بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران حج، 1378 بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران حج، 1378 بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران حج، 1378 بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران حج، 1378 بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران حج، 1378 بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران حج، 1378 بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران حج، 1378 بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران حج، 1378

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران حج، 1378

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌   به همه برادران محترم و خواهران گرامى خوشامد مى‌گویم و از همه شما دست‌اندرکاران فریضه عظیم حج تشکّر مى‌کنم. امیدوارم خداى متعال توفیق دهد که امسال هم مثل سالهاى پیش - بلکه به

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
 
به همه برادران محترم و خواهران گرامى خوشامد مى‌گويم و از همه شما دست‌اندركاران فريضه عظيم حج تشكّر مى‌كنم. اميدوارم خداى متعال توفيق دهد كه امسال هم مثل سالهاى پيش - بلكه بهتر از سالهاى پيش - اين واجب بزرگ، در موسم خود و با شرايط و حدود خود، ان‌شاءاللَّه اقامه شود و مردم ما بتوانند معنا و مفهوم الهى و اجتماعى و سياسى حج را در وجود خودشان حس كنند و آن‌را در فضاى دنياى اسلام مجسّم نمايند.
 
حج از يك طرف مظهر معنويت است - ارتباط با خدا، آشنا شدن دل با آيات الهى و نزديك شدن هرچه بيشتر انسان به خدا - از يك طرف مظهر وحدت است - يكپارچگى امّت اسلام، برداشتن ديوارها و حجابها و پُر كردن درّه‌ها و شكافهايى كه يا به‌دست دشمن، يا به‌وسيله تعصّبات و اوهام به‌وجود آمده است، و نيز ايجاد قدمى به سوى امّت واحده اسلامى است - و از طرف ديگر مظهر برائت از دشمنان خدا، برائت از مشركين و ايادى شرك و كفر است. اگر ان‌شاءاللَّه اين سه جهت در حج متجسّد و مجسّم شود، حج فايده خود را بخشيده است. اوّل، شما و حاجى هستيد كه از حج بهره مى‌بريد. در مرتبه دوم، دنياى اسلام و جامعه اسلامى و امّت اسلامى است كه اين بهره را مى‌برد. يكى از خصوصيات حج اين است كه فضا را معنوى مى‌كند. الان فضاى كشور به بركت نزديكى ايام حج و با رفتن حُجّاج، در شرف معنويتر شدن است. وقتى حُجّاج برمى‌گردند، باز بارى از معنويت با خود مى‌آورند؛ يعنى سوغات روحيه و معنويت. هر وقت سخن از حجّ است، معنويت پراكنده مى‌شود. بايد اين‌طور باشد.
 
من امروز به مناسبت اين‌كه كشور و ملت ما بحمداللَّه بعد از بيست و دوم بهمن و آن آزمايش بزرگ الهى، و قبل از انتخابات قرار دارند، لازم است اين را عرض كنم كه فضاى معنوى براى همه چيزِ يك كشور مفيد است. فقط مسأله گرايش به آخرت و معنويّات نيست. فضاى معنوى، حتّى براى اداره دنياى يك كشور هم مفيد است و اين به بركت انقلاب در كشور ما به‌وجود آمد و امروز فضاى كشور ما تا حدود زيادى مشحون از معنويت است. لذا شما مى‌بينيد وقتى كه جاى حضور مردم مى‌رسد، توده‌هاى مردم چطور با روحيه و با شادابى، قدم در ميدان مى‌گذارند! چه چيزى انگيزه‌ى مردم است، جز همان عامل معنوى؟ من همين جا لازم مى‌دانم از ملت عزيزمان به‌خاطر شكوهى كه در بيست و دوم بهمن امسال آفريد، تشكّر كنم. اينها خيلى مهم است.
 
در همان حالى كه تمام مراكز تبليغاتى دشمن با تمام قوا سعى مى‌كنند مردم را با گذشته خودشان و با انقلابشان بيگانه كنند، از امامشان جدا كنند، ياد امام را به فراموشى بسپارند و سعى كنند به خيال خودشان ارزشهاى جديدى را خلق كنند و ميان مردم بيندازند، وقتى بيست و دوم بهمن مى‌رسد، شما مى‌بينيد كه در تهران و شهرهاى بزرگ و شهرهاى كوچك و حتّى در نقاط دوردست و بسيارى از روستاها، مردم بيرون مى‌آيند؛ نه كسى از آنها دعوتى مى‌كند، و نه يك عامل مادّى وجود دارد؛ اما مردم مى‌آيند. اين همان عامل معنوى است.
 
من عرض كنم طرّاحان و كمين گرفتگانى كه منتظرند از ملت ايران نشانه‌اى بروز كند كه آنها اميدوار شوند مردم با انقلاب ميانه‌اى ندارند و از انقلاب جدا شده‌اند - كه واقعاً كمين هم گرفته‌اند - دچار تناقضند! از يك طرف بعضى از اظهارات و بعضى از تيترهاى روزنامه‌ها را نگاه مى‌كنند، كه نشانه اين است كه همه معنويّات در اين كشور از بين رفته است؛ ديگر از انقلاب و از امام خبرى نيست و همه چيز به‌دست فراموشى سپرده شده است؛ اينها خوشحال مى‌شوند و خيال مى‌كنند كه همين طور است؛ اما بعد نوبت حضور مردم كه مى‌رسد - مثل روز بيست و دوم بهمن - ناگهان با سيل عظيم مردمى، با شعار اسلام، با شعار انقلاب، با ياد امام، با بزرگداشت خاطره‌هاى پُرشكوه گذشته مواجه مى‌شوند! اينها دچار تناقضند و نمى‌دانند كه چه كنند؛ لذا در طرّاحيهايشان دائماً در حال رفت و برگشت و تردّدند!
 
ملت ايران توانسته است با قدرت خود، دشمن خود را گيج كند. به اظهاراتشان نگاه نكنيد؛ اظهاراتى كه گاهى از روى اقتدار حرفى مى‌زنند كه ممكن است بعضيها را مرعوب كند. حقيقت قضيه غير از اين است. ملت زنده است؛ ملت مؤمن است؛ دلها با اسلام است؛ دلها با امام است. تا امروز هيچ قدرتى نتوانسته است دلهاى مردم را از محبّت امام و ياد امام و تعظيم و تجليل شهدا، شهادت و ارزشهاى انقلاب خالى كند. انتخابات هم همين‌طور است. من لازم مى‌دانم به اين مناسبت، راجع به انتخابات، دو، سه جمله‌اى عرض كنم:
 
انتخابات، فقط يك پديده سياسى نيست. انتخابات، مظهر حضور مردم، مظهر احقاق حق و مظهر توانايى و اقتدار ملى براى يك كشور است. امروز در دنيا - چه در كشور ما و چه در هر جاى ديگر - روى اين حساب مى‌شود كه چند درصد از كسانى كه مى‌توانستند رأى بدهند، در يك انتخابات شركت كردند و رأى دادند. از نظر مردم دنيا و تحليلگران و سياستگذاران عالم، آن نظامى مستحكم است كه تعداد بيشترى از مردمش در هنگام انتخابات پاى صندوقها بيايند و رأى بدهند. اين نشانه استحكام يك نظام است؛ كه بحمداللَّه ما اين را در انتخاباتهاى گوناگونى كه در اين سالهاى متوالى داشته‌ايم، هميشه نشان داده‌ايم و مردم حضور قوى‌اى داشته‌اند. هم حق و هم تكليف مردم است كه بيايند و سرنوشت كشورشان را به‌دست خودشان معيّن كنند؛ زيرا كه كشور متعلّق به مردم است. مردم بايد بيايند و با انتخاب صحيح و آزادانه، قانونگذارانشان را در قوّه مقنّنه معيّن كنند؛ مجريان خودشان را با ترتيبى كه در قانون معيّن شده است، معيّن كنند. اين حقّ مردم است و متعلّق به آنهاست؛ اما تكليف هم هست. اين‌طور نيست كه يكى بگويد من نمى‌خواهم از اين حقّم استفاده كنم؛ نه، سرنوشت نظام بسته به احقاق و استنقاذ اين حقّ است؛ اين تكليف است؛ بايد همه شركت كنند. نظام جمهورى اسلامى توانسته است اين حق را در اختيار مردم بگذارد؛ اما در گذشته ما اين حق را نداشتيم. در نظامهاى گذشته، مردم از استفاده از چنين حقّى محروم بودند. نظام جمهورى اسلامى اين حق را داده است؛ بايد مردم بروند و استنقاذ كنند. گاهى يك رأى هم مؤثّر است؛ هيچكس نگويد رأى منِ تنها چه تأثيرى دارد. گاهى يك رأى يا چند رأى، در سرنوشت يك كشور اثر مى‌گذارد. شما مى‌توانيد با رأى دادن خودتان، شخص مؤمنِ صالح را به مجلس بفرستيد. آن كسى كه به مجلس رفت، در هنگامه حسّاس - آن‌جايى كه رأى يك نماينده مى‌تواند سرنوشت كشور يا يك قشر، يا سرنوشت اقتصاد را معيّن كند - رأى او كارساز خواهد بود. لذا هيچ وقت كسى نگويد كه رأى من چه تأثيرى دارد. مهم اين است كه در روز انتخابات، ان‌شاءاللَّه همه مردم - زن و مرد، پير و جوان و هركس كه از لحاظ قانونى مى‌تواند رأى بدهد - بروند و رأى بدهند و انتخابات را پُرشور و پُررونق كنند. هركس كه به نظام اسلامى علاقه دارد، در اين انتخابات شركت خواهد كرد. هركس كه به سربلندى نظام جمهورى اسلامى علاقه‌اى دارد، در اين انتخابات شركت خواهد كرد. پيش‌بينى من اين است: آن‌چنان كه ما از اين ملت بزرگ و آگاه و هوشمند تاكنون حضور در همه صحنه‌ها را ديده‌ايم، ان‌شاءاللَّه در اين انتخابات هم پُرشور و با علاقه شركت مى‌كند و حضور خودش را اعلام خواهد كرد و در واقع طرفدارى‌اش را از اسلام و نظام اسلامى نشان خواهد داد.
 
نكته دوم اين است كه انتخابات بايد در فضاى آرام و با صفا انجام گيرد و دور از تشنّج و درگيرى و فضاى نفرت باشد. بديهى است كه در همه جا نامزدهاى گوناگونى با آراء و عقايد و سلايق مختلفى هستند و مردم هم نگاه مى‌كنند و ان‌شاءاللَّه با شناسايى و با تدبّر انتخاب مى‌كنند و رأى خواهند داد. اين كار بايد در فضاى آرام انجام گيرد. اين افتخار ماست. ما چند روز قبل از اين، بيست و يكمين سالگرد انقلاب را جشن گرفتيم و چند روز بعد نيز بيست و يكمين انتخابات را در كشورمان برگزار خواهيم كرد. اين چيزِ كمى نيست؛ چيزِ خيلى مهمى است. حال، ديگران بنشينند و براى ملت ما غصّه بخورند كه اين كشور بايد به طرف دمكراسى برود! دمكراسى چيست؟ اگر منظور از دمكراسى، همين حضور و دخالت و شركت و انتخاب مردم است، بفرماييد؛ كجاى دنيا چنين چيزى را سراغ داريد؟! آن كسانى كه با پول و قدرت سياسى امريكاييها سالها بر اين مملكت حكومت كردند و همه چيزِ اين مملكت را به باد دادند، آيا يك بار توفيق يافتند كه چنين انتخاباتى را در سرتاسر اين كشور به‌وجود آورند؟! بيست و يك انتخابات، در بيست و يك سال؛ اين شوخى است؟! در تمام اين آزمايشهاى بيست‌ويك‌گانه، فضاى اين كشور تا امروز اين‌طور بوده است؛ فضاى آرام، فضاى صميمى. البته بعضيها تبليغ مى‌كنند و حرف مى‌زنند. فضاى خشونت سياسى و تشنّج سياسى و نفرت، به حال انتخابات مضرّ است. يك عدّه را از عرصه حضور در انتخابات بيزار مى‌كند؛ يك عدّه را دچار ترديد مى‌نمايد، دلها را مى‌ميراند و اميدها را مى‌كاهد. من مى‌بينم متأسفانه بعضيها با اظهارات خود در برخى از اين نوشتجاتى كه منتشر مى‌شود، سعى مى‌كنند فضاى نفرت را بر جامعه حاكم كنند. اين يكى به جناح چپ بد مى‌گويد، آن يكى به جناح راست بد مى‌گويد؛ اينها كجا مى‌روند؟! كجا مى‌رويد و چه مى‌خواهيد؟! چيست اين تعبيراتى كه ساخته‌اند و غالباً هم اينها را دشمن در دهانشان گذاشته و پرتاب كرده و يك عدّه آدم غافل - حالا نمى‌گوييم مغرض؛ اما بعضيشان هم قطعاً مغرضند - همينها را گرفته‌اند و مرتّب لب مى‌جنبانند و اين حرفها را تكرار مى‌كنند؟! چپ و راست چيست؟! اين ملت، ملت مسلمان و مؤمن و يكپارچه‌اى است. آحاد اين ملت، با هم اين انقلاب را به‌وجود آوردند؛ با هم بيست و يك سال اين نظام را حفظ كردند؛ با هم يك خطر بزرگ را در طول هشت سال جنگى كه بر ما تحميل شده بود، دفع كردند. بنابراين ملت باهمند؛ اين ديواركشيها چيست؟! يك عدّه با نامى در گوشه‌اى، يك عدّه با نامى ديگر در گوشه ديگرى، همين‌طور مردم را تكّه تكّه مى‌كنند. البته مردم هم نشان داده‌اند كه به اين حرفها اعتنايى ندارند؛ اين هم معلوم است. مردم راه خودشان را مى‌روند، كار خودشان را مى‌كنند؛ حالا هم آنها بروند و كار خودشان را بكنند.
 
بايد فضا، فضاى آرامى باشد. بعضيها با اصرار بر اين كه قرار است خشونت و تشنّج شود، ذهنها را دچار تشنّج مى‌كنند؛ نه، مردم چنين قرارى ندارند. من عرض مى‌كنم، اين دو، سه روزى كه از حالا تا پايان رأى‌گيرى باقى مانده است - كه شايد بعد به مرحله دوم هم كشيده شود - در تمام مدّت، مردم عزيز ما و بخصوص جوانان، احساساتشان را كنترل و با عقلشان كار كنند؛ با دو چشمِ باز نگاه كنند و انتخاب نمايند. البته سلايق هم زياد است؛ همه گونه سليقه وجود دارد؛ تا به‌حال هم همين‌طور بوده است. هركسى طبق سليقه خود عمل كند؛ منتها همه توجّه كنند كه اين انتخابى كه ما مى‌كنيم، يك جا مى‌بايست جواب آن را بدهيم. اين‌طور نيست كه بگوييم حالا ما يا اصلاً انتخاب نمى‌كنيم، يا انتخاب مى‌كنيم و كسى چه مى‌فهمد! بله؛ مردم نمى‌فهمند كه ما چه انتخاب كرديم؛ اما خداى متعال كه تشخيص مى‌دهد. ما بايد جواب او را بدهيم. ما بايد محاسبه كنيم، تحقيق كنيم، بررسى كنيم و معيارها را ملاحظه نماييم، تا بتوانيم به خداوند پاسخ دهيم. اگر انسان نمى‌تواند، از اشخاصى كه مورد اعتماد هستند، از كسانى كه انسان مى‌تواند در مسائل مهم - در مسائلى كه بايد به خدا جواب داد - به آنها اعتماد كند، استفسار نمايد؛ اشكالى هم ندارد. بنابراين، بايد فضا را، فضاى آرامى قرار دهند و همه مراقب باشند. من به اين كسانى كه همين‌طور يك گوشه نشسته‌اند و فضا را با تشنّج سياسى و با پُر كردن از موهومات و شايعات، خراب مى‌كنند، نصيحت مى‌كنم كه دست از جان مردم بردارند؛ بگذارند مردم كار خودشان را بكنند. نتيجه انتخابات هم هرچه بشود، همه قبول دارند. كسى از آحاد مردم و از مسؤولان كشور نخواهد گفت چرا نتيجه انتخابات اين شد، يا اين نشد؛ نه، آن آراءِ مردم است. بحمداللَّه در اين كشور قانونْ محكم است و معيارِ واضحِ قانون در مقابل چشم همه هست.
 
نكته بعدى هم اين است كه مجلس بايد مجلسى باشد كه بتواند در مقابل زورگوييها و زياده خواهيها و مرعوب كردنها و تطميع كردنهاى قدرتمندان جهانى بايستد و مصالح كشور و ملت را محاسبه كند و دنبال آن برود. امام رضوان‌اللَّه‌عليه بارها اسم «مدرّس» را مى‌آوردند. مگر خصوصيت مدرّس چه بود؟ از مدرّس عالِمتر هم داشتيم. مدرّس خصوصيت عمده‌اش اين بود كه هيچ عامل ارعاب و تهديد و تطميع و فريبگرى در او اثر نمى‌كرد. همان وقتى كه على‌الظّاهر فضا را بر ضدّ او آن‌چنان متشنّج كرده بودند كه عليهش شعار مى‌دادند، او ايستاد و حرف خودش را زد. اين خصوصيت يك نماينده خوب در مجلس است. بعضيها زود مرعوب مى‌شوند! من بارها عرض كرده‌ام كه قدرتهاى استكبارى - يعنى همين قدرتهاى سلطه‌گرِ جهانى - كه مرتّب روى اين كشور و آن كشور دست مى‌اندازند و دولتها و ملتها را زير يوغ خودش مى‌كشانند، عمده كارشان از ترساندن مى‌گذرد. قدرت واقعيشان آن قدر نيست كه بر زبان مى‌آورند. بديهى است اين همه كه اينها با اين انقلاب و با اين كشور بدند، اگر قدرت داشتند، تاكنون اين انقلاب اين‌طور رشد نمى‌كرد و اين‌گونه نمى‌ماند. آيا اين خود دليل نيست كه سلطه‌گران امريكا و صهيونيستهاى عالم، آن‌چنان كه ادّعا مى‌كنند، قدرت ندارند؟! اينها عمده كارشان را از راه تهديد و مرعوب كردن پيش مى‌برند. نماينده بايد كسى باشد كه مرعوب نشود. چه كسى مرعوب نمى‌شود؟ آدمى كه دلش به خدا متّكى باشد. وقتى انسان به خدا متوكّل بود، از هيچ‌كس مرعوب نمى‌شود. ما يك نمونه زنده كسانى را كه مرعوب نمى‌شوند در زمان خودمان ديديم - يعنى امام (ره) - و هزاران نمونه ديگر را در ميدان جنگ و در ميدانهاى سياست ملاحظه كرديم. اين جوانان مؤمن و پاكباخته، از خدا ترسيدند؛ از هيچ كس غير خدا نترسيدند: «الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوكيل».(1) در گوشه و كنار، افراد و راديوها و عوامل دشمن، مرتّب به اينها مى‌گفتند: عليه شما توطئه مى‌كنند؛ بناست ضربه بزنند؛ بناست چنين كنند؛ بناست چنان كنند؛ براى اين كه اينها را بترسانند؛ اما اينها گفتند نه. ايمانشان بيشتر شد؛ گفتند: «حسبنااللَّه و نعم‌الوكيل»(2)؛ خدا ما را كافى است؛ ما به خدا اعتماد داريم و به او اطمينان مى‌كنيم. آن وقت خداى متعال مى‌فرمايد: «فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لم يمسسهم سوء».(3) بله؛ وقتى كسى به خدا اتّكا كند، اين‌گونه است. آن كسانى كه دوران جنگ را ديدند و در آن صحنه‌ها بودند، مى‌دانند كه من چه مى‌گويم. تمام قدرتهاى مسلّح عالم، دست به دست هم دادند براى اين كه بتوانند يك وجب از خاك اين كشور را بگيرند؛ بتوانند بگويند مرز ايران از اين نقطه چند كيلومتر عقب آمد؛ اما نتوانستند. اين ملت در مقابلشان ايستاد؛ لذا نتوانستند. خدا كمك مى‌كند و نمى‌گذارد دشمن غلبه پيدا كند. مرعوب شدن، صفت خيلى بدى است. حالا يك وقت انسان در خانه خودش نشسته است و مرعوب مى‌شود - اين يك نفر آدم است - اما يك وقت انسان در مسند مسؤوليتى نشسته است - در مجلس است، در دولت است - او اگر مرعوب شد، واويلاست! مرعوب شدن او، يعنى از دست دادن بسيارى از امكانات اين ملت! نماينده نبايد مرعوب شود.
 
از طرف ديگر، نماينده نبايد مفتون هم بشود. بعضيها مفتون و فريفته مى‌شوند و دهنشان باز مى‌ماند! اينها آدمهاى ساده‌لوحى هستند كه راه‌حلهاى خيالىِ اقتصادى يا سياسى يا امنيتى‌اى كه با آب و تاب تمام و با رنگ و لعاب گوناگون عرضه مى‌شود، آنها را از خود بى‌خود مى‌كند! سالها تجربه مى‌كنند؛ اما آخرش خود و ديگران را به خاك سياه مى‌نشانند! بنابراين، مفتون هم نبايد بشوند؛ بلكه به دنبال راه‌حلّ صحيح، راه حلّ مستقل، راه حلّ برخاسته از شرايط خاص اين ملت و اين كشور و راه‌حلّ ارائه شده از سوى اسلام باشند. اسلام در همه مسائل، همه راه‌حلها را داده است؛ ما بايد خودمان برويم و پيدا كنيم. اگر ما كج مى‌فهميم، اگر ما بد مى‌فهميم، اگر ما دنبالش نمى‌رويم و نمى‌رسيم، تقصير اسلام نيست؛ خودمان را بايد اصلاح كنيم.
 
نماينده، طمع‌ورز هم نبايد باشد. بعضيها دهانشان كه به اندك چيزى از طرف دشمن شيرين شد، همه چيز را از دست مى‌دهند! اگر بخواهيد نماينده‌اى مرعوب نشود، مفتون نشود، دچار طمع نشود، سراغ آدم امين و متديّن برويد. معروف است آدمهايى كه خودشان هم امين نيستند، وقتى بخواهند مالشان را نگهدارند، دست يك آدم امين مى‌دهند! امانت، يك ارزش است. ممكن است انسانِ متديّن يك وقت اشتباه هم بكند؛ اما وقتى كه فهميد اشتباه كرده، برمى‌گردد. اين خيلى ارزش است. اينها مثل آن‌كسانى نيستند كه اگر اشتباه مى‌كنند، پا روى لغزشگاه مى‌گذارند و به طرف جهنّم مى‌لغزند؛ وقتى هم فهميدند، سرِحرفشان مى‌ايستند كه نخير، همين است و تا آن اعماق مى‌روند! پس، انتخاب نماينده مهم است.
 
البته تبليغات هست. متأسفانه اين روشهاى غربى در خيلى از چيزهاى زندگى - از جمله در تبليغات - غالباً به‌ضرر ملتهاست؛ خودشان هم حالا در آن مراكز به اين تبليغات خيلى اعتنا نمى‌كنند. در يكى از اين انتخاباتهاى اخيرِ كشور امريكا - با اين كه اين همه هم تبليغات انجام مى‌شود - گفتند سى و چنددرصد از مردم شركت كردند! خود آنها از اين تبليغات زده شده‌اند؛ اما حالا بعضيها همان سوغاتى را به اين جا آورده‌اند و براى پُر كردن چشم مردم، تبليغات سبك آنها را انجام مى‌دهند! اين تبليغات ارزشى ندارد. بايستى نگاه كرد، تحقيق كرد، از انسانهاى صالح جستجو و پُرسجو كرد و به يك شخص رسيد؛ هركس بود، ديگر فرقى نمى‌كند. اگر شما تحقيق كرديد، ولو اشتباه هم كرده باشيد، خداى متعال اجر خواهد داد؛ خداى متعال مؤاخذه نخواهد كرد. بايد تحقيق كرد و اين كار را به بهترين وجهى انجام داد. اين آزمايشِ بزرگ ملت و دولت و دست‌اندركاران است.
 
باز همين اخيراً بعضى از اين حضرات امريكاييها لحيه جنبانده‌اند و راجع به انتخابات حرف زده‌اند. يكى گفته است كه ما با دقّت نگاه مى‌كنيم و اميدواريم كه فلان‌طور آدمها به مجلس بيايند! مردم بايد توى دهان اينها بزنند. آن يكى گفته است كه ما مسأله ردصلاحيت‌شدگان را تعقيب مى‌كنيم! مسؤولان كشور خيلى بايد چشمشان باز باشد. چه اتّفاقى مى‌افتد كه دشمنان - اينهايى كه قطعاً دشمن ملت ايران و دشمن مصالح ايرانند و مى‌خواهند سلطه خودشان را مجدّداً براين كشور مستقر كنند - از اين كه كسى صلاحيتش رد شده يا نشده، نگران مى‌شوند؟ آيا اين نشانه آن نيست كه آنچه كه به عنوان ردصلاحيت در مراكز قانونى انجام مى‌گيرد، آن چيزى است كه درست با منافع قدرتمندان و سلطه‌گران اصطكاك دارد؟ بعضى از كسانى كه نمى‌فهمند چه مى‌گويند و حرفهايشان را ملتفت نيستند، قدرى بيشتر بايد دقّت كنند.
 
دشمن دهان را باز كرده است. يك روز اين كشور با همه امكاناتش در اختيار امريكا و عوامل امريكا بود. انقلاب آمد، مسأله را به‌كلّى دگرگون كرد؛ ملت را مستقل كرد، كشور را مستقل كرد، منابع كشور را مستقل كرد. اينها كمين گرفته‌اند و سينه خوابانده‌اند، تا بلكه بتوانند مجدّداً كشور و منافع كشور و موارد حياتى كشور و اين ملت را در كام خودشان بگيرند. ملت بايد بيدار باشد؛ و بيدار است. به فضل الهى، حضور مردم در انتخابات و انتخاب خوبى كه اين مردم خواهند كرد، يك بار ديگر امريكا و مستكبران و مراكز صهيونيستى را - در هر جاى دنيا كه هستند - ناكام خواهد كرد.
 
اميدواريم كه خداوند متعال شما را در اين كارى كه شروع كرده‌ايد - خدمتگزارى به فريضه بزرگ حج - موفّق بدارد؛ ان‌شاءاللَّه حجّ شما را حجّ مقبولى قرار دهد؛ اين زحماتى را كه در اين راه مى‌كشيد، زحمات مقبول و مشكورى قرار دهد و بتوانيد - چه در رفتنتان، چه در آن‌جا و چه در بازگشت حُجّاج - فضاى معنوى كشور را هرچه بيشتر رنگينتر كنيد.
 
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌
 
 
 
 
 
 
 
1) آل عمران: 173
 
2) آل عمران: 173
 
3) آل عمران: 174
 
 




نظرات کاربران