سخنرانی امام خمینی (ره) در خصوص سکوت مسلمین در قبال تجاوزات رژیم بعث عراق علیه ایران 16 آبان 1359

سخنرانی امام خمینی (ره) در خصوص سکوت مسلمین در قبال تجاوزات رژیم بعث عراق علیه ایران 16 آبان 1359

سخنرانی


 


عنوان:سکوت مسلمین در قبال تجاوزات رژیم بعث عراق علیه ایران


تاریخ:۱۳۵۹/۰۸/۱۶ / 28 ذی الحجه 1400


محل:تهران، حسینیۀ جماران


موضوع:سکوت مسلمین در قبال تجاوزات رژیم بعث عراق علیه ایران


مناسبت: 


حضار: مسلمانان پاکستان


 


بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم


کعبه خانۀ مردم و محل اجتماع و زیارت مسلمانان


با تشکر از حضور آقایان در اینجا و امیدواری به اینکه خداوند زیارت آقایان را و سایر حجاج محترم را قبول کند، عرض می‌کنم که شما موفق شدید به زیارت خانه‌ای که خداوند برای ناس قرار داده است و اول بیتی است که خداوند برای همۀ مردم قرار داده است و فرموده است کهاِنَّ اَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّة.[۱]این دلیل بر این است که، یکی از ادله این است که خدای تبارک و تعالی همۀ عالم را دعوت فرموده است به اسلام و این خانه را برای تمام عالم از زمان بعثت تا آخر برای همه قرار داده است.


این خانۀ ناس است. شخصی یا اشخاصی یا گروهی یا طوایف خاصی اینطور نیست که اولی باشند به خانۀ خدا از دیگر ناس. همۀ مردم، آنهایی که در سراسر دنیا هستند، در مشارق ارض و مغارب ارض، مکلف هستند که مسلم بشوند و در این خانه که قرار داده شده است از برای ناس، مجتمع بشوند و زیارت کنند آن بیت مقدس را. عقلا و علمای اسلام از صدر اسلام تاکنون کوشش کردند برای اینکه مسلمین همه با هم مجتمع باشند و همه ید واحد باشند بر غیر مسلمین. در هر جا که مسلمی پیدا بشود باید با سایر مسلمین تفاهم کنند و این یک مطلبی است که خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم سفارش کرده است.[۲]و پیغمبر اکرم ـ صلی‌اللّه‌‌علیه‌و‌آله وسلم ـ سفارش فرموده است[۳]و ائمۀ مسلمین سفارش فرموده‌اند و علمای بیدار اسلام دنبال این امر را گرفته و کوشش کرده‌اند به اینکه مسلمین را در تحت لوای اسلام به وحدت و یگانگی دعوت کنند.


مبعوث شدن پیامبر اسلام بر تمام بشر


مع‌الأسف، بعض از عناصر منحرف، از عناصری که به اسلام اعتقاد هم ندارند، با ادعای خالی از حقیقت اسلام کوشش دارند به اینکه اسلام را در عربیت خالص کنند. گزارشی که در یکی ـ دو روز پیش از خبرگزاری‌ها رسید به ما، این بود که صدام حسین در مجلس غیرقانونی خودشان صحبتهای متفرقه‌ای کرده است و اراجیفی بافته است. از آن جمله اینکه «فارس مسلم نیست؛ به دلیل اینکه قرآن عربی است. پیغمبر عرب بوده است و اسلام مال عرب است»؛ به منطق این آدم منحرف که از اسلام بی‌اطلاع است، و از آن جمله اعرابی است که خدای تبارک و تعالی، فرموده است:اَشَدُّ کُفراً وَ نِفاقاً وَ اَجدَرُ اَلاّ یَعلَمُوا حُدُودَ ما اَنزَلَ اللّه‌[۴]این، سزاوارترند اینطور اشخاص از اینکه حدود خدا را و احکام خدا را نشناسند. به منطق این آدمی که اعتقاد به اسلام هم ندارد، شما آقایان که به مکه مشرف شدید مسلم نبودید و تمام مسلمین دنیا که در شرق و غرب زمین هستند مسلمان نیستند؛ فارس مسلمان نیست، ترک مسلمان نیست، بلوچ مسلمان نیست، پاکستانی مسلمان نیست، مسلمانان هندوستان مسلمان نیستند، اندونزی‌ها مسلمان نیستند. مسلمانی فقط منحصر به عرب است! نظیر عفلق، نظیر صدام و نظیر حزب بعث عراق! این منطق یک آدمی است که از اسلام بی‌اطلاع است، از قرآن بی‌اطلاع است. ضرورت مسلمین است که پیغمبر اسلام آخر نبیین است و مبعوث شده است بر تمام بشر در مشارق ارض و مغارب ارض. قرآن کریم حکایت می‌کند که اسلام مال تمام طوایف هست. هر کس به او رسید باید ایمان بیاورد. و روایات از رسول اکرم این است که اسلام برای همه هست. و این آدم اگر تا حالا هم فرض کنید ـ به فرض غلط ـ که مسلم است، برای این کلمه از اسلام بیرون رفته است؛ برای اینکه خلاف ضرورت مسلمین و خلاف قرآن کریم و خلاف رسول اکرم گفته است.


ایجاد اختلاف بین مسلمانان با طرح قومیت


ما سالهای طولانی است که دنبال این هستیم که مسلمین را با هم همقدم و همکلام و مجتمع کنیم؛ برای اینکه تمام گرفتاریهایی که مسلمین دارند و به دست قدرت‌های اجنبی؛ آنهایی که می‌خواهند از بلاد مسلمین بهره‌گیری کنند، آنهایی که می‌خواهند ذخایر مسلمین را ببرند، آنهایی که می‌خواهند دولتهای اسلامی را در زیر یوغ سلطنت خودشان قرار بدهند، اینها کوشش کرده‌اند خودشان و عمالشان به اینکه تفرقه بین مسلمین ایجاد کنند. این کلام خبیث همان کلامی است که آنها می‌خواهند که عرب را یک طرف قرار بدهند و همۀ مسلمین را در طرف دیگر؛ فقط عرب مسْلم است، پاکستانی مسْلم نیست، ایرانی مسلم نیست، عرب، عرب مسلم واقعی است! اینها همه باید ـ به حسب قولی که او باز در یک کلامش گفته است ـ اینها باید آقایی عرب را بپذیرند. این برخلاف اسلام است، برخلاف دستورات قرآن است. قرآن کریم میزان را تقوا قرار داده است و فرموده است:اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّه‌ِ اَتقیکُم[۵]و صدام میزان را عربیت قرار داده است؛ عربیت، چه عربیتی باشد که مثل عفلق و امثال صدام باشد و چه سایرین، این برخلاف موازین اسلام و برخلاف ضرورت مسلمین است. این همان معنایی است که ابرقدرتها می‌خواهند که قشرها را از هم جدا کنند، عرب را از غیرعرب جدا کنند، عرب را در یک طرف قرار بدهند و عجم را در یک طرف دیگر. در بین خود عرب هم می‌خواهند که طوایف مختلف را از هم جدا کنند و در بین عجم هم که سایر مسلمین هستند می‌خواهند که اینها را از هم جدا کنند؛ اینها مأمور این هستند، محمدرضا مأمور این معنا بود که اینها را از هم جدا کند. کسانی که این معنا را می‌گویند و این معنا را تعقیب می‌کنند، اینها همان مأمورینی هستند که مقاصد پلید اجنبیها را که مسلمین را می‌خواهند از هم مفترق کنند اجرا می‌کنند.


ادعاهای واهی صدام در توجیه تجاوز به ایران


مسلمین باید یدِ واحده بر ماسِوایشان باشند.وَلا تَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَتَذهَبَ ریحُکُم[۶]قرآن شریف دستور داده است که اگر یک طایفه‌ای از مسلمین بر طایفۀ دیگر بغی کردند و تعدی کردند، بر همۀ مسلمین واجب است که بر ضد او قیام کنند؛ فضلاً، از اینکه غیرمسلم بَغی کند بر مسلم.[۷]اگر یک طایفه‌‌ای از کفار هجوم بیاورند به مملکت اسلامی، تکلیف همۀ مسلمین است که به او هجوم بیاورند و او را از صفحۀ روزگار نابود کنند. چه شده است که مسلمین در این امری که همه می‌دانند، تمام کسانی که اطلاع دارند از منطقه، می‌دانند که دولت جابر صدام و بعث ناگهان بدون هیچ مقدمه حمله کرده است به ایران از طرف دریا و از طرف هوا، از طرف زمین و بدون اینکه دولت متوجه بشود بعضی از بلاد ایران را غصب کرده است و بعضی از سرزمینها. آن روزی که مطلع شد ایران، جلویش را گرفت و بحمداللّه‌ به قدری صدمه بر او وارد کرده است و بر جنود او وارد کرده است که برگرداندن به اصل اول محتاج به سالهای طولانی است. و این هجوم ناجوانمردانه، کشور عراق را به تباهی کشانده و می‌کشاند و سرمایه‌هایی که باید صرف بشود در راه ترویج اسلام، اینها را صرف کرده‌اند در راه جنگ. ما بادی[۸]به جنگ نبودیم و نیستیم، لکن اگر کسی تعدی بکند دهان او را خُرد می‌کنیم. ابتدا از آنها بوده است و لهذا، در مملکت ما این واقعه واقع شده است. اگر ما بادی بودیم، خوب بود اول ما رفته باشیم یکی از دهات آنجا را گرفته باشیم و آنها آمده باشند و ما را عقب زده باشند. ادعای اینکه ما مدتهاست ـ صدام در این نطق خبیثش گفته است که ـ «ما مدتها با دولت ایران صحبتها کردیم، رفت و آمد کردیم و خواستیم تفاهم کنیم و دولت ایران قبول نکرده است و ما ملزم شدیم که به دولت ایران[حمله نماییم]و آنها ـ دولت ایران ـ پاسگاههای ما را در مرز خراب کردند و چقدر از پاسگاههای ما را خراب کرده‌اند» و از قبیل این اراجیف. دولت ایران قبل از حملۀ عراق حتی یک وجب در ملک آنها، در مملکت آنها نرفته است و بنا هم نیست که برود و یک پاسگاه از آنها خراب نکرده است، لکن بعد از آنکه آنها حمله کردند و مردم ایران را، مردم عادی ایران را با توپهای دورزن و با موشک‌های زمین به زمین خانه‌‌ها را خراب کرده‌اند، زن و بچه‌های مردم را کشتند و همۀ شرارت‌ها را کردند، البته دفاع بر هر مسلمی، بر هر انسانی دفاع واجب است. و ما به حسَب امر خدا دفاع کردیم از خودمان و دفاع از اسلام، نه دفاع از کشور خودمان فقط.


اظهار تأسف از سکوت مسلمانان در جنایات صدام


صدام کسی است که تابع «عفلق»ها هست و آنها حزبشان اسلام را منافی می‌دانند با وضعیت خودشان؛ دشمن اسلام هستند آنها. اینکه می‌گوید حسین بن علی ـ سلام اللّه‌ علیه ـ چه، این همان آدمی است که زوار حسین‌بن علی را دسته‌جمعی اعدام کرده است و به حبس کشانده است.


این همان آدمی است که مرقد مطهر حضرت امیر را به امر او به گلوله بستند که گلوله‌‌هایی که خراب کرده بود یک جایی از، سوراخ کرده بود، یک جایی از دیوار را به من نشان دادند. اینها همانها هستند که علمای بزرگ اسلام را چه از طایفۀ سنی و چه از طایفۀ شیعه گرفتار کردند و حبس کردند و شهید کردند. اینها از اسلام بویی نبردند و حالا دعوی اسلامیت می‌کند و می‌گوید من مسلم هستم! ایشان از همان اعرابی است که خدای تبارک و تعالی فرموده است اینها از اسلام و حدود اسلام بی‌اطلاع هستند. چه شده است که مسلمین توجه ندارند به این معنا؟ چرا این مسائلی که در ایران واقع شده است و این مسائلی که به مملکت ما وارد شده است و آنطور بچه‌ها و کوچکها و زنها و مردها را اینها قتل عام کرده‌اند، برخلاف موازین بین‌المللی و برخلاف موازین جنگ به جاهای مسکونی حمله کردند، چرا مسلمین در این مطلب هیچ توجهی ندارند؟ چرا ساکت هستند؟ خدای تبارک و تعالی امرفرموده است که باید جنگ کنند با این. حالا جنگ نمی‌کنند لااقل تبلیغ کنند، ساکت نباشند. چرا رادیوهای بلاد مسلمین ساکتند در این موضوع؟ چرا مسلمین ساکتند و توجه ندارند که اگر جمهوری اسلام در ایران ـ خدای نخواسته ـ شکست بخورد اسلام شکست خورده است؟ چرا توجه ندارند که ابرقدرتها از اسلام می‌ترسند و مخالفتشان با ایران به واسطۀ این است که می‌ترسند اسلام در سایر بلاد رشد کند و همین معنایی که در ایران شده است در جاهای دیگر بشود؟


مسلمین را چه شده است که در این مسائل که مربوط به اسلام است و مربوط به حیثیت مسلمین است ساکت نشسته‌‌اند، تماشاچی شده‌اند؟ ما احتیاج به کمکهای جندی و کمک‌های ارتشی نداریم و ما خودمان حساب اینها را پاک خواهیم کرد، لکن تأسف دارد که مسلمین بی‌توجه هستند به این مسائل اسلامی، بی‌توجه هستند به قرآن کریم. عمل نمی‌کنند به صریح قرآن کریم که فرموده است که «اگر یک طایفه‌ای ولو مسلم باشد اگر حمله کرد بر طایفۀ دیگر از مسلمین، بر مسلمین لازم است که از آن طایفۀ مظلوم دفاع کنند.»[۹]چرا خبرگزاریهای خودشان را نمی‌فرستند و ببینند مسائلی که در ایران واقع شده است، مصائبی که در ایران واقع شده است؟ و چرا اگر خبرگزاری‌هایی باشد و اطلاع بدهد به آنها، در رادیوهای آنها منعکس نمی‌شود؟ این سکوت مرگبار چیست که در مسلمین است؟ شما گمان می‌کنید که مطرح عراق و ایران است و صدام است و مملکت ایران؟ قضیه این نیست، مطرح اسلام است، نه مطرح یک کشور. مطرح تمام کشورهای اسلامی است، مطرح مستضعفین جهانند.


احساس خطر قدرت‌ها از اتحاد مسلمانان


آن چیزی که آنها می‌خواهند این است که مسلمین متفرق باشند و آنها حکومت کنند به این مسلمین، آنها تمام جوانهای ما را به تباهی بکشند، دانشگاه‌های ما را دانشگاه‌های استعماری قرار بدهند، اقتصاد ما را وابسته کنند، ارتش ما را وابسته کنند. آنها به ایران فقط نظر ندارند، آنها به همۀ بلاد مسلمین، به همۀ بلادی که تحت سلطۀ اسلام باید باشد آنها نظر دارند، لکن می‌بینند که اگر یک میلیارد مسلم با هم مجتمع بشود و آن معنایی که در ۳۵ میلیون جمعیت ایران تحقق پیدا کرد و ضربه زد به آنها، آنچنان ضربه‌ای که تا آخر سرخودشان را نمی‌توانند بلند بکنند، اگر، یک میلیارد جمعیت مسلمین اینطور بشوند چه خواهد شد! آنها برای جلوگیری از این معناست که این جنگها را بپا می‌کنند. چرا باید دولتهای اسلامی اینطور از هم منفصل باشند و جدا باشند؟ چرا باید دولتهای اسلامی توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام نداشته باشند؟ چرا باید ممالک اسلامی توجه نداشته باشند که نقطه نظر آنها اسلام است نه ایران، ملتها همه توجه دارند، چرا دولتها توجه ندارند؟ تا کی باید ما و دولتهای ما تحت سلطۀ اجانب باشیم؟ تا کی باید مستشاران امریکا و شوروی به ما حکومت کنند؟ تا کی باید یک گروهبان شوروی، یک گروهبان انگلیسی، یک گروهبان امریکایی بیاید و به ارتش ما حکومت کند؟ ما آنها را بیرون کردیم، شما هم بیرون کنید، سایر ممالک اسلامی هم بیرون کنند. ما آنهایی که تشتت ایجاد می‌کنند در ایران به جای خودشان نشانده‌ایم و می‌نشانیم. سایر ممالک اسلامی هم مکلفند به اینکه آنهایی که برخلاف اسلام، برخلاف دستور قرآن، برخلاف دستورات نبی اسلام ایجاد تشتت می‌کنند، آنها را بگیرند و بیرون کنند و از بین ببرند. چرا نشسته‌ایم ما؟ چرا مسلمین نشسته‌اند؟ چرا نهضت نمی‌کنند؟ چرا قیام نمی‌کنند مسلمین بر ضد مستکبرین؟ چرا مستضعفین جهان قیام نمی‌کنند بر ضد مستکبرین؟ سیاههای امریکا ما را تأیید کردند، لکن دولتهای اسلامی اکثراً تأیید نکردند. ملتها در هر جا بودند ما را تأیید کردند. مسلمین ملتهایشان در هر جا بود ما را تأیید کردند و این دولت غاصب بعث را، بعث عراق را محکوم کردند، لکن دولتها این کار را نکردند. چه شده است دولتها را؟ چرا باید تا آخر اینها تحت فشار ظلم ابرقدرتها تسلیم بشوند؟ چرا باید افغانستان را آنطور کنند و مسلمین نشسته باشند؟ چرا باید ایران را اینطور کنند و مسلمین ساکت باشند؟ نشسته‌اند که یکی یکی اینها را از بین ببرند، نوبت بعدی بشود؟


اعلام خطر برای اسلام و مسلمین


این خطری است برای مسلمین. من اعلام خطر می‌‌کنم برای مسلمین و برای اسلام با این وضعی که دولتها دارند. آنها کنار نشسته‌اند و شماها را به هم می‌ریزند. دولت‌ها را با هم به جنگ وامی‌دارند و استفاده را خودشان می‌کنند. چرا مطالعه نمی‌کنید در امر اسلام و در امر سرنوشتهای مسلمین؟ تا کی ما باید زیر سلطۀ اجانب باشیم و تا کی ممالک ما باید در تحت تاخت و تاز آنها باشد؟ چرا از خواب بیدار نمی‌شوند مسلمان‌ها؟ مشکل مهم، دولتهای اسلامی هستند. باید دولتها بیدار بشوند. اگر دولت‌ها بیدار بشوند مشکلات مسلمین رفع می‌شود، با هم تفاهم می‌کنند، لکن دستهایی در کار است که نمی‌گذارد؛ مأمورینی آنها دارند که نمی‌گذارند این کار بشود. من از خدای تبارک و تعالی می‌خواهم که همۀ مسلمین را بیدار کند و همه را در تحت لوای اسلام قرار بدهد. و همه را با هم مجتمع کند و مسائل اسلامی را درست مطالعه کنند و مسائل اسلامی را بین خودشان حل کنند.


والسلام علیکم و رحمة اللّه‌


 


۱- سورۀ آل عمران، آیۀ ۹۶: «اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدَیً لِلعالَمینَ» اول خانه‌ای که برای مردم بنا شده، همان خانۀ مکه است که در آن برکت و هدایت جهانیان است.


۲- اشاره است به آیۀ ۱۰۳، سورۀ آل عمران.


۳- صحیح ترمذی، ج۳، ص۳۱۶.


۴- سورۀ توبه، بخشی از آیۀ ۹۷: «اعراب بادیه‌نشین در کفر و نفاق از دیگران سخت‌تر و به جهل و نادانی احکام خدا سزاوارترند».


۵- سورۀ حجرات، آیۀ ۱۳: «بزرگوارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست».


۶- سورۀ انفال، آیۀ ۴۶: « و هرگز راه اختلاف و تنازع نپویید که در اثر تفرقه ترسو و ضعیف شده، قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد».


۷- اشاره است به آیۀ ۹ سورۀ حجرات: «وَ اِنْ طائِفَتانِ مِنَ المُؤِمنینَ اقْتَتَلُوا فَاَصلِحُوا بَینَهُما فَاِن بَغَتْ اِحدیهُما عَلَی الاُخْری فَقاتِلُوا الَّتی تَبغی حَتّی تَفیءَ اِلی امرِ اللّه‌ِ فَاِن فاءَتْ فَاَصلِحُوا بَینَهُما بِالعَدلِ وَاَقْسِطُوا اِنَّ اللّه‌َ یُحِبُّ المُقسِطینَ» و اگر دو طایفه از اهل ایمان به قتال و دشمنی برخیزند، شما مؤمنان در میان آنها صلح برقرار کنید و اگر یک قوم بر دیگری ظلم کرد با آن طایفۀ ظالم قتال کنید تا به فرمان خدا بازآید و ترک ستم کند. پس هرگاه به حکم حق برگشت با حفظ عدالت میان آنها صلح دهید و همیشه عدالت کنید که خدا بسیار اهل عدل و داد را دوست می‌دارد.


۸- بادی: آغازگر، شروع کننده.


۹- اشاره به آیۀ ۹ سوره حجرات.




نظرات کاربران