پوشاندن صورت پوشاندن صورت پوشاندن صورت بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
پوشاندن صورت پوشاندن صورت پوشاندن صورت پوشاندن صورت پوشاندن صورت

پوشاندن صورت

از محرمات احرام در همه مذاهب فقهی پوشاندن صورت یکی از محرمات احرام شمرده شده و از آن با عناوینی چون تغطیة الوجه[1]، تخمیر الوجه[2] و ستر الوجه[3] تعبیر می‌شود. در باور فقیهان امامی و شافعی و حنبلی، پوشاندن صورت از مسائل ویژه زنان احرام‌گزار ا

از محرمات احرام در همه مذاهب فقهي

پوشاندن صورت يكي از محرمات احرام شمرده شده و از آن با عناويني چون تغطية الوجه[1]، تخمير الوجه[2] و ستر الوجه[3] تعبير مي‌شود. در باور فقيهان امامي و شافعي و حنبلي، پوشاندن صورت از مسائل ويژه زنان احرام‌گزار است.[4]

 

ƒ حكم پوشاندن صورت احرام‌گزار: در باور همه فقيهان امامي[5] و اهل‌ سنت[6]، پوشاندن صورت براي زن روا نيست. در باور برخي ديگر، اين كار براي مرد نيز در حال احرام جايز نيست و به تعبير ديگر، اسفار (آشكار كردن) صورت واجب است.[7] شماري از فقيهان اين حكم را اجماعي[8] و برخي آن را مطابق نظر همه فقيهان امامي و اهل سنت شمرده‌اند.[9]

 

از جمله پشتوانه‌هاي فقيهان براي اين حكم، رواياتي مانند «احرام المرأة في وجهها»[10] و احاديثي است كه زنان احرام‌گزار را از پوشاندن صورت با نقاب نهي كرده‌اند.[11] البته در برخي از اين روايات[12] تعبير «كراهت» آمده كه فقيهان يا مقصود از آن را حرمت شمرده‌اند[13] و يا كراهت را ويژه نقابي دانسته‌اند كه به صورت اِسدال باشد.[14] اسدال بدين معنا است كه پارچه‌اي با قدري فاصله در برابر صورت قرار گيرد، به گونه‌اي كه با صورت تماس نداشته باشد. (← ادامه مقاله) در برخي منابع فقهي و روايي اماميان[15] و اهل‌ سنت[16]، دو روايت منقول از اسماء و عايشه كه از پوشاندن صورت خود در حال احرام گزارش داده‌اند، بر اسدال حمل شده است.

 

به باور فقيهان حنفي[17]، مالكي[18] و مشهور فقيهان امامي[19]، به پشتوانه احاديث[20]، پوشاندن صورت هنگام تكفين كسي كه در حال احرام مرده، جايز است. در برابر، فقيهان شافعي[21] و حنبلي[22] در باره زن؛ و اندكي از اماميان[23] در باره زن و مرد، به پشتوانه رواياتي ديگر[24] بر آنند كه پوشاندن صورت كسي كه در حال احرام مرده، جايز نيست.

 

حكمتِ حرمت پوشش بخش‌هايي از بدن، از جمله صورت، در حال احرام، چشيدن سختي حالت احرام[25]، دوري از آسايش‌طلبي و تن‌آسايي[26]، به ويژه با توجه به اهتمام و توجه ويژه زنان به حفظ پوست صورت خود و رنگ آن در برابر آفتاب و سرما[27] است. برخي برآنند كه باز بودن روي زنان، آزمايشي براي مردان است كه نگاه خود را از آنان فروبندند.[28]

 

ƒ نوع و دامنه پوشش: در باور فقيهان، نهي از پوشش صورت در حال احرام، شامل هر‌گونه پوشش اعم از لباس و غير لباس[29] مانند پوشاندن صورت با گِل و بادبزن يا فروبردن صورت در آب[30] مي‌شود. پشتوانه آن‌ها افزون بر اطلاق روايات و نيز تعليل آن‌ها بر اين حكم[31]، رواياتي ديگر است كه جز پوشاندن صورت با لباس و نقاب، از پوشاندن صورت با چيزهايي مانند بادبزن هم نهي كرده اند.[32] همچنين به يكساني حكم پوشش صورت با پوشش سر كه در آن تفاوتي ميان لباس و غير لباس نيست، استناد شده است.[33] البته برخي از فقيهان حكم را تنها شامل لباس شمرده و اين تعميم را نپذيرفته‌اند.[34]

 

در اين‌كه آيا حرمت پوشاندن صورت به پوشاندن همه آن اختصاص دارد يا پوشاندن بخشي از صورت را هم در بر مي‌گيرد، ديدگاه‌ها متفاوت است. بيشتر فقيهان امامي بر آنند كه ميان پوشاندن همه يا قسمتي از صورت تفاوت نيست.[35] از جمله پشتوانه‌هاي آن‌ها، روايات نهي از پوشيدن نقاب[36] است، حتي اگر بخشي از صورت را بپوشاند.[37] پشتوانه ديگر، يكساني حكم پوشش صورت با پوشش سر است؛ يعني فقيهان ميان پوشش بخشي از سر يا همه آن تفاوتي باور ندارند.[38] در برابر، برخي فقيهان محدوده پوشش حرام را همه صورت دانسته و به جواز پوشاندن بخشي از صورت حكم داده‌اند.[39] پشتوانه آن‌ها اين سخن است كه فهم عرفي از روايات دلالت‌گر بر حرمت، پوشاندن همه صورت، نه بخشي از آن است.[40] با اين همه، برخي فقيهان پرهيز از پوشاندن بخشي از صورت را مقتضاي احتياط دانسته‌اند.[41] در باور عموم فقيهان اهل سنت، حكم ممنوعيت پوشاندن صورت، عام است و پوشاندن بخشي از آن را نيز در بر مي‌گيرد.[42]

 

ƒ شرط زن بودن احرام‌گزار: در باور بيشينه نزديك به تمام فقيهان امامي[43]، به استناد احاديث[44]، پوشاندن صورت براي مرد احرام‌گزار جايز است. تنها ابن ابي‌عقيل عمّاني به پشتوانه روايت حلبي[45] كه پوشاندن صورت را موجب كفاره شمرده، آن را ممنوع دانسته است.[46] در پاسخ به استدلال او گفته‌اند كه وجوب كفاره با حرمت پوشاندن ملازمه ندارد. از اين رو، شيخ طوسي در برخي آثار خود[47]، پوشاندن صورت را براي مردان جايز دانسته و در عين حال، گزاردن كفاره را نيز لازم شمرده است.[48] موافقان نظر مشهور، روايت حلبي را بر استحباب حمل كرده‌اند.[49] برخي نيز پرداخت كفاره را بر پايه احتياط دانسته‌اند.[50]

 

فقيهان شافعي[51] و حنبلي[52] به پشتوانه احاديث[53] به جواز پوشاندن صورت براي مرد احرام‌گزار باور دارند. فقيهان مالكي[54] و حنفي[55] پوشاندن صورت را براي مردان نيز جايز ندانسته‌اند. از جمله دليل‌هاي آن‌ها به اين موارد مي‌توان اشاره كرد: 1. روايتي از ابن عباس كه حكايت‌گر نهي پيامبر (ص) از پوشاندن صورت مردي است كه در حال احرام مرده بود.[56] نيز به سخني از ابن عمر استناد كرده‌اند كه پوشاندن بالاتر از چانه بر مردان حرام است.[57] 2. قياس اين مسأله به كاربرد بوي خوش كه هم بر مردان و هم زنان احرام‌گزار حرام است.[58] 3. پوشاندن صورت زن با وجود آن‌كه چهره وي در معرض ديد نامحرمان قرار مي‌گيرد، جايز نيست. پس به طريق اَولي، پوشاندن صورت مردان نيز جايز به شمار نمي‌آيد.[59]

 

فقيهان شافعي و حنبلي به اين دليل‌ها چنين پاسخ گفته‌اند: در روايت ابن عباس، پيامبر (ص) از پوشاندن صورت براي اطمينان از پوشيده نبودن سر احرام‌گزار نهي كرده؛ زيرا پوشاندن سر براي احرام‌گزار مرد حرام است. پس مقصود پيامبر (ص) حرمت پوشاندن صورت در حال احرام نبوده است. در باور برخي فقيهان، عبارت اصليِ اين روايت نهي از پوشاندن سر بوده و بعدها نهي از پوشش صورت به آن افزوده شده است.گفته ابن عمر نيز با عمل برخي از صحابيان كه صورت خود را در حالت احرام مي‌پوشاندند، معارض است. همچنين قياس اين مسئله به حكم حرمت كاربرد بوي خوش با حكم حرمت پوشيدن دستكش كه در باور ابن قدامه تنها بر زنان حرام است، نقض مي‌شود.[60]

 

فقيهان امامي[61] و شافعي[62] و حنبلي[63] در باره خنثاي مشكل (فردي كه زن يا مرد بودن او حتي پس از آزمودن با امارات منصوص، مشخص نشود) گفته‌اند كه وي يا بايد به حكم زنان عمل كند يا مردان. يعني مي‌تواند در حال احرام، يا صورت و يا سر خود را بپوشاند و در اين صورت كفاره ندارد؛ ولي نمي‌تواند هم صورت و هم سر خود را بپوشاند و اگر چنين كند، بايد كفاره دهد. فقيهان حنفي و مالكي حرمت پوشاندن صورت را هم شامل مردان و هم زنان دانسته‌اند و در نتيجه، خنثي را نيز مشمول آن شمرده‌اند.[64] (تصوير شماره 11)

 

ƒ استثنائات حرمت پوشاندن: در فقه امامي و اهل سنت، پاره‌اي موارد از حكم عام حرمت پوشاندن صورت بر احرام‌گزار استثنا شده و در اين موارد، پوشاندن صورت جايز است:

 

‚1. پوشاندن صورت هنگام خواب: به باور مشهور فقيهان امامي، به پشتوانه احاديث[65]، پوشاندن صورت هنگام خواب بر زن احرام‌گزار جايز است.[66] برخي فقيهان حكم حرمت را تعميم داده و شامل اين حالت نيز دانسته‌اند.[67] نيز به تصريح برخي فقيهان امامي، نهادن صورت بر بالش هنگام خواب جايز است. افزون بر دلالت برخي روايات بر جواز[68]، پيروان اين ديدگاه بر آنند كه اين كار مصداق پوشاندن سر به شمار نمي‌رود.[69] در باور برخي فقيهان اهل سنت نيز پوشاندن صورت هنگام خواب براي احرام‌گزار ممنوع نيست.[70] فقيهان حنفي و مالكي خوابيدن بر صورت را براي احرام‌گزار جايز دانسته و آن را مصداق پوشاندن نشمرده‌اند.[71]

 

‚2. پوشاندن صورت با دست: فقيهان امامي دست نهادن بر صورت را براي زن احرام‌گزار جايز دانسته‌اند[72]؛ زيرا روايات نهي‌كننده از پوشاندن صورت، شامل اين كار نمي‌شوند.[73]به باور فقيهان حنفي[74] و مالكي[75] و حنبلي[76] نيز نهادن دست بر بخشي از صورت، مانند بيني، جايز است.

 

‚3. موارد تزاحم: بنا بر اين ديدگاه كه پوشاندن بخشي از صورت هم مانند پوشش همه صورت براي احرام‌گزار حرام است، گاهي ميان دو حكم الزامي تزاحم رخ مي‌دهد؛ مانند تزاحم ميان وجوب نپوشاندن صورت در حال احرام و وجوب پوشاندن بخشي از صورت به سببي ديگر، مثل اطمينان كامل از پوشيده بودن مو در نماز. در اين‌گونه موارد، برخي از فقيهان امامي[77] و اهل سنت[78] بر آنند كه پوشاندن بخشي از صورت بر زن واجب و با احتياط سازگارتر است[79]؛ زيرا حفظ موي سر از ديد نامحرم يا در حال نماز اهميتي بيشتر دارد. از سوي ديگر، اگر در حال احرام تنها بخشي از صورت باز باشد، شعار احرام كه پوشيده نبودن صورت است، تحقق يافته است.[80] در اين حالت، شماري از فقيهان به تخيير باور دارند.[81]

 

‚4. اسدال: «اسدال» از ريشه «س ـ د ـ ل» به معناي رها كردن و آويزان كردن پوشاننده از بالا به پايين براي پوشاندن است.[82] در كاربرد فقيهان، اين واژه بيشتر به معناي آويزان كردن پارچه‌اي از بالاي سر تا پايين صورت با فاصله براي پوشاندن آن است.[83] برخي فقيهان امامي حدّ پايين اين پوشاننده (سِدْل/سُدل) را تا پايين بيني[84]؛ بعضي تا برابر دهان[85]؛ برخي تا چانه[86]؛ و بعضي ديگر در صورت سوار بودن فرد بر مَركب، تا برابر گلو مي‌دانند.[87] پشتوانه اين سخنان، روايات گوناگون است.[88] در باور همه فقيهان امامي[89] و اهل سنت[90] در مواردي مانند دور ماندن از نگاه نامحرمان، پوشاندن صورت براي زن احرام‌‌گزار به‌گونه اسدال، جايز و در باور برخي[91] واجب است. مستند فقيهان امامي، اجماع[92] و روايات معتبر[93] است. پشتوانه فقيهان اهل سنت، روايتي از عايشه است كه در حال احرام، صورت خود را به‌گونه اسدال پوشاند.[94] فقيهان شافعي[95] و حنفي[96] و برخي فقيهان امامي[97] بر آنند كه سدل نبايد با صورت تماس يابد؛ ولي فقيهان حنبلي[98] و شماري ديگر از فقيهان امامي[99] به پشتوانه روايات، به اين شرط باور ندارند. شماري از فقيهان معاصر امامي نيز رعايت اين شرط را از باب احتياط، لازم دانسته‌اند.[100] فقيهان مالكي دو شرط ديگر را هم افزوده‌اند؛ يكي آن‌كه پوشش صورت ضخيم نباشد و ديگر اين‌كه آن سدل، آزاد و بدون بند باشد.[101]

 

به باور فقيهان امامي، اگر عينك زن احرام‌گزار زينت به شمار نيايد يا به قصد آرايش به كار نرود، پوشش صورت به شمار نمي‌رود و استفاده از آن جايز است.[102] اندكي از فقيهان معاصر امامي مطلق پوشش را براي زن احرام‌‌گزار حرام نمي‌دانند؛ بلكه به پشتوانه روايات، تنها پوشيدن نقاب را براي زن احرام‌گزار حرام شمرده‌اند.[103]

 

ƒكفاره پوشاندن صورت: برخي از فقيهان امامي پوشاندن صورت را براي زن احرام‌گزار موجب كفاره نمي‌دانند.[104] برخي فقيهان متاخر آن را از باب احتياط لازم شمرده‌اند.[105] برخي از فقيهان متقدم[106] مانند شيخ طوسي و شماري از فقيهان معاصر[107] به وجوب كفاره باور دارند و آن را ذبح يك گوسفند دانسته‌اند. اندكي از فقيهان امامي بر آنند كه احرام‌گزاري كه از روي اختيار صورت خود را بپوشاند، بايد براي هر روز يك گوسفند ذبح نمايد. اما احرام‌گزاري كه به اين كار ناچار بوده، بايد براي همه روزها يك گوسفند ذبح كند.[108] اين نظر را شماري از فقيهان بدون دليل دانسته‌اند.[109] ابن ابي‌عقيل و شيخ طوسي، در برخي آثار خود، به پشتوانه حديث حلبي[110] كه پوشاندن صورت را براي مرد محرم نيز ممنوع شمرده، به لزوم كفاره براي مرد در فرض پوشاندن صورت، باور دارند.[111]

 

به باور فقيهان مالكي[112]، كفاره پوشاندن صورت براي مردان و زنان؛ و در باور فقيهان حنبلي[113] و شافعي[114]، كفاره پوشاندن صورت براي زنان يكي از اين سه به‌گونه واجب تخييري است: 1) اطعام شش مسكين. 2) سه روز روزه گرفتن. 3) ذبح يك گوسفند و صدقه دادن آن. فقيهان حنفي در كفاره پوشش صورت براي مردان و زنان، باور دارند كه اگر همه صورت يا يك چهارم از آن، يك روز يا يك شب پوشيده شود،كفاره آن ذبح يك گوسفند است. اگر كمتر از يك روز يا يك شب اين مقدار پوشيده بماند يا بخش پوشيده شده كمتر از يك چهارم صورت باشد، كفاره آن صدقه دادن به فقير است.[115]

 

منابع

 

احكام و آداب حج: محمد رضا گلپايگاني، قم، دار القرآن الكريم، 1413ق؛ الاستذكار: ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش سالم عطاء و محمد معوض، دار الكتب العلميه، 2000م؛ استفتائات حج (هزار مساله): صافي گلپايگاني، قم، انتشارات حضرت معصومه3، 1422ق؛ اعانة الطالبين: السيد البكري الدمياطي (م.1310ق.)، بيروت، دار الفكر، 1418ق؛ الاقناع: الشربيني (م.977ق.)، بيروت، دار المعرفه؛ الام: الشافعي (م 204ق.)، بيروت، دار الفكر، 1403ق؛ البحر الرائق: ابونجيم المصري (م.970ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ بداية المجتهد: ابن رشد القرطبي (م.595ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ بدائع الصنائع: علاء الدين الكاساني (م.587ق.)، پاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق؛ تحرير الاحكام الشرعيه: العلامة الحلي (م.726ق.)، به كوشش بهادري، قم، مؤسسة الامام الصادق (ع)، 1420ق؛ تذكرة الفقهاء: العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، آل البيت:، 1414ق؛ تعاليق مبسوطة علي العروة الوثقي: محمد اسحق الفياض، قم، محلاتي، 1418ق؛ التمهيد: ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش مصطفي و محمد عبدالكبير، وزارة الاوقاف و الشؤون الاسلاميه، 1387ق؛ تهذيب الاحكام: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي و آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش؛ الثمر الداني: الآبي الازهري (م.1330ق.)، بيروت، المكتبة الثقافيه؛ الجامع للشرائع: يحيي بن سعيد حلي، موسسة سيد الشهداء العلميه، قم؛ جامع المقاصد: الكركي (م.940ق.)، قم، آل البيت:، 1411ق؛ جواهر الكلام: النجفي (م.1266ق.)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ الجوهر النقي: المارديني (م.750ق)، دار الفكر؛ حاشية الدسوقي: الدسوقي (م.1230ق.)، دار احياء الكتب العربيه؛ حاشية العدوي علي شرح كفاية الطالب الرباني: علي بن احمد الصمعيدي (م.1189ق.)، به كوشش البقاعي، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ حاشية رد المحتار: ابن عابدين (م.1252ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ الحدائق الناضره: يوسف البحراني (م.1186ق.)، به كوشش آخوندي، قم، نشر اسلامي، 1363ش؛ الدر المختار: الحصكفي (م.1088ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ الدر المنضود: علي بن علي الفقعاني (م.855ق.)، به كوشش بركت، قم، مكتبة امام العصر[، 1418ق؛ الدروس الشرعيه: الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق؛ دليل الناسك: السيد محسن الطباطبائي الحكيم (م.1390ق.)، به كوشش الطباطبائي، النجف، مدرسة دار الحكمه، 1416ق؛ ذخيرة المعاد: محمد باقر السبزواري (م.1090ق.)، آل البيت:؛ ذكري: الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، آل البيت:، 1419ق؛ رسالة ابن ابي‌زيد: القيرواني (م.389ق.)، به كوشش الازهري، بيروت، المكتبة الثقافيه؛ الروضة البهية في شرح اللمعه: الشهيد الثاني (م.965ق.)، به كوشش كلانتر، قم، مكتبة الداوري، 1410ق؛ سداد العباد: حسين بن محمد آل عصفور (م.1216ق.)، به كوشش آل عصفور، قم، محلاتي، 1421ق؛ سند العروه: محمد سند البحراني، به كوشش ماجد آل عصفور، بيروت، مؤسسة ام القري، 1423ق؛ سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م.275ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق؛ سنن ابي‌داود: السجستاني (م.275ق.)، به كوشش سعيد اللحام، بيروت، دار الفكر، 1410ق؛ سنن الترمذي: الترمذي (م.279ق.)، به كوشش عبدالوهاب، بيروت، دار الفكر، 1402ق؛ سنن الدارقطني: الدارقطني (م.385ق.)، به كوشش مجدي الشوري، بيروت، دار الكتب العلميه، 1417ق؛ السنن الكبري: البيهقي (م.458ق.)، بيروت، دار الفكر؛ شرح عمدة الفقه: ابن تيميه (م.728ق.)، به كوشش العطيشان، رياض، مكتبة العبيكان، 1413ق؛ شرح فروع الكافي: محمد هادي المازندراني (م.1120ق.)، به كوشش محمودي و درايتي، قم، دار الحديث، 1429ق؛ شرح مختصر الخليل: محمد بن عبدالله الخرشي (م.1101ق.)، بيروت، دار الفكر؛ الصحاح: الجوهري (م.393ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق؛ صحيح البخاري: البخاري (م.256ق.)، بيروت، دار الفكر، 1401ق؛ صحيح مسلم: مسلم (م.261ق.)، بيروت، دار الفكر؛ العروة الوثقي مع تعليقات الفاضل: سيد محمد كاظم الطباطبائي (م.1337ق.)، به كوشش واثقي و ديگران، قم، مركز فقهي ائمه اطهار:؛ غنية النزوع: ابن زهرة الحلبي (م.585ق.)، به كوشش بهادري، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، 1417ق؛ فتح الوهاب: زكريا بن محمد الانصاري (م.936ق.)، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ فقه الصادق (ع): سيد محمد صادق روحاني، قم، دار الكتاب، 1413ق؛ فقه العبادات علي المذهب المالكي: كوكب عبيد، سوريا، مطبعة الانشاء، 1406ق؛ الفواكه الدواني: احمد بن غنيم النفراوي (م.1126ق.)، به كوشش فرحات، الثقافة الدينيه؛ الكافي في الفقه: ابوالصلاح الحلبي (م.447ق.)، به كوشش استادي، اصفهان، مكتبة اميرالمؤمنين (ع)، 1403ق؛ الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ كشاف القناع: منصور البهوتي (م.1051ق.)، به كوشش محمد حسن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ كشف الغطاء: كاشف الغطاء (م.1227ق.)، اصفهان، مهدوي؛ كشف اللثام: الفاضل الهندي (م.1137ق.)، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛ كفاية الاحكام (كفاية الفقه): محمد باقر السبزواري (م.1090ق.)، اصفهان، مدرسة صدر مهدوي؛ لوامع صاحبقراني: محمد تقي المجلسي (م.1070ق.)، قم، اسماعيليان، 1414ق؛ المبسوط في فقه الاماميه: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش بهبودي، تهران، المكتبة المرتضويه؛ المبسوط: السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبيلي (م.993ق.)، به كوشش عراقي و ديگران، قم، انتشارات اسلامي، 1416ق؛ المجموع شرح المهذب: النووي (م.676ق.)، دار الفكر؛ مختصر خليل: محمد بن يوسف (م.897ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛ مختلف الشيعه: العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1412ق؛ مدارك الاحكام: سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (م.1009ق.)، قم، آل البيت:، 1410ق؛ المدونة الكبري: مالك بن انس (م.179ق.)، مصر، مطبعة السعاده؛ مسالك الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام: الشهيد الثاني (م.965ق.)، قم، معارف اسلامي، 1416ق؛ مستند الشيعه: احمد النراقي (م.1245ق.)، قم، آل البيت:، 1415ق؛ مصباح الهدي: محمد تقي الآملي (م.1391ق.)، تهران، ناشر: مؤلف، 1380ق؛ مطالب اولي النهي: مصطفي السيوطي الرحيباني (م.1243ق.)، دمشق، المكتب الاسلامي، 1961م؛ المعتمد في شرح المناسك: محاضرات الخوئي (م.1413ق.)، الخلخالي، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق؛ معجم مقاييس اللغه: ابن فارس (م.395ق.)، به كوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبليغات، 1404ق؛ المغني: عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛ مناسك الحج: السيد علي السيستاني، قم، شهيد، 1413ق؛ مناسك الحج: جواد التبريزي، قم، دار الصديقة الشهيده، 1415ق؛ مناسك حج: امام خميني (م.1409ق.)؛ مناسك حج: سيد محمد صادق حسيني روحاني، قم، اسماعيليان، 1377ش؛ مناسك حج: فاضل لنكراني، قم، امير قلم؛ مناسك حج: لطف الله صافي، قم، دار القرآن الكريم، 1416ق؛ مناسك حج: محمد فياض كابلي، قم، دفتر فياض كابلي، 1426ق؛ مناسك زائر: شبيري زنجاني، قم، شهاب الدين، 1427ق؛ منتهي المطلب: العلامة الحلي (م.726ق.)، مشهد، آستان قدس رضوي، 1412ق؛ مواهب الجليل: الحطاب الرعيني (م.954ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛ الموطّأ: مالك بن انس (م.179ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1406ق؛ المهذب البارع: ابن فهد الحلّي (م.841ق.)، به كوشش العراقي، قم، النشر الاسلامي، 1407-1413ق؛ نجاة العباد: النجفي (م.1266ق.)، به كوشش رضوي و ديگران، 1318ق.

 

مرتضي ذبيح‌اللهي

 
[1]. غنية النزوع، ص159؛ بدائع الصنائع، ج2، ص185؛ الدروس، ج1، ص379.

[2]. الموطأ، ج1، ص327؛ الام، ج7، ص255.

[3]. المجموع، ج7، ص250؛ تذكرة الفقهاء، ج7، ص339؛ مجمع الفائده، ج6، ص351.

[4]. الام، ج7، ص255-256؛ المغني، ج3، ص304-305؛ تحرير الاحكام، ج2، ص32.

[5]. منتهي المطلب، ج2، ص790؛ مجمع الفائده، ج6، ص332؛ كفاية الاحكام، ج1، ص305.

[6]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص7؛ المغني، ج3، ص305؛
المجموع، ج7، ص250.

[7]. المهذب، ج2، ص187؛ الدر المنضود، ص77؛ جواهر الكلام، ج18، ص389.

[8]. الاستذكار، ج4، ص14؛ تذكرة الفقهاء، ج7، ص337؛ جواهر الكلام، ج18، ص389.

[9]. منتهي المطلب، ج12، ص73.

[10]. الكافي، ج4، ص346؛ سنن الدارقطني، ج2، ص258؛ السنن الكبري، ج5، ص47.

[11]. صحيح البخاري، ج2، ص215؛ سنن ابي داوود، ج1، ص410؛ الكافي، ج4، ص344-346.

[12]. الكافي، ج4، ص344؛ التهذيب، ج5، ص74.

[13]. مدارك الاحكام، ج7، ص379؛ كشف اللثام، ج5، ص299؛ الحدائق، ج15، ص132.

[14]. كشف اللثام، ج5، ص298.

[15]. منتهي المطلب، ج12، ص73-75.

[16]. التمهيد، ج15، ص107-109؛ الاستذكار، ج4، ص15؛ المغني، ج3، ص305.

[17]. بدائع الصنائع، ج1، ص308؛ الجوهر النقي، ج3، ص392.

[18]. شرح مختصر خليل، ج2، ص127؛ فقه العبادات، ج1، ص254.

[19]. تذكرة الفقهاء، ج1، ص382؛ ذكري، ج1، ص318؛ جواهر الكلام، ج4، ص183.

[20]. سنن الترمذي، ج2، ص214؛ الكافي، ج4، ص368؛ التهذيب، ج1، ص330.

[21]. فتح الوهاب، ج1، ص162؛ اعانة الطالبين، ج2، ص129.

[22]. المغني، ج2، ص407؛ كشاف القناع، ج2، ص115.

[23]. تذكرة الفقهاء، ج1، ص381؛ الحدائق، ج3، ص431-432.

[24]. صحيح مسلم، ج4، ص24؛ سنن ابي داود، ج2، ص87-88.

[25]. مصباح الهدي، ج12، ص586.

[26]. تذكرة الفقهاء، ج7، ص351؛ اعانة الطالبين، ج2، ص359.

[27]. الكافي، ج4، ص344.

[28]. لوامع صاحبقراني، ج7، ص571.

[29]. المجموع، ج7، ص261؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص55؛ جواهر الكلام، ج18، ص390.

[30]. سداد العباد، ص298؛ مناسك الحج، سيستاني، ص132؛ مناسك حج، فاضل، ص76.

[31]. الكافي، ج4، ص345-346؛ سنن الدارقطني، ج2، ص258؛ السنن الكبري، ج4، ص47.

[32]. الكافي، ج4، ص346؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص342.

[33]. جواهر الكلام، ج18، ص390.

[34]. مدارك الاحكام، ج7، ص360؛ ذخيرة المعاد، ص603.

[35]. مسالك الافهام، ج2، ص264؛ كشف الغطاء، ج2، ص453؛ جواهر الكلام، ج18، ص391.

[36]. الكافي، ج4، ص346؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص342.

[37]. جواهر الكلام، ج18، ص391.

[38]. جواهر الكلام، ج18، ص390-391.

[39]. تعاليق مبسوطه، ج10، ص248.

[40]. تعاليق مبسوطه، ج10، ص248.

[41]. المعتمد، ج4، ص227.

[42]. مواهب الجليل، ج4، ص202؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص536-537؛ اعانة الطالبين، ج2، ص360.

[43]. تحرير الاحكام، ج2، ص32؛ كشف اللثام، ج5، ص395؛ الحدائق، ج15، ص496.

[44]. الكافي، ج4، ص349.

[45]. التهذيب، ج5، ص308.

[46]. مختلف الشيعه، ج4، ص171؛ مدارك الاحكام، ج7، ص356.

[47]. التهذيب، ج5، ص308.

[48]. شرح فروع الكافي، ج5، ص28؛ مستند الشيعه، ج12، ص21.

[49]. مختلف الشيعه، ج4، ص171؛ شرح فروع الكافي، ج5، ص28؛ جواهر الكلام، ج18، ص388.

[50]. ذخيرة المعاد، ص599.

[51]. الام، ج7، ص255؛ المجموع، ج7، ص268.

[52]. المغني، ج3، ص304.

[53]. سنن الدارقطني، ج2، ص258؛ السنن الكبري، ج5، ص54.

[54]. رساله ابن ابي زيد، ص382؛ الثمر الداني، ص382.

[55]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص7؛ بدائع الصنائع، ج2، ص185؛ البحر الرائق، ج2، ص568.

[56]. صحيح مسلم، ج4، ص24؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1030.

[57]. السنن الكبري، ج5، ص54؛ الاستذكار، ج4، ص23؛ المجموع، ج7، ص268.

[58]. المغني، ج3، ص304.

[59]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص7.

[60]. المغني، ج3، ص304؛ المجموع، ج7، ص268.

[61]. الدروس، ج1، ص380؛ الروضة البهيه، ج2، ص243؛ جواهر الكلام، ج18، ص394.

[62]. المجموع، ج7، ص264؛ الاقناع، ج1، ص238؛ فتح الوهاب، ج1، ص261.

[63]. المغني، ج3، ص311 .

[64]. المدونة الكبري، ج1، ص362؛ نك: البحر الرائق، ج2، ص623؛ الفواكه الدواني، ج2، ص825.

[65]. الكافي، ج4، ص349.

[66]. جواهر الكلام، ج18، ص393؛ المعتمد، ج4، ص228؛ مناسك الحج، تبريزي، ص113.

[67]. دليل الناسك، ص167؛ احكام و آداب حج، ص162.

[68]. الكافي، ج4، ص349.

[69]. مدارك الاحكام، ج7، ص360.

[70]. شرح عمدة الفقه، ج3، ص268.

[71]. مواهب الجليل، ج4، ص213؛ حاشية رد المحتار، ج2،
ص537.

[72]. كفاية الاحكام، ج1، ص305؛ مدارك الاحكام، ج7، ص360؛ مناسك حج، فاضل، ص76.

[73]. مدارك الاحكام، ج7، ص360.

[74]. الدر المختار، ج2، ص537.

[75]. مواهب الجليل، ج4، ص206.

[76]. المغني، ج3، ص303.

[77]. تذكرة الفقهاء، ج7، ص337-338؛ الدروس، ج1، ص380؛ الروضة البهيه، ج2، ص243.

[78]. المغني، ج3، ص306؛ المجموع، ج7، ص262.

[79]. كشف اللثام، ج5، ص395؛ ذخيرة المعاد، ج1، ص602.

[80]. كشف اللثام، ج5، ص395؛ جواهر الكلام، ج18، ص391.

[81]. نجاة العباد، نجفي، ص120.

[82]. الصحاح، ج5، ص1728؛ معجم مقاييس اللغه، ج3، ص149، «سدل».

[83]. تذكرة الفقهاء، ج8، ص77؛ جامع المقاصد، ج3، ص186.

[84]. تحرير الاحكام، ج2، ص32؛ نك: المعتمد، ج4، ص229.

[85]. نك: الحدائق، ج15، ص130؛ كشف اللثام، ج5، ص395.

[86]. نك: الحدائق، ج15، ص131؛ كشف اللثام، ج5، ص395؛ المعتمد، ج4، ص229-230.

[87]. مدارك الاحكام، ج7، ص361؛ مناسك الحج، فياض، ص126.

[88]. الكافي، ج4، ص344؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص342؛ التهذيب، ج5، ص74.

[89]. ذخيرة المعاد، ج1، ص602؛ تذكرة الفقهاء، ج7، ص338؛ الجواهر، ج18، ص391.

[90]. الام، ج2، ص162؛ بداية المجتهد، ج1، ص263؛ المغني، ج3، ص305.

[91]. نك: كشف اللثام، ج5، ص394.

[92]. كشف اللثام، ج5، ص394؛ مدارك الاحكام، ج7، ص260.

[93]. الكافي، ج4، ص344؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص342؛ التهذيب، ج4، ص74.

[94]. سنن ابن ماجه، ج2، ص979؛ سنن الدارقطني، ج2، ص258.

[95]. المجموع، ج7، ص250.

[96]. بدائع الصنائع، ج2، ص185.

[97]. المبسوط، طوسي، ج1، ص320؛ الجامع للشرائع، ص187.

[98]. المغني، ج3، ص305-306؛ كشاف القناع، ج2، ص520.

[99]. مستند الشيعه، ج12، ص40؛ كفاية الاحكام، ج1، ص306؛ كشف اللثام، ج5، ص395.

[100]. مناسك الحج، تبريزي، ص113؛ مناسك حج، صافي،
ص65.

[101]. نك: مواهب الجليل، ج4، ص203؛ مختصر خليل، ص71.

[102]. مناسك حج، خميني، ص83؛ احكام و آداب حج، ص158؛ مناسك الحج، تبريزي، ص106.

[103]. فقه الصادق، ج11، ص75-80.

[104]. العروة الوثقي (مع تعليقات الفاضل)، ج2، ص419؛ مناسك حج، روحاني، ص149.

[105]. سند العروه، ج3، ص202؛ المعتمد، ج4، ص232؛ مناسك الحج، تبريزي، ص114.

[106]. المبسوط، طوسي، ج1، ص320؛ الدروس، ج1، ص379.

[107]. استفتائات حج، ص122؛ مناسك زائر، ص82.

[108]. الكافي في الفقه، ص204؛ الحدائق، ج15، ص498؛ الدروس، ج1، ص379.

[109]. الحدائق، ج15، ص498؛ المعتمد، ج4، ص232.

[110]. تهذيب الاحكام، ج5، ص308.

[111]. الدروس، ج1، ص380؛ مدارك الاحكام، ج7، ص356.

[112]. حاشية العدوي، ج1، ص554-555.

[113]. كشاف القناع، ج2، ص520، 524؛ مطالب اولي النهي، ج2، ص326-327.

[114]. الام، ج2، ص222؛ المجموع، ج7، ص247، 250.

[115]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص128؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص537.


| شناسه مطلب: 86782




پوشاندن صورت



نظرات کاربران