9صفر سالروز شهادت عمّار یاسر؛ آئینه حق‌نما 9صفر سالروز شهادت عمّار یاسر؛ آئینه حق‌نما 9صفر سالروز شهادت عمّار یاسر؛ آئینه حق‌نما بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
9صفر سالروز شهادت عمّار یاسر؛ آئینه حق‌نما 9صفر سالروز شهادت عمّار یاسر؛ آئینه حق‌نما 9صفر سالروز شهادت عمّار یاسر؛ آئینه حق‌نما 9صفر سالروز شهادت عمّار یاسر؛ آئینه حق‌نما 9صفر سالروز شهادت عمّار یاسر؛ آئینه حق‌نما

9صفر سالروز شهادت عمّار یاسر؛ آئینه حق‌نما

بنا به روایتی رسول گرامی اسلام (ص) شخصیت عمار یاسر ، از نخستین ایمان آورندگان به آن حضرت و از یاران با وفای حضرت علی(ع) را الگو و معیار برای شناخت سره از ناسره و حق از باطل قرار داده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، 9 صفر برابر با سالروز شهادت '"عمار بن یاسر" از نخستین ایمان آورندگان به رسول خدا (ص) و از یاران با وفای مولای موحدین، امیرالمومنین حضرت علی(ع) است. شاید درگیرودار انواع و اقسام مسائل روزمره زندگی، تاریخ برخی از اتفاقات مهم از یادمان برود و شاید وقت نکنیم سری به تقویم اسلامی بزنیم که در لابه‌لای آن مناسبت‌هایی را می‌بینیم که متاسفانه خیلی مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرار می‌گیرند حتی از سوی نهادهای فرهنگی، که از جمله آنها سالروز شهادت اسوه‌ای همچون "عمار یاسر" است که معرفی این شخصیت‌ها و ارائه اسوه زندگی برای افراد جویای کمال، کاری پسندیده خواهد بود.


 


عمار یاسر که بود؟


عمار یاسر از نخستین کسانى بود که ایمان آورد، وی فرزند یاسربن عامر و کنیه‌اش «ابویقظان» و القابش، طیّب، مطیّب، مِذْحَجی عَنْسی و مولا بنی مخزوم است. پدرش یاسر که از قبیله «بنی ثعلبه عنسی» در «یمن» بود، به انگیزه یافتن برادر گم شده‌اش به مکه سفر کرد و در آن جا ماندگار شد و با ابوحذیفه مخزومی پیمان ولائی بست. ابوحذیفه یکی از کنیزانش به نام «سمیّه» را به عقد او در آورد و عمّار از وی به دنیا آمد. گرچه تاریخ تولد عمّار به روشنی معلوم نیست، اما از شواهدی که وجود دارد می‌توان سال ولادت او را 43 سال پیش از بعثت پیامبر (ص) دانست.او قامتی بلند و موزون، چشمانی درشت و زیبا و چهره‌ای گندم گون داشت و در اواخر عمر، رعشه‌ای براندامش عارض شد. کم حرف و اندیشمند بود و بسیار این ذکر را تکرار می‌کرد: «به خدای رحمان پناه می برم از فتنه».


 


نخستین پرواز


پیامبر خدا در خانه اَرقَم بود که عمار به دیدارش آمد. آمده بود تا سخنان آن حضرت را بشنود. کلمات آسمانى که از پیامبر به گوشش رسیده بود، او را سخت شیفته کرده بود. نفس الهى رسول خدا (ص) پنجره‌اى رو به آسمان به رویش گشود و او را پر پرواز بخشید تا در بلنداى آسمان توحید پرگشاید و از شمیم دل کش مسلمانى جانى تازه بگیرد. تا شب نزد پیامبر ماند و شبانه، پنهانى به خانه‌اش برگشت. عمار یاسر، از نخستین کسانى بود که در بیابان غفلت و جهل و تاریکى دل به نور ایمان روشن کرد و اسلام آورد و به یگانگى خدا و رسالت رسول خدا (ص) شهادت داد. هنوز زمانى از اسلام آوردن او نمى‌گذشت که گرفتار شکنجه‌هاى کفار قریش شد. شکنجه‌هایى که جانش را مى‌گرفت و زنده بودن را برایش ناممکن مى ساخت، ولى عمار یاسر، پرچم دار استقامت و صبر، تا آخرین لحظه عمرش به اسلام و رسول گرامى اسلام، عاشقانه وفادار ماند.


 


آغاز شکنجه‌ها


هنوز چند روزى از طلوع خورشید اسلام در خانه یاسر نگذشته بود که غبار سنگین بدگویى‌ها و جسارت‌ها و در پى آن، توفان شکنجه‌ها و آزارها، دیوارهاى خانه را لرزاند. حالا آفتاب سوزان حجاز بود و ریگ‌هاى گداخته بیابان و تنور زره‌هاى پولادین و تن رنجور یاسر و سمیه و عمار و برادرش، عبدالله که در میان این همه حرارت مى‌سوخت و مى گداخت. کفار تنها به شنیدن کلامى از زبان آنها بر ضد رسول خدا (ص) راضى بودند تا از آزار این خانواده دست بردارند، ولى عشق به خدا و رسولش چنان دل‌هاى آسمانى این تازه مسلمانان را گداخته بود که گداختن جسم را تاب مى‌آوردند و کافران چه زجرى مى‌کشیدند از این همه صبورى، بردبارى و استقامت. درودشان باد که با خونشان نهال تازه روییده اسلام را آبیارى کردند!


 


سپر تقیّه


کار عمّار تازه مسلمان، پس از شهادت پدر و مادرش دشوارتر گردید و شکنجه وی از سوی مشرکان مکه به اوج خود رسید تا این‌که برای رهایی از ستم‌های قریش، در برابر خواسته‌های آنان دایر بر ستایش بتهای «لات» و «عُزّی» و بدگویی از پیامبر(ص) تسلیم شد و چنین کرد. پس از این جریان نزد رسول خدا (ص) شتافت و در حالی که به شدّت می گریست چنین گفت:«چیزی به زبان راندم که دلم بر خلاف آن است و بر ایمانم سخت استوارم». رسول خدا(ص) با دست پر مهرش اشک از چشمان عمّار زدود و فرمود:«اگر بار دیگر تو را آزار دادند و خواستند که به من ناسزا گویی همان را انجام بده». بدین سان عمّار با عمل کردن به تقیّه که ریشه قرآنی دارد و مورد سفارش اکید امامان معصوم (علیهم السلام) است، خود را از آزار قریش رهانید.


برخی او را به خاطر این کار و تسلیم ظاهری در برابر کفّار، سرزنش کرده و کافر دانستند. این سخنان به گوش پیامبر(ص) رسید، فرمود:«چنین نیست؛ بلکه سراپای وجود عمّار را ایمان فرا گرفته و باگوشت و خون او آمیخته است». و آیه «مَنْ کفر باللّه مِن بعد ایمانه الاّ مَنْ اکره و قَلبه مطمئنٌّ بالایمان» درباره وی نازل شد.


 


دعاى پیامبر(ص) در حق عمار


کافران مکه که از شکنجه بى‌امان عمار یاسر و از صبورى و استقامت او به ستوه آمده بودند و دیگر هیچ امیدى به برگشت او از اسلام برایشان نمانده بود، او را در حالى که همچنان فریاد توحیدش بلند بود، در آتش افکندند. رسول گرامى اسلام با دلى دردمند از این همه شکنجه یارانش، براى عمار دعا کرد و فرمود: «اى آتش! سرد و سالم باش براى عمار، چنان که براى ابراهیم، سرد و سلامت گشتى.» به دعاى رسول خدا (ص) عمار از آتش آسیبى ندید. او باقى ماند تا وفادارى‌اش را تا آخرین لحظه عمر خویش به اسلام و پیامبر اسلام ثابت کند و در مقاطعى حساس، اسلام واقعى را بنمایاند و فریاد کند.


 


ملاک حقانیّت


نه فقط یاران امام على (ع) که همه مسلمانان، عمار یاسر را به خوبى مى شناختند و همه از وفادارى اش به رسول خدا (ص) و از محبوبیت او نزد ایشان خبر داشتند. به دلیل روایت‌هایى که از پیامبر اکرم (ص) درباره عمار یاسر در یادها مانده بود، عمار براى بسیارى از مردم ملاک حقانیت بود. ابن ابى الحدید، از بزرگان علماى اهل سنت و شارح نهج البلاغه، آن‌گاه که از جنگ صفین یاد مى‌کند، حضور عمار را در یک جبهه، ملاک بر حق بودن آن جبهه و باطل بودن جبهه مخالف در نگاه مردم مى‌شمارد و آن‌گاه خود از این نکته تعجب مى‌کند که مردم عمار یاسر را ملاک حق مى‌دانستند، ولى از امام على (ع) غافل بودند. اینها دردهایى بود که سینه کسانى چون عمار را به سختى مى‌گداخت؛ گویى مردم نه در پى حقیقت، که در پى فتنه و هیاهو و خواهش‌هاى نفسانى خویش بودند و خوشا سعادت آنان که در پایدارى بر حق سعادت واقعى را جستند.


 


نبرد صفین، عمارملاک حقانیّت لشکر حق


سه روز از نبرد بزرگ صفین مى گذشت؛ نبردى که در آن گروهى از مسلمانان در برابر حجت و جانشین رسول خدا به جنگ آمده بودند. نبردى که در آن نشانه‌هاى حق و باطل حقیقت را روشن کرده بود، ولى چشم‌هاى بسته و دل‌هاى قفل زده، از درک آن غافل بود. در روز سوم نبرد، عمار فرمانده جنگ بود. او که به باور بسیارى از حاضران در دو لشکر و به روایات متعدد از پیامبر خدا، ملاک حقانیّت لشکرى بود که در آن حضور داشت، به فرماندهى سپاهیان همراه امام على (ع) در صف جنگ ایستاده بود. با این حال، این دلیل روشن مثل صدها دلیل دیگر نتوانست دل‌هاى قفل زده را بیدار کند. عمار یاسر 91 ساله در این جنگ، در رکاب امام، مولا و مقتدایش على (ع) شربت شهادت نوشید و صلابت در عشق و ایمان را به تصویر کشید.


 


امیرمؤمنان(ع) بر جنازه عمار نماز گزارد


عمار پیش از شهادتش وصیت کرد لباس‌های خونین مرا از تنم بیرون نیاورید؛ چراکه در روز قیامت با معاویه مخاصمه خواهم کرد. امیرمؤمنان (ع) بر جنازه عمار نماز گزارد و بدون غسل و کفن در صفین دفن گردید. این واقعه جان گداز در اواخر ماه صفر سال 37 هجری اتفاق افتاد. و این صحابی جلیل القدر پس از نزدیک به یک قرن عمر سراسر افتخار، بدرود حیات گفت. امیرمؤمنان (ع) می فرماید: «رَحِمَ اللّهُ عَمّاراً یَوْمَ اَسْلَمَ، وَ رَحِمَ اللّهُ عَمّاراً یَومَ قُتِلَ، وَ رَحِمَ اللّهُ عَمّاراً یَومَ یُْبَعُث حَیّاً»


 


سرّى استوار


عمار بن یاسر، یکى از وفادارترین و محبوب ترین یاران امام على (ع) بود و همین سبب مى‌شد بدخواهان و مخالفان، با بدگویى‌ها و تهمت‌ها قصد پایین آوردن مقام او را داشته باشند یا به آزارش دست بزنند. البته شهامت، جسارت و هشیارى عمار و نیز مقام بلندش، او را چون سدّى مقام و در برابر همه آزارها، جسارت‌ها و تهمت‌ها استوار مى‌داشت. با آنکه پس از رحلت رسول خدا (ص) بسیارى از دل‌ها، خواب آلودگى و غفلت را برگزیده بودند، ولى همگان روایات رسول خدا (ص) درباره عمار را به یاد مى‌آوردند. به یاد مى‌آوردند که پیامبر درباره عمار فرمود: «سر تا قدم عمار را ایمان پر کرده و ایمان با گوشت و خونش آمیخته شده است» و نیز روایتى که ابن مسعود از رسول خدا (ص) نقل مى کند که فرمود: «هرگز عمار میان دو کار مخیر نشد، مگر آنکه آنچه را به رشد و هدایت نزدیک تر بود، برگزید».


 


وفادارى درونى


امر مهم در حقانیت و سعادت کسى چون عمار یاسر، انتخاب از سر هشیارى و عمل از سر عقیده و بصیرت است. وفادارى عمار به امام على (ع) به دلیل همین بصیرت بود که چنان ارزشى یافت که او را ملاک حقانیت قومى قرار دهد و این بصیرت در همه لحظات زندگى عمار یاسر جارى بود. در روز شهادتش، امام على (ع) او را پیش از نبرد در آغوش گرفت و با او وداع کرد و فرمود: «اى عمار! خدا تو را جزاى خیر دهد که خوب برادر و رفیقى بودى.» عمار پاسخ داد: «به خدا قسم، با بصیرت و بینش از شما پیروى مى‌کنم؛ زیرا در روز حنین از پیامبر شنیدم که فرمود: عمار! پس از من فتنه و آشوبى پیش مى‌آید. در آن زمان، از على پیروى کن که او با حق است و حق با اوست.» این بصیرتى بود که بسیارى از مردم آن زمان چشم و دل خود را از آن محروم مى داشتند.


 


پرواز تا ملکوت


روزى دیگر از نبرد سخت صفین گذشت و شب فرا رسید. تاریکى شب آتش جنگ را کم سو کرده بود. اجساد کشتگان در میانه میدان بر جا مانده بود. مولاى متقیان، امام على (ع) دل شکسته، ولى صبور در میان اجساد مى گشت تا آنکه گریان و اندوهناک بر زمین نشست و کسى را در بر گرفت و فرمود: «اى مرگ! تو از من دست نمى کشى. همه دوستانم را از من گرفتى. گویى کسانى را که دوست دارم، به درستى مى شناسى و به سویشان مى آیى.» کسى که اینک چنین آرام در آغوش ولىّ خدا آرمیده بود، عمار بن یاسر بود؛ یاورى وفادار و با شهامت، فداکار و صبور، با ایمان و آگاه براى رسول خدا (ص) و جانشین او، على مرتضى که پس از شهادتش، خود امام بر او نماز خواند و او را بر اساس وصیتش، با همان لباس خونین جنگ به خاک سپرد. روحش شاد و یادش گرامی!


| شناسه مطلب: 102743




مناسبت‌ها



نظرات کاربران