آنچه در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گذشت آنچه در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گذشت آنچه در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گذشت بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
آنچه در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گذشت آنچه در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گذشت آنچه در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گذشت آنچه در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گذشت آنچه در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گذشت

آنچه در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گذشت

۱۵ خرداد روز قیام خونین مردم جان‌برکفی بود که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند.

قیام ۱۵ خرداد را به‌عنوان سرآغاز حرکتی می‌دانند که در ۲۲ بهمن ۵۸ به ثمر نشست و ملت ایران توانست در نهایت نظام شاهنشاهی را سرنگون و جمهوری اسلامی را برپا کنند. ۱۵ خرداد در تقویم ایران زمین جاودان است، اما آنگونه که باید برای نسل جوان تبیین نشده است و بسیاری از کودکان و نوجوانان این سرزمین اطلاعاتشان در این زمینه محدود به کتب درسی است. در گزارش زیر مروری کوتاه بر این واقعه تاریخی خواهیم داشت.


درباره چرایی وقوع ۱۵ خرداد به چند دلیل می‌توان اشاره کرد، درگذشت آیت‌الله سیدحسین بروجردی، تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در دولت وقت که روحانیون بعضی از فقها آن را مخالف با اسلام می‌دانستند، انقلاب سفید و حمله مأموران حکومتی به مدرسه فیضیه در فروردین ماه ۱۳۴۲ از جمله اتفاقاتی بودند که می‌توان از آن به عنوان عوامل شکل گیری واقعه ۱۵خرداد نام برد و همچنین همزمانی این وقایع با محرم فرصتی فراهم کرد تا اعتراضات از طرف روحانیون شدیدتر شود. حکومت نیز در ماه محرم، خطاب به وعاظ و روحانیون اعلام و آن‌ها را ملزم کرد که در سخنرانی‌هایشان از بیان سه مطلب خودداری کنند و علیه شخص اول مملکت سخن نگویند، علیه اسرائیل مطلبی بیان نشود و مرتب به مردم نگویند اسلام در خطر است، ولیکن با شروع ایام عزاداری محرم روحانیون به سخنرانی پرداختند. امام خمینی(ره) نیز در حین سخنرانی‌های پس از نماز، علیه هیئت حاکمه و حکومت پهلوی سخنرانی کرد و تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۴۲ در شهر‌های مختلف ایران به صحنه انتقاد علنی از حکومت پهلوی و عملکرد آن تبدیل شد و روز‌های یازدهم و دوازدهم محرم نیز در ادامه روز‌های قبل به تظاهرات سیاسی مردم علیه حکومت پهلوی تبدیل شد و شعار‌هایی به طرفداری از امام خمینی(ره) و علیه شاه و حکومتش سر داده شد. در روز یازدهم محرم، دانشجویان دانشگاه تهران نیز به جمع تظاهرکنندگان پیوستند. حکومت در واکنش به این رویداد‌ها و به منظور تهدید و پایان دادن به تظاهرات، درصدد دستگیری امام خمینی و گروهی از روحانیون برآمد.


امام خمینی(ره) ساعت ۶:۳۰ بعد از ظهر روز عاشورا (۱۳ خرداد ۱۳۴۲) با اعلام قبلی برای سخنرانی در مدرسه فیضیه قم حاضر شد و در سخنرانی خود به صراحت شاه را مورد انتقاد قرار داد. در این روز، نیرو‌های امنیتی و انتظامی حکومت پهلوی در حالت آماده‌باش کامل بودند و احتمال هرگونه خطر برای امام و سرکوب مردم انتظار می‌رفت. به گفته محمدعلی گرامی، سید مصطفی خمینی به شدت نگران جان امام(ره) بود. امام خمینی(ره) بر خلاف شیوه معمول سخنرانان، ابتدا روضه خواند و بعد سخنرانی کرد. وی پس از شرح رخداد کربلا، حمله مأمورین حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین سال ۱۳۴۲ را، به واقعه کربلا تشبیه کرد که با شیون و گریه حاضران توأم شد. نیرو‌های حکومت پهلوی، امام(ره) را شبانه به تهران بردند. در ضمن سید حسن قمی و بهاءالدین محلاتی دو روحانی دیگری بودند که دستگیر و به تهران منتقل شدند.



صبح روز ۱۵ خرداد، مردم قم و برخی از شهر‌ها از دستگیری امام(ره) مطلع شدند و دست به اعتراضات دامنه‌داری زدند. در تهران دانشجویان کلاس‌ها را تعطیل کردند و به تظاهرات مردم پیوستند. بارفروشان نیز از مرکز شهر به حرکت درآمده و به تظاهرکنندگان ملحق شدند. تظاهرکنندگان که لحظه به لحظه به تعدادشان افزوده می‌شد، درصدد اشغال مراکز مهم دولتی و حکومتی از قبیل کاخ مرمر، اداره رادیو، اداره تسلیحات ارتش و ... بودند. بازاریان نیز با تعطیلی بازار و تجمع در مساجد و یا با پیوستن به تظاهرکنندگان، اعتراض صریح خود را اعلام کردند. مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهر‌های قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهرکنندگان تیراندازی کردند. معترضان نیز با چوب و سنگ از خود دفاع کردند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و تعدادی از مردم کشته و مجروح شدند. فجیع‌ترین حادثه، قتل عام دهقانان کفن‌پوش ورامینی بود.



در روز ۱۵ خرداد که مصادف با برگزاری آئین سنتی بنی‌اسد (همان گروهی که پیکر شهدای دشت کربلا را به خاک سپردند) بود هیئت‌های سینه‌زنی به روش سنتی بازار سرپوشیده شهر پیشوا را می‌پیمودند تا به گروه‌های عزادار صحن مطهر امامزاده جعفر ابن موسی الکاظم(ع) بپیوندند و مراسم سنتی بنی‌اسد را اجرا کنند. با گذشت چند ساعت از برگزاری این آئین، نوحه‌ها مضامین متفاوتی پیدا کرد و پیام‌های خاصی را به عزاداران القا می‌کرد کم‌کم نجوا‌ها به فریاد تبدیل شد و یکی از اهالی شهر پیشوا بالای منبر رفت و اشک‌ریزان گفت: مردم در نیمه شب گذشته مرجع تقلید شما آیت‌الله خمینی(ره) را در شهر قم دستگیر کردند و ایشان اکنون در حصر رژیم به سر می‌برد. صحن مطهر امامزاده جعغر(ع) برای چند لحظه در سکوتی سنگین فرو رفت که در این هنگام مردی از بلندگو اعلام کرد: مردم وصیت کنید، غسل شهادت کنید و آماده حرکت شوید. در کنار این اتفاق، روز قبل مردی به نام سید مرتضی طباطبایی رفیعی از اهالی روستای محمدآباد عرب‌ها از قم خبر دستگیری آیت‌الله خمینی را به روستاییان رسانده بود و اهالی روستای محمدآباد بدون اطلاع از حرکت مردم شهر پیشوا به سمت شهر ورامین راه افتادند تا از آنجا به سمت تهران حرکت کنند.


مردم شهر پیشوا از جاده اصلی و مردم محمدآباد از بیراهه به سمت تهران به راه افتادند و هیچ‌کدام از حرکت یکدیگر اطلاع نداشتند در طول حرکت مردم پیشوا بسیاری از کشاورزان و مردم ورامین نیز با آنان همراه شدند و جمعیت بسیاری که به گفته شاهدان عینی به بیش از ۱۵ هزار نفر می‌رسید تشکیل دادند. این دو گروه در نزدیکی منطقه باقرآباد و پل این منطقه به هم ملحق شدند که در این محل به گروه نظامی اعزامی از تهران به سرکردگی سرهنگ بهزادی و کاویانی برخوردند که در ابتدا به آن‌ها اخطار توقف دادند، ولی مردم خشمگین به دستور آن‌ها توجه نکردند و به حرکت خود ادامه دادند. در این هنگام سرهنگ بهزادی دستور تیراندازی صادر و قیام مردم دشت ورامین را با خون جوانان این خطه رنگین کرد، در این قیام بسیاری از بهترین جوانان ورامینی تنها به جرم حمایت از مرجعیت به خاک و خون کشیده شدند، ولی با خون خود درخت نوپای انقلاب را آبیاری کردند. این حادثه دل‌ها را غمگین کرد و حضرت امام خمینی(ره) آن را برای همیشه عزای عمومی اعلام کرد این قیام خونین زمینه‌ساز قیام و نهضت گسترده‌تری را فراهم کرد که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید.



واکنش‌ها به قیام ۱۵ خرداد


بخشی از واکنش علما به شکل ارسال تلگراف، صدور اعلامیه و فرستادن نامه صورت گرفت. تلگراف‌های زیادی از طرف علما از شهرستان‌های مختلف به تهران ارسال شد که برخی خطاب به مجامع حکومتی بوده است و ضمن انتقاد از حکومت، خواستار آزادی امام و سایر دستگیرشدگان شده بود (مانند تلگراف انتقادآمیز آیت‌الله سید محمود حسینی شاهرودی و آیت‌الله سید محمد هادی میلانی به شاه) و برخی دیگر به زندان قصر و نزد امام ارسال و برای ایشان آرزوی سلامتی شده بود (مانند تلگراف ۶۱ روحانی قزوین و همچنین تلگراف ۱۳ نفر از علمای خرم‌آباد، قم و شهر ری به امام)، البته ناگفته نماند که همزمان با تلگراف‌ها، اعلامیه‌هایی نیز از سوی علما و در انتقاد از دولت صادر شد که به‌عنوان نمونه، می‌توان به اعلامیه آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی اشاره کرد که از دولت انتقاد کرده و خواستار آزادی هرچه سریع‌تر امام(ره) و سایر دستگیرشدگان شده بود.


علما و روحانیون از شهرستان‌های مختلف دست به مهاجرت زده و هنوز ۳۵ روز از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری آیت الله خمینی نگذشته بود که گروهی از آن‌ها وارد تهران شدند. به دنبال این اقدام علما، شاه تصمیم گرفت جلو مهاجرت را بگیرد و مانع ورود دیگر روحانیون به تهران شود. دولت به هواپیمای حامل سید محمد هادی میلانی، که عازم تهران بود، دستور بازگشت داد و بعضی از علما را مجبور به بازگشت به شهر‌های خودشان کرد، اما دیری نگذشت که در این سیاست تجدیدنظر شد و مهاجرت علما ادامه یافت. با حضور مهاجران در تهران، آن‌ها دست به تشکیل جلسات متعددی زدند و آمادگی خود را برای مقابله با اقدامات حکومت اعلام کردند. جو عمومی نیز به نفع علما بود و مردم از آن‌ها حمایت می‌کردند. در نتیجه شاه به‌ناچار عقب‌نشینی کرد و با اعلام عدم آسیب‌رسانی به امام خمینی(ره) اجازه داد که نماینده علما شخصاً با امام(ره) ملاقات کند. بدین ترتیب جو عمومی با آزادی موقت امام(ره) و یارانش آرام شد و مهاجرت ۱۴روزه علما با موفقیت پایان پذیرفت.


در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ پس از سالگرد واقعه فیضیه و پیش از ماه ذیحجه و محرم، آیت‌الله خمینی پیام آزادی خود را دریافت کرد و از قیطریه خارج شده و به منزل خود در قم منتقل شد. خبر آزادی او موجی از شادی آفرید و دیدارکنندگان را از قم و شهر‌های دیگر به سمت منزل او روانه ساخت. دولت نیز آزادی امام خمینی را نتیجه علایق مذهبی حکومت و احترام به مقامات روحانی تفسیر کرد. امام خمینی روز ۱۵ خرداد را، چون عاشورا روز عزای عمومی ملت مظلوم دانست و روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان نامید. بعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ این روز در تقویم رسمی ایران تعطیل اعلام شد و همه ساله مراسم‌هایی به این مناسبت برگزار می‌شود، البته در نهایت رژیم شاهنشاهی نتوانست وجود امام(ره) را تحمل کند، چون سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ کماندو‌های مسلح اعزامی از تهران، منزل امام خمینی(ره) در قم را محاصره کردند. شگفت آنکه وقتِ بازداشت همانند سال قبل مصادف با نیایش شبانه امام خمینی بود. حضرت امام(ره) بازداشت و به همراه نیرو‌های امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامی که از قبل آماده شده بود، تحت‌الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنکارا پرواز کرد.


یادآور می‌شود، رژیم پهلوی آمار دقیق شهدای قیام ۱۵ خرداد را هرگز اعلام نکرد، به طوری که این آمار از چهار تا ۱۵ هزار نفر ذکر شده است.




نظرات کاربران