داستان شکل‌گیری تفسیر تسنیم داستان شکل‌گیری تفسیر تسنیم داستان شکل‌گیری تفسیر تسنیم بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
داستان شکل‌گیری تفسیر تسنیم داستان شکل‌گیری تفسیر تسنیم داستان شکل‌گیری تفسیر تسنیم داستان شکل‌گیری تفسیر تسنیم داستان شکل‌گیری تفسیر تسنیم

داستان شکل‌گیری تفسیر تسنیم

تفسیر تسنیم مفصل‌ترین تفسیر در تاریخ اسلام است که آخرین جلسات آن چندی پیش به پایان رسید. آیت‌الله جوادی آملی در آخرین جلسه تفسیر، که با اشک‌های ایشان همراه شد، به داستان شکل‌گیری این جلسه درس خارج تفسیر قرآن پرداخت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، تفسیر تسنیم، اثر گرانسنگ آیت‌الله جوادی آملی و مفصل‌ترین تفسیری است که تاکنون در تاریخ اسلام نگاشته شده است. جلد نخست که شامل مقدمه و تفسیر سوره حمد بود، در سال ۱۳۷۸ چاپ شد و تاکنون ۵۳ جلد از این تفسیر منتشر شده است. در سال ۱۳۸۵ نیز سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان کنفرانس اسلامی، آیسیسکو، این تفسیر را به عنوان «تحقیق برتر در عرصه مطالعات اسلامی و قرآنی» برگزید.


این کار عظیم در تمام سال‌های گذشته متوقف نشد؛ حتی پس از شیوع بیماری کرونا در کشور و به خصوص شهر قم که باعث شد مراکز علمی و آموزشی تعطیل شوند، درس خارج تفسیر آیت‌الله جوادی آملی به صورت غیرحضوری برگزار شد. حجت‌الاسلام والمسلمین جوادی آملی در نشستی که با مسئولان دفاتر داشت، بیان کرد: تمام فعالیت‌های آیت‌الله  جوادی آملی در این ایام نه تنها کند نشد، بلکه سرعت بیشتری نیز پیدا کرد. نشانه آن این است که در حال حاضر حضرت استاد مشغول ملاحظه جلد ۵۸ و ۵۹ تفسیر تسنیم برای چاپ هستند، ضمن اینکه ایشان تفسیر تسنیم را به پایان رساندند.


آیت‌الله جوادی آملی در آخرین جلسه تفسیر، سوره «الناس»، که با اشک‌های ایشان به پایان رسید، به داستان شکل‌گیری تفسیر قرآن پرداختند. بازخوانی جریان این تفسیر از زبان مؤلف بزرگوار شنیدنی است. در ادامه متن بیانات ایشان از نظر می‌گذرد؛


در سال ۱۴۰۰ هجری قمری، بعد از اینکه طبق معمول درسی که در مدرس مدرسه سعادت که مرحوم سعادت (رحمة الله علیه) در قم ساختند، آنجا درس به پایان رسید، من تنها نشسته بودم و شرکت‌کنندگان درس رفته بودند. هیچ فکر نمی‌کردم که در فردای آن روز چه باید شروع کنیم! گفتیم حالا می‌رویم تصمیم می‌گیریم، دروس رایج عقلی و نقلی که آن روز داشتیم فکر کنیم که چه کتابی را، چه درسی را، چه فقهی را، چه مثلاً اصولی را، چه کلامی را، چه علوم عقلی را شروع کنیم!


همان جا که نشسته بودم دفعتاً به ذهنم رسید که ما تفسیر را شروع کنیم؛ نه قبلاً فکری داشتیم، نه با کسی مشورت کردیم، نه کسی به ما گفت. البته در طی سال‌ها و مذاکرات مسئله اینکه تفسیر باید رایج بشود، تفسیر باید گفته بشود در ذهن خیلی‌ها هست، اما آن روز نه من سابقه‌ام بود نه کسی به من گفت، نه کسی پیشنهاد داد. در آن روز به ذهن ما آمد که تفسیر را شروع کنیم. خدای سبحان این را در ذهن ما القا کرد ما در همان مدرس مدرسه مرحوم سعادت آملی شروع کردیم. 


طولی نکشید که جمعیت بیش از وسعت آن مدرس بود، رفتیم مهدیه مرحوم آقای اسلامی (رحمة الله علیه)، طولی نکشید که آنجا هم کافی نبود، رفتیم مسجد محمدیه، طولی نکشید که مسجد محمدیه هم کافی نبود در کوتاه‌ترین مدت ما از مدرس مدرسه سعادت به مسجد اعظم ـ ساخته آیت الله العظمی بروجردی (قدّس الله نفسه الزکیة) ـ منتقل شدیم. الآن که روز جمعه بیست و سوم شعبان المعظم ۱۴۴۱ هجری قمری است تقریباً چهل سال این تفسیر طول کشید.


تمام ساعاتش، تمام لحظاتش، تمام دقایقش، تمام سورش، تمام آیاتش، تمام کلماتش، تمام حروفش، تمام حرکاتش، تمام تنوین و رفع و ضمّ و نصبش، تمام فتح و ضمّ و کسرش، تمام تشدیدش، همه این‌ها به عنایت الهی بود؛ «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْک‏»، [۱]«لَا صُنْعَ لِی وَ لَا لِغَیْرِی فِی إِحْسَانٍ مِنْکَ» [۲]این نعمت فقط در کنار مائده او و مأدبه او که مائده او و مأدبه او به صورت قرآن و عترت طاهرین (علیهم افضل صلوات المصلین) که قرآن ناطق‌اند عِدل قرآن کریم‌اند به برکت این‌ها است. این نه تعارف است، نه مدح‌گویی است، نه ثناخوانی است، اظهار عجز صادقانه است که از اوست و لاغیر!


بنابراین از باغ او از بوستان او از جنّات او از روح و ریحان او محصول این چهل سال هجری قمری گرچه با تاریخ هجری شمسی چند ماهی تفاوت است، این چهل سال به عنوان «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ» این کسانی که «وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیر اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیر» [۳]به پیشگاه ذات اقدس الهی تقدیم می‌شود. ثوابش را به ارواح طیبه انبیا و اولیا و شهدا و صلحا و صدیقین عموماً، روح مطهر حضرت ختمی رسالت و ختمی نبوت و ختمی امامت پیغمبر (صلوات الله و سلامه علیه) و امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلین) و صاحب عصمت کلیه الهیه حجت بالغه الهی حضرت فاطمه زهرا (صلوات الله علیها) و به بارگاه ملکوتی حسن بن علی (علیهما السلام) و به بارگاه ملکوتی سیّد الشهداء حسین بن علی (صلوات الله علیهما)، به بارگاه ملکوتی علی بن الحسین (علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی محمد بن علی (علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی جعفر بن محمد (علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی موسی بن جعفر (علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی علی بن موسی (علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی محمد بن علی (علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی علی بن محمد (علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی حسن بن علی العسکری (علیهما السلام)، به بارگاه بقیة الله (ارواح من سواه) حجت بن الحجج البالغة (علیه و علی آبائه افضل صلوات المصلین) اهدا می‌کنیم «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیر اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ».


پروردگارا! تو را به اسمای حسنایت قسم، تو را به اولیایت قسم، تو را به رحمانیت خودت قسم، تو را به جمیع صحف آسمانی‌ات قسم، تو را به قرآن کریمت که مهیمن بر همه کتاب‌ها است قسم، نظام الهی را، قرآن و عترت را، ولایت اهل بیت را، علی بن ابیطالب و اولادش را (علیهم افضل صلوات المصلین)، محبت آن‌ها را ولایت آن‌ها را امامت آن‌ها را برای مردم شرق عالم و غرب عالم ارزانی بفرما! همه را هدایت بفرما! همه را آماده حضور و ظهور ولیّ‌ات قرار بده! دشمنان داخل و خارج را، چه دشمنانی که در سوره «فلق» از آن‌ها باید استعاذه کرد، چه دشمن‌هایی که در سوره «ناس» از آن‌ها باید استعاذه کرد، جوامع بشری را چه در منطقه محلی و ملّی مسلمان‌نشین، چه در منطقه موحدنشین، أعم از مسلمان‌ها و مسیحی‌ها و کلیمی‌ها، چه در منطقه بشرنشین أعم از مسلمان و کافر همه را به راه راست هدایت بفرما و همه را آماده بفرما برای ظهور و حضور ولیّ‌ات (ارواحنا فداه).


امیدواریم پدران ما و مادران و ذوی الحقوق ما اساتید ما، بالأخص سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی روح و ریحانی از قرآن کریم نثار روح مطهر همه این‌ها بشود. هر کسی نسبت به ما حقی دارد تعلیمی از کتاب او ما استفاده کردیم از درس او ما استفاده کردیم از قلم و قدم او استفاده کردیم، کمکی کردند احسانی کردند عنایتی کردند همه آن‌ها را در کنار مائده و مأدبه قرآن و عترت دعوت بفرما! «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْک‏».


«و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


۱. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۱، ص۶۳.


۲. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۱، ص ۷۸.


۳. من لا یحضر الفقیه، ج۱، ص۱۳۲.




نظرات کاربران