پیامبران برای تبلیغ دین سختیها را به جان میخرند!
پیامبران ماموران و سفیران الهی بودند، آنان خود را موظف میدانستند که دین خدا را تبلیغ کنند.
پایگاه اطلاع رسانی حج: مسلمین میگویند: پیامبر آنها هر روز از مکانی عبور میکرد که شخصی یهودی بر سر او خاکروبه میریخت و پیامبرشان بعد از بیمار شدن آن شخص، به عیادت او رفت. خوب مگر پیامبر مجبور بوده از آن مسیر برود؟
پاسخ: پیامبران ماموران و سفیران الهی بودند، آنان خود را موظف میدانستند که دین خدا را تبلیغ کنند، آنان هوا و هوس خود را کنار گذاشته و با تمام توان در راه تبلیغ دین خدا و اطاعت دستورات الهی گام برمیداشتند. حضرت نوح حدود 950 سال قوم خود را به دین خدا دعوت کرد و هر روز طعنه و نیش و کنایه میشنید و مورد تمسخر و اذیت دیگران واقع میشد و حتی پسر خود او نیز او را مورد تمسخر قرار میداد، اما ثابت قدم بود و در راه دین تلاش میکرد.
شبهه: مسلمین میگویند: پیامبر آنها هر روز از مکانی عبور میکرد که شخصی یهودی بر سر او خاکروبه میریخت و پیامبرشان بعد از بیمار شدن آن شخص، به عیادت او رفت. خوب مگر پیامبر مجبور بوده از آن مسیر برود؟ هیچ عاقلی ماشینش را هم جایی که پرندهها هستند و خرابکاری میکنند پارک نمیکند، حال چگونه است که پیامبر آنها هر روز آن مسیر را رفته است تا روی سرش خاک بریزند؟
پاسخ: گوینده این سخن، در صدد است با بعید دانستن این موضوع، در ذهن مخاطب خود صحنه را طوری جلوه دهد تا مخاطب نیز تصدیق کند که چنین قضیهای بسیار بعید است و قابل قبول نیست و حال آنکه باید گفت انبیا و حالات عالی آنان با سایر مردم بسیار متفاوت است و آنان هوا و هوسی ندارند و حاضرند برای هدایت مردم سختیهای بسیاری را تحمل کنند تا حتی یک نفر هدایت شود.
در تاریخ نقل شده پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) برای هدایت مردم طائف به این دیار سفر کرد و به خانه برخی بزرگان آنان رفت، اما آنها با بیمهری تمام پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلیاللهعلیهوآله) را از خانه بیرون کردند و او را دروغگو و ساحر خواندند و بچهها و سفیهان را تحریک کردند که ایشان را سنگ بزنند، حضرت از شهر بیرون رفت و در باغی که بیرون از طائف بود توقف کرد تا مقداری زیر سایه درختان آن استراحت کند و سپس به مکه برگردد.
در این حین «عداس» که باغبان آن باغ بود به سمت حضرت آمد و بعد از گفتگویی بین آنها، او به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) ایمان آورد و دعوت حضرت را پذیرفت. بعدها پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود من میدانستم که جز عداس کسی دعوتم را نمیپذیرد.[1]
این سیره پیامبران است که برای هدایت مردم و لو یک نفر حاضر هستند سختیهای زیادی تحمل کنند، مسیرهای طولانی را طی کنند و ناملایمات زیادی را با جان و دل پذیرا باشند. حتی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) چنان دلسوز مردم بود و برای هدایت شدن آنها خود را اذیت میکرد که قرآن در مورد ایشان میفرماید: «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ [شعرا/3] گویی میخواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی به خاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند!»
پیامبران ماموران و سفیران الهی بودند، آنان خود را موظف میدانستند که دین خدا را تبلیغ کنند، آنان هوا و هوس خود را کنار گذاشته و با تمام توان در راه تبلیغ دین خدا و اطاعت دستورات الهی گام برمیداشتند. حتی در امتهای گذشته پیامران زیادی به خاطر تبلیغ دین خدا کشته شدند. حضرت نوح حدود 950 سال قوم خود را به دین خدا دعوت کرد و هر روز طعنه و نیش و کنایه میشنید و مورد تمسخر و اذیت دیگران واقع میشد و حتی پسر خود او نیز او را مورد تمسخر قرار میداد، اما ثابت قدم بود و در راه دین تلاش میکرد.
داستان مطرح شده در شبهه(ریختن خاکروبه بر سر پیامبر اکرم) نیز در برخی منابع تفسیری نقل شده[2] و بر اساس سیره نبوی اصلا بعید نیست، زیرا انبیا برای هدایت مردم هر سختی و هر ناملایمی را تحمل میکنند. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) چون میدانست رفتار ایشان بر او تاثیر گذاشته و او را مسلمان خواهد کرد، حاضر شد تمام آن سختیها را تحمل کند و هر روز از آن مسیر عبور کند تا بر او تاثیر گذاشته و درنهایت هدایت شود.
بنابراین گوینده این سخن پیامبران را مانند خود و دیگر افراد عادی فرض کرده - کافر همه را به کیش خود پندارد- و بر آن اساس اشکال کرده که اگر کسی یک بار از مسیری عبور کند که بر سر او خاکستر بریزند، دیگر از آن مسیر عبور نمیکند، اما او سخت در اشتباه است، انبیا با او و انسانهای عادی متفاوت هستند و نفسی عالی دارند که از هرگونه هوای و هوسی بدور است و برای هدایت مردم دلسوز است و هر گونه سختی و اذیتی را تحمل میکند.
____________________________
پینوشت
[1]. دانشنامه اسلامی
[2]. لطفا به این مطلب مراجعه کنید؛ طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، اسلام، تهران، 1369ش، چاپ دوم، ج9، ص463.