشاند و سپس پارچهاي يمني روي آن كشيد و سرانجام با پارچهاي نرم و نازك و لطيف، آن را پوشاند. جانشينان وي نيز پس از او، خانه خدا را با پارچههاي يمني قرمز راهراه ميپوشاندند.[48] نيز گفته ميشود كه در آستانه ظهور اسلام، جنس پوشش كعبه از خز، موي بافته شده و يا پوست[49] و رنگ آن سبز يا زرد با نقشه راهراه يمني و يا پارچههاي عراقي بوده است.[50] در گزارشهاي تاريخي ديگر، نَتيلة بنت جنان، مادر عباس بن عبدالمطلب، نخستين زني دانسته شده كه در روزگار جاهليت بر پايه نذري، پوششي از جنس ديباج براي خانه كعبه فراهم نمود. گروهي آن را پوشش داخلي خانه و نه پرده كعبه دانستهاند.[51]
پس از ظهور اسلام نيز پيامبر (ص) براي خانه كعبه، پوششي از پارچههاي يمني يا پارچهاي سفيد با بافتي عربي فراهم كرد.[52] پس از ايشان در روزگار ابوبكر و عمر، پرده كعبه از جنس «قباطي» بود كه نوعي پارچه مصري است. عثمان نيز پرده را از گونه «قباطي» يا بردهاي يماني فراهم ميكرد.[53] خليفههاي پسين نيز جامهاي از پارچههاي يمني يا پارچههاي سفيد مصري بر خانه كعبه ميپوشاندند.[54] گفتهاند كه خالد، نتيله، معاويه، يزيد، ابن زبير و حجاج كعبه را با ديباج پوشاندهاند.[55] در باره نخستين كسي كه از ديباج به اين منظور استفاده كرد، روايتهاي گوناگون در دست است.[56] در روزگار هشام بن عبدالملك نيز پردهاي از جنس ديباج را در ايام حج بر خانه كعبه ميآويختند و در روز عاشورا پوششي ديگر بر آن مينهادند[57] كه از جنس آن گزارشي در دست نيست. در دوران عباسيان، مأمون در هر سال، سه بار پرده كعبه را تعويض ميكرد: يك بار در روز ترويه با ديباج سرخ، بار دوم در اول رجب با قباطي، و بار سوم در بيست و هفتم رمضان با ديباج سفيد.[58] در روزگار فاطميان هم جنس پرده كعبه از ديباج و به رنگ سفيد بوده است.[59] اما محمود[60] يا محمد بن سبكتكين آن را به سال 466ق. با ديباج زرد پوشاند.[61] سپس ناصر عباسي پوششي سبز از ديباج به كعبه پوشاند[62] و به سال 621ق. پردهاي به رنگ سياه به كعبه آويخت.[63]
به سال 644ق. شخصي به نام عفيف بن منعه پردهاي سياه از جنس پنبه به آن پوشاند.[64]
به سال 644ق. شخصي به نام عفيف بن منعه پردهاي سياه از جنس پنبه به آن پوشاند.[64]
به سال 868ق. ملك ظاهر ديگر بار پردهاي از جنس ديباج به رنگ سفيد براي كعبه فرستاد. پس از وي ديگر بار پوشش سياه به كار رفت كه تا كنون ادامه دارد.[65] (تصوير شماره 4)
مراسم جامه كعبه: پردهگذاري كعبه در دوره معاصر با آييني ويژه صورت ميگرفته است. هنگام ارسال پرده از مصر در شب پانزدهم ذيقعده، جامه از قاهره با قطار باربري برده ميشد و هنگام رسيدن محمل به سوئز، از آن استقبال رسمي انجام ميگرفت.[66] در بامداد روز شانزدهم ذيقعده، همه وسايل و جامهها و محمل بر كشتي ويژه انتقال محمل و همراهان آن نهاده و به سوي جده بارگيري ميشد و در جده نيز جشني به مناسبت ورود محمل به صورت رسمي برگزار ميگشت. در روز بيست و سوم ذي القعده، كاروان محمل، جده را به قصد مكه مكرمه ترك ميكرد و در صبح روز 25 ذيقعده به آن شهر وارد ميشد. جامه در مكه پس از تنظيم شهادتنامه شرعي در حضور دانشوران و بزرگان در اختيار بزرگ پردهدار كعبه قرار ميگرفت و تا صبح روز عيد قربان در خانه او به وديعت ميماند. آن گاه در آن روز بر دوش مردان به سوي كعبه حمل و پس از برداشته شدن جامه پيشين و شستن كعبه با گلاب، بر آن نهاده ميشد. در اين حال، معمولاً مسجدالحرام به علت حركت مردم به سوي منا خالي از جمعيت است و تنها اندكي در مكه باقي ميمانند.[67] مراسم جشن جامه تا سال 1372ق./1953م. به همين صورت برگزار ميگشت و تنها گاه برخي تغييرات جزيي در آن رخ ميداد. از اين هنگام به بعد، محل آغاز مراسم به «ميدان الخفير» در عباسيه انتقال يافت و اين مكان جايگاهي رسمي براي جشن سالانه گشت. پس از چندي، ايستگاه «كوبري الليمون» جايگزين ايستگاه «عباسيه» شد. كاروان محمل و جامه از اين ايستگاه به قطار اختصاصي انتقال مييافت و به سوي سرزمين حجاز روانه ميگشت.[68] در مصر نيز مراسم حركت جامه در خيابانهاي قاهره به سال 1372ق. لغو شد و تنها مراسمي ويژه در مسجد الحسين (ع) برگزار ميشد.[69]
از هنگام فراهم كردن پرده كعبه در مكه، بر پايه گزارش ابراهيم رفعت پاشا كه بارها در سمت امير الحاج در مراسم حج حضور داشته، جامه كعبه در روز بيست و هفتم شوال از جايگاه نخست خود در وزارت دارايي به سوي «جماليه» حركت داده ميشود. در پيشاپيش اين كاروان، رئيس كارگاه جامه يا مأمور جامه با لباسهاي ويژه قرار ميگيرد و آن گاه كه به ميدان صلاح الدين وارد ميشوند، مراسم جشن آغاز ميگردد. در اين حال، گروهي به تلاوت آياتي از قرآن كريم ميپردازند و شبزندهداري ميكنند. صبح روز بعد، امير الحاج كاروان در حالي كه با نيروهاي ارتشي و نظامي و بسياري از بزرگان همراهي ميشود، به سوي عباسيه حركت مينمايد.[70]
شيوه نصب پرده كعبه در دوره معاصر چندان تغيير نكرده است. جامه كعبه از ده قطعه تشكيل ميشود كه هشت قطعه آن اصلي است. اين قطعات دو به دو، بر هر يك از ديوارهاي چهارگانه كعبه آويخته ميشوند. سپس پرده بيروني در كعبه همراه پرده درِ پلههاي دروني معروف به «باب التوبه» نصب ميگردند. هر يك از اين قطعهها بسيار بزرگ است. نخست آنها را يك به يك بر زمين مسجدالحرام پهن ميكنند و سپس هر يك را در جاي خويش منظم ميسازند. سپس قطعههاي هر سمت از كعبه همراه آيات قرآن (بقره/2، 128) بر كمربند به هم دوخته ميشود. (← حزام)
آنگاه قطعههاي هر سمت را لوله ميكنند و محكم گرداگرد هم ميپيچند و با طناب ميبندند. در اين هنگام، شماري از مردان بر بام كعبه رفته، طنابهاي خويش را به زمين مطاف ميفرستند و قطعههاي جامه را به آن طنابها متصل ميكنند و جامه را بر بام كعبه بالا ميكشند. سپس قطعههاي ويژه هر سمت را بر بالاي ديوار كوتاه كعبه قرار داده، طنابهاي ويژه را در حلقههايي كه بر پيرامون ديوار از روي بام قرار گرفته، گره ميزنند. قطعههاي جامه نو در يك سمت از ديوار بام كعبه به صورت لوله شده قرار ميگيرند و جامه پيشين نيز طبق معمول بر كعبه نهاده ميشود. اين كار در هشتم ذيحجه به انجام ميرسد. روز دهم ذيحجه در صبح عيد قربان، شماري از مردان بر بام كعبه بالا رفته، طنابهاي جامه كهن كعبه را از نقاط اتصال آن جدا ميكنند و آن را بر زمين مطاف قرار ميدهند. در همان هنگام، گروهي ديگر طنابهاي بسته شده بر جامه تازه را ميگشايند. بدين سان، جامه نو بر كعبه قرار داده ميشود. سپس گروهي مشغول دوختن قطعههاي جامه در اركان چهارگانه كعبه ميشوند. جامه كهن را هم به سوي خانه پردهدار كعبه حمل ميكنند.[71] پرده درون كعبه نيز هر چند سال يك بار تعويض ميشود؛ زيرا در برابر آفتاب نيست و نيز بر اثر دست ماليدن فرسوده نميشود.[72]
ابن فضل الله عمري در باره سرنوشت جامه كهن كعبه آورده است: اين جامه در اختيار اشراف و بنيشيبه قرار ميگرفت و از آن پس با تقسيم كردن و ارسال آن به ديگر مناطق به عنوان تبرّك، هدايا و مبالغي را به دست ميآوردند.[73] سمهودي گزارش داده كه هنگام رسيدن جامه جديد، بزرگ خادمان، جامه كهن را ميان خدمتگزاران و افراد دلخواهش تقسيم ميكرد و قسمتي را نيز براي سلطان مصر ميفرستاد. پس از آن تا هنگام حكمراني شريف حسين بن علي، جامه كعبه همواره ميان اميران مكه و خاندان شيبي تقسيم ميشد. هنگامي كه ملك عبدالعزيز آل سعود به سال 1343ق. به حجاز دست يافت، جامه كعبه را همراه ديگر اجزاي آن در اختيار خاندان شيبي قرار داد. اين وضعيت در دوران ارسال جامه از مصر و نيز هنگامي كه دولت سعودي به ساخت جامه در كارگاه جامهبافي اجياد در مكه اقدام نمود، تداوم يافت. از آن پس، جامه به صورت يكي از حقوق قطعي شيبيان درآمد و پردهداران به دلخواه خود در آن تصرفكردند. تقسيم جامه در ميان بزرگان خاندان شيبي به طور مساوي انجام ميشود و تنها رئيس و كليددار كعبه داراي دو سهم از جامه است.[74] از سال 1378ق. دولت عربستان فروش جامه كعبه را ممنوع اعلام كرده و در ازاي آن، سالانه مبلغي در اختيار شيبيان قرار ميدهد.[75]
براي نصب پرده جديد، هر سال پيش از تغيير پوشش خانه كعبه، در روز عرفه يا عيد قربان[76] درون و بيرون آن با آب و گلاب شسته ميشود و سپس با عطر، عنبر و عود خوشبو ميگردد.[77] امروزه انجام اين كار با بهرهگيري از دستگاههاي مكانيكي بالا برنده، آسان شده است.[78] (تصوير شماره 5)
ويژگيهاي پرده كعبه: جامه داراي دو بخش است: پوششي ظاهري كه از دورهاي به رنگ سياه درآمد؛ پرده داخلي كه حريري قرمز رنگ است و عبارات «لا اله الا الله» و «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ» و بعضي از اسماء حسني با حرير سفيد روي آن نقش بسته است.[79] بخش ظاهري آن از پنج قسمت اصلي تشكيل شده كه هر قسمت يك طرف كعبه را ميپوشاند. قطعه پنجم در كعبه را در بر ميگيرد. جامه كعبه در مجموع از 54 قطعه تشكيل شده كه طول هر قطعه آن 14 متر و پهناي آن 95 سانتيمتر است و مساحت آن به 2650 متر و وزن آن به دو تن ميرسد. كمربند آن نيز از 16 قطعه تركيب يافته و محيط آن 47 متر و پهناي آن 95 سانتيمتر است. آيات قرآني روي نوار كمربند نوشته شده و در فواصل معين، عبارات «يا حي يا قيوم»، «يا رحمن يا رحيم» و «الحمد لله رب العالمين» با رنگ طلايي نقش بسته است.[80] محصولات طلاكاري شده به سال 1395ق. عبارتند از: كمربند (16 قسمت)، بخش زير كمربند (3 قسمت)، طرحهاي فانوسمانند (8 قسمت)، چهار ركن، بيانيه اهداكننده، و «برقع»*. به سال 1405ق. بخشهاي طلافام با اندكي تغيير به اين صورت درآمد: كمربند (16 قسمت)، زير كمربند (6 قسمت)، طرحهاي فانوسمانند (11 قسمت)، چهار ركن، بيانيه اهدا كننده، و برقع.
سه بخش زير كمربند و سه طرح فانوسمانند كه حدود پنج تا هجده درصد است، به ميزان توليد افزوده شده است. سپس نقوش فانوسمانند به 12 عدد افزايش يافت كه به اين ترتيب، بخش تذهيب شده تكميل گشت و به 36 متر رسيد.[81]
پرده دروازه كعبه كه «برقع» نام دارد، از پارچه ابريشمي سياه، ساخته شده و روي آن آيات قرآن كريم و تزئينات اسلامي با طلا و نقره، نگارش يافته است. نيز سوره حمد از سه جهت بر آن نوشته شده است. برقع از جنس حرير و به ارتفاع 5/7 متر و عرض چهار متر است.[82] آياتي كه بر پرده كعبه و حزام نقش بسته، از اين قرار است: پرده در كعبه (به ترتيب از بالا به پايين): (قَدْ نَرَي تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّينَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا) (بقره/2، ۱۴۴)؛ (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *رَبِّ أَدْخِلْنى مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنى مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لى مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصيراً). نيز برخي آيات و سورهها و جز آن نوشته شده است.[83] ساخت پرده خانه كعبه حدود 17 ميليون ريال سعودي هزينه در بر دارد كه شامل خريد مواد خام، دستمزد كارگران، و ديگر هزينهها است.[84]
منابع
آثار اسلامي مكه و مدينه: رسول جعفريان، قم، مشعر، 1386ش؛ اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، 1415ق؛ اخبار مكه: الفاكهي (م.279ق.)، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ الارج المسكي في التاريخ المكي: علي عبدالقادر الطبري (م.1070ق.)، به كوشش الجمال، مكه، المكتبة التجاريه، 1416ق؛ اسرار عرفاني حج: محمد تقي فعالي، تهران، مشعر، 1387ش؛ اعانة الطالبين: السيد البكري الدمياطي (م.1310ق.)، بيروت، دار الفكر، 1418ق؛ الاعلام باعلام بيت الله الحرام: محمد بن احمد النهروالي (م.990ق.)، به كوشش علي محمد، قاهره، مكتبة الثقافة الدينيه، 1425ق؛ امتاع الاسماع: المقريزي (م.845ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420ق؛ انباء الغمر بابناء العمر: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش محمد عبدالمعيد خان، بيروت، دار الكتب العلميه، 1406ق؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1408ق؛ بهجة النفوس و الاسرار: عبدالله المرجاني (م.699ق.)، به كوشش محمد عبدالوهاب، بيروت، دار الغرب الاسلامي، 2002م؛ تاريخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1391ق؛ تاريخ الخلفاء: السيوطي (م.911ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، مصر، مطبعة السعاده، 1371ق؛ التاريخ القويم: محمد طاهر الكردي، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1420ق؛ تاريخ الكعبة المعظمه: حسين عبدالله باسلامه، به كوشش يوسف الثقفي، رياض، دار ملك عبدالعزيز، 1419ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، اعلمي، 1403ق؛ تجارب الامم: ابوعلي مسكويه (م.421ق.)، به كوشش امامي، تهران، سروش، 1379ش؛ تحرير الاحكام الشرعيه: العلامة الحلي (م.726ق.)، به كوشش بهادري، قم، مؤسسة الامام الصادق (ع)، 1420ق؛ تحصيل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م.1321ق.)، به كوشش ابن دهيش، 1424ق؛ تحفة الكرام: محمد مهدي بحر العلوم (م.1212ق.)، به كوشش جلالي و غفوري، تهران، مشعر، 1425ق؛ التحفة اللطيفه: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ تذكرة الفقهاء: العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، آل البيت:، 1414ق؛ التوحيد و الشرك: السبحاني، بيروت، دار التعارف؛ جامع احاديث الشيعه: اسماعيل معزي ملايري، قم، المطبعة العلميه، 1399ق؛ حج از ميقات تا ميعاد: احمد صادقي اردستاني، تهران، مشعر، 1385ش؛ حواشي الشرواني و العبادي: الشرواني (م.1301ق.) و العبادي (م.994ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ رحلة ابن جبير: محمد بن احمد (م.614ق.)، بيروت، دار مكتبة الهلال، 1986م؛ الرحلة الحجازيه: محمد لبيب البتنوني، قاهره، مكتبة الثقافة الدينيه، 1328ق؛ الرحلة السرية للعقيد الروسي: عبدالعزيز دولتشاهي، بيروت، دار العربيه، 1428ق؛ الروض الانف: السهيلي (م.581ق.)، به كوشش عبدالرؤوف، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛ سفرنامه ناصر خسرو: ناصر خسرو (م.481ق.)، تهران، زوّار، 1381ش؛ السيرة الحلبيه: الحلبي (م.1044ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1400ق؛ شفاء الغرام: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1421ق؛ صبح الاعشي: احمد القلقشندي (م.821ق.)، به كوشش زكار، دمشق، وزارة الثقافه، 1981م؛ الضوء اللامع: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، بيروت، دار الجيل، 1412ق؛ عجائب الآثار: عبدالرحمن الجبرتي (م.1227ق.)، بيروت، دار الجيل؛ العكبة و الكسوه: احمد عبدالغفور عطار، مكة المكرمه، 1397ق؛ عمدة القاري: العيني (م.855ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ فتح الباري: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، بيروت، دار المعرفه؛ فتح العزيز: عبدالكريم بن محمد الرافعي (م.623ق.)، دار الفكر؛ فتوح البلدان: البلاذري (م.279ق.)، به كوشش صلاح الدين، قاهره، النهضة المصريه، 1956م؛ فقه السنه: سيد سابق، بيروت، دار الكتاب العربي؛ في رحاب البيت العتيق: محيي الدين احمد امام، اندلس، دار قرطبه؛ كشف النور: عبدالغني النابلسي (م.1143ق.)، استانبول، مكتبة الحقيقه، 1406ق؛ كعبه و جامه آن: محمد الدقن، ترجمه: انصاري، تهران، مشعر، 1384ش؛ الكامل في التاريخ: علي ابن اثير (م.630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق؛ كشاف القناع: منصور البهوتي (م.1051ق.)، به كوشش محمد حسن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ كشف الارتياب: سيد محسن الامين (م.1371ق.)، به كوشش امين، مكتبة الحريس، 1382ق؛ لغتنامه: دهخدا (م.1334ش.) و ديگران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، 1373ش؛ مرآة الحرمين: ابراهيم رفعت پاشا (م.1353ق.)، قم، المطبعة العلميه، 1344ق؛ مستدركات اعيان الشيعه: حسن الأمين، دمشق، دار التعاريف، 1408ق؛ المصنّف: عبدالرزاق الصنعاني (م.211ق.)، به كوشش حبيب الرحمن، المجلس العلمي؛ معجم مقاييس اللغه: ابن فارس (م.395ق.)، به كوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبليغات، 1404ق؛ المفصل: جواد علي، دار الساقي، 1424ق؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛ منائح الكرم: علي بن تاج الدين السنجاري (م.1125ق.)، به كوشش المصري، مكه، جامعة ام القري، 1419ق؛ المواعظ و الاعتبار: المقريزي (م.845ق.)، به كوشش خليل المنصور، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ الموسوعة العربية العالميه: مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر، رياض، 1419ق؛ ميقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت؛ النجوم الظاهره: ابن تغري بردي الاتابكي (م.874ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومي؛ نهاية الارب: احمد النويري (م.733ق.)، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومي، 1412ق؛ وسائل الشيعه: الحر العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت:، 1412ق؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش خالد عبدالغني، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.
زينب بهرامي؛ زهرا محمودي
[1]. لغتنامه، ج5، ص7642، «حجاب البيت»؛ ج12، ص18341، «كسوة»؛ كعبه و جامه آن، ص91؛ حج از ميقات تا ميعاد، ص127.
[2]. نك: معجم مقاييس اللغه، ج3، ص132، «ستر»؛ شفاء الغرام، ج1، ص122.
[3]. تحفة الكرام، ص159-160.
[4]. نك: كشف النور، ص14؛ التوحيد و الشرك، ص210.
[5]. تحرير الاحكام، ج4، ص363؛ وفاء الوفاء، ج2، ص140؛ كشاف القناع، ج3، ص180.
[6]. تذكرة الفقهاء، ج7، ص380؛ فتح العزيز، ج7، ص513.
[7]. حواشي الشرواني، ج1، ص121؛ السيرة الحلبيه، ج1، ص280.
[8]. اعانة الطالبين، ج2، ص95.
[9]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص235؛ وسائل الشيعه، ج13، ص208.
[10]. المصنف، ج5، ص154؛ فتح الباري، ج3، ص366؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص289.
[11]. صبح الاعشي، ج4، ص283؛ اسرار عرفاني حج، ص185-
186.
186.
[12]. الرحلة الحجازيه، ص188؛ الكعبة و الكسوه، ص128.
[13]. فتح الباري، ج3، ص365-366؛ السيرة الحلبيه، ج1، ص280؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص291؛ اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص230-231.
[14]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص249-250؛ تحفة الكرام، ص159؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص291-292.
[15]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص249-250؛ الارج المسكي،
ص155.
ص155.
[16]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص251؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص294.
[17]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص251؛ اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص231.
[18]. فتوح البلدان، ج1، ص54؛ فتح الباري، ج3، ص366؛ نك: فقه السنه، ج1، ص760.
[19]. وسائل الشيعه، ج13، ص208؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص74.
[20]. تاريخ الكعبة المعظمه، ص252.
[21]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص255.
[22]. اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص232؛ السيرة الحلبيه، ج1،
ص281.
ص281.
[23]. فتح الباري، ج3، ص367؛ اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص260؛ صبح الاعشي، ج4، ص287-288.
[24]. نك: اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص260-261؛ الاعلام، ص71-72.
[25]. تاريخ طبري، ج6، ص366؛ الكامل، ج3، ص63؛ صبح الاعشي، ج4، ص285.
[26]. المواعظ و الاعتبار، ج1، ص335؛ في رحاب البيت العتيق، ج1، ص210؛ نك: كشف الارتياب، ص361.
[27]. السيرة الحلبيه، ج1، ص281؛ في رحاب البيت العتيق، ج1، ص211؛ كشف الارتياب، ص360.
[28]. صبح الاعشي، ج4، ص283؛ بهجة النفوس، ج1، ص536؛ الكعبة و الكسوه، ص146.
[29]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص256؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص302.
[30]. نك: اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص262-264؛ تجارب الامم، ج4، ص119.
[31]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص264؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص305.
[32]. سفرنامه، ص131.
[33]. البداية و النهايه، ج13، ص200.
[34]. تاريخ ابن خلدون، ج3، ص513؛ الكامل، ج11، ص65؛ نهاية الارب، ج23، ص284.
[35]. البداية و النهايه، ج14، ص55؛ الاعلام، ص59-63.
[36]. كشف الارتياب، ص360.
[37]. شفاء الغرام، ج1، ص124؛ عجائب الآثار، ج1، ص30؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص318.
[38]. التحفة اللطيفه، ج2، ص107؛ شفاء الغرام، ج1، ص123؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص317.
[39]. الضوء اللامع، ج4، ص26؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص320.
[40]. النجوم الزاهره، ج15، ص364؛ مستدركات اعيان الشيعه، ج6، ص176؛ انباء الغمر بابناء العمر، ج8، ص64.
[41]. شفاء الغرام، ج1، ص125؛ التاريخ القويم، ج3، ص569؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص345.
[42]. شفاء الغرام، ج1، ص125؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص346؛ الكعبة و الكسوه، ص168.
[43]. الكعبة و الكسوه، ص172؛ تاريخ الكعبة المعظمه،
ص347.
ص347.
[44]. في رحاب البيت العتيق، ج1، ص215؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص348.
[45]. في رحاب البيت العتيق، ج1، ص215؛ نك: تاريخ الكعبة المعظمه، ص331-332؛ الكعبة و الكسوه، ص175-178.
[46]. نك: تاريخ الكعبة المعظمه، ص359-360؛ الكعبة و الكسوه، ص172؛ آثار اسلامي، ص86.
[47]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص235؛ وسائل الشيعه، ج13، ص208؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص75.
[48]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص249-250؛ فتح الباري، ج3، ص376؛ تاريخ ابن خلدون، ج2، ص338.
[49]. صبح الاعشي، ج4، ص283؛ فتح الباري، ج3، ص366؛ عمدة القاري، ج9، ص234.
[50]. التاريخ القويم، ج3، ص574؛ الكعبة و الكسوه، ص191-194.
[51]. تاريخ مكة المشرفه، ج1، ص119؛ منائح الكرم، ج1، ص373؛ المفصل، ج2، ص129.
[52]. فتوح البلدان، ج1، ص54؛ فتح الباري، ج3، ص365.
[53]. فتح الباري، ج3، ص366؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص297.
[54]. نك: اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص253؛ فتوح البلدان، ج1، ص54-55؛ فقه السنه، ج1، ص760.
[55]. فتوح البلدان، ج1، ص54-55؛ الروض الانف، ج1، ص42؛ فتح الباري، ج3، ص366-367؛ عمدة القاري، ج9، ص234.
[56]. نك: فتح الباري، ج3، ص367؛ عمدة القاري، ج9، ص235.
[57]. تاريخ طبري، ج6، ص366؛ فتح الباري، ج3، ص367؛ نك: فقه السنه، ج1، ص761.
[58]. السيرة الحلبيه، ج1، ص281؛ نك: تاريخ الكعبة المعظمه، ص301، 306.
[59]. فتح الباري، ج3، ص367؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص306.
[60]. تاريخ الخلفاء، ص354؛ عمدة القاري، ج9، ص235؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص309.
[61]. فتح الباري، ج3، ص367؛ شفاء الغرام، ج1، ص122؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص306.
[62]. فتح الباري، ج3، ص367.
[63]. صبح الاعشي، ج4، ص287؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص306-307.
[64]. البداية و النهايه، ج13، ص200؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص309.
[65]. منائح الكرم، ج3، ص66؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص316؛ آثار اسلامي، ص85.
[66]. الرحلة الحجازيه، ص192-193.
[67]. الرحلة الحجازيه، ص194.
[68]. النجوم الزاهره، ج7، ص389؛ المواعظ و الاعتبار، ج3، ص505-506.
[69]. مرآة الحرمين، ج1، ص10-11.
[70]. مرآة الحرمين، ج1، ص7-10.
[71]. التاريخ القويم، ج4، ص232-233، 272-273؛ كعبه و جامه آن، ص111.
[72]. رحلة ابن جبير، ص54؛ التاريخ القويم، ج3، ص581-582؛
كعبه و جامه آن، ص117.
كعبه و جامه آن، ص117.
[73]. كعبه و جامه آن، ص111-112؛ تحصيل المرام، ج1، ص160.
[74]. تاريخ الكعبة المعظمه، ص448-449.
[75]. التاريخ القويم، ج4، ص15-16.
[76]. التاريخ القويم، ج3، ص569؛ الرحلة السريه، ص230؛
آثار اسلامي، ص85.
آثار اسلامي، ص85.
[77]. امتاع الاسماع، ج1، ص391؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص436-437.
[78]. الموسوعة العربية العالميه، ج19، ص320.
[79]. الارج المسكي، ص155؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص374.
[80]. في رحاب البيت العتيق، ج1، ص215؛ نك: تاريخ الكعبة المعظمه، ص474.
[81]. ميقات حج، ش55، ص133، «پرده كعبه در گذر زمان».
[82].صبح الاعشي، ج4، ص282؛ اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص258؛ تاريخ الكعبة المعظمه، ص358.
[83]. تاريخ الكعبة المعظمه، ص311، 352؛ الموسوعة العربية العالميه، ج19، ص319؛ آثار اسلامي، ص89.
[84]. ميقات حج، ش55، ص108، «پرده كعبه در گذر زمان».