اخلاق پیامبر(ص) در رابطه با مردم چگونه بود اخلاق پیامبر(ص) در رابطه با مردم چگونه بود اخلاق پیامبر(ص) در رابطه با مردم چگونه بود بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
اخلاق پیامبر(ص) در رابطه با مردم چگونه بود اخلاق پیامبر(ص) در رابطه با مردم چگونه بود اخلاق پیامبر(ص) در رابطه با مردم چگونه بود اخلاق پیامبر(ص) در رابطه با مردم چگونه بود اخلاق پیامبر(ص) در رابطه با مردم چگونه بود

اخلاق پیامبر(ص) در رابطه با مردم چگونه بود

پیامبر، سه چیز را از خود دور کرده بود: لجاجت، پرگویی و بیهودگی و سه چیز را از مردم کنار نهاده بود: هیچ کس را، نه می نکوهید و نه عیب می کرد و در پی جستن زشتیهای او نبود، وسخنی نمی گفت، مگر در آن چه امید ثوابش را می بُرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، امام حسین (ع) می فرمایند: از پدرم (ع) درباره نشستن او [رسول خدا صلی الله علیه و آله ] پرسش کردم پس فرمود: پیامبر اکرم (ص) نمی‌نشست و بر نمی‌خاست مگر آن که ذکر بر لب داشت و جایی را به خود اختصاص نمی‌داد و از این کار، نهی می‌داشت و هرگاه نزد جماعتی می‌رفت در پایین مجلس می‌نشست و به این کار فرمان می‌داد.
بهره هریک از همنشینانش را ادا می‌کرد، تا آن جا که همنشین او فکر نمی‌کرد کسی نزد رسول خدا از او ارجمندتر است.
هر که با او همنشین می شد یا پی کاری را با هم می گرفتند، حضرت آن قدر شکیبایی می ورزید تا این که او خود می رفت و کسی که از ایشان [برآوردن ]حاجتی را می طلبید، یا نیازش را برمی آورد یا کلامی خوش به او می گفت.


گشاده رویی و اخلاقش، همه مردم را در بر می گرفت و [دیگر ] پدر آنها گشته بود و آنها در (دادن و گرفتن) حقّ نزد او یکسان بودند.
مجلس ایشان، مجلس شکیبایی، شرم، صبر و امانتداری بود و در آن نه صدایی  بلند می شد و نه سخن زشتی بر زبان رانده می شد و نه خطاهای آن مجلس، گفته می شد. همه [در مجلس او] برابر بودند و با تقوا بر یکدیگر برتری داده می شدند و فروتن بودند، بزرگ را احترام می نهادند و بر کوچک، رحم می آوردند و نیازمند را بر خود ترجیح می دادند و بیگانه را پاس می داشتند.
[به پدرم] عرض کردم: شیوه حضرت (ص) با همنشینانش چگونه بود؟ 
فرمود: پیامبر خدا (ص) گشاده رو و خوش اخلاق و نرمخو بود و نه خشن و زمخت و نه، فریاد می کشید و ناسزا می گفت و نه عیب جویی می کرد و نه بسیار شوخی می کرد.
خود را از آن چه دوست نمی داشت، به غفلت می زد و دیگران را نه از آن نومید می ساخت و نه بدان ترغیب می کرد. 
سه چیز را از خود دور کرده بود: لجاجت، پرگویی و بیهودگی و سه چیز را از مردم کنار نهاده بود: هیچ کس را، نه می نکوهید و نه عیب می کرد و در پی جستن زشتیهای او نبود، وسخنی نمی گفت، مگر در آن چه امید ثوابش را می بُرد. هرگاه سخن می گفت، همنشینانش خاموشی می گزیدند تا آن جا که گویی، پرنده بر سر ایشان نشسته است و هرگاه پیامبر (ص) سکوت می کرد، آنها سخن می گفتند و در خدمت حضرت صلی الله علیه و آله کشمکش نمی کردند.
اگر کسی سخن می گفت، به او گوش می دادند تا از سخن گفتن آسوده شود. سخن آنها نزد حضرت (ص) ، همان سخن نخستین نفر مجلس بود. از آن چه می خندیدند، او هم می خندید و از آن چه تعجّب می کردند، حضرت صلی الله علیه و آله هم تعجّب می کرد. 


حضرت (ص) بر خشک و زمخت سخن گفتن شخص غریب و تقاضای او صبر می کرد، تا آن که اصحابش آنها را گرد می آوردند و می فرمود: هرگاه کسی را دیدید که حاجتی می طلبد، او را یاری رسانید.
حضرت (ص) ، ستایش را از کسی جز از مسلمان حقیقی نمی پذیرفت، و سخن کسی را قطع نمی کرد، تا آن که از حد می گذراند، پس با نهی یا برخاستن، کلام او را قطع می کرد.


«دلائل النبوة للبیهقیّ ، جلد 1 صفحه 290 »




مطالب مرتبط

نظرات کاربران