خجسته میلاد هفتمین پیشوای خیر و خوبی امام موسی کاظم(ع) خجسته میلاد هفتمین پیشوای خیر و خوبی امام موسی کاظم(ع) خجسته میلاد هفتمین پیشوای خیر و خوبی امام موسی کاظم(ع) بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
خجسته میلاد هفتمین پیشوای خیر و خوبی امام موسی کاظم(ع) خجسته میلاد هفتمین پیشوای خیر و خوبی امام موسی کاظم(ع) خجسته میلاد هفتمین پیشوای خیر و خوبی امام موسی کاظم(ع) خجسته میلاد هفتمین پیشوای خیر و خوبی امام موسی کاظم(ع) خجسته میلاد هفتمین پیشوای خیر و خوبی امام موسی کاظم(ع)

خجسته میلاد هفتمین پیشوای خیر و خوبی امام موسی کاظم(ع)

امروز بیستم ذی الحجه سالروز ولادت امام موسی کاظم (ع) ایران اسلامی مسرور از این ولادت با سعادت است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، هفتمین پیشوای شیعیان جهان ملقب به کاظم و باب الحوائج است و مرقد مطهر ایشان در کاظمین درشمال بغداد قرار دارد.


القاب و کنیه امام موسی کاظم (ع)


مهم‌ترین و معروف‌ترین لقب موسی بن جعفر(ع)، «کاظم» است. کظم به معنی بیرون آمدن نَفَس است. کَظوم کسی است که نَفَس خود را حبس می‌کند و این کنایه از سکوت است و کاظم یعنی فرو خورنده خشم و غضب. از دیگر القاب آن حضرت می‌توان به عالم، صالح، باب الحوائج، صابر، امین و زین المجتهدین اشاره کرد. مهم‌ترین کنیه آن حضرت عبدصالح و ابوالحسن می‌باشد که در میان اهل حدیث به ابوالحسن اول معروف است.


کودکی امام موسی کاظم (ع)


امام موسی کاظم (ع) از همان کودکی در مجلس درس پدر، که مؤسس و رئیس دانشگاه جعفری است، شرکت و جانش را از سرچشمه علوم و معارف اصیل اسلامی سیراب می‌کرد و در بحث‌های علمی شرکت می‌جست و در عین ناباوری اطرافیان، فردی کهنه کار و قوی، اهل بحث و منطق و قادر به اثبات مباحث دشوار و معضل علمی بود و این موجب محبوبیت آن حضرت نزد امام جعفر صادق (ع) و اصحاب شده بود. مسئله امامت این کودک بعد از امام جعفر صادق (ع) و جانشینی رسول الله (ص) و هادی و راهنما بودن او محبوبیتی مضاعف نزد پدر به وجود آورده بود.


جوانی امام و کار و اشتغال


امام موسی کاظم (ع) با این که وضع مالی امام جعفر صادق (ع) بد نبود و او می‌توانست راحت و بی غم زندگی کند و آسان بخورد و بپوشد و روزگار بگذراند، در جوانی در مزرعه پدر کار می‌کرد و با دیگر کارگران، دوش به دوش، در برابر آفتاب به کشاورزی می‌پرداخت، ناگفته نماند این امر سبب نمی‌شد که او خود را از شرکت در مجالس درس پدر محروم کند یا لطمه‌ای به دیگر وظایف او وارد آورد.


شهادت پدر و امامت آن حضرت


امام موسی کاظم (ع) بیست سال از دوران زندگی پدر را درک کرد که برای او بسیار گران قدر و پر ارج بود. محضر پدر برای او از آن بابت ارزنده بود که او قدر پدر، امام و استاد خود را می‌شناخت و چه بهره‌ها که از اشراقات آن استاد و پدر گرامی برای او حاصل نمی‌شد. منصورعباسی که زنده بودن امام جعفر صادق (ع) را سدی برای خود می‌دانست به طراحی نقشه قتل آن حضرت پرداخت و به حضرت زهر خورانید. امام پس از خوردن زهر بیمار و بستری شد و در فاصله اندک به دیدار اجداد پاکش شتافت و سکان امامت را به امام موسی کاظم که بیست سال بیشتر نداشت سپرد. امام کاظم (ع) نیز همان راه و روش پدر را تعقیب کرد.


زمام داران عصر امام موسی کاظم (ع)


مدت امامت، امام موسی کاظم (ع) ۳۵ سال بود. امامت آن امام مصادف با زمام داری غاصبانه چهارتن از بنی عباس بود که عبارتند از منصور، مهدی، هادی و هارون. امام علیه السلام مدت ده سال از امامت خود را در عصر منصور گذراند. منصور عباسی از متعصب‌ترین دشمنان خاندان علی (ع) و در کینه و حسادت بی مانند بود. ده سال دوم امامت آن حضرت در عصر مهدی عباسی گذشت که اهانت‌هایی نیز به امام روا داشت و چهارده سالِ آخر امامت را نیز در عصر هارون سپری کرد که سخت‌ترین دوره زندگانی و دوران حبس امام بود.


استناد به آیه مباهله


هارون را اصرار بر این مسئله بود که بنی عباس از نظر وراثت به مقام خلیفگی پیامبر سزاوارترند؛ زیرا عباس جدّ اصلی اینان عموی پیامبر بود. غافل از آن که مسئله امامت عهدی الهی است، نه منصبی مالی و ارثی. امام موسی کاظم (ع) نیز در مقام استدلال و اثبات حقانیت خود به آیه مباهله استناد می‌کرد که در آن رسول خدا (ص)، علی (ع) و خاندان او، فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع)، را نفس و جان خود معرفی کرد.


زندگی مورد نظر


امام موسی کاظم (ع) هم، چون جد بزرگوارشان امام سجاد (ع) در قالب دعا‌هایی به هدایت و آموزش مردم می‌پرداختند. آن حضرت در دعا‌ها و اعمال ماه رجب نوع زندگی مطلوب و هدفمند را به زیباترین بیان به تصویر کشیده اند: «خدایا، از تو می‌خواهم که زندگی مرا، زندگی پاک و پاکیزه‌ای قرار دهی، به من گشایش و فراخی و نیز آزادی ور‌هایی عنایت کنی؛ به من آن زندگانی بخشی که در آن امنیت و تندرستی همراه با فروتنی و قناعت و سپاس گزاری باشد و عافیت و پرهیزکاری و پایداری در آن موج زند».


هدایت اهل فسق به دست امام (ع)


روزی حضرت موسی بن جعفر(ع) از جلو خانه «بُشْر» می‌گذشت. صدای ساز و آواز شنید. از خدمت گزاری که برای کاری به دَرِ خانه آمده بود سؤال کرد: «صاحب تو آزاد است یا بنده؟» خدمت گزار گفت: مولای من آزاد است. حضرت فرمود: «راست گفتی، اگر او بنده بود از خدا پروا می‌کرد و چنین نمی‌کرد». وقتی خادم داخل خانه شد بُشْر علت تأخیر او را جویا شد. او هم ماجرا را نقل کرد. از شنیدن ماجرا در بُشْر تحولی رخ داد. با پای برهنه بیرون دوید و خود را به حضرت موسی بن جعفر (ع) رسانده، عذرخواهی کرد و بعد از گریه و زاری در حضور مبارک آن حضرت توبه کرد و از اعمال زشت گذشته خود پشیمان شد و بعد از این ماجرا از عابدان و زاهدان روزگار شد.


امام کاظم (ع) و حکومت بر دل‌ها


هارون الرشید، خلیفه عبّاسی، با این که قدرتمندترین خلیفه عباسی بود از این که می‌دید مردم احترام فراوانی به امام کاظم (ع) می‌کنند به شدت ناراحت بود و تمام تلاشش این بود که نفوذ معنوی امام (ع) را خنثی کند. او از این که می‌شنید مردم حقوق و مالیات‌های اسلامی را مخفیانه به موسی بن جعفر(ع) می‌پردازند و با این عمل خود در واقع حاکمیت ایشان را به رسمیّت شناخته، از حکومت عبّاسی بیزاری می‌جویند، سخت رنج می‌برد. روی همین اصل بود که روزی هارون، امام (ع) را کنار کعبه دید و به ایشان گفت: «تو همان هستی که مردم پنهانی با تو بیعت کرده تو را به پیشوایی بر گزیده اند؟ امام فرمودند: «اَنَا اِمامُ القُلُوبِ و اَنْتَ اِمامُ الجُسُوم؛ من بر دل‌های مردم حکومت می‌کنم و تو بر تن ها».


دست گیری حضرت از مستمندان


آن حضرت تهی دستان مدینه را شناسایی می‌کرد و شبانه برای آنان پول و چیز‌های دیگر می‌برد و آنان نمی‌دانستند که این پول‌ها از جانب کیست.


وصیت امام کاظم به فرزندانش


روزی موسی بن جعفر (ع) فرزندانش را احضار کرد و به آنان گفت: «فرزندانم به شما وصیتی می‌کنم که هرکس آن را به خاطر سپارد هلاک نشود». سپس فرمود: «اگر کسی نزد شما آمد و در گوش راستتان حرف زشتی گفت و سپس در گوش چپتان عذرخواهی کرد و گفت: چیزی نگفته، عذر او را بپذیرید».


وصایای امام (ع) به هُشام


امام کاظم (ع) به هشام می‌فرمودند: «ای هشام، امیر مؤمنان علی (ع) به یارانش سفارش می‌کرد و می‌فرمود: شما را به ترس از خدا در نهان و آشکار و رعایت داد در خشنودی و خَشم... وصیت می‌کنم؛ و نیز شما را سفارش می‌کنم به این که با کسی که از شما بریده بپیوندید و از کسی که به شما ستم کرده گذشت کنید و بر کسی که از شما دریغ داشته ببخشید و باید نظرتان عبرت، و خاموشی تان اندیشه، و سخن تان ذکر خدا و سرشتتان سخاوت باشد؛ زیرا بخیل به بهشت و سخاوتمند به دوزخ نرود».




مطالب مرتبط

نظرات کاربران