پیتس، جوزف پیتس، جوزف پیتس، جوزف بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
پیتس، جوزف پیتس، جوزف پیتس، جوزف پیتس، جوزف پیتس، جوزف

پیتس، جوزف

ملوان انگلیسی مسافر مکه در سال 1680م. و نگارنده سفرنامه جوزف پیتس (Joseph Pitts) در بسیاری از منابع به عنوان نخستین فرد انگلیسی شمرده شده که به مکه سفر کرد و گزارشی کامل از مکه در سده هفدهم م. منتشر نمود.[1]   وی به سال 1663م. در اکْسْتِر (E

ملوان انگليسي مسافر مكه در سال 1680م. و نگارنده سفرنامه

جوزف پيتس (Joseph Pitts) در بسياري از منابع به عنوان نخستين فرد انگليسي شمرده شده كه به مكه سفر كرد و گزارشي كامل از مكه در سده هفدهم م. منتشر نمود.[1]

 

وي به سال 1663م. در اكْسْتِر (Exeter) از شهرهاي جنوب غربي انگلستان زاده شد.[2] از زندگي وي پيش از 16 سالگي گزارشي در دست نيست. در 16 سالگي به علت دلبستگي فراوان به ماجراجويي، به عنوان ملوان در كشتي كوچكي كه به سوي نيوفوندلند (NewFoundland) يكي از جزاير ايرلند كنوني، حركت مي‌كرد، به خدمت گرفته شد. در بازگشت از اين سفر، كشتي آن‌ها گرفتار دزدان دريايي شد و پيتس اسير گشت و به عنوان برده در الجزاير فروخته شد.[3]

 

14 ماه بعد، وي به سال 1680م. همراه اربابش رهسپار سفر حج شد.[4] او در مكه نامه آزادي خود را از اربابش دريافت كرد. اما به علت محدوديت آزادي مسيحيان مسلمان شده كه نمي‌توانستند براي هميشه آزاد شوند و تنها در ازاي خدمتشان مزد دريافت مي‌كردند، در پي بازگشت از سفر حج، به الجزاير رفت و پس از 15 سال زندگي در آن كشور، براي رسيدن به كشورش ناچار به فرار شد. نخست سوار بر يك كشتي الجزايري به ازمير رسيد و سپس با يك كشتي فرانسوي به آلمان گريخت و سرانجام به سال 1694م. به زادگاهش اكستر رسيد.[5]

 

تاريخ مرگ پيتس مبهم است. برخي وقوع آن را در سال 1735م. دانسته‌اند. شواهدي در دست است كه وي تا 28 مي‌1731م. در اكستر زندگي مي‌كرده است. در اين تاريخ، امضاي وي بر مقدمه چهارمين ويرايش كتابش ديده مي‌شود.[6]

 

ƒ سفر مكه: پيتس و اربابش نخست از راه دريا به اسكندريه (Alexandria) رفتند و سپس با پايين رفتن از رود نيل، به قاهره رسيدند و با رفتن به بندر سوئز و عبور از درياي سرخ به جده رهسپار گشتند.[7] در مسير سفر به مكه، در رابغ در100 كيلومتري شمال جده، محرم شدند. وي لباس احرام را وصف نموده و برخي از محرمات احرام را برشمرده است.[8]

 

پيتس هنگام حضور در مكه شاهد ورود چهار كاروان عظيم به اين شهر بوده و آگاهي‌هايي در باره اين كاروان‌ها داده است. به گفته او، نخست كاروان مغرب با شكوهي بيشتر وارد مكه شد كه پيشاپيش آن، امير الحاج با پرچمي بزرگ حركت مي‌كرد. سپس گروهي با كوبيدن بر طبل‌هاي فلزي، ورود كاروان مغرب را به مكه اعلام ‌كردند.كاروان دوم از مصر با شماري فراوان از محافظان وارد مكه شد. كاروان سوم ازتركيه، دمشق، تارتاري، آناتولي و كنعان بود. واپسين كاروان نيز از شرق هند بود كه كالاهايي گران‌بها براي فروش همراه داشت.[9]

 

براي زائران، راهنماياني براي زيارت، موسوم به دليل، در نظر گرفته شده بود كه آن‌ها را براي انجام اعمال حج به سوي خانه خدا هدايت مي‌كردند. پيتس پس از ورود از باب السلام و طواف و اقامه نماز، به سعي صفا و مروه پرداخت. او اين كار را دويدن در خيابان از سويي به سوي ديگر خوانده؛ ولي با ديدن آن منظره به ستايش تلاش و تعصب مسلمانان پرداخته است.[10]

 

جوزف پيتس در عرفات زائران را مردمي در پوشش تواضع و رياضت با گونه‌هايي لبريز اشك و قلبي شكسته وصف نموده كه براي بخشودگي گناهانشان صادقانه التماس مي‌كنند. او اشاره مي‌كند كه اين بخشودگي، اميدبخش زندگي آن‌ها است.[11] وي شمار زائران را در عرفات70000 تن تخمين زده و هنگامي‌كه در منا براي رمي جمرات آماده شده، از رجم شيطان به عنوان اعلان سرپيچي از شيطان ياد كرده است. پيتس و اربابش پس از رمي جمرات، سرشان را تراشيدند و از احرام بيرون آمدند. وي در زمينه عيد قربان و قرباني كردن گوسفند و بخشيدن آن به فقرا نيز سخن گفته است.[12]

 

اقامت چهار ماهه در مكه موجب شد كه پيتس گزارشي كامل از شهر مكه ارائه كند. از ديدگاه او، مكه شهري خشك و بي‌آب و هوا در ميان تپه‌هاي كوچك و دياري دلتنگ‌كننده با مردمي فقير و لاغر و سبزه‌رو بوده كه به سبب گرماي هوا بر بام‌ها مي‌خوابيدند. او اشاره كرده كه هر شب براي فرار از گرما، سه يا چهار مرتبه لباس خود را خيس مي‌كرده و ديگر بار مي‌پوشيده است.[13]

 

روزي پيتس بر يكي از تپه‌ها ايستاده و به وصف مناظر و تپه‌هاي پيرامون مكه پرداخته و نوشته است: اندكي آن سوي‌تر غار حراء به معناي خير و بركت وجود دارد؛ جايي كه حضرت محمد (ص) در آن خلوت گزيده و در تنهايي به پرستش همراه با تفكر و روزه گرفتن پرداخته است و بخشي از قرآن در همان جا از طريق جبرئيل بر وي نازل شده اشت.[14]

مسجدالحرام از ديدگاه پيتس همانند كاخ سلطنتي انگلستان با مقياسي 10 برابر بزرگتر است كه 42 در ورودي دارد كه همواره باز هستند و اتاق‌هايي كوچك دارد كه در آن به عبادت و مطالعه مي‌پردازند و شماري موسوم به دراويش نيز به رياضت مشغولند.[15]

 

پيتس به زندگي و مسلك دراويش اشاره نموده و در باره چهار فرقه اهل سنت و پيروان آن‌ها سخن گفته و توضيح داده كه ميان آن‌ها تنها تفاوتي اندك در انجام مراسم و مناسك حج وجود دارد. با توجه به اطلاعاتي كه وي در باره تركان و گرايش آن‌ها به حنفيان مي‌دهد، گمان مي‌رود كه وي نيز همانند اربابش حنفي بوده است.[16]

 

در بخشي ديگر از نوشته‌هاي پيتس در وصف حجرالاسود آمده است: سنگي سياه رنگ در قسمتي از كعبه با يك چارچوب نقره‌اي رنگ محكم شده بود. به شنيده وي، اين سنگ نخست سفيد بوده و بر اثر بوسه گنهكاران، به رنگ سياه درآمده است.[17]

 

پيتس در وصف فضاي پيرامون كعبه، به كبوترهاي حرم اشاره كرده و از تركان نقل نموده كه آن‌ها هرگز بر خانه كعبه پرواز نمي‌كنند. سپس اين سخن را ناراست مي‌شمرد؛ چرا كه بارها پرواز آن‌ها را بر حرم مشاهده كرده است.[18]

 

به نوشته وي، بالاي خانه كعبه، مسطح بوده و پوششي از شن وآهك كوبيده و ناوداني داشته كه هنگام بارش باران، زائران با شوق براي قرار گرفتن زير آن هجوم مي‌آورند. او آن را به شبنمي كه از بهشت آمده، تشبيه كرده است كه ترنم آن باعث شده تا شادي و نشاطي وصف‌ناپذير در حاجيان پديد آيد. مردم فقير از اين ناودان آب برمي‌گرفتند و به حاجيان مي‌فروختند.[19]

 

در نقره‌اي خانه كعبه و نقش‌هاي آن نيز توجه پيتس را جلب كرده است. وي در مدت چهار ماه حضورش در مكه، دو بار به آن درون شده و آن را افتخاري جاودانه دانسته كه بسياري از زائران كه از راه زميني به مكه آمده‌اند و بيشتر از 16 يا 17 روز در آن جا نمي‌مانند، به ديدن آن توفيق نيافته‌اند؛ زيرا در خانه كعبه هر شش هفته يك بار، دو روز، يك روز براي مردان و روزي براي زنان باز مي‌شده و زائران نيز مدتي كوتاه مي‌توانستند درون كعبه بمانند.[20]

 

هنگام ورود به بيت الله دو ركعت نماز خوانده مي‌شده است. نزد ترك‌ها نگريستن به خانه خدا با تعجب و خيرگي، گناه محسوب مي‌شده است. آنان باور داشته‌اند كه هركس در آن جا به چيزي خيره گردد، كور و ذليل مي‌شود.[21]

 

به نوشته پيتس، درون خانه كعبه دو ستون چوبي در مركز براي نگاه داشتن سقف آن وجود داشته و كف آن از سقف مرمر بوده و بر ديواره‌هايش نيز پارچه‌هاي ابريشمي آويزان بوده است.[22] به گفته وي، شريف مكه افزون بر شست‌وشوي خانه خدا به صورت نمادين وظيفه داشته پرده تازه را بر كعبه بياويزد؛ پوششي كه هر سال در قاهره فراهم مي‌شده و به دستور پادشاه مصر و با شكوه و عظمتي خاص با دو شتر به مكه حمل مي‌گشته و مردم در سرزمين‌هاي گوناگون مسيري را با آن همراهي مي‌كرده و گاه از شدت شعف مي‌گريسته يا شترهاي حمل‌كننده اين پرده را مي‌بوسيده‌اند. پرده پيشين نيز به دست حاكمان به چند تكه تقسيم مي‌شد و هر تكه آن به ارزش يك سلطان يا نه شيلينگ به حاجيان فروخته مي‌شد. بسياري اين پارچه را به عنوان حرز نگاه مي‌داشتند تا بلاها را از آنان دور كند. شماري ديگر هنگام مرگ آن را بر سينه مي‌نهادند تا با آن به خاك سپرده شوند.[23]

 

بخشي از سفر پيتس در ماه مبارك رمضان بوده است. از اين رو، وي در كتابش به ويژگي‌هاي اين ماه و آثار آن بر زندگي مردم و نزول قرآن در اين ماه اشاره كرده و در معرفي آب زمزم نوشته است: بسياري از روزه‌داران بر گشودن روزه خود با اين آب اصرار دارند. برخي به نوشيدن از آن قانع نيستند و خود را با آن شست‌وشو مي‌دهند. صدها كوزه به دست مأموران حرم پر مي‌شود و براي نوشيدن در برابر زائران قرار مي‌گيرد.[24]

 

واپسين مكاني كه پيتس در مكه وصف كرده، بازار مكه است كه كالاهايي از هند و چين و يمن به آن جا آورده شده بود. در اين بازار، كفن شست‌وشو شده با آب زمزم بيشترين خواستار را در ميان حاجيان داشته است.[25]

 

كاروان‌هايي كه مدينه بر سر راه بازگشت آن‌ها قرار داشت، به آن جا مي‌رفتند؛ ولي كاروان‌هاي ديگر، از جمله كاروان هند، مستقيم از مكه به خانه باز مي‌گشتند. برخي از مسافران ترك تبار در گروه‌هايي براي زيارت حرم حضرت محمد (ص) به مدينه مي‌رفتنند.[26]

 

مسير بازگشت پيتس و اربابش به قاهره به صورت زميني بوده و 40 روز به درازا انجاميده است؛ مسيري كه ارزان‌تر بوده، ولي بسيار سخت‌تر و طولاني‌تر از مسير دريايي بوده است. ارباب پيتس براي اجاره شتر از مكه تا مصر پنج تا شش پوند پرداخته است.[27]

 

پيتس و اربابش در مسير بازگشت به خانه، سه روز در مدينه براي زيارت قبر پيامبر (ص) توقف كردند.[28] وي به وصف مدينه پرداخته و آن را شهري كوچك دانسته كه گرداگرد آن ديوار كشيده بودند. او حرم پيامبر (ص) را داراي سه هزار چراغ دانسته است.[29] كاروان آن‌ها پس از بيرون آمدن از مدينه، در دهمين روز سفر به سوي قاهره، مورد استقبال گروهي از اعراب باديه‌نشين قرار گرفت كه با ميوه و كشمش از آنان پذيرايي كردند. در پانزدهمين روز همين سفر نيز با گروهي ديگر از مردم با شترهايي مملو از هدايا براي حاجيان و نيز گروهي كه براي داد و ستد با حاجيان آمده بودند، برخورد كردند.[30] آنان پس از رسيدن به قاهره، مسير رزتا (Rosetta) را در پيش گرفتند و از آن جا به اسكندريه و سرانجام به الجزاير رسيدند.[31]

 

گزارش سفر حج جوزف پيتس همراه جزئياتي از رفتار وآداب و رسوم ديني و اجتماعي مسلمانان، نخستين بار به سال 1704م. در 183 صفحه در كتابي با نام روايت صادقانه از مذهب و منش مسلمانان در اكسون منتشر شد.[32] اين كتاب را عبدالرحمن عبدالله الشيخ با عنوان رحلة جوزف بتس الي مصر و مكة المكرمة و المدينة المنوره در سال 1995م. به عربي ترجمه كرده و مقدمه‌اي در باره جوزف پيتس نگاشته است.[33]

 

ويرايش چهارم اين كتاب حاوي تصويري تقريباً جامع از وضعيت خانه كعبه و مسجدالحرام است كه از ذهن پيتس برگرفته شده (تصوير شماره 12) و از كهن‌‌ترين تصاوير و منابع اروپاييان از كعبه به‌ شمار مي‌آيد. نيز وي نقشي از حالات گوناگون نماز خواندن در كتابش آورده است.[34] (تصوير شماره 13)

 

شماري از نويسندگان مسلمان شدن پيتس را از روي اجبار دانسته‌اند[35]؛ اما تعابير مناسب او در خاطراتش و دلبستگي وي به بيان سيره مسلمانان و قضاوت‌هاي وي در باره داستان‌هاي روايت شده در طول سفرش نشان مي‌دهد كه تحت تأثير درستكاري و نيك‌رفتاري مسلمانان قرار گرفته است.

 

منابع

 

رحلة جوزف بتس الي مصر و مكة المكرمة و المدينة المنوره: ترجمه عبدالرحمن عبدالله شيخ، مصر، الهيئة المصرية العامله، 1995م. / A journey from Aleppo to Jerusalem & A faithful account of the religion and manners of the Mahometans: Joseph Pitts, 1817. /  Christians at Mecca: Ralli, Augustus، London, Heinemann, 1909. / Attitudes to Other Religions: Comparative Religion in Seventeenth and Eighteenth Century Britain, Manchester University Press, 1984. / Narrative of Pilgrimage to El Medina and Mecca: Richard F. Burton, Facsimile, 1994. / One Thousand Roads to Mecca: Ten Centuries of Travelers Writing about the Muslim Pilgrimage, Grove Press, 1998.

 

سيد حميدرضا نجفي


[1]. رحلة جوزف بتس الي مصر و مكة المكرمة و المدينة المنوره، ص8؛ Christians at Mecca P4.

[2]. Attitudes to other religions, P209.

[3]. One Thousand Roads to Mecca, P102.

[4]. Christians at Mecca, P41.

[5]. Attitudes to other religions, P209; Christians at Mecca, 45-46.

[6]. Attitudes to other religions, P209.

[7]. Christians at Mecca, P41.

[8]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P400-401.

[9]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P374.

[10]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P402-403.

[11] A journey from Aleppo to Jerusalem, P420.

[12] A journey from Aleppo to Jerusalem, P419, 421-422.

[13] A journey from Aleppo to Jerusalem, P405-408.

[14]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P406-407.

[15]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P408.

[16]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P415.

[17]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P404.

[18]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P411.

[19]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P410-411

[20]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P411.

[21]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P411.

[22]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P412.

[23]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P413.

[24]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P416.

[25]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P424.

[26]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P435.

[27]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P435.

[28]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P437.

[29]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P435.

[30]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P437.

[31]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P438-441.

[32].Attitudes to other religions, P209.

[33]. رحلة جوزف بتس الي مصر و مكة المكرمة و المدينة المنوره، ص7.

[34]. A journey from Aleppo to Jerusalem, P350-408.

[35]. رحلة جوزف بتس الي مصر و مكة المكرمة و المدينة المنوره، ص9؛ Christians at Mecca, P40-41.


| شناسه مطلب: 86784







نظرات کاربران