آرزوی شهید فخری‌زاده سفر به خانه خدا بود آرزوی شهید فخری‌زاده سفر به خانه خدا بود آرزوی شهید فخری‌زاده سفر به خانه خدا بود بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
آرزوی شهید فخری‌زاده سفر به خانه خدا بود آرزوی شهید فخری‌زاده سفر به خانه خدا بود آرزوی شهید فخری‌زاده سفر به خانه خدا بود آرزوی شهید فخری‌زاده سفر به خانه خدا بود آرزوی شهید فخری‌زاده سفر به خانه خدا بود

آرزوی شهید فخری‌زاده سفر به خانه خدا بود

وقتی به تهران برگشتیم از ایشان خواستم راز این تسبیح های ویژه را بگوید. گفت برای محسن خریده ام. گفتم کدام محسن گفت محسن فخری زاده. گفتم حالا چرا ویژه؟. گفت: ایشان هیچ وقت نمی تواند به مکه برود. جزو آرزوهایشان هست. اینها را گرفتم تا بداند من آنجا برایش نماز خواندم، دعا کردم و برایش طواف کردم. بداند که بیادش بودم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، منصوره کرمی همسر شهید مسعود علیمحمدی در جریان دیدار مسئولان فرهنگسرای رسانه از منزل شهید در چارچوب ویژه برنامه مهرآیین خاطره ای را از رابطه دو شهید بزرگوار علیمحمدی و فخری زاده نقل کرد که خاطره ای جالب و شنیدنی است.


 


همسر شهید علیمحمدی گفت: سال 87 (دقیقا یکسال پیش از شهادت ایشان) با شهید علیمحمدی به عمره مشرف شده بودیم. یادم می آید یک روز از من خواست برای خرید تسبیح به بازار برویم. آن روز خیلی تسبیح خریدند بعد به من گفتند که می خواهم  دو تا تسبیح ویژه بخرم. گفتم: یعنی چه؟ مگر اینها تسیح ویژه نیستند اینها که همه خوب بودندو گفتند: نه برای یک آدم خاص می خواهم. ایشان سه تسبیح عقیق خریدند. مسعود خیلی تسبیح باز بود. وقتی به تهران برگشتیم از ایشان خواستم راز این تسبیح های ویژه را بگوید. گفت برای محسن خریده ام. گفتم کدام محسن گفت محسن فخری زاده. گفتم حالا چرا ویژه؟. گفت: ایشان هیچ وقت نمی تواند به مکه برود. جزو آرزوهایشان هست . اینها را گرفتم تا بداند من آنجا برایش نماز خواندم، دعا کردم و برایش طواف کردم. بداند که بیادش بودم.


 


همسر شهید علیمحمدی ادامه داد: یک بار که به دیدن خانم شهید فخری زاده رفته بودم ایشان تعریف می کرد که یک روز محسن آمد خانه به من تسبیحی نشان داد و گفت این را مسعود از خانه خدا آورده و اصرار کرده که سریع بازش کنم من هم باز کردم . همسر شهید فخری زاده می گفت که ایشان آن تسبیح را در سجاده نمازش گذاشت و هنوز هم هست.


 


خانم کرمی افزد: نکته ای که می خواهم عرض کنم این است که ویژگی همه این شهدا اعتقاد قلبی به خدا و راهی که در پیش گرفتند، بود. و این اعتقاد باعث شده بود که از هیچ چیزی نمی ترسیدند. به گفته فرزندان شهید فخری زاده از سال 77 ایشان می دانستند که پدرشان در خطر هستند ولی هرگز نترسیدند چون توکلشان به خدا بود و برای رضای خدا کار می کرد، هدفش هم رضای خدا و پیشرفت مردم کشورش بود. چیزی که دوست دارم به مردم عزیز بگویم این است که این شهدا همه شان دل داشتند، اهل سفر و تفریح بودند، معنی عشق و علاقه را خوب می فهمیدند اما بخاطر هدفشان و اعتقادشان از این علایق و حتی زن و بچه خودشان گذشتند تا میهن و مردمشان سربلند باشند، این خونهایی که پای این انقلاب رفته برای این بوده که انقلاب سرپا بماند.




نظرات کاربران