تعبیر قرآن کریم در توصیف معراج روحانی نبی اکرم(ص) تعبیر قرآن کریم در توصیف معراج روحانی نبی اکرم(ص) تعبیر قرآن کریم در توصیف معراج روحانی نبی اکرم(ص) بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
تعبیر قرآن کریم در توصیف معراج روحانی نبی اکرم(ص) تعبیر قرآن کریم در توصیف معراج روحانی نبی اکرم(ص) تعبیر قرآن کریم در توصیف معراج روحانی نبی اکرم(ص) تعبیر قرآن کریم در توصیف معراج روحانی نبی اکرم(ص) تعبیر قرآن کریم در توصیف معراج روحانی نبی اکرم(ص)

تعبیر قرآن کریم در توصیف معراج روحانی نبی اکرم(ص)

به اعتقاد آیت‌الله جوادی بخشی از معراج که مربوط به قلب مطهر پیامبر(ص) است با آیه «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی» توصیف شده است که دیگر مسئله بدن، براق و امثالهم در آن راه ندارد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، هفدهم ماه مبارک رمضان مصادف است با سالروز معراج پیامبر اکرم(ص) که خداوند در سوره اسرا بدان اشاره کرده است. آیت‌الله ‌جوادی آملی در جلسه درس تفسیر سوره مبارکه نجم‌ با بیان اینکه تعبیرات خود قرآن کریم نسبت به سیر انبیا(ع) یکسان نیست، در این رابطه بیان می‌دارد:


تعبیرات خود قرآن کریم نسبت به سیر انبیا‌(ع) یکسان نیست، متفاوت است. در سوره مبارکه «اعراف» از وجود مبارک موسای کلیم (س) که به میقات الهی طبق وعده الهی رفت، در آیه ۱۴۳ دارد که «وَ لَمَّا جاءَ مُوسی‏ لِمیقاتِنا»، آغاز آن با سیر و سلوک خود موسای کلیم شروع می‌شود، فرمود موسی آمد! از آن به بعد «وَ قَرَّبْناهُ نَجِیا»؛ اما در جریان معراج پیغمبر (ص) از همان آغاز فرمود خدا او را برد، نه اینکه او آمد.


این «سُبْحانَ الَّذی أَسْری‏»، سرفصل قصّه معراج است، از همان اوّل فرمود خدا او را برد؛ ولی در جریان مناجات موسای کلیم این‎ طور نبود که از اوّل موسای کلیم را برده باشد، از اوّل موسای کلیم، طبق قرارداد و وعده‌‌ها و اذن الهی آمد. این گروه را می‌‌گویند اینها سالک مجذوب هستند؛ یعنی اوّل یک مقدار راه را باید بروند، بعداً فیض الهی شامل حال ایشان بشود. اینها سالکی هستند که بعداً جذبه الهی نصیب آنها می‌شود، اینها مشکلی ندارند، برای اینکه آن مقداری که مربوط به خودشان بود به طور عادی راه را رفتند، بعد فیض و جذبه الهی نصیب آنها شد؛ گرچه همه توفیقات با فیض الهی است.


معراج روحانی پیامبر(ص)


آن مقداری که «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی» است، آن قسمت مربوط به روح انسان است؛ مثل الآن. در اینجا درس و بحث که روحانی نیست، ما بدنی داریم که از راه دور و نزدیک به این مسجد می‌‌آییم، جایی هم می‌‌نشینیم، با وسیله‌ای هم می‌آییم، حرف‌ می‌‌زنیم، حرف می‌شنویم، اینها بدنی است؛ اما آن مطالبی که می‌فهمیم که در مسجد نیست، مربوط به بدن نیست. اینکه ما از آن مرحله‌ای که «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی»، بپرسیم آن‎جا بُراق حضور داشت یا نه؟ اصلاً آن‎جا جای بدن نیست تا جای بُراق باشد!


الآن صحیح است که از ما سؤال بکنند که شما از منزل تا مسجد با چه وسیله‌ای آمدید؟ می‌گوییم یا پیاده آمدیم یا با فلان وسیله آمدیم. این جا هم که می‌نشینیم، یک مکان معینی است که می‌نشینیم، یک زمان معینی است می‌نشینیم، حرف ‌می‌زنیم، حرف‌ می‌شنویم، اینها بدنی است، اینها درست است؛ اما این مطلبی که می‌فهمیم، این کجاست؟! این مربوط به بدن نیست.


‌جریان معراجِ حضرت، تا آن‎ جا که مربوط به بدن بود، رفتن بود، امثال آن حالا یا با بُراق بود یا با غیر بُراق بود، امر بدنی و امثال آن است؛ اما از آن بخشی که مربوط به قلب مطهّر حضرت است، فرمود: «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی»، آن‎جا دیگر جا برای بُراق نیست، جا برای بدن نیست، اصلاً سؤال راه ندارد؛ مثل اینکه درباره خود ما هم این جا سؤال راه ندارد. در عین حال که ما بدن داریم، حرف می‌زنیم، حرف می‌شنویم، این مطالب بدنی نیست. در عین حال که حضرت بدن داشت، سیر بدنی و مکانی داشت؛ اما آن مطالب فرمود: «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی»، آن‎ جا دیگر جا برای بُراق و بدن و امثال آن نیست.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران