سال 76 هجری شمسی، 1417 هجری قمری
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ الحمدللَّه رب‌العالمین والصّلاة والسّلام على سیدنا محمّد و آله الطاهرین. قال اللَّه الحکیم: و اذ جعلناالبیت مثابةللناس و امناً و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلى و عهدنا الى ابراهیم و اسمعیل ان
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
الحمدللَّه ربالعالمين والصّلاة والسّلام على سيدنا محمّد و آله الطاهرين. قال اللَّه الحكيم: و اذ جعلناالبيت مثابةللناس و امناً و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى و عهدنا الى ابراهيم و اسمعيل ان طهرا بيتى للطائفين و العاكفين و الركع السجود
اين روزها بار ديگر خانهى خدا ميزبان خيل عظيم دلهاى پر شور و شوقى است كه از سراسر جهان در آن كعبهى اميد گرد آمدهاند؛ ميليونهايى كه در سايهى عبوديت خالص حضرت احديت، احساس وحدت و جمعيت مىكنند؛ چشمهايى كه با گلاب اشك خود، قدمگاه پيامبر عظيمالشأن (صلّىاللَّهعليهواله) و اولياء خدا (عليهم السّلام) و مجاهدان و بزرگان اسلام را شستشو مىدهند؛ جانهايى كه در پرتو معنويت بيتاللَّه الحرام و حريم تربت مصطفوى (عليهوالهالافالسّلام)، نورانيت و صفا مىيابند؛ دستهاى به دعا برافراشتهيى كه قافلهى نياز و حاجت را روانهى درگاه بىنياز مىكنند؛ دردمندانى كه بر در سراى طبيب، علاج درهاى مزمن جهان اسلام را مىجويند و در آن، همدردانى از هر نژاد و زبان و رنگ و از هر گوشهى عالم مىيابند؛ ضعيفان تنها ماندهيى كه در آنجا احساس قدرت و عظمت مىكنند. اين روزها بار ديگر پيكرهى عظيم امت اسلام، نمايى از ابهت و شكوه خود را در برابر چشم كسانى كه دچار غفلت از آنند، مىگذارد؛ دوستان را اميدوار و دشمنان را بيمناك مىسازد. ابر رحمت و حكمت بر تشنگان مىبارد، دلهاى افسردهيى را طراوت مىبخشد، و مغزهاى راكدى را به شكفتن و انديشيدن وا مىدارد.
آرى، اين روزها براى جهان اسلام و امت اسلامى روزهاى عيد و روزهاى ميعاد است و بجاست كه مسلمين در همه جاى گيتى و به ويژه حجاج بيتاللَّه الحرام، ساعتها و لحظههاى آن را براى تعبد و تعقل، مغتنم بشمارند و آنان كه به فرصت گرانبهاى حج و زيارت دست يافتهاند، با دستانى پر از رحمت و حكمت الهى، و با تصميم و ارادهيى تازه براى آيندهى خود و امت اسلامى، به ديار خويش باز گردند.
در ميان فرايض دينى، حج، بزرگترين فريضهيى است كه در آن هر دو جنبهى فردى و اجتماعى به شكلى نمايان، گنجانيده شده است.
در جنبهى فردى، هدف، تزكيه و رسيدن به صفا و نورانيت و پيراستگى از زخارف بىارزش مادى و فراغت با خويشتن معنوى و انس با خداى متعال و ذكر و تضرع و توسل به حضرت حق است، تا آدمى به عبوديت - كه صراط مستقيم الهى به سوى كمال است - راه يابد و در آن گام بردارد.
در اين بخش، تنوع فرصتها و آزمايشگاهها به حدى است كه هر گاه كسى با توجه و تدبر از آن عبور كند، بىگمان دستاوردى گرانبها خواهد داشت؛ فرصت احرام و تلبيه، فرصت طواف و نماز، فرصت سعى و هروله، فرصت وقوف در عرفات و مشعر، فرصت رمى و قربانى و فرصت ذكراللَّه كه همچون فضاى سرشار از روح و حيات، در همهى اين مراحل، گسترده شده است. مجموعهى اين فرصتها مىتواند براى هر فرد، دورهى كوتاهى از رياضت شرعى و تمرين زهد و سِلم و حلم و برخى خلقيات پسنديدهى ديگر نيز باشد.
در جنبهى اجتماعى، حج در ميان همهى فرايض اسلامى بىهمتا است؛ زيرا مظهرى از قدرت و عزت و اتحاد امت اسلامى است. هيچ فريضهى ديگرى بدينسان به آحاد مسلمان، دربارهى مسايل امت اسلامى و جهان اسلام، درس و عبرت نمىآموزد و آنان را در روحيه و واقعيت، به قدرت و عزت و وحدت نزديك نمىكند. تعطيل اين بخش از حج، بستن سرچشمهيى از خيرات به روى مسلمين است كه از هيچ رهگذر ديگرى نمىتوانند بدان دست يابند.
قدرت ملى براى جوامع بشرى، كليد همهى كاميابيها و وسيلهى لازم براى رسيدن افراد جامعه به حيات طيبه است. مقصود از قدرت ملى آن است كه جامعه و كشور، از اخلاق، علم، ثروت، نظام سياسى كارآمد و عزم و ارادهى عمومى برخوردار باشد. درست است كه جوامع قدرتمند، اگر فاقد هدايت و نظارت و اجراى عدالت باشند، همان ثروت و علم، آنان را به طغيان خواهد كشانيد و اخلاق و ارادهى آنان را زايل كرده، مسير آنان را به سمت انحطاط رقم خواهد زد - همانطور كه امروز در كشورهايى همچون امريكا و غيره، نشانههاى آن ديده مىشود - ولى فقدان آن تواناييها و اقتدارها، بلاى انحطاط اخلاقى و سياسى را بسى سريعتر بر جان كشورها مىاندازد و دنيا و آخرت و علم و اخلاق و همه چيز را از ملتها مىستاند. از آن روست كه تعاليم سياسى و اجتماعى اسلام، همه در جهت آن است كه ملل اسلامى به اقتدار و سيادت علمى و اخلاقى و سياسى و روحى و مادى دست يابند. و امروز همهى رهبران هوشيار ملتهاى جهان در صددند كه از هر امكان و ذخيرهيى كه مىتواند آنان را قدرتمند كند، بهره گيرند.
امت بزرگ اسلامى با وجود عِده و عُدهى خود، فاقد عزت و قدرت در سطح بينالمللى است؛ چگونه بايد عزت و قدرت شايستهى خود را به دست آورد؟ همهى آحاد مسلمان، بخصوص زمامداران و مسؤولان كشورهاى اسلامى و علما و روشنفكران و شخصيتهاى مسلمان، بايد همواره اين سؤال را در ذهن و زبان خود داشته و به دنبال پاسخ آن باشند.
امروز بيشترين منابع نفت كه بىاغراق به منزلهى خون براى تمدن كنونى جهان است، در كشورهاى اسلامى است. حساسترين مناطق سوقالجيشى عالم، در اختيار مسلمانان است. بخش عظيمى از منابع زيرزمينى كه براى بناى امروز و فرداى جهان مورد نياز ضرورى است، در اين كشورها است. يك پنجم همهى جمعيت دنيا متعلق به آنان است. بزرگترين بازار مصرف مصنوعات كشورهايى كه خود را بر مسلمانان تحميل كردهاند، در دست آنان است. فرهنگ غنى و ريشهدار و علوم و معارف آنان، اولين گامهاى عروج به اوج دانش كنونى جهان را به غربيها آموخته و حق حيات به گردن دانش و تمدن غرب دارند. با اين همه، مسلمانان، امروز در سطح جهان، در روند عمومى سياست جهانى، در تصميمگيريهاى بزرگ عالم و در تعيين نظام همبستگى جهانى، هيچ نقشى ندارند؛ و از اين بالاتر، بسيارى از كشورهاى اسلامى در سياست ملى خود، دنباله رو و محكوم يكى از چند دولت مستكبر و زورگوى جهانند؛ دولتهاشان دست نشانده و ضعيفالنفس، ملتهاشان دچار اختناق يا بىخبرى، و علما و روشنفكرانشان دستخوش ترس و تغافل و عشق به راحتى ... و نتيجه آن شده است كه سرمايههاى آنان بر باد مىرود؛ جايگاه سياسى آنان به اشارهى دولتهاى مستكبر تعيين مىشود؛ و عِده و عُدهى آنان به حساب نمىآيد؛ و امت بزرگ اسلامى كه امروز بايد از همهى موجودى خود براى كسب عزت و اقتدارى كه مستحق آن است، برخوردار شود، بدين گونه از بخش عظيمى از عِده و عُدهى خود محروم مىماند و دشمن اسلام و مسلمين، از آن به زيان اسلام و مسلمين استفاده مىكند.
وضع كنونى جهان اسلام و حوادث محنت بارى كه در هر گوشهى آن، زندگى را بر ميليونهاى اسلامى تلخ و دشوار كرده است، فاجعهى بىنظير فلسطين مغصوب، محنت تاريخى مسلمانان بالكان، اوضاع كشمير و افغانستان، اوضاع انفجار آميز خليج فارس، وضع اقليتهاى مسلمان در برخى از كشورهاى اروپايى، همه و همه شواهد گوياى اين حقيقت تلخند.
جهان اسلام در همين هفتههاى اخير شاهد آن بود كه دولت ايالات متحده دو بار پياپى، رأى شوراى امنيت سازمان ملل را بر محكوميت رژيم صهيونيستى براى ويران سازى خانههاى مسلمانان بخش شرقى بيتالمقدس، وتو كرد؛ و اين همان امريكاست كه بخش عظيمى از ثروت و قدرت خود را از موجودى كشورهاى عربى مسلمان كسب مىكند و دولتهاى بسيارى از اين كشورها، صريحاً دوستى و احترام و ثروت خود را، بلكه بخشهايى از خاك خود را تقديم آن كردهاند. چرا امريكا در مقابل اين دوستيهاى قولى و عملى، حتى يك بار هم حاضر نيست در مسألهى فلسطين، ميل و خواست آنان را رعايت كند. بىشك هيچ دولتمرد عرب و مسلمان نمىتواند در برابر تجاوزهاى اخير رژيم صهيونيست كه ياد آور و دنبالهى جنايات پنجاه سالهى آن رژيم است، و حتى مخالف قرارهايى است كه به نام صلح در سالهاى اخير بسته شده است، بىتفاوت باشد و از آن خشمگين نشود، ولى چرا دوستى و وفادارى ديرين دولتمردان عرب با امريكا، كمترين تأثيرى در روند روزافزون حمايت امريكا از رژيم غاصب نمىگذارد؟ درست است كه دولت كنونى امريكا بيش از اسلاف خود به صهيونيستها سرسپردگى نشان مىدهد؛ ولى كِى و كجا اتفاق افتاده است كه دولتهاى متعاقب امريكا، دوستان عرب خود را با برادران صهيونيستِ خود برابر بشمارند و يك بار هم كه شده، غاصبان صهيونيست را از خود ناراضى كنند؟
در اين باب، سخنان گريهآور بسيار است و حديث غفلت و احياناً خيانت خوديها و استكبار و خباثت بيگانگان و دشمنان، چيزى نيست كه در اين گفتار مختصر بگنجد؛ آنچه اين جانب مىگويم، آن است كه جفاى دشمن به خاطر آن است كه جبههى خودى نخواسته است از همهى نيرو و امكان خود استفاده كند و عِده و عُدهى خود را به مصاف دشمن بياورد.
بزرگترين پشتوانهى جهان اسلام، امت بزرگ اسلامى است؛ يعنى ملتهاى مسلمان كه وحدت و اتفاق و تفاهم آنها و غريو رعد آساى اعتراض آنها و قدرت انديشه و بازوى كار و ثروت طبيعى و خدادادهى آنها، مىتواند دل هر دولت مستكبر را آب، و گوش او را كر، و پشت او را خم كند.
حج، مظهرى و نمونهيى از اين پشتوانهى عظيم و تمام ناشدنى و غير قابل شكست را در برابر چشم ما مىگذارد.
اين جاست كه معناى حقيقى فرياد برائت در حج آشكار مىگردد؛ و چنين است كه غريو دستجمعى مسلمانان در برائت از مشركين، در حج روح مىدمد و مضمون مىبخشد.
آيا اكنون هيچ مسلمانى مىتواند در اين سخن حكيمانه شك كند كه «حج بى برائت، حج نيست»؟
ملتهاى مسلمان بدانند كه اگر با هم باشند، دست خدا با آنها است و دست خدا مقتدرتر از هر پديدهى قدرتمند در عالم وجود است. و دولتهاى مسلمان بدانند كه ملتهاى آنان، قويترين پشتيبان در مقابله با بيگانگان پر توقع و متجاوز و غارتگر و بيرحمند. اگر ملتها به صحنه راه داده شوند، اگر به ملتها اعتماد شود، اگر با ملتها صادقانه عمل شود، دولتها آن چنان اقتدارى خواهند يافت كه نه در ميدان نبرد لازم است از دشمنى بترسند، و نه در عرصهى بناى كشور و زندگى عمومى لازم است به بيگانهيى احساس نياز كنند.
امروز دولت و ملت ايران به بركت همين يگانگى است كه با توكل به خدا در برابر زورگوييهاى امريكا ايستادهاند و تهديدهاى مكرر او آنان را تكان نمىدهد و چنان احساس قدرت مىكنند كه با تكيه بر حقانيت خود و با وجود فشارهايى كه به وسيلهى ايادى استكبار، از همه طرف بر آنان وارد مىآيد، آينده را درخشان و راه خود را روشن و دلهاى خود را سرشار از اميد و اطمينان مىيابند.
برادران و خواهران عزيز در همه جاى جهان! ميعاد بزرگ حج را مغتنم بشماريد؛ آشنايى و الفت ميان خود را در آن تحكيم بخشيد؛ از سرنوشت يكديگر با خبر شويد؛ از تجربههاى يكديگر درس بگيريد؛ راز ايستادگى و ثبات جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ايران را از آنان بشنويد.
در حج به صداى بلند اعلام اتحاد كنيد؛ به صداى بلند بيزارى خود را از جبههى استكبار و ظلم و نفاق فرياد كنيد؛ علما و روشنفكران و شخصيتهاى سياسى و علمى خود را به تبادل نظر با يكديگر فراخوانيد؛ حمايت عمومى خود را از ملت مظلوم فلسطين و طلبگارى خود را نسبت به مسألهى فلسطين، به گوش دشمن برسانيد.
برخلاف تبليغات مغرضانهى دشمنان، ملت ايران حج را جايگاه رفيعى براى رشد آگاهى امت اسلام مىشمارد و از حضور خود به نفع همهى جهان اسلام - و نه فقط منافع خود - بهره مىطلبد. ملت ايران حامل تجربهى گرانقيمتى براى همهى كشورهاى اسلامى است. اين ملت عظيمالشأن توانسته است به بركت حاكميت اسلام، در همهى عرصهها به موفقيتهاى بزرگ دست يابد؛ استقلال سياسى و اقتصادى و فرهنگى خود را كه در دوران طاغوت يكسره از دست رفته بود، به دست آورد و حفظ كند؛ عظمت و شوكت اسلام را در مواجهه با قضاياى جهانى نشان دهد؛ از مرزهاى خود در برابر تهاجم چندين سالهيى كه با فكر و سلاح و پول دشمنان اسلام به راه افتاده بود، به طور كامل دفاع كند؛ پس از جنگ هشت ساله، كشور را بازسازى كند و معجزهى انقلاب را در نوسازى زيربنايى كشور نشان دهد؛ در مجموعهى جهانى، جايگاهى عزيز و رفيع به دست آورد؛ دولتهاى مردمى و منتخب خود را يكى پس از ديگرى در كشور بر سر كار آورد؛ كاروان علم و تحقيق و پيشرفت صنعتى و كشاورزى را به راه اندازد و گامهاى بلندى در راه توسعهى كشور بر دارد؛ در سياست جهانى، صريحاً از مواضع حقى كه بدان مؤمن است، دفاع كند؛ مسألهى فلسطين را در صدر مسائل جهان اسلام دانسته و على رغم امريكا و صهيونيزم كه خواستهاند اين مسأله به فراموشى سپرده شود، به طور مداوم آن را در همه جا و همه وقت مطرح سازد؛ به مردم مظلوم بوسنى كمكهاى مؤثر برساند؛ در همهى قضاياى محنت بار ملل اسلامى، دست يارى به سوى آنان دراز كند و با وجود فشارهاى روز افزون استكبار و تهديدهاى مداوم امريكا، با صلابت و قدرت، در اين راهها به جلو رود. اين تجربهى ذيقيمتى براى همهى دولتها و ملتهاى مسلمان است.
اين جانب با صدق و خلوص، دست دوستى به طرف همهى دولتهاى مسلمان دراز مىكنم و به آنان براى همكارى و همفكرى در راه رفع هموم دنياى اسلام خوشآمد مىگويم و به همهى ملتهاى مسلمان متواضعانه عرض مىكنم كه قدر خود و قدر اسلام و احكام نورانى قرآن را بدانند.
درس بزرگ امام راحل عظيمالشأن ما(رضوان اللَّه عليه)، بازگشت به خود، بازگشت به اسلام و شناختن قدر خود و قدر ذخاير معنوى بىشمار خود بود. ملت ايران با عمل به اين درس، در راه سعادت قدم نهاد و در آن، مراحل متعددى را طى كرد و همچنان در آن راه پوياست. راه ملتهاى ديگر نيز به سعادت، چيزى جز اين نيست.
اگر چنين شود، دولت غاصب صهيونيست، توان مقاومت در برابر قدرت امت اسلامى را نخواهد داشت و ايالات متحده بيش از اين جرأت بازى با سرنوشت ملت فلسطين و استهزاى دولتهاى عرب را نخواهد يافت.
اگر چنين شود، دولتهاى عرب خود را مجبور نخواهند پنداشت كه بر خلاف حق و برخلاف واقع، ملت فلسطين را ناديده بگيرند و مسألهى فلسطين را به دست فراموشى بسپرند و با ايجاد رابطهى سياسى و اقتصادى با رژيم غاصب و متجاوز، صهيونيستها را به ميان جوامع عربى راه دهند و بدين آسانى حصارى را كه مىتواند رژيم صهيونيست را به مرور خفه كند، از گرد او برچينند.
ما شك نداريم كه در آيندهى نه چندان دور، عاقبت ملت فلسطين در سايهى فداكارى خود و آگاهى دنياى اسلام، به حق مغصوب خود دست خواهد يافت و بيگانهى متجاوز و ستمگر را از خانهى خود بيرون خواهد افكند؛ ولى تصميم و ارادهى دولتها و ملتهاى مسلمان به فضل الهى خواهد توانست اين آينده را تسريع كند و از محنتهاى آن بكاهد.
در خاتمه، همهى حجاج عزيز را به اغتنام فرصت گرانبهاى حج براى خودسازى شخصى و آيندهسازى اجتماعى دعوت مىكنم و اميدوارم همهى مسلمانان جهان، بخصوص ملتهايى را كه گرفتار حوادث تلخ و شدتهاى زندگيند، به دعاى خير ياد كنند و اين حقير را هم از دعاى خير فراموش نكنند. والسّلام اللَّه على بقيةاللَّه فى ارضه و عجّلاللَّه تعالى فرجه
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته - على الحسينى الخامنهئى - دوم ذيحجةالحرام 1417 برابر با بيستويكم - فروردين ماه 1376