تنضید العقود السنیة...
کتابی در تاریخ مکه، نوشته سید رضی ‌الدین بن محمد موسوی عاملی (م.1163ق.) این کتاب با نام کامل تنضید العقود السنیه بتمهید الدولة الحسنیه از منابع مهم تاریخ مکه در سده دوازدهم ق. است که افزون بر شرح زندگی و رویدادهای سیاسی هر یک از شرفای مک
كتابي در تاريخ مكه، نوشته سيد رضي الدين بن محمد موسوي عاملي (م.1163ق.)
اين كتاب با نام كامل تنضيد العقود السنيه بتمهيد الدولة الحسنيه از منابع مهم تاريخ مكه در سده دوازدهم ق. است كه افزون بر شرح زندگي و رويدادهاي سياسي هر يك از شرفاي مكه، آگاهيهاي مهمي در باره تاريخ ديگر سرزمينهاي اسلامي در بر دارد. اين كتاب از ديدگاه تراجمنگاري دانشمندان مكه داراي اهميت است و شامل شرح حال بسياري از دانشوران و اديبان همعصر نويسنده است كه در كتابهاي ديگر از آنان ياد نشده است.
سيد رضي الدين بن محمد بن علي بن حيدر موسوي عاملي از دانشمندان شيعيان مكه و از خانواده آل نجم الدين بود. او به سال 1103ق. در مكه زاده شد و به سال 1163ق. در همين شهر درگذشت. عيد المدرس مصري (م.1142ق.)، محمد العناتي مغربي (م.1140ق.)، و محمد باقر بن حسين نيشابوري (م.1124ق.) از مشايخ او بودند. احمد بن محمد مهدي خاتونآبادي، سيد شبر بن محمد مشعشعي، عبدالله بن نورالدين بن نعمة الله جزائري (م.1112ق.)، و نصرالله حائري (م.1158ق.) از شاگردان وي بودند.[1] (ج1، مقدمه، ص6-9) پدر رضي الدين (م.1139ق.) نيز از دانشمندان شهر مكه بود و آثاري در ادبيات و فقه و كلام داشت. رضي الدين در كتابهايش از آثار وي بهره برده است.[2] (ج2، ص229) رضي الدين آثاري در موضوعات فقهي حج مانند نهج السداد في احكام الحج الإفراد و الوسيط بين الموجز و البسيط و نيز آثاري در نسبشناسي همچون إتحاف ذوي الألباب بشوارد لب اللباب نگاشته است.[3] (ج1، ص9)
رضي الدين نگاهي نسبشناسانه به تاريخ دارد و آن را بدين رو علمي شريف ميداند كه به ثبت زندگي مردم شريف ميپردازد. وي با همين نگرش به تأليف كتابي در ثبت زندگي خاندان بنيالحسن كه از نسل پيامبر اسلام (ص) و به شرفاي مكه معروف بودند، پرداخته است. (نك: ج1، ص34-35) كتاب تنضيد العقود تنها زندگينامه شرفاي مكه نيست؛ بلكه شرحي مفصل از رخدادهاي سياسي و اجتماعي و معرفي دانشمندان مكه است. رضي الدين اين اثر را به شريف محسن بن حسين بن عبدالله بن حسن بن ابينمي تقديم كرده است. (ج1، ص38؛ ج2، ص302) او به دليل سيادت اميران مكه، از آنان با احترام ياد كرده و در جايي به صراحت ياد كرده كه بايد از رفتار بد برخي از آنان چشمپوشي كرد و آنها را به زبان نياورد. (ج1، ص164)
تنضيد العقود تاريخ مكه را در دوره حكمراني شريف قتادة بن ادريس (حك: 597-617ق.) تا سال 1162ق. كه روزگار حكومت شريف مسعود بن سعيد بن سعد (م.1165ق.) بوده، در بر ميگيرد. اصل كتاب دو بخش يا به تعبير نويسنده «سفر» داشته است. بخش اول آن، رويدادهاي مكه تا زمانه شريف محمد بن عبدالله بن سعيد را در بر گرفته و بخش دوم به دوران حكمراني شريف مسعود بن سعيد پرداخته است. (ج2، ص289) مطالب تاريخي به ترتيب دوره حكمراني هر يك از شرفاي مكه ترتيب يافته و نويسنده در هر بخش، شيوه قدرت يافتن و درگيريهاي سياسي شرفاي مكه و ديگر تحولات سياسي اين شهر را بيان كرده و فصلي را به بيان مختصري از تحولات سياسي ديگر مناطق جهان اسلام اختصاص داده است. كتاب تنضيد العقود گاهي شامل رويدادهاي ديگر شهرهاي حجاز نيز هست و به ويژه چند رخداد مهم بندر جده مانند آتشسوزي بزرگ در اين شهر به سال 1133ق. و داستان حمله لشكر عثماني و مردم شهر به اروپاييان حاضر در اين شهر به سال 1139ق. (ج2، ص101، 225) و نيز برخي رويدادهاي شهر مدينه و ديگر مناطق حجاز را در بر دارد. (ج2، ص102، 363)
بخشي عمده از كتاب به شرح زندگي دانشمندان شهر مكه اختصاص يافته است كه از فوايد آن، آگاهيهايي از تاريخ علمي و اجتماعي مكه از خلال رويدادهاي زندگي اين عالمان است. (براي نمونه: ج2، ص299، 323، 334، 403، 418، 428) افزون بر آگاهيهاي تراجمنگاري، اطلاعاتي مهم در باره تاريخ اجتماعي، اقتصادي و مذهبي شهر مكه در كتاب يافت ميشود. از اين موارد ميتوان به دو فرمان شريف مكه مسعود بن سعيد به سال 1147ق. اشاره كرد. فرمان اول اعلان اخراج همه خارجيان از شهر مكه بود. به سخن رضي الدين، خارجيان ساكن در مكه كه پرشمار بودند و به فروش مواد غذايي اشتغال داشتند، با گرانفروشي باعث گراني و قحطي در شهر شده بودند. در پي اين فرمان، بسياري از خارجيان مانند مغربيان، مصريان، تركها و هنديان به سرزمينهاي خود بازگشتند. فرمان دوم شريف، ممنوعيت مصرف تنباكو در خيابانها و بازارهاي مكه بود كه به تعطيلي قهوهخانههاي شهر و راههاي مكه انجاميد. (ج2، ص307-309) گزارش رخدادهاي نجومي (براي نمونه: ج1، ص293، 295، 339؛ ج2، ص301)، برخي نوسازيهاي بناهاي مقدس مكه (براي نمونه: ج1، ص272، 370، 371؛ ج2، ص225) و رويدادهاي طبيعي مانند سيلها و قحطيها و نيز وضعيت اقتصادي و گراني و ارزاني قيمتها از ديگر آگاهيهاي عرضه شده در باره تاريخ مكه است. (ج1، ص272، 299، 311، 337-338؛ ج2، ص239، 339، 402)
نويسنده كه خود از اديبان مكه به شمار ميرفته، اين اثر را به نثر مسجع نگاشته و به حفظ اين شيوه در سراسر كتاب پايبند بوده است. بسياري از زندگينامههاي كتاب به شرح زندگي و آثار اديبان مكه اختصاص دارد. اشعار بسياري از شاعران، از جمله خود نويسنده و پدرش، نيز در متن كتاب آورده شده است. رضي الدين برخي شعرها را از ديدگاه ادبي بررسي نموده و گاه به تفصيل به بررسي نظريات مربوط به زبان يا دانشها و فنون مربوط به شعر عرب پرداخته است. (ج1، ص68؛ ج2، ص191، 197)
تنضيد العقود منبعي مهم در تاريخ مكه است كه همپايه با كتابهايي مانند اتحاف فضلاء الزمن بتاريخ ولاية بنيالحسن نوشته محمد بن علي طبري، از منابع اصلي تاريخ مكه در سده دوازدهم ق. به شمار ميرود. با آنكه نام اين كتاب كمتر در منابع پسين آمده است، مطالب آن به واسطه كتاب خلاصة الكلام في بيان امراء البلد الحرام نوشته احمد زيني دحلان (1231-1304ق.) به آثار تاريخنگاران سده چهاردهم ق. انتقال يافته است. زيني دحلان بخش عمدهاي از مطالب اين كتاب را به شكل كامل و با حذف آرايههاي ادبي در كتاب خود آورده و ديگر تاريخنگاران نيز از آن بهره فراوان بردهاند.[4]
رضي الدين در نگارش تنضيد العقود از منابع فراوان بهره گرفته است. منبع اصلي او در نگارش نيمي از كتاب كه تا سالهاي پاياني سده يازدهم ق. را در بر ميگيرد، كتاب سمط النجوم العوالي* نوشته عبدالملك عصامي (م.1111ق.) است كه آگاهيهاي مفصل و دقيقي از تاريخ مكه را در بر دارد. (ج1، ص392 ، 217، 275، 322) او در اين بخش از كتاب به منابع خود به طور كامل اشاره كرده؛ اما در ادامه، منابع اصلي خويش را ياد ننموده است. شايد با نزديك شدن به پايان زندگي، بسياري از آگاهيهاي وي رهاورد ديدهها يا شنيدههايش از مردم مكه، از جمله پدرش، باشد. او در تكميل آگاهيهاي تاريخي، ادبي و نسبشناسي، جز كتاب سمط النجوم از منابع گوناگون بهره برده و گاه در بررسي نسب افراد يا برخي رويدادهاي تاريخي و يا مباحث ادبي، از مآخذ متعدد برده است. (براي نمونه: ج1، ص 427، 445) شماري از منابع وي كمتر شناخته شدهاند؛ از جمله: المآل في عد مناقب الآل نوشته شهاب الدين احمد باكثير حضرمي (م.1047ق.) (ج1، ص40، 64، 73)، لسان الزمان نوشته محمد بن احمد عقيله (م.1150ق.) (ج1، ص53، 63)، النفحة العنبرية في انساب خير البريه نوشته محمد كاظم بن ابيالفتوح يماني موسوي (م. قرن9ق.) (ج1، ص46)، و غربال الزمان نوشته ابن اهدل يمني (779-855ق.) (ج1، ص427).
تنضيد العقود شامل آگاهيهايي سودمند از تاريخ ديگر سرزمينهاي جهان اسلام نيز هست. از جمله اين موارد، گزارشهاي او در باره تحولات سياسي ايران در سده دوازدهم ق. است. اين كتاب اشاراتي به دوران صفويه دارد و شامل گزارشي مفصل از رويدادهاي سياسي ايران پس از حمله افغانها به اصفهان و چگونگي برآمدن نادر شاه افشار و جنگها و لشكركشيهاي او به عراق و هند و مذاكراتش با عثماني تا پس از مرگ نادر شاه است. (ج2، ص275-280، 313-320، 325-333، 399-402، 407، 426-427، 437) وي نادر شاه را خارجي خوانده و از او به عنوان غاصب حق پادشاهان صفوي ياد كرده و وي را به دليل رفتار خشونتبار و ويران كردن آثار حكومتهاي گذشته و مالاندوزي نكوهش كرده و قتلش را باعث شادي مردم مكه دانسته است كه از استيلاي وي بر دولت عثماني و حرمين و خونريزياش بيم داشتند. (ج2، ص407-410)
شرح رضي الدين از سفر سيد نصرالله حائري*، فرستاده نادر شاه به عراق و مكه، گزارشي است بيمانند از تاريخنگاري مكي كه شاهد رخدادها بوده و حائري در مكه از او اجازه روايت گرفته است. (ج1، ص8-9) به سخن نويسنده، در اين سال، نصرالله حائري نخست سفري به بغداد داشت و با احمد پاشا، حاكم بغداد، در باره صلح ايران و عثماني مذاكره كرد و سپس در همايش دانشمندان اهل سنت و امامي در نجف كه سه روز به درازا انجاميد، حضور يافت. در نتيجه اين مذاكرات، اهل سنت به حقانيت مذهب جعفري اقرار كردند و شيعيان نيز حقانيت اصول مذاهب اهل سنت را پذيرفتند و دو طرف توافق كردند كه در خطبه همه مساجد سرزمينهاي زير سلطه نادر شاه و عثماني، نام خلفاي راشدين آورده شود و براي هر دو سلطان دعا بخوانند و نام سلطان عثماني مقدم گردد. (ج2، ص377-378) به سخن رضي الدين، نصرالله حائري پس از زيارت مشهد علوي در نجف، به مكه نزد شريف مسعود بن سعيد رفت و از مذاكرات خود با احمد پاشا در عراق و زيارتش از نجف به او گزارش داد. (ج2، ص377) سيد نصرالله حائري در مسجد غروي نماز جمعه را امامت كرد و در خطبه خود، خلفاي چهارگانه و سلطان عثماني و نادر شاه را دعا نمود و در نماز به شيوه شيعيان قنوت خواند و پس از نماز، شيرينيهايي را كه نادر شاه فرستاده بود، ميان مردم پخش كرد و به دانشوران صله و هديه داد. نيز با نگاشتن دستخطي با امضاي شماري از دانشوران فريقين خطاب به شريف مكه، اجازه برگزاري نماز شيعيان جعفري را كنار نماز مذاهب چهارگانه اهل سنت در مسجدالحرام و مسجد مدينه درخواست كرد. شريف مكه براي دريافت پاسخ، نامهاي به دولت عثماني نوشت و سيد نصرالله حائري تا پايان سال نزد شريف مكه ماند. با فرماني كه از حكومت عثماني رسيد، سيد نصرالله حائري را به امير حج شامي سپردند و او در استانبول به دست عاملان حكومت عثماني كه نادر شاه را رو به ضعف ميديدند، كشته شد.[5] (ج2، ص378-393، 398)
حضور شيعيان و ايرانيان در مكه و نوع برخورد با آنان نيز در كتاب بازتاب يافته است. از جمله، رخدادي است كه در آن، به شيعيان تهمت زدند كه كعبه و پرده آن را نجس كردهاند. چنين رخدادي يك بار به سال 1088ق. روي داد كه رضي الدين گزارش آن را بر پايه كتاب عصامي آورده و آن را از بزرگترين دشواريهاي تاريخ اسلام دانسته است. در ماه شوال اين سال، بر پرده كعبه چيزي همانند نجاست يافت شد و يكي از بزرگان عثماني اين كار را به شيعيان نسبت داد. اين رخداد به شورش مردم بر ضد شيعيان و كشتن يكي از دانشمندان شيعي به نام محمد مؤمن حسيني (← مؤمن رضوي، سيد محمد) انجاميد. (ج1، ص334-337) به سال 1144ق. رخدادي همانند آن روي داد كه رضي الدين از آن با عنوان شورش عوام بر عجمهاي مكه ياد كرده است. در اين سال، برخي از عوام مكه با ياري لشكريان مصري و فرمانده آنان، حسين آغا، به اتهام نجس كردن كعبه بر عجمها شوريدند و از نماينده عثماني، ابوبكر پاشا، و نيز قاضي مكه، حكم اخراجشان را گرفتند و خانههاي آنان را غارت كردند. در اين رويداد، عجمها به طائف و جده و جاهاي ديگر كوچيدند و پس از چندي به مكه بازگشتند. نويسنده بر آن است كه اين كار را تركان و اغوات متعصب و برخي از اراذل انجام دادند و مكيان به چنين كارهايي خشنود نبودند. (ج2، ص272-274)
كتاب تنضيد العقود را سيد مهدي رجايي تصحيح كرده و نشر الانساب آن را در قم در دو جلد به قطع وزيري و 1007 صفحه به سال 1388ش. به چاپ رسانده است. ضميمه اين كتاب، رساله كوچكي در 21 صفحه با عنوان الشهب المكية علي من تعرض للسادة الحسينيه است كه محضار بن عبدالله بن محمد السقاف آن را نگاشته و به دفاع از نسب سادات حسيني مكه پرداخته است.
منابع
اعيان الشيعه: سيد محسن الامين (م.1371ق.)، به كوشش حسن الامين، بيروت، دار التعارف؛ افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازي (م.1365ق.)، به كوشش ابن دهيش، مكه، مكتبة الاسدي، 1430ق؛ تكملة امل الآمل: السيد حسن الصدر (م.1354ق.)، به كوشش الحسيني، قم، مكتبة النجفي، 1406ق؛ خلاصة الكلام في بيان امراء البلد الحرام: احمد بن زيني دحلان (م.1304ق.)، مصر، المطبعة الخيريه، 1305ق؛ الذريعة الي تصانيف الشيعه: آقا بزرگ تهراني (م.1389ق.)، بيروت، دار الاضواء، 1403ق؛ نزهة الجليس: عباس بن علي الموسوي (م. حدود 1179ق.)، قم، المكتبة الحيدريه، 1375ش.
كامران محمدحسيني
[1]. نزهة الجليس، ج1، ص186-187؛ تكملة امل الآمل، ص209-210؛ اعيان الشيعه، ج7، ص29-30؛ الذريعه، ج4، ص458.
[2]. الذريعه، ج1، ص80؛ ج3، ص95؛ ج7، ص13.
[3]. الذريعه، ج1، ص82؛ ج24، ص419؛ ج25، ص74؛ تكملة امل الآمل، ص210.
[4]. نك: خلاصة الكلام، ص111؛ افادة الانام، ج3، ص456.
[5]. در باره نصرالله حائري، نك: اعيان الشيعه، ج10، ص213-215.