آل مهنا
آل مهنا: از علویان حاکم بر مدینه (حک: 401-583ق.) این خاندان در زمره اشراف حسینی، از نسل ابوعماره حمزة مُهنا الأکبر بن داود بن قاسم (م.408ق.) بودند که نسبشان به امام زین العابدین (ع) می‌رسید.[1] آنان حدود یک سده حکمران محلی مدینه بودند. بنوفُل
آل مهنا: از علويان حاكم بر مدينه (حك: 401-583ق.)
اين خاندان در زمره اشراف حسيني، از نسل ابوعماره حمزة مُهنا الأكبر بن داود بن قاسم (م.408ق.) بودند كه نسبشان به امام زين العابدين (ع) ميرسيد.[1] آنان حدود يك سده حكمران محلي مدينه بودند. بنوفُلَيتَه*، هواشميه و جَمامِزَه (بنوجَمّاز*)[2] از زيرشاخههاي آل مهنا هستند. ايشان رقابتي سخت با حاكمان حسني زيدي مكه داشتند كه نسبت به اشراف حسيني از قدرت و جايگاهي والاتر برخوردار بودند. هر دو دستگاه خلافت فاطمي و عباسي براي گسترش نفوذ در حرمين تلاشي بسيار داشتند؛ چرا كه نام بردن از خليفه بر منبر مكه، به ويژه در موسم حج، در آن روزگار از عناصر مشروعيتبخش خلافت شمرده ميشد.[3] اشراف مكه و مدينه نيز براي بهرهمندي از كمكهاي اين دو كانون قدرت، ميكوشيدند با هر دو پيوند داشته باشند؛ هر چند كه بيشتر نگاهشان به دستگاه فاطميان بود.[4]
پس از درگذشت داود بن قاسم، پدر مهنا، حكمراني آل مهنا آغاز گرديد. داود در سال 401ق. از درگيري ميان حكمران مكه و امير مدينه سود برد و با نزديك شدن به فاطميان و تحت حمايت آنان به قدرت رسيد. حكمراني وي كمتر از يك سال به طول انجاميد و پس از وي دو فرزندش هاني (سليمان بن داود) و مُهَنّا (حمزة بن داود) به حكمراني مدينه رسيدند. حكمراني هاني دوامي نداشت و اندكي از منابع آن را ذكر كردهاند.[5] مُهَنّا از سال 401 تا 408ق. جانشين پدر و امير مدينه بود. وي سرشاخه آل مهنا شمرده ميشود. هر چند پس از وي برادرش حسين به حكمراني مدينه رسيد، در ادامه فرزندان و نوادگان مهنا حكمران گشتند.[6]
شهابالدين حسين، نخستين فرزند مهنا بود كه از حدود سال 428 تا 469ق. بر مدينه حكومت كرد.[7] او شخصي دورانديش، بخشنده، اديب و شجاع بود.[8] برخي وي را نخستين امير مدينه از اشراف حسيني دانستهاند.[9] در پي رقابت اميران مكه و مدينه براي پيوستن به خلفاي عباسي يا فاطمي و نيز پس از حمايت محمد بن ابيهاشم، امير مكه، از القائم بامرالله عباسي، سلطان سلجوقي، آلب ارسلان به حسين بن مهنا پاداش بخشيد و اعلام كرد كه در صورت پيوستنش 000/20 دينار به وي خواهد داد و هر سال نيز 5000 دينار خواهد پرداخت.[10]
حسين بن مهنا همانند حاكمان حسني مكه از تاجراني كه وارد مكه ميشدند، ماليات ميگرفت و بر زائران مرقد نبوي نيز ماليات وضع كرده بود. از اين رو، حسين بن احمد علوي مشهور به مِخْيَط در سال 469ق. در مدينه قيام كرد و به نام خليفه فاطمي خطبه خواند و ابن مهنا گريخت.[11] دوران سلطه مخيط بر مدينه هفت ماه بود. با مرگ وي بار ديگر حكومت به فرزندان مهنا رسيد و مالك بن حسين بن حمزه حاكم مدينه شد و كمتر از يك سال حكومت كرد.[12] سادات «وحاحده*» كه گروهي از آنان در مدينه و گروهي ديگر در مصر ساكن بودند، به وي نسب ميبرند.[13] پس از مالك، برادرش مهنا مشهور به اعرج در سال469ق. به حكمراني مدينه رسيد. برخي به اشتباه حكمراني وي را در سالهاي 508 تا 522ق. دانستهاند.[14] به فرزندان وي مُهانَيه ميگفتند.[15] پس از اعرج، منظور/منصور بن عمارة بن مهنا بن سبيع بن مهنا به حكومت رسيد. سال آغاز حكمراني وي مشخص نيست؛ اما وفات وي در سال 495ق. ثبت شده است.[16] او را فردي دور انديش، شجاع و فاضل خواندهاند.[17] پس از مرگ وي، فرزندش تا سال 500ق. حاكم مدينه بود.[18]
حسين بن مهنا الاعرج از ديگر اميران اين خاندان در مدينه بود كه به سال 558ق. درگذشت. پس از وي برادرش ابوفليته قاسم عزالدين تا سال 583ق. به مدت 25 سال بر مدينه حكمراني كرد و ارتباطي گسترده با صلاح الدين ايوبي برقرار نمود.[19] تبار او به آل فليته شهرت يافتند. بعدها برخي ديگر از زيرشاخههاي آلمهنا همچون آل جمّاز و هواشم* به حكمراني مدينه رسيدند.[20]
در منابع از دو خاندان ديگر به نام آل مهنا (آل فضل) در باديه شام و جزيره[21] و آل مهنا ابوالخيل از قبيله عنزه[22] ياد شده كه با اين خاندان نسبتي ندارند.
منابع
الاعلام: الزركلي (م.1396ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، 1997م؛ تاريخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، به كوشش خليل شحاده، بيروت، دار الفكر، 1408ق؛ تاريخ المدينة المنوره: ابن فرحون (م.769ق.)، به كوشش شكري، بيروت، دار الارقم؛ تاريخ امراء المدينه: عارف احمد عبدالغني، اقليم، 1418ق؛ تاريخ مكه: احمد السباعي (م.1404ق.)، نادي مكة الثقافي، 1404ق؛ تحفة الازهار و زلال الانهار: ضامن بن شدقم الحسيني (م.1090ق.)، به كوشش الجبوري، تهران، ميراث، 1420ق؛ التحفة اللطيفه: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ جامعه شيعه نخاوله در مدينه منوره: ورنراند، ترجمه: جعفريان، قم، دليل ما، 1379ش؛ الدرر الكامنه: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش محمد عبدالمعيد، هند، مجلس دائرة المعارف العثمانيه، 1972م؛ عمدة الطالب: ابن عنبه (م.828ق.)، به كوشش محمد حسن، نجف، المكتبة الحيدريه، 1380ق؛ الكامل في التاريخ: ابن اثير علي بن محمد الجزري (م.630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق؛ المنتظم: ابن الجوزي (م.597ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، 1412ق.
منصور داداشنژاد
[1]. الدرر الكامنه، ج2، ص88؛ تحفة الازهار، ج2، ص212.
[2]. عمدة الطالب، ص137، 337-338، «پاورقي».
[3]. تاريخ مكه، ص194.
[4]. نك: جامعه شيعه، ص23 به بعد.
[5]. تاريخ امراء المدينه، ص232-234.
[6]. نك: عمدة الطالب، ص337؛ تاريخ امراء المدينه، ص234-235.
[7]. عمدة الطالب، ص337؛ تاريخ امراء المدينه، ص235.
[8]. تحفة الازهار، ج2، ص212.
[9]. التحفة اللطيفه، ج1، ص56؛ تاريخ امراء المدينه, ص235.
[10]. الكامل، ج10، ص61.
[11]. المنتظم، ج16، ص180.
[12]. عمدة الطالب، ص336؛ تحفة الازهار، ج2، ص213؛ تاريخ امراء المدينه، ص240.
[13]. عمدة الطالب، ص335، 337؛ تحفة الازهار، ج2، ص213.
[14]. عمدة الطالب، ص337؛ تحفة الازهار، ج2، ص335.
[15]. عمدة الطالب، ص337.
[16]. الكامل، ج10، ص352؛ نك: تاريخ ابن خلدون، ج4، ص141؛ عمدة الطالب، ص337.
[17]. الاعلام, ج 7، ص308.
[18]. الكامل، ج10، ص352؛ تاريخ امراء المدينه، ص242.
[19]. الكامل، ج12، ص20؛ تاريخ المدينة المنوره، ص215؛ تاريخ امراء المدينه، ص243، 247.
[20]. تاريخ المدينة المنوره، ص228؛ عمدة الطالب، ص337-338.
[21]. تاريخ ابن خلدون، ج5، ص498؛ ج6، ص8 .
[22]. نك: الاعلام، ج7، ص316.