پوشاندن دست پوشاندن دست پوشاندن دست بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
پوشاندن دست پوشاندن دست پوشاندن دست پوشاندن دست پوشاندن دست

پوشاندن دست

از محرمات احرام پوشاندن دست یکی از کارهای ممنوع برای احرام‌‌گزار است. از مهم‌ترین مصداق‌های پوشاندن دست، پوشیدن دستکش است که با عنوان «لبس القفازین» ذیل مبحث حرمت پوشیدن لباس دوخته (لبس المخیط) یاد شده است.  

از محرمات احرام

پوشاندن دست يكي از كارهاي ممنوع براي احرام‌‌گزار است. از مهم‌ترين مصداق‌هاي پوشاندن دست، پوشيدن دستكش است كه با عنوان «لبس القفازين» ذيل مبحث حرمت پوشيدن لباس دوخته (لبس المخيط) ياد شده است.

 

فقيهان امامي[1]، مالكي[2]، حنبلي[3] و بيشتر فقيهان شافعي[4] بر آنند كه پوشيدن دستكش براي زن احرام‌گزار كه معمولاً براي حفاظت از سرما يا گرما[5] و يا زينت[6] انجام مي‌شود، حرام است. پشتوانه آنان احاديثي است كه با تجويز پوشيدن لباس دوخته شده براي زنان، دستكش را استثناء كرده‌اند.[7] افزون بر اين، برخي فقيهان اهل سنت پوشاندن دست را مانند پوشاندن صورت دانسته‌اند.[8] دست‌ها و صورت زن مانند موي او نيست كه پوشاندن آن در حال نماز واجب باشد؛ پس در حال احرام نبايد پوشانده شود. فقيهان حنفي پوشاندن دست را با دستكش حرام نشمرده‌اند.[9] پشتوانه آن‌ها، عمل صحابه[10] و حديثي نبوي[11] است كه در مقام بيان، بدون اشاره به پوشاندن دست، زن احرام‌گزار را تنها از پوشاندن صورت بر حذر داشته است.[12] حنفيان روايت نبوي دلالت‌گر بر نهي زنان از پوشيدن دستكش را بر نهي تنزيهي (كراهت) حمل كرده‌اند.[13] اندكي از فقيهان امامي نيز اين‌گونه روايات را بر نهي تنزيهي حمل كرده‌اند.[14]

 

فقيهان امامي[15] و اهل سنت[16] به پشتوانه رواياتي كه پوشيدن لباس دوخته (المخيط) را بر مرد احرام‌گزار ممنوع شمرده[17]، پوشيدن دستكش را از اين نظر بر او حرام دانسته‌اند.[18] بر اين اساس، آن چه بر احرام‌گزار مرد حرام است، تنها پوشاندن دست نيست؛ بلكه پوشاندني است كه مصداق پوشيدن لباس دوخته به شمار رود.[19]

 

ƒ نوع و مقدار پوشش: در باور فقيهان اهل سنت، جز دستكش كه لباس دوخته شده به شمار مي‌رود، پوشاندن دست با پوشش ديگر مانند پارچه حرام نيست.[20] آن چه حرام است، پوشاندن لباس بر دست است، نه صرف پوشاندن دست.[21] البته برخي از آنان بر اين باورند كه محكم بستن پارچه به دست، حرام و موجب كفاره است.[22] فقيهان امامي نيز با تصريح به حرمت پوشيدن دستكش، به پوشاندن دست با غير دستكش نپرداخته‌اند.[23]

 

با توجه به اين‌كه روايات به حرمت پوشاندن دست با دستكش براي احرام‌گزار تصريح كرده‌اند[24]، محدوده حرمت همان است كه به طور معمول، دستكش، دست را مي‌پوشاند، يعني تا مچ دست يا ساعد.[25]

 

ƒكفاره پوشاندن دست: برخي فقيهان امامي، كفاره پوشاندن دست براي زن را در شمار كفاره پوشيدن لباس دوخته* ياد كرده و آن را قرباني كردن يك گوسفند دانسته‌اند.[26] شماري ديگر به پشتوانه اصل برائت و نبودن حديثي ويژه در اين باره، پوشيدن دستكش را اصولاً موجب كفاره نشمرده‌اند.[27] فقيهان شافعي و مالكي و حنبلي پوشيدن دستكش را براي زن مايه كفاره دانسته‌اند[28] و آن را همان كفاره ازاله مو (← ازاله مو) يعني تخيير ميان قرباني كردن گوسفند، سه روز روزه گرفتن و اطعام حدود نُه كيلوگرم غذا به شش فقير دانسته‌اند.[29]

 

فقيهان امامي[30]، شافعي[31]، مالكي[32] و حنبلي[33] براي مردان و زنان؛ و فقيهان حنفي[34] تنها براي مردان، به وجوب كفاره در حالت اضطرار به پوشاندن دست، باور دارند. پشتوانه آنان، افزون بر روايات[35]، تنقيح مناط از آيه 196 بقره/2 است كه بر بيمار مضطر، كفاره را واجب كرده است.[36]

 

فقيهان امامي[37]، شافعي[38] و حنبلي[39] به پشتوانه احاديث[40]، در صورت پوشاندن دست از روي جهل يا فراموشي، كفاره را واجب نشمرده‌اند. فقيهان مالكي و حنفي تنها براي مردان در اين صورت، پرداخت كفاره را براي احرام‌گزار باور دارند.[41] آنان روايت‌هاي مورد استناد مخالفان را بر رفع مؤاخذه و كيفر حمل كرده‌اند، نه بر رفع كفاره.[42]

 

… منابع

 

الاستذكار: ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الكتب العلميه، 2000م؛ الاوائل: ابوهلال العسكري (م.395ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1407ق؛ بدائع الصنائع: علاء الدين الكاساني (م.587ق.)، پاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق؛ تذكرة الفقهاء: العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، آل البيت:، 1414ق؛ تفصيل الشريعه: فاضل اللنكراني، قم، مركز فقه ائمه اطهار، 1423ق؛ تهذيب الاحكام: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي و آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش؛ جامع الخلاف و الوفاق: علي بن محمد القمي (م. قرن7ق.)، به كوشش حسني، قم، زمينه‌سازان ظهور امام عصر، 1379ش؛ جواهر الكلام: النجفي (م.1266ق.)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ حاشية الدسوقي: الدسوقي (م.1230ق.)، دار احياء الكتب العربيه؛ حاشية رد المحتار: ابن عابدين (م.1252ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ الحدائق الناضره: يوسف البحراني (م.1186ق.)، به كوشش آخوندي، قم، نشر اسلامي، 1363ش؛ حواشي الشرواني و العبادي: الشرواني (م.1301ق.) و العبادي (م.994ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ الخلاف: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش خراساني و ديگران، قم، نشر اسلامي، 1407ق؛ الدروس الشرعيه: الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق؛ رياض المسائل: سيد علي الطباطبائي (م.1231ق.)، قم، موسسة آل البيت، 1418ق؛ السرائر: ابن ادريس (م.598ق.)، قم، نشر اسلامي، 1411ق؛ سنن ابي‌داود: السجستاني (م.275ق.)، به كوشش سعيد اللحام، بيروت، دار الفكر، 1410ق؛ سنن الدارقطني: الدارقطني (م.385ق.)، به كوشش مجدي الشوري، بيروت، دار الكتب العلميه، 1417ق؛ السنن الكبري: البيهقي (م.458ق.)، بيروت، دار الفكر؛ صحيح البخاري: البخاري (م.256ق.)، بيروت، دار الفكر، 1401ق؛ صحيح مسلم: مسلم (م.261ق.)، بيروت، دار الفكر؛ فتح العزيز: عبدالكريم بن محمد الرافعي (م.623ق.)، دار الفكر؛ فقه الصادق (ع): سيد محمد صادق روحاني، قم، دار الكتاب، 1413ق؛ الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ كتاب الحج: محاضرات الخوئي (م.1413ق.)، الخلخالي، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق؛ كشف القناع: اسدالله بن اسماعيل التستري (م.1237ق.)، آل البيت:؛ كشف اللثام: الفاضل الهندي (م.1137ق.)، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛ المبسوط في فقه الاماميه: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش بهبودي، تهران، المكتبة المرتضويه؛ المبسوط: السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ المجموع شرح المهذب: النووي (م.676ق.)، دار الفكر؛ مدارك الاحكام: سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (م.1009ق.)، قم، آل البيت:، 1410ق؛ المدونة الكبري: مالك بن انس (م.179ق.)، مصر، مطبعة السعاده؛ مستند الشيعه: احمد النراقي (م.1245ق.)، قم، آل البيت:، 1415ق؛ مسند احمد: احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار صادر؛ المعتمد في شرح المناسك: محاضرات الخوئي (م.1413ق.)، الخلخالي، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق؛ معرفة السنن و الآثار: البيهقي (م.458ق.)، به كوشش كسروي، بيروت، دار الكتب العلميه؛ المغني: عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛ مناسك حج (محشي): محمد رضا محمودي، تهران، مشعر، 1429ق؛ منتخب مناسك حج: امام خميني1، قم، مشعر، 1426ق؛ مواهب الجليل: الحطاب الرعيني (م.954ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛ الموطّأ: مالك بن انس (م.179ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1406ق؛ المهذب: القاضي ابن البراج (م.481ق.)، قم، نشر اسلامي، 1406ق.

 

محمد قديريان

 


[1]. المبسوط، طوسي، ج1، ص320؛ السرائر، ج1، ص544؛ المعتمد، ج4، ص142.

[2]. المدونة الكبري، ج1، ص459؛ الموطأ، ج1، ص328؛ مواهب الجليل، ج4، ص202.

[3]. المغني، ج3، ص308-309؛ كشاف القناع، ج2، ص473، 520-521.

[4]. فتح العزيز، ج7، ص454؛ المجموع، ج7، ص257، 263، 269، 359.

[5]. المغني، ج3، ص308؛ المجموع، ج7، ص252؛ السرائر، ج1، ص544.

[6]. الدروس، ج1، ص377؛ فقه الصادق، ج10، ص442-443؛ تفصيل الشريعه، ج4، ص81.

[7]. صحيح البخاري، ج2، ص215؛ سنن ابي داود، ج1، ص410؛ الكافي، ج4، ص344-345.

[8]. فتح العزيز، ج7، ص454.

[9]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص128؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص581.

[10]. الاستذكار، ج4، ص15؛ معرفة السنن و الآثار، ج4، ص7.

[11]. سنن الدارقطني، ج2، ص258؛ السنن الكبري، ج5، ص47.

[12]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص128؛ بدائع الصنائع، ج2،
ص186.

[13]. بدائع الصنائع، ج2، ص186؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص581.

[14]. مدارك الاحكام، ج7، ص332؛ نك: رياض المسائل، ج6، ص275؛ مستند الشيعه، ج12، ص12.

[15]. المبسوط، طوسي، ج1، ص317؛ المهذب، ج1، ص212.

[16]. المجموع، ج7، ص257، 359؛ كشاف القناع، ج2، ص494؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص537-538.

[17]. مسند احمد، ج2، ص34؛ الكافي، ج4، ص340-341؛ السنن الكبري، ج5، ص49.

[18]. حاشية رد المحتار، ج2، ص537-538؛ اعانة الطالبين، ج2، ص360-367؛ المعتمد، ج4، ص153.

[19]. المغني، ج3، ص309-310؛ المجموع، ج7، ص254-255؛ كشاف القناع، ج2، ص521.

[20]. المغني، ج3، ص310؛ مواهب الجليل، ج4، ص202؛ حواشي الشرواني، ج4، ص165.

[21]. المغني، ج3، ص310.

[22]. نك: المغني، ج3، ص310؛ كشاف القناع، ج2، ص521.

[23]. الخلاف، ج2، ص294؛ جامع الخلاف، ص183؛ كشف اللثام، ج5، ص377.

[24]. صحيح البخاري، ج2، ص214-215؛ سنن ابي داود، ج1، ص410؛ الكافي، ج4، ص344-345.

[25]. المجموع، ج7، ص252؛ تذكرة الفقهاء، ج7، ص302.

[26]. كتاب الحج، ج4، ص143؛ منتخب مناسك حج، ص119.

[27]. الحدائق، ج15، ص447-448؛ مناسك حج، ص242.

[28]. المغني، ج3، ص310؛ المجموع، ج7، ص263؛ مواهب الجليل، ج4، ص202.

[29]. المجموع، ج7، ص367-368، 377؛ كشاف القناع، ج2، ص525.

[30]. تذكرة الفقهاء، ج8، ص7؛ جواهر الكلام، ج20، ص404؛ كتاب الحج، ج4، ص143-144.

[31]. فتح العزيز، ج7، ص454-455؛ المجموع، ج7، ص259.

[32]. المدونة الكبري، ج1، ص460؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص5.

[33]. كشاف القناع، ج2، ص524-525.

[34]. بدائع الصنائع، ج2، ص187؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص597-598.

[35]. الكافي، ج4، ص348؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص341؛ التهذيب، ج5، ص384.

[36]. فتح العزيز، ج7، ص451-452؛ المجموع، ج7، ص259؛ جواهر الكلام، ج20، ص404-405.

[37]. تذكرة الفقهاء، ج8، ص8؛ مدارك الاحكام، ج8، ص454؛ جواهر الكلام، ج20، ص405.

[38]. فتح العزيز، ج7، ص468؛ المجموع، ج7، ص338.

[39]. كشاف القناع، ج2، ص532.

[40]. صحيح البخاري، ج2، ص217؛ صحيح مسلم، ج4، ص4-5؛ التهذيب، ج5، ص369-370.

[41]. المدونة الكبري، ج1، ص388؛ بدائع الصنائع، ج2، ص188؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص598.

[42]. بدائع الصنائع، ج2، ص188.


| شناسه مطلب: 86780




پوشاندن دست



نظرات کاربران