امروز در تاریخ روز شهادت میثم تمار است امروز در تاریخ روز شهادت میثم تمار است امروز در تاریخ روز شهادت میثم تمار است بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
امروز در تاریخ روز شهادت میثم تمار است امروز در تاریخ روز شهادت میثم تمار است امروز در تاریخ روز شهادت میثم تمار است امروز در تاریخ روز شهادت میثم تمار است امروز در تاریخ روز شهادت میثم تمار است

امروز در تاریخ روز شهادت میثم تمار است

بنابه نقلی امروز 22 ذی الحجه روز شهادت مظلومانه میثم تمار است. میثم تمار زمانی که بر دار آویخته شد، می‏‌گفت: هر که می‏‌خواهد حدیث ‏مکنون و ارزشمند علی(ع) را بشنود پیش از آن که شهید شوم بیاید. او از فراز منبر دار، برای انبوه جمعیت سخنرانی و فضائل و شایستگی‌های اهل‌بیت پیامبر(ص) و ‏علی(ع) را بازگو کرد و خیانت‌ها و فساد‌های بنی‏‌امیه را فاش ‏‌ساخت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، میثم بن یحیی تمّار، غلامی بود که امیرالمؤمنین علی(ع) او را خرید و آزاد ساخت. میثم از خواص اصحاب و از یاران و شیعیان به حق آن حضرت به شمار می‌آمد. او به مقدار قابلیت و ظرفیت خویش از محضر امام علی(ع) علم آموخت و آن حضرت او را از برخی اخبار غیبی و اسرار نهان آگاه ساخت.
میثم در سال آخر عمر خویش به بیت‌الله الحرام و سپس به مدینه رفت و در آن جا به دیدار ام سلمه شتافت و از احوال امام حسین(ع) پرس و جو کرد. ام سلمه به وی گفت بسیار می‌شنیدم که رسول خدا (ص) سفارش تو را به امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمود. امام حسین(ع) نیز تو را بسیار یاد می‌کند.



پیشگویی امیرالمومنین(ع) در مورد نحوه شهادت میثم
نقل است که امیرالمومنین(ع) چگونگی کشته شدن میثم را پیش‌گویی کرد و به وی فرمود «تو را بعد از من دستگیر می‌کنند و به دار خواهند زد. در روز سوم از بینی و دهان تو خون روان خواهد شد و محاسنت را رنگین خواهد ساخت.
آن گاه امام درختی را که بر اّن میثم را بر دار خواهند کشید به او نشان داد و فرمود تو در آخرت با من خواهی بود.» پس از شهادت امیرالمومنین (ع) میثم پیوسته به نزد آن درخت می‌آمد و نماز می‌گزارد.

نحوه شهادت میثم بن تمار
میثم گرچه در آن روز، پیرمردی سالخورده بود که بر استخوانهایش جز پوست خشکی باقی نمانده و از نظر جسمی، بشدت ضعیف شده بود اما از نظر شهامت و قوت قلب و قدرت روحی و ‏اراده استوار و زبان گویا و فصیح و ایمان راسخ در حدی بود که ابن‏ زیاد را، با آن همه قدرت ‏و مأمور به وحشت افکنده بود. برای همین، برای بازداشت او حدود ۱۰۰ نفر مأمور را گسیل کرده بود.
مأموران، میثم را به کوفه وارد کردند. به عبیدالله بن زیاد خبر دادند که میثم اسیر و گرفتار شده ‏است. در معرفی میثم به ابن‏ زیاد گفتند که «او از نزدیکترین و برگزیده ‏ترین یاران ابوتراب، ‏علی(ع) است.»
ابن زیاد گفت «وای بر شما! کار این مرد عجمی به اینجا رسیده است؟! بیاوریدش! میثم را ‏از بازداشتگاه به حضور ابن زیاد آوردند.»
ابن زیاد، برای آزمودن روحیه میثم و گفت وگو با او پرسید«پروردگارت کجاست؟»
میثم فوراً پاسخ داد «در کمین ستمگران که تو یکی از آنانی.»
ابن زیاد که حس نژادپرستی شدیدی داشت، پرسید « با اینکه از نژاد غیرعرب هستی با من این گونه سخن می‏گویی؟! به من خبر داده ‏اند که تو با «ابوتراب‏» ‏بسیار نزدیک بوده ‏ای!»
میثم گفت «آری، درست گفته‏ اند.»
ابن زیاد گفت «باید از علی، بیزاری بجویی و با ابراز تنفر از او، نامش را به زشتی یاد کنی وگرنه دست ها و ‏پاهایت را بریده و بر دار می‏ آویزمت.»
میثم در مقابل این تهدید گفت «علی(ع) به من خبر داده بود که مرا به دار می‏ آویزی.»
ابن زیاد برای جبران این آبروریزی که در مقابل دیگران برایش پیش آمد، گفت «وای بر تو! با سخنان علی ‏درخواهم افتاد تا پیش بینی او خلاف از آب درآید.»
میثم گفت «چگونه چنین توانی کرد؟ در حالی که این خبر را علی(ع) از پیامبر(ص) و او از جبرئیل و ‏جبرئیل هم از سوی خدا بیان کرده است. به خدا سوگند! من از مکانی هم که در آن مرا به همراه ۹ نفر دیگر از اعدامی ها به دار خواهی آویخت بخوبی آگاهم و می دانم که در کجای کوفه است و من نخستین مسلمانی هستم که در راه اسلام ‏بر دهانم لگام زده خواهد شد.»
ابن زیاد با شنیدن این سخن، بیشتر برآشفت و گفت «به خدا سوگند، دست و پایت را خواهم برید اما ‏زبانت را باقی می گذارم تا دروغگویی تو و مولایت برای همه آشکار شود؛ و همان دم دستور داد که ‏دست و پایش را قطع کنند و بر دار بیآویزندش و هیچ آب و خوراکی به او ندهند تا بمیرد.»
روایت کرده اند که روزی امیرمؤمنان(ع) خطاب به میثم فرمود «هنگامی که پست ترین عنصر بنی امیه، تو را به بیزاری از من امر کند، چه می کنی؟ میثم گفت: به خدا سوگند از تو بیزاری نمی جویم. فرمود در این صورت تو را می کشند و به دار می آویزند. میثم گفت: صبر می کنم، که این هم در راه خدا کم است. حضرت(ع) فرمود در این صورت، در بهشت در کنار من و همرتبه من خواهی بود.»
مزدوران ابن زیاد، میثم را از درخت نخل خرمایی که جلوی در خانه «عمرو بن حریث» روییده بود به دار آویختند؛ همان درختی که امیرالمؤمنین علی(ع) بارها با دست مبارک خود، آن را به میثم نشان داده و فرموده بود که بر آن به دار کشیده خواهد شد و میثم از آن هنگام، همواره، آن درخت را آبیاری می کرد و زیر سایه اش نماز می گذارد.
در آن روزگار، به دار کشیدن این گونه نبود که حلقه طناب را به دور گردن شخص محکوم به اعدام بیندازند بلکه آن را دور سینه می انداختند تا از کتف هایش آویزان شود و آن قدر بماند تا از گرسنگی و تشنگی تلف شود.
میثم تمار به دار کشیده شد اما باز هم بر فراز دار، با صدایی رسا مردم را به شنیدن ‏حقایق اسلام و احادیث و اسرار علی(ع) فرا می‏ خواند.
میثم می‏گفت «هر که می‏خواهد حدیث ‏مکنون و ارزشمند علی(ع) را بشنود پیش از آن که شهید شوم بیاید. من شما را از حوادث ‏آینده تا پایان جهان، خبر می‏دهم.» مردم، پیرامون او جمع می‏ شدند و او از فراز منبر دار، برای انبوه جمعیت، سخنرانی می نمود و فضائل و شایستگی های اهل‏ بیت پیامبر(ص) و دودمان ‏علی(ع) را بازگو می‏کرد و خیانت ها و فسادهای بنی‏ امیه را فاش می‏ ساخت.
بنابه نقلی امروز 22 ذی الحجه روز شهادت میثم تمار از یاران و شیعیان به حق حضرت علی(ع) است.


در ادامه قطعه ای از سریال مختار را که درباره شهادت جناب میثم تمار است، می بینید: 


 



 


| شناسه مطلب: 101961




ذی الحجه میثم تمار



نظرات کاربران