آطام مدینه
آطام مدینه: قلعه‌ها و دژهای بلند مدینه منوره آطام (اِطام) در تلفظ مردم یثرب، جمع اُطْم و اُطُم؛ و آجام در تلفظ دیگر مناطق حجاز[1] به معنای بناهای بلند و قلعه‌ها است.[2] واژه نزدیک به آن را صیاصی[3] به معنای دژها، حصارها و پناهگاه‌ها[4] د
آطام مدينه: قلعهها و دژهاي بلند مدينه منوره
آطام (اِطام) در تلفظ مردم يثرب، جمع اُطْم و اُطُم؛ و آجام در تلفظ ديگر مناطق حجاز[1] به معناي بناهاي بلند و قلعهها است.[2] واژه نزديك به آن را صياصي[3] به معناي دژها، حصارها و پناهگاهها[4] دانستهاند. با نظر به اين كه در گذشته قصرها را همانند قلعهها ميساختند[5]، برخي قصر و اطم را به يك معنا دانستهاند.[6] برخي نيز آطام را به معناي قصرها و صياصي را به معناي قلعهها شمردهاند.[7] عرب هر خانهاي را كه مربع يا دايره شكل بود و با سقف مسطح ساخته ميشد، اطم ميناميد.[8] در قرآن كريم نيز صياصي به معناي دژها آمده است. (احزاب/33، 26)
در مدينه آطام بسيار بودند و هريك به نامي خوانده ميشد.[9] البته اين ويژه مدينه نبود؛ بلكه در سرزمينهاي ديگر نيز دژ و قلعه وجود داشت؛ اما چون شمار آنها در يثرب فراوان بود، غالباً دژهاي يثرب بدين نام شهرت داشتند.[10] آطام يثرب دژها و قلعههايي بلند بودند[11] كه با استفاده از سنگ[12] در حومه شهر و محلههايش براي پناهگرفتن و ديدهباني ساخته ميشدند[13] و از آنجا كه داراي استحكام نظامي بودند، بيشتر كاربرد دفاعي داشتند.[14] (تصوير شماره 3) به عقيده برخي، عمالقه* (نسل فرزندان سام بن نوح از عرب جنوبي)[15] نخستين كساني بودند كه در يثرب خانهها و دژهايي از سنگ ساختند.[16] پس از آنان يهوديان مهاجر در يثرب مستقر شدند و براي خود 59 اطم بنا نهادند.[17] اوس و خزرج نيز پس از استقرار در يثرب، براي خويشتن اطمهايي ساختند.[18] هنگام يورش دشمن، مردم يثرب زنان وكودكانشان را در اين قلعهها جاي ميدادند تا دشمن را سنگباران كنند. مردان نيز در محلهها با شمشير به نبرد و مقاومت ميپرداختند.
پس از هجرت رسول خدا (ص) به يثرب، ايشان از تخريب و ويرانگري آطام مدينه جلوگيري كرد و آنها را «زيور شهر» ناميد.[19] در جنگهاي احد (سال سوم)[20] و خندق (سال پنجم)، از اين بناها براي محافظت از زنان و برخي مردان مكه كه توان حضور در نبرد را نداشتند، استفاده شد. در غزوه احد پيامبر (ص) تصميم داشت در همين قلعهها مستقر شود؛ اما گروهي از جوانان كه در جنگ بدر حضور نداشتند، از ايشان خواستند تا در ميدان رزم با دشمن روبهرو شوند.[21] پيامبر كودكان و پيران ازجمله يمان (حسيل) بن جابر، پدر حذيفه، را در اين آطام پناه داد؛ اما يمان براي جنگيدن خارج شد و به اشتباه به دست مسلمانان كشته شد.[22]
از آطام براي اعلانهاي عام همچون برپايي نماز جماعت نيز استفاده ميشد[23]؛ چنانكه بلال بر فراز اطمي كه در خانه حفصه (همسر پيامبر (ص بود، اذان ميگفت.[24] عثمان 200 اطم مدينه را مانند برخي بناهاي ديگر چون قصر سنداد كوفه، صومعه غمدان يمن، بناي اسكندريه و دژ مشقر در يمن ويران كرد.[25] آثاري از اطم كعب بن اشرف از يهوديان بنينضير، اطم احيحة بن جلاح در منطقه الضَحيان[26] و نيز اطم ابودجانه ساعدي، تا روزگار كنوني باقي است.[27]
منابع
آثار المدينة المنوره: عبد القدوس الانصاري، مدينه، المكتبة السلفية التجاريه، 1393ق؛ الاعلاق النفيسه: احمد بن عمر رسته (م.290/300ق.)، بيروت، دار صادر؛ الام: الشافعي (م 204ق.)، بيروت، دار الفكر، 1403ق.؛ تاج العروس: الزبيدي (م.1205ق.)، بيروت، مكتبة الحياة؛ تاريخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، بيروت، اعلمي؛ تاريخ مدينة دمشق: ابن عساكر (م.571ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ دراسات في الآثار الاسلامية المبكرة بالمدينة المنوره: سعد بن عبدالعزيز الراشد، رياض، 1421ق؛ الدرة الثمينه: ابن النجار (م.643ق.)، به كوشش مبالح محمد، مكه، مكتبة الثقافه، 1402ق؛ سنن ابيداود: السجستاني (م.275ق.)، به كوشش سعيد محمد اللحام، بيروت، دار الفكر، 1410ق؛ السيرة النبويه: ابن هشام (م.8-213ق.)، به كوشش مصطفي السقاء و ديگران، بيروت، المكتبة العلميه؛ شرح نهج البلاغه: ابن ابيالحديد (م.656ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، دار احياء الكتب العربيه، 1378ق؛ الصحاح: الجوهري (م.393ق.)، به كوشش احمد العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، بيروت، دار صادر؛ العلل و معرفة الرجال: احمد بن حنبل (م.241ق.)، به كوشش وصي الدين، رياض؛ عمدة الاخبارفي مدينة المختار: احمد بن عبدالحميد العباسي (قرن 10ق.)، به كوشش محمد الطيب، مدينه، اسعد درابزوني الحسيني؛ العين: خليل (م.175ق.)، به كوشش المخزومي و السامرائي، دار الهجره، 1409ق؛ غريب الحديث: ابن سلاّم الهروي (م.224ق.)، به كوشش محمد عبدالمعيد خان، بيروت، دار الكتاب العربي، 1396ق؛ غريب الحديث: ابن قتيبه (م.276ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1408ق؛ فتح الباري: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، بيروت، دار المعرفه؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ مجمع الزوائد: الهيثمي (م.807ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1402ق؛ محاضرات الادباء: الراغب (م.425ق.)، به كوشش عمر الطباع، بيروت، دار القلم، 1420ق؛ مراصدالاطلاع علي اسماء الامكنة و البقاع: صفي الدين عبدالمؤمن بغدادي (م.658ق.)، بيروت، دار الجميل، 1412ق؛ المسالك والممالك: ابوعبيد البكري، به كوشش ادريان، فان ليوفن و اندري فيري، دار الغرب الاسلامي، 1992م؛ المستدرك علي الصحيحين: الحاكم النيشابوري (م.405ق.)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ المعالم الاثيرة في السنة و السيره: محمد محمد حسن شراب، دمشق، دار القلم، 1411ق؛ معجم البلدان: ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ المغازي: الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق؛ موسوعة مكة المكرمة و المدينة المنوره: احمد زكي يماني، مصر، مؤسسة الفرقان، 1428ق.
محمد غفوري
[1]. غريب الحديث، ابن سلام، ج2، ص72-73، «اطم»؛ لسان العرب، ج12، ص8، «اجم».
[2]. الصحاح، ج5، ص1862؛ معجم البلدان، ج1، ص51، «اجم».
[3]. المغازي، ج2، ص493؛ السيرة النبويه، ج2، ص249.
[4]. لسان العرب، ج7، ص52، «صيص»؛ تاج العروس، ج4، ص405.
[5]. فتح الباري، ج10، ص86.
[6]. مراصد الاطلاع، ج1، ص2؛ لسان العرب، ج12، ص8، 19، «اطم».
[7]. العلل و معرفة الرجال، ج2، ص322.
[8]. تاريخ دمشق، ج28، ص197؛ لسان العرب، ج12، ص19، «اطم».
[9]. معجم البلدان، ج1، ص51؛ مراصد الاطلاع، ج1، ص2.
[10]. مراصد الاطلاع، ج1، ص2، 92.
[11]. غريب الحديث، ج2، ص66.
[12]. العين، ج7، ص463؛ لسان العرب، ج12، ص19، «اطم».
[13]. فتح الباري، ج4، ص81.
[14]. دراسات في الآثار الاسلاميه، ص21-22.
[15]. الطبقات، ج1، ص43.
[16]. معجم البلدان، ج5، ص84؛ تاريخ ابنخلدون، ج2، ق1، ص28.
[17]. الدرة الثمينه، ص13-14؛ موسوعة مكة المكرمه، ج1، ص88.
[18]. الاعلاق النفيسه، ص61.
[19]. المعالم الأثيره، ص15؛ المسالك و الممالك، ج1، ص417؛ مجمع الزوائد، ج3، ص301.
[20]. المغازي، ج1، ص210؛ شرح نهج البلاغه، ج14، ص222.
[21]. الطبقات، ج2، ص67؛ ج5، ص81؛ المستدرك، ج4، ص50؛ شرح نهج البلاغه، ج14، ص223.
[22]. الام، ج6، ص38، 43؛ المستدرك، ج3، ص202؛ شرح نهج البلاغه، ج14، ص241.
[23]. سنن ابي داود، ج1، ص123.
[24]. غريب الحديث، ج2، ص66.
[25]. محاضرات الادباء، ج2، ص623-624.
[26]. معجم البلدان، ج3، ص454.
[27]. عمدة الاخبار، ص36-43؛ آثار المدينة المنوره، ص64-71.