جُرُف جُرُف جُرُف بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
جُرُف جُرُف جُرُف جُرُف جُرُف

جُرُف

اردوگاه و محل استقبال از سپاه مسلمانان در نزدیکی مدینه   جُرُف/جُرْف[1] به معنای زمینی است که بر اثر سیلاب دچار فرورفتگی و گودی شده باشد.[2] در اصطلاح، نام دشتی است در سه میلی (حدود شش کیلومتری) مدینه که در مسیر شام[3] قرار دارد. بر پایه برخی گ

اردوگاه و محل استقبال از سپاه مسلمانان در نزديكي مدينه

 

جُرُف/جُرْف[1] به معناي زميني است كه بر اثر سيلاب دچار فرورفتگي و گودي شده باشد.[2] در اصطلاح، نام دشتي است در سه ميلي (حدود شش كيلومتري) مدينه كه در مسير شام[3] قرار دارد. بر پايه برخي گزارش‌ها، نام جرف از سخن تُبَّع، پادشاه حمير، هنگام عبور از آن جا: «هذا جرف الارض» گرفته شده است.[4]

 

جرف منطقه‌اي حاصلخيز بوده است. وجود چاه‌هاي فراوان مانند جُشَم[5] و جمل[6] و سقاخانه سليمان بن عبدالملك (حك: 96-99ق.)[7] در اين ناحيه، اين سخن را تأييد مي‌كند. نيز شماري از صحابه مانند عمر بن خطاب[8]، زبير[9]، عبدالرحمن بن عوف[10] و مقداد بن اسود[11] در جرف املاك فراوان داشتند. بر پايه گزارشي، مقداد در همان جا به سال 33ق. درگذشت و جنازه او در بقيع به خاك سپرده شد.[12] آورده‌اند كه ابوبكر، جرف را به زبير به اقطاع داد.[13] امروزه مدينه گسترش يافته و بخشي از جرف در محدوده شهر واقع شده و بخشي از آن نيز زراعي است.[14]

 

جرف از آن رو كه اهميت سوق الجيشي داشت، محل استقرار سپاه مسلمانان و نيز مقر مهاجمان به مدينه بود. در نبرد احد (3ق.) مشركان مكه در آن جا مستقر بودند[15] كه به قاعده، بايد پس از گريز مسلمانان، از آن جا به ايشان حمله كرده باشند. در غزوه بني‌لحيان[16] (6ق.) و موته (8ق.)[17] و شماري ديگر از غزوات[18] نيز سپاه مسلمانان در آن جا اردوگاه برپا كردند. حديث معروف منزلت: «افلا ترضْيا علي ان تكون مني منزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي» در باره علي (ع) پيش از عزيمت به غزوه تبوك (9ق.) در جرف صادر شده است.[19] بر اين اساس، مي‌توان گفت كه اردوگاه سپاه پيامبر (ص) هنگام غزوه تبوك نيز جرف بوده است. پيامبر (ص) در واپسين لحظات عمر شريف خود، سپاهي را به فرماندهي اسامة بن زيد براي نبرد با روم گسيل داشت. اسامه اردوگاه خود را در جرف نهاد و منتظر پيوستن مسلمانان شد. البته اين سپاه به دلايلي اعزام نشد.[20] اسامه بعدها در همين منطقه مي‌زيسته و همان جا درگذشته است.[21]

 

بر پايه گزارشي، سپاه عباسي به سال 145ق. كه براي سركوب قيام محمد بن عبدالله بن حسن معروف به نفس زكيه به مدينه حمله كرده بود، در جرف مستقر شد.[22]

 

در روايتي منسوب به پيامبراكرم (ص)، دجال هنگام خروج در منطقه جرف اردو مي‌زند و پرچم خود را درآن جا به اهتزاز درمي‌آورد. آن‌گاه در شهر مدينه سه زلزله رخ خواهد داد و همه منافقان به اوخواهند پيوست.[23] نزديك مكه نيز جايي به نام جرف وجود دارد[24] كه چندان مشهور نيست.

 

…منابع

آثار اسلامي مكه و مدينه: رسول جعفريان، قم، مشعر، 1386ش؛ اسد الغابه: ابن اثير (م.630ق.)، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛ تاريخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، به كوشش خليل شحاده، بيروت، دار الفكر، 1408ق؛ تاريخ امراء المدينة المنوره: عارف عبدالغني، دمشق، دار كنان؛ تاريخ خليفه: خليفة بن خياط (م.240ق.)، به كوشش فواز، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ التنبيه و الاشراف: المسعودي (م.345ق.)، بيروت، دار صعب؛ الثقات: ابن حبان (م.354ق.)، الكتب الثقافيه، 1393ق؛ حجاز در صدر اسلام: صالح احمد العلي، ترجمه: آيتي، مشعر، 1375ش؛ الروض المعطار: محمد بن عبدالمنعم الحميري (م.900ق.)، به كوشش احسان عباس، بيروت، مكتبة لبنان، 1984م؛ سبل الهدي: محمد بن يوسف الصالحي (م.942ق.)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ السيرة النبويه: ابن هشام (م.213ق./218ق.)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، دار المعرفه؛ الصحاح: الجوهري (م.393ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ فتوح البلدان: البلاذري (م.279ق.)، بيروت، دار الهلال، 1988م؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ مجمع البحرين: الطريحي (م.1085ق.)، به كوشش الحسيني، بيروت، الوفاء، 1403ق؛ مراصد الاطلاع: صفي الدين عبدالمؤمن بغدادي (م.739ق.)، بيروت، دار الجيل، 1412ق؛ مروج الذهب: المسعودي (م.346ق.)، به كوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق؛ المعالم الاثيره: محمد محمد حسن شراب، بيروت، دار القلم، 1411ق؛ معجم البلدان: ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ معجم ما استعجم: عبدالله البكري (م.487ق.)، به كوشش السقاء، بيروت، عالم الكتب، 1403ق؛ معجم ما استعجم: عبدالله البكري (م.487ق.)، به كوشش السقاء، بيروت، عالم الكتب، 1403ق؛ المغازي: الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش خالد عبدالغني، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.

 

سيد محمد معلمي

 
[1]. معجم ما استعجم، ج2، ص376؛ وفاء الوفاء، ج4، ص48.

[2]. الصحاح، ج4، ص1336؛ لسان العرب، ج9، ص25؛ مجمع البحرين، ج5، ص32، «جرف».

[3]. معجم ما استعجم، ج2، ص376؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ المعالم الاثيره، ص89.

[4]. معجم ما استعجم، ج2، ص377؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ الروض المعطار، ص159.

[5]. مراصد الاطلاع، ج1، ص326.

[6]. معجم البلدان، ج2، ص128.

[7]. المعالم الاثيره، ص141.

[8]. معجم البلدان، ج2، ص128.

[9]. الطبقات، ج3، ص77؛ فتوح البلدان، ص22، 30.

[10]. الطبقات، ج3، ص101.

[11]. مروج الذهب، ج2، ص333.

[12]. الطبقات، ج3، ص121؛ الثقات، ج2، ص254؛ الروض المعطار، ص159.

[13]. حجاز در صدر اسلام، ص357.

[14]. المعالم الاثيره، ص89.

[15]. نك: آثار اسلامي مكه و مدينه، ص419.

[16]. المغازي، ج2، ص535-536.

[17]. المغازي، ج2، ص756؛ الطبقات، ج2، ص128.

[18]. اسد الغابه، ج3، ص569.

[19]. السيرة النبويه، ج2، ص19؛ تاريخ طبري، ج3، ص104؛ التنبيه و الاشراف، ص236.

[20]. تاريخ طبري، ج3، ص186؛ تاريخ ابن خلدون، ج2، ص484.

[21]. الطبقات، ج4، ص54.

[22]. تاريخ خليفه، ص271؛ تاريخ طبري، ج7، ص600؛ تاريخ امراء المدينه، ص126.

[23]. سبل الهدي، ج10، ص178؛ وفاء الوفاء، ج1، ص55؛ الروض المعطار، ص159.

[24]. معجم البلدان، ج2، ص128.


| شناسه مطلب: 86886







نظرات کاربران