چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می‌شود؟ چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می‌شود؟ چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می‌شود؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می‌شود؟ چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می‌شود؟ چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می‌شود؟ چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می‌شود؟ چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می‌شود؟

چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می‌شود؟

به خاطر حضور نیروهای مختلف از قبیله ها و طایفه های گوناگون همراه قریش از مکه به جنگ خندق، جنگ احزاب هم گفته می شود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، امروز دهم ماه شوال برابر است با غزوه خندق که در سال پنجم هجری قمری رخ داد. این جنگ با توطئه قبیله بنی نضیر آغاز شد و قریش با تمام متحدان خود برای ریشه‌کن کردن اسلام همداستان شدند. برای مقابله با مشرکان به پیشنهاد سلمان فارسی، مسلمانان در اطراف مدینه خندق حفر کردند. این جنگ با پیروزی مسلمانان به پایان رسید و مشرکان عقب نشینی کردند. در این جنگ حضرت علی، عمرو بن عبدود را به هلاکت رساند.


پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته شده است؟


 


با گسترش روزافزون اسلام، مشرکین و بت پرستان احساس خطر کرده و برای مقابله با آن دست به هر اقدامی می زدند و توطئه های مختلف آنها درباره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ عملی  نمی شد و همواره به شکست می انجامید ولی همواره به آزار و اذیت پیامبر ادامه می دادند. تا اینکه پیامبر بعد از ۱۳ سال از بعثت به یثرب که بعداً مدینه نامیده شد، هجرت کردند و به تشکیل حکومت پرداخته و به تعداد مسلمین هم افزوده شد.


سرانجام دشمنان اسلام برای مقابله اسلام دست به اقدامات نظامی زدند که این اقدامات در ابتدا اکثراً از جانب قریش و مکیان صورت می گرفت و چندین جنگ با مسلمین کردند که در بیشتر آنها شکست می خوردند و این جنگها نیز هر کدام نام مخصوصی دارند و نام آنها را یا از آن محلی که جنگ در آن واقع می شد می گرفتند یا بنام قبیله و قومی که با آن جنگ می کردند، یا نامهای دیگر بودند.


در سال پنجم از هجرت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به مدینه، کفار و بت پرستان که از گسترش روزافزون اسلام احساس خطر می کردند و خود را در معرض نابودی می دیدند، علیه اسلام و پیامبر فعالیت خود را بیشتر کردند و این دفعه دشمنان اسلام فقط مشرکان مکه نبود بلکه به تحریک یهودیان مدینه و اطراف آن، که با پیامبر میانه خوبی نداشتند، همگی جمع شدند و اتحادیه نظامی نیرومندی را تشکیل دادند. [۱] و از قبایل و طایفه های مختلف مردم عربستان در آن شرکت کردند و هدفشان از بین بردن اسلام و به شهادت رساندن پیامبر و مسلمین بود. در تاریخ اسلام به این جنگ، جنگ خندق یا جنگ احزاب می گویند. [۲]


در این جنگ مسلمین به پیشنهاد سلمان فارسی و به دستور پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ دور مدینه را که احتمال می رفت دشمن از آن طرف حمله کند خندق کندند، تا دشمن نتواند به راحتی به داخل شهر نفوذ کند، لذا به خاطر این خندق آنرا جنگ خندق گفتند.


اما چرا به این جنگ، جنگ احزاب گفتند، این هم به خاطر حضور نیروهای مختلف از قبیله ها و طایفه های گوناگون همراه قریش از مکه و قبیله هایی همچون بنی نضیر و بنی قریضه بود که از گسترش اسلام و نیرومند شدن آن می ترسیدند لذا به همین خاطر به این جنگ، جنگ احزاب نیز گفته می شود. احزاب یعنی حزبها، گروهها و دسته ها.


چون قریش و مکیان و همچنین قبیله های دیگر چه یهودی و چه بت پرست به تنهائی توان مقابله و رویاروئی با اسلام را نداشتند لذا نقشه کشیدند که چگونه باید جلوی گسترش اسلام را بگیرند و برای این کار قریش با تحریک یهودیان که نقشه اصلی این جنگ توسط آنها و به دست حُیّی ابن اخطب و هم فکران یهودی او از قبیله بنی نضیر کشیده [۳] شده بود با تلاشهای زیاد و جمع آوری نیرو به طرف مدینه حرکت می کنند و در بین راه هم با قبیله هایی همچون غطفان، بنی ضرار، بنی مُرّه، بنی اشجع [۴] و دیگر قبایل که با مسلمانان دشمنی داشتند متحد می شوند و از نظر مالی و نیروهای نظامی هم پیمان شدند.


ولی این بار نیز نقشه آنها نقش بر آب شد چون پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- از طریق جاسوسان و مأموران مخفی خود از نقشه آنها با خبر شده و مقابله به مثل کردند و در نهایت خندق را کندند و در این جنگ نیز با استفاده از نظر سلمان فارسی و دلاوری حضرت علی ـ علیه السلام ـ و تدبیر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دشمنان اسلام شکست خورده و با خواری تمام از مدینه برگشتند.


پی نوشتها:


[۱] . پیشوائی، مهدی، زندگانی حضرت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ، چاپ دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ص ۱۷۲، و قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، ۱۳۷۳، ج۱، ص۱۳۹.


[۲] . مفید، ارشاد، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۳ هـ، ج ۱، ص ۹۶. و سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۳۷۲، ج ۲، ص ۱۲۵.


[۳] . سبحانی "پیشین"، ص ۱۲۳، واقدمی، مغازی، ج ۲، ص ۴۴۱.


[۴] . همان، ص ۱۲۴.


| شناسه مطلب: 100695




تاریخ اسلام



نظرات کاربران