هفتم تیر، تأکیدی بر هوشیاری جامعه اسلامی در برابر نفاق

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، هفتم تیر 1360 انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منجر به شهادت هفتاد و پنج نفر از اعضای این حزب که از بهترین یاران حضرت امام راحل بودند، شد.
این انفجار در ساعت ۲۰:۳۰ در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران در جلسه ای که برای بررسی انتخابات ریاست جمهوری آینده برگزار می شد، رخ داد؛ آیت الله سید محمد حسینی بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی از جمله شهیدان والا مقام این انفجار بود.
اجرای این عملیات تروریستی را  «محمد رضا کلاهی صمدی» به عهده داشت که خود از نیروهای خدماتی حزب به ‌شمار می‌آمد و از عناصر نفوذی فرقه رجوی بود، او دو بمب بسیار قوی یکی در سبد کنار تریبون و دیگری در کنار ستون اصلی جاسازی کرده بود.
این انفجار مذبوحانه، انفجار گسترده اجتماعی در ملت ایران در پی داشت؛ بعد از این واقعه، خبرگزاری های جهانی بعضی با بهت و گروهی با ذوق خبر شهادت بهشتی را مخابره کردند، آنها منتظر تاثیرگذاری این حادثه در به هم ریختن ستون انقلاب و نظام تازه شکل گرفته جمهوری اسلامی بودند؛ اما این ملت بود که در تشییع جنازه شهدای هفتم تیر پاسخ کفتاران به انتظار نشسته را داد و فریاد بلند: "آمریکا در چه فکریه ایران پر از بهشتیه" را سر داد.
اگر چه عامل مستقیم انفجار دفتر حزب منافقین بودند، اما در واقع عامل اصلی وقوع فاجعه، استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا بود؛ دشمنان پس از این که نتوانستند از پیروزی انقلاب اسلامی جلوگیری کنند، به توطئه های مختلفی علیه جمهوری اسلامی روی آوردند.
طرحهای مختلف آنها چون تجزیه طلبی، حمله نظامی و شکست در صحرای طبس، کودتای معروف به نوژه، تهاجم نظامی صدام و… با شکست مواجه شد و پایه های نظام مستحکم شد، در چنین شرایطی گروهکهای مطرود مردم با حمایتهای دشمنان جهانی ملت ایران برنامه های خود را برای حذف شخصیت های موثر نظام دنبال کردند.
برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری، رخنه و نفوذ منافقین در مراکز حساس نظام، پیدایی نشانه هایی از پیروزیهای ایران اسلامی در جنگ تحمیلی، موفقیتهای اندیشه و خط امام (ره) در امور سیاسی کشور، از جمله انگیزه های دشمن برای انفجار دفتر حزب در هفتم تیر بودند.
فاجعه هولناک هفتم تیر و شهادت دهها نفر از شخصیتهای متعهد، مومن، فداکار و کارآمد انقلاب اسلامی از وقایع تاریخی و ماندگاری است که همواره نمایانگر جنایت پیشگی منافقین و رسوایی مدعیان حقوق بشر و  حامیان آنها در مبارزه دروغین با تروریسم است.
این فاجعه، اوج تقابل حامیان اسلام ناب و عاشقان حقیقی انقلاب اسلامی، با جریان ضد مردمی، ضد انقلاب و منافقین هزار چهره در حساس ترین مقطع تاریخی میهن اسلامی به شمار می رود که در آن صحنه مظلومیت و عظمت ملت انقلابی ایران از یکسو و عمق کینه توزی استکبار جهانی و مزدوران آنها از دیگر سو آشکار شد.
حادثه تروریستی و غم‌انگیز هفتم تیر سند دیگری از قربانی بودن ایران اسلامی در برابر خشونت، نفرت و ترور و همچنین سند مظلومیت و حقانیت این کشور بوده و از وقایع معنادار و درس‌آموزی است که به‌ ویژه باید در شرایط خطیر تاریخی حاضر که تقابل ضد انقلاب و دشمنان داخلی و خارجی با تفاوت‌ها و پیچیدگی‌های خاصی همراه شده است، برای نسل‌های جوان کشور  بازخوانی و مورد تبیین قرار گیرد.‌
بررسی و تحلیل بسترها و زمینه‌های ارتکاب جنایت بزرگ‌ هفتم تیر، بیش از هر مقوله ای بر ضرورت هوشمندی جامعه اسلامی و انقلابی ایران در برابر خط نفوذ و نفاق و اهمیت وحدت و و بیداری مردم و مسئولین در قبال آن تأکید می کند.
این فاجعه خونبار، ورای خواست و آرزوهای پلید دشمنان، عاملی برای تعمیق انسجام داخلی، تقویت جبهه انقلاب اسلامی برابر سناریوهای باطل و مذبوحانه ضد انقلاب و همچنین باعث ایجاد روح مجاهدت و پیشتازی برای تداوم انقلاب در متن جامعه اسلامی شد.‌
تمام انقلاب‌ها دارای نقطه عطفی در تاریخ خود هستند و فاجعه هفتم تیر یکی از همان نقاط عطف برای انقلاب اسلامی ایران است؛ چرا که این فاجعه باعث افشاشدن عملکرد مدعیان طرفدار آزادی و ارزشها، اتحاد ملت و  قرارگرفتن انقلاب در مسیر اصلی و واقعی خود شد.
با گذشت چهار دهه از آن جنایت هولناک و در حالی که ملت ایران شاهد وقاحت رفتار و مواضع علنی آمریکایی ها و صهیونیستها در حمایت بی پرده و آشکار از عاملان جنایت هفتم تیر۶۰ است، دشمنان قسم خورده ملت ایران و امت اسلامی، همچنان دستیابی به اهداف شیطانی خود را در سایه حمایت از تروریستهایی  جستجو می کنند که از هیچگونه اقدام جنایتکارانه علیه بشریت و ملتهای آزاده و دریغ نمی ورزند.
امروزه منافقین سربازان رسمی و آشکار دشمنان قسم خورده ملت ایران هستند و آمریکاییها و اروپاییها که دم از مبارزه با تروریسم می زنند تروریستهای نشاندار را در پناه خود قرار داده اند.
گروهک تکفیری داعش نیز جنایاتی در جوامع اسلامی مرتکب شده است که همراستایی با این دو گروهک را نشان می دهد.
بنابراین، منافقین و داعش دو روی یک سکه اند که آمریکاییها با بهره گیری از ظرفیت تفکر انحرافی و قدرت طلبانه گروهی از افراد متحجر و ماجراجو ضرب کرده اند که جنایت و قتل و کشتار شاخصه بارز آنها است.
منافقین به دلیل قدرت طلبی، خیانت و جنایت پیشگی در پیوند با نظام سلطه، اقدامات گوناگونی از قبیل ترورهای کور، انفجارات دسته جمعی، جنگ مسلحانه و… را در کشور دنبال کرده اند؛ امروزه نیز بقایای این گروهک خیانتکار در پیوند با مرتجعین منطقه و در شبکه مورد نظر نظام سلطه علیه ملت ایران مواضع خصمانه خود را دنبال می کنند که باید در این زمینه هوشیار بود.