رمز و راز اعتکاف

حضور در ضیافت اعتکاف، حضور زائرانه در محضر اوست و این حضور غفلت زدا و دور شدن از نفسانیت و تولد انسان نورانی است.

اعتکاف روی تافتن از جهان نیست، دیدن و زیست جهان در مرتبت و ساحتی روحانی‌تر است!


اعتکاف رابطه صمیمانه، معاشرت، موانست ، مراودت و نشئه حضور خاشعانه و خاضعانه در بارگاه ضیافت امر الوهی است.


اعتکاف خلوت سلوک، سکوت و کنش معنوی معتکف در دروازه حضور در پیشگاه " او" است!


اعتکاف، نشان، رمز اشارت ، بشارت و آیتی از "او" در جان آدمی بیدار می کند و روحش را در حریم " او" به اهتزاز در می‌آورد.


اعتکاف حضور در ساحت مقدس سرای الهی، روی تافتن از جهان نیست، بلکه دیدن و زیست جهان در ساحت و مرتبتی عمیقا معنوی و روحانی‌تر است.


اعتکاف رزق روحانی است که از سنخ قوت حیوانی نیست و معتکف کسی است که بر خوان ضیافت معنویت و مائده آسمانی بار یافته است که از جنس نور است و درک آن شایسته همگان نباشد.


رزق اصلی بشر نور خداست/


قوت حیوانی مر او را ناسزاست.


شد غذای آفتاب از نور عرش


مرحسود و دیو را از دود فرش .


در شهیدان یرزقون فرمود حق


آن غذا را نی دهان بد، نی طبق.


به برکت این رزق ملکوتی، جهان اهل اعتکاف، همواره سرشار از نشاط معنوی و روحانیت است.


معتکف کنش‌گر ایمان و ارادت خویش است و در نشئه حضور بر صحنه ایستاده و به ابدیت امیدوار است و می‌کوشد به خویشتن معرفت یابد و آن را در این جهان معنا کند و فهم نماید.


معتکف خود را مهاجر و مسافر مقام و مرتبتی دیگر می‌یابد و دلتنگ بازگشت به اقلیم و سپهری دیگر است.


این نگاه به هستی، معرفت و ادراک آدمی را از حقایق فراخ‌تر و عمیق‌تر می‌‌سازد. این همان چیزی است که عقلانیت آتشناک و مدنیت مضطرب، انسان محور و منقطع از ملکوت از آن تهی شده و فاصله گرفته است.


از سویی ساحت اعتکاف ساحت استغفار است که از نیکوترین و احسن اعمال در ماه رجب باشد. چون که در این سلوک معنوی مجالی برای اندیشیدن بیشتر به خود ،افکار خود، انگیزه،توان، کاستی و عقب‌ماندگی‌های خود است.


ره آورد این تفکر و تامل، گناه آگاهی است. چون گناه آگاه است، به طلب گذشت و غفران از غفلت‌ها و خودفراموشی‌ها و خود‌خواهی‌ها ، خلودپنداری در ماده و بهشت پنداری این گیتی شائق است. بدین حقیقت واقف می‌شود که هدر رفت سرمایه و عمر آدمی جز با عذر به درگاه " او" بردن و از "او" استمداد طلبیدن برای جبران، گریزی نباشد و از این رو استغفار نه صرف جاری شدن کلمه و عبارتی بر زبان باشد بلکه مدد جستن از حق و عزیمت و آغازی دوباره و حرکتی نو است.


اگر اعتکاف حرکت و عزیمت به سوی مراتب الوهی ، قدسی و متعالی باشد، آدمی هر اندازه به سپهرهای الهی و قدسی و متعالی‌تر وجود نزدیک‌تر و مقرب‌تر، گناه‌ آگاه‌تر خواهد بود و تلاش می‌کند تا از حجاب و غبارش برهد.


از دیگر سو، معتکف زائر است!


شاید بدین سبب ماه رجب تلاقی امر زیارت و اعتکاف شده و به هر دو فضیلت یافته است.


معتکف هم‌چون زائر در ساحت‌های قدسی و روحانی یعنی مساجد، سکون و قرار و حضور می‌یابد، از این‌رو او هم زائر است چون هر وجود و یا هر مکان و زمانی که محمل و تجلی‌گاه امر الوهی واقع شده‌ باشد و یا بهره‌ای از ساحات و مراتب امر قدسی و الوهی برده باشد، یا آن‌که آن را واسطه فیض قدسی بیابیم، در پیشگاه "او" زائر و آن‌جا زیارت‌گاه خواهد بود.


از‌ نگاه اشراقی و عرفانی، اماکن مقدس، مولود تلاقی امر زیبا و قدسی‌اند. از این‌رو حضور در ضیافت اعتکاف، حضور زائرانه در محضر اوست و این حضور غفلت زدا و دور شدن از نفسانیت و تولد انسان نورانی است.


به میزانی که توفیق تحصیل معرفت و درک جمال وجلال محبوب در این ضیافت شود، یاد یار و خیال معشوق با همه سوز و گدازهایی که به تجربه در آمده، اشتیاقی در جان و لوح وجودش مشتعل می‌سازد که همه عمر شهد گوارایش زیست او را عاشقانه و با نشاط و با یاد یار شیرین کند و توشه‌ای برای زیست و حیات معقول و الوهی فراهم سازد.                 


سر من مست جمالت


دل من دام خیالت


گهر دیده نثار کف دریای تو دارد


ز تو هر هدیه که بردم به خیال تو سپردم.


که خیال شکرینت فر و سیمای تو دارد.


غلطم گر چه خیالت به خیالات نماند.


همه خوبی و ملاحت ز عطاهای تو دارد.


چنان زیست نماید که همه عالم رخ او بیند و هرکسی و در هر سرا و منظر بلکه همه آفاق وجه او بیند.


"وَ لِلهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ إِنَّ أللهَ واسِعٌ عَلیمٌ."


نویسنده:حمید احمدی