بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران حج، 1393
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ تبریک عرض میکنیم به همه‌ى شما برادران و خواهران عزیز که اینجا تشریف دارید و به همه‌ى ملّت عزیز ایران و به همه‌ى مؤمنین و مسلمین عالم ولادت با سعادت حضرت علىّ‌بن‌موسى‌الرّ
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
تبريك عرض ميكنيم به همهى شما برادران و خواهران عزيز كه اينجا تشريف داريد و به همهى ملّت عزيز ايران و به همهى مؤمنين و مسلمين عالم ولادت با سعادت حضرت علىّبنموسىالرّضا ثامنالحجج (سلاماللَّهعليه) را.
اگرچه در زندگى مبارك ائمّه (عليهمالسّلام) در طول ۲۵۰ سال دوران امامت، نقاط برجسته و ممتاز زياد است كه هركدام از اينها درخور آن است كه مورد تحليل و توجّه و تفسير و بازيابى قرار بگيرد، ولى دوران امام هشتم (سلاماللَّهعليه) يكى از برترين دورانها در اين زمينه است. شروع امامت امام هشتم (سلاماللَّهعليه) در دوران سلطهى قاهرانهى هارونالرّشيد بود، بعد از شهادت مظلومانهى موسىبنجعفر در زندان، و فشار عجيبى بر هر كسى كه اندكى از خواستههاى دستگاه حكومت سرپيچى ميكرد برقرار بود. در يك چنين موقعيّتى امام هشتم (سلاماللَّهعليه) به امامت رسيدند.
در روايت دارد كه كسى از اصحاب گفت كه اين جوان، اين فرزند موسىبنجعفر اين مسئوليّت را بهعهده گرفته است درحالىكه «وَ سَيفُ هارونَ يُقَطِّرُ الدَّم»؛ (۱) خون از شمشير هارون ميچكد، در يكچنين وضعيّتى. اين بزرگوار توانستند در همان شرايط دشوار، خطّ روشن سيرهى نبوى و معارف قرآنى و اسلامى را بين جامعهى مسلمين توسعه بدهند و دلها را به مكتب اهلبيت و به خاندان پيغمبر نزديك كنند. تا نوبت ميرسد به مأمون و ماجراى اصرار و فشار فراوان براى كشاندن آن بزرگوار از مدينه به مروْ، به خراسان - آنروز مروْ پايتخت حكومت عبّاسى بود؛ يعنى مركز حكومت را از بغداد منتقل كرده بودند به مروْ، كه البتّه بعداً دوباره برگشت به بغداد - كه مركز سياست عبّاسى بود. تفصيل خواستههاى مأمون و دستگاه خلافت از اينكه انگيزهى او از اين دعوت و از اين فشار و اين اصرار و كشاندن امام هشتم چه بود، طولانى است؛ او يك محاسبهاى كرده بود كه اين محاسبه صرفاً سياسى بود و براى تحكيم پايههاى قدرت و به ضعف كشاندن حركتِ معرفتِ اهلبيت (عليهمالسّلام) و كارى كه اين بزرگوارها ميكردند، سياست او اين بود. در مقابل اين حركت سياسى و زيركانهى مأمون، امام هشتم (سلام اللَّه عليه) يك برنامهى مدبّرانهى الهى را طرّاحى كردند و عمل كردند و پيش بردند كه نه فقط خواستههاى دستگاه خلافت برآورده نشد، بلكه درست بعكس، موجب رواج و گسترش فكر معارفىِ قرآنى و منتسب به اهلبيت در اقطار دنياى اسلام شد. يك حركت عظيم، با توكّل به خداى متعال، با تدبير الهى، با آن نگاه نافذ وَلَوى، (۲) امام هشتم (سلام اللَّه عليه) توانستند اين نقشهى خصمانهى دستگاه سياسىِ قاهر و هتّاك و ظالم را درست بعكس و در جهت منافع حقّ و حقيقت برگردانند. اين يك فصل برجستهاى از تاريخ ائمّه (عليهم السّلام) است.
حضور اين مرقد مطهّر در اين بخش از ميهن بزرگ اسلامى هم بركات زيادى داشته است. بحمداللَّه ارتباطاتى بين مسلمانان در اقصىنقاط عالم - كسانى كه دلشان به محبّت اهلبيت ميتپد، از همهى فرقهها و نحلههاى اسلامى - به بركت اين مزار مطهّر، اين مضجع شريف، اين حرم اهلبيت در خراسان تحقّق پيدا كرده است. اميدواريم انشاءاللَّه بركات حضور اين مرقد مطهّر كه توجّه دلهاى ما به معنويّات اين خاندان پاك و مطهّر است، روزبهروز افزايش پيدا كند. اينجا مضجع علىّبن موسىالرّضا (سلاماللَّهعليه) مطاف ملائكهى آسمانها است؛ محلّ حضور توجّهات الهى است. دلهاى پاك، دلهاى عاشق، دلسپردگان به اين خاندان مطهّر، در آنجا با دل مشتاق خودشان با خداى متعال حرف ميزنند؛ مركز ذكر است؛ مركز توجّه است؛ مركز توحيد است؛ به بركت مضجع امام هشتم (عليه آلاف التّحيّة و الثّناء). اميدواريم بركات توجّهات اين بزرگوار شامل حال همهى ما، همهى مردم ايران، همهى مسلمانان عالم، و موجب ارتباط مستحكمتر مسلمين با يكديگر بعد از اين هم مثل گذشته باشد.
مسئلهى حج مسئلهى مهمّى است؛ غير از آنچه در باب معنويّات حج و آثار سازندهى حج وجود دارد، خود اين سفر معنوى يك فرصتى است مثل بقيّهى فرصتهاى بزرگ. يك ملّت، هوشيارى خود را بايد اينجور اثبات كند كه از فرصتها به نحو كامل استفاده كند و بهرهمند شود. حج يك فرصت است. نظام اسلامى، جامعهى اسلامى، مردم مسلمان بايد اين فرصت را مغتنم بشمرند، كه براى اصلاح امور دينى و معنوى آنها، براى روشن كردن دل غافلِ همهى ما، و توجّه دادنِ بيشتر جامعهىاسلامى به الطاف الهى از يكسو، و براى اصلاح بسيارى از امور مهمّهى امّت اسلامى از سوى ديگر، اين فرصت ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد. از معنويّت حج بايد استفاده كرد؛ جايگاه انس با خداى متعال، ذكر خداى متعال، احساس حضور در محضر الهى بيش از هميشه در مناسك حج فراهم است. در حرمين شريفين، در منى، در عرفات، در مشعر، در همين لبيكگفتنها، در احرام بستن، اينكه انسان احساس ميكند كه دارد به دعوت الهى لبيك ميگويد و پاسخ ميدهد، خود يك فرصت عظيمى است براى دلهاى آگاه و هوشيار كه رابطهى خودشان را با خداى متعال مستحكمتر كنند. دلهاى خودمان را با خدا آشناتر كنيم؛ اين يك فرصت بسيار مهمّى است.
البتّه مسئولان امر، روحانيّون محترمى كه در كاروانها حضور دارند، رؤساى كاروانها، خدمتگزاران سازمان حج و خدمتگزاران در بعثهى رهبرى، وظايف سنگينترى دارند؛ شما خدّام ميهمانان خدا هستيد، وظايف شما وظايف سنگينى است؛ اين وظايف، محدود به اوقات انجام مناسك حج هم نميشود. در آن اوقاتى كه مناسك حج هم خاتمه پيدا كرده است يا در فاصلهى مناسك عمره و مناسك حج كه زوّار محترم و حجّاج محترم يك فراغتى دارند، ارشادهاى شما، توجّهات شما، رعايت شما نسبت به آحاد حجّاج، امر لازمى است. در اين فاصلهى زمانى - بين رفتن و برگشتن حاجى به مكّهى مكرّمه و انجام مناسك حج - مسئولان محترم بايد احساس وظيفه بكنند نسبت به برآوردن نيازهاى مادّى و مهمتر از آن، برآوردن نيازهاى معنوى: توجّه دادن، متذكّر كردن، دميدن روح خشوع، روح تضرّع، اعراض(۳) از سرگرمىهاى متعارف - كه در اوقات معمول زندگى، ما دچار سرگرمىهايى هستيم كه ما را غافل ميكند در ايّام حج، بايد اين سرگرمىها را از خودمان دور كنيم؛ متمحّض(۴) بشويم در توجّه و تذكّر - اينجور ميشود كه حجگزار، بعد از سفر حج حقيقتاً يك تغيير حقيقى در خود احساس ميكند. خيلىها راه غلط گذشتهشان را بكلّى عوض ميكنند، و به راه صحيح، راه راست، راه عبادت، راه اطاعت از حق برميگردند؛ به بركت سفر حج.
در زمينهى مسائل عمومى دنياى اسلام و امّت اسلامى هم وظايف سنگينى وجود دارد؛ امروز جهان اسلام دوران خطيرى را ميگذراند. نميشود گفت دورانى است سختتر از دورانهاى گذشته، اينجور نيست؛ در دورانهاى گذشته، دنياى اسلام، ملّتهاى اسلامى، جريانات دشوارى را به خود ديدند، امتحانهاى سختى را بر خود هموار كردند، مشكلات فراوانى داشتند. امروز دنياى اسلام در وضع خطيرى است، لكن آيندهى روشنى هم در لابهلاىِ سختىها به چشم مىآيد؛ اين آينده را بايد ديد، خطرات را بايد سنجيد. تا آنجايى كه ممكن است و در اختيار شما است، مبلّغ، فعّال، زباندان، حجگزار معمولى، تا آنجايى كه ميتوانند در رفع مشكلات دنياى اسلام مؤثّر باشند؛ با گفتن، با تشكيل جلسات، با تبادل نظرات، تبادل اطّلاعات.
امروز يكى از مهمترين شگردهاى دشمنان امّت اسلامى، ايجاد اختلاف است؛ اختلاف ايجاد ميكنند. اگر قبول كند كسى كه حركت اسلامى و بيدارى اسلامى، منافع قدرتهاى بزرگ را تهديد ميكند، قهراً ميتواند بفهمد كه قدرتهاى بزرگ همهى تلاش خودشان را متمركز ميكنند براى اينكه ميان مسلمانها اختلاف ايجاد كنند، آنها را به هم سرگرم كنند، آنها را به هم مشغول كنند، فرصت فكر كردن به آنها ندهند. اين كارى است كه الان دارند با شدّت و حدّت انجام ميدهند؛ عوامل اختلاف بين فرقههاى اسلامى را - بين سنّى و شيعه را بهطور خاص - هرچه ميتوانند در اطراف دنياى اسلام تحريك ميكنند؛ دلها را به هم پُر از كينه كنند و پُر از سوءظن كنند، اين كارى است كه دستهاى استعمار دارد انجام ميدهد؛ متأسّفانه كسانى هم از درون خود ما، از ميان خود ما مسلمانان - چه سنّىمان، چه شيعهمان - به آنها كمك ميكنند؛ غافل! غفلت دارند از اينكه آنچه انجام ميدهند در زمينهى ايجاد كينه و ايجاد دشمنى و تظاهر به مخالفت و خصومت، اين در خدمت منافع قدرتهاى بزرگ است؛ نميفهمند. هرچه ميتوانيد در حج كارى كنيد كه اين عدم تفاهم، اين كينهورزىِ مصنوعى كه دشمنان اسلام و امّت اسلامى دارند تزريق ميكنند در ميان امّت اسلامى، اين را كم كنيد؛ اين را تخفيف بدهيد. امروز مصلحت بزرگ دنياى اسلام در اين است كه برادران مسلمان، دلشان با يكديگر صاف باشد؛ مشتركات دارند؛ اينهمه مشتركات بين مسلمانها هست؛ دشمن ميخواهد همين مشتركات را نفى كند. امروز در مناطقى از دنياى اسلام، عليه شيعه تبليغاتى ميشود كه متوجّه به اين است كه همين مشتركات را بردارد؛ تبليغ ميكنند كه شيعه نسبت به قرآن، نظرى دارد غير از نظر مسلمانان؛ نسبت به پيغمبر، نظرى دارد غير از نظر مسلمانان؛ تبليغ دارند ميكنند، براى اين كار دارند پول خرج ميكنند؛ تهمت ميبندند به برادران مسلمان خودشان؛ به نفع دستگاههاى استكبارى، به نفع آمريكا، به نفع صهيونيسم، به نفع دشمنان امّت اسلامى. هرچه ميتوانيد كارى كنيد كه اين عدم تفاهمها، اين سوءظنها، اين دروغپردازىها باطل بشود. اجتماع مسلمانان در حج، يك فرصت بزرگ است؛ اين فرصت را نبايد از دست داد؛ از اين فرصت بهترين استفادهاى كه ميشود كرد، همدل كردن مسلمانان با يكديگر است؛ در اجتماعات، همهباهم شركت كنند؛ در مراسم معنوى، عبادى، نماز، همهباهم شركت كنند؛ همهباهم به خداى متعال سجده كنند؛ در مقابل خانهى خدا، خدا را عبادت بكنند. حربهى دشمن را از دست دشمن بگيريد. امروز شما مىبينيد «تكفير»، يك عاملى براى دشمنان اسلام و دشمنان امّت اسلامى است؛ نه فقط شيعه، [بلكه] اهل سنّت را هم تكفير ميكنند؛ اهل سنّت را هم، مسجدشان را، نمازشان را منفجر ميكنند به نفع رژيم صهيونيستى، براى اينكه مردم را و مسلمانها را به هم مشغول كنند تا غافل بشوند از مسئلهى مهمّ فلسطين و از حضور دشمن در دل دنياى اسلام غفلت كنند؛ هدف، اينها است. يكعدّهاى هم از روى سادهلوحى، بعضى هم البتّه از روى غرض، با آنها همراهى ميكنند، اين را بايد متوجّه بود.
يكى از مسائلى كه در حج بايد مورد توجّه قرار بگيرد، مسئلهى فلسطين است. مسئلهى فلسطين، مسئلهى اوّل دنياى اسلام است. خوشبختانه در قضيّهى فلسطين، مسلمانان دست برتر را بتدريج پيدا كردند. شما نگاه كنيد به اين قضاياى جنگ پنجاه روزهى غزّه، ببينيد چطور يك جمع محدود تهيدست فلسطينى - كه نه سلاحهاى پيشرفته دارند، نه امكانات فراوان دارند، نه راه ارتباط و اتّصالى به اينطرف و آنطرف دارند؛ محصور - توانستند بر رژيم صهيونيستى كه نماد قدرت غرب در منطقه است غلبه پيدا كنند، خواست خودشان را بر آنها تحميل كنند، تلاش آنها را در حملهى به غزّه ناكام بگذارند؛ اين نشاندهندهى اين است كه ما در درون خودمان قوى هستيم، ما توانايىهاى زيادى داريم، ما ميتوانيم هرگونه دشمنى را به چالش بكشيم، ما ميتوانيم از خودمان دفاع كنيم؛ قدرت خودمان را دستِكم نگيريم. قدرت اسلام، قدرت قرآن، قدرت ايمان، قدرت امّت اسلامى، قدرت بزرگى است؛ اين قدرت را دستِكم نبايد گرفت؛ اين قدرت ميتواند رفع ظلم بكند. ما قصد سيطرهى بر دنيا نداريم؛ ما قصد ردّ ظلم نظامهاى مستكبر - كه به ملّتهاى مسلمان زور ميگويند - و قصد رفع اين ظلم را داريم؛ و ميتوانيم اين كار را بكنيم. يكايك افرادى كه در ماجراى حج و در اين فرصت بزرگ دخالت دارند، ميتوانند نقش ايفا بكنند. هركدام از شما ميتوانيد نقش ايفا كنيد، ميتوانيد تأثير بگذاريد؛ روحانى بهنحوى، پزشك بهنحوى، مسئولِ مديّريت كاروان بهنحوى، حاجىِ متعارف معمولى بهنحوى، ميتوانند نقش ايفا كنند و بايد اين را يك فرصت بدانند و از اين فرصت استفاده كنند.
بحمداللَّه اوضاع حج و برگزارى حج، با گذشته تفاوت زيادى پيدا كرده است، كارهاى خوبى انجام گرفته است، چه از لحاظ خدمات رفاهى و مادّى، چه از لحاظ خدمات معنوى و فكرى و تبليغى، لكن به اين حد نبايد قانع شد، بايد پيشرفت كرد؛ خلأها زياد است، كارهاى فراوانى وجود دارد كه ميشود انجام داد؛ فرصتهاى بسيارى در اختيار است كه از اين فرصتها بايد استفاده كرد؛ همهى برادران از نقاط مختلف، با مذاهب مختلف - كه همبستگى مسلمانان شيعه و سنّى در ايران، ميتواند يك الگويى باشد براى دنياى اسلام - امروز بحمداللَّه برادران شيعه و سنّى در داخل كشور، در كنار هم، با همكارى هم، كارهاى بزرگى را انجام ميدهند كه يكى از كارها همين مسئلهى حجّ است و كارهاى بسيار مهمّى با همكارىهاى عمومى، با همكارى همهى ملّت ايران دارد انجام ميگيرد؛ اين ميتواند الگويى باشد براى دنياى اسلام. اميدواريم خداوند متعال تفضّلات خود و توفيقات خود و كمكهاى خود را به امّت اسلامى و طالبان صلاح در امّت اسلامى، روزبهروز افزايش بدهد؛ و انشاءاللَّه حجّ شما را حجّ مقبولى قرار بدهد؛ و انشاءاللَّه با دست پر از اين سفر برگرديد.
و السّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
۱) كافى، ج ۸، ص ۲۵۷
۲) دارندهي مقام ولايت
۳) روگرداندن
۴) متمركز
تبريك عرض ميكنيم به همهى شما برادران و خواهران عزيز كه اينجا تشريف داريد و به همهى ملّت عزيز ايران و به همهى مؤمنين و مسلمين عالم ولادت با سعادت حضرت علىّبنموسىالرّضا ثامنالحجج (سلاماللَّهعليه) را.
اگرچه در زندگى مبارك ائمّه (عليهمالسّلام) در طول ۲۵۰ سال دوران امامت، نقاط برجسته و ممتاز زياد است كه هركدام از اينها درخور آن است كه مورد تحليل و توجّه و تفسير و بازيابى قرار بگيرد، ولى دوران امام هشتم (سلاماللَّهعليه) يكى از برترين دورانها در اين زمينه است. شروع امامت امام هشتم (سلاماللَّهعليه) در دوران سلطهى قاهرانهى هارونالرّشيد بود، بعد از شهادت مظلومانهى موسىبنجعفر در زندان، و فشار عجيبى بر هر كسى كه اندكى از خواستههاى دستگاه حكومت سرپيچى ميكرد برقرار بود. در يك چنين موقعيّتى امام هشتم (سلاماللَّهعليه) به امامت رسيدند.
در روايت دارد كه كسى از اصحاب گفت كه اين جوان، اين فرزند موسىبنجعفر اين مسئوليّت را بهعهده گرفته است درحالىكه «وَ سَيفُ هارونَ يُقَطِّرُ الدَّم»؛ (۱) خون از شمشير هارون ميچكد، در يكچنين وضعيّتى. اين بزرگوار توانستند در همان شرايط دشوار، خطّ روشن سيرهى نبوى و معارف قرآنى و اسلامى را بين جامعهى مسلمين توسعه بدهند و دلها را به مكتب اهلبيت و به خاندان پيغمبر نزديك كنند. تا نوبت ميرسد به مأمون و ماجراى اصرار و فشار فراوان براى كشاندن آن بزرگوار از مدينه به مروْ، به خراسان - آنروز مروْ پايتخت حكومت عبّاسى بود؛ يعنى مركز حكومت را از بغداد منتقل كرده بودند به مروْ، كه البتّه بعداً دوباره برگشت به بغداد - كه مركز سياست عبّاسى بود. تفصيل خواستههاى مأمون و دستگاه خلافت از اينكه انگيزهى او از اين دعوت و از اين فشار و اين اصرار و كشاندن امام هشتم چه بود، طولانى است؛ او يك محاسبهاى كرده بود كه اين محاسبه صرفاً سياسى بود و براى تحكيم پايههاى قدرت و به ضعف كشاندن حركتِ معرفتِ اهلبيت (عليهمالسّلام) و كارى كه اين بزرگوارها ميكردند، سياست او اين بود. در مقابل اين حركت سياسى و زيركانهى مأمون، امام هشتم (سلام اللَّه عليه) يك برنامهى مدبّرانهى الهى را طرّاحى كردند و عمل كردند و پيش بردند كه نه فقط خواستههاى دستگاه خلافت برآورده نشد، بلكه درست بعكس، موجب رواج و گسترش فكر معارفىِ قرآنى و منتسب به اهلبيت در اقطار دنياى اسلام شد. يك حركت عظيم، با توكّل به خداى متعال، با تدبير الهى، با آن نگاه نافذ وَلَوى، (۲) امام هشتم (سلام اللَّه عليه) توانستند اين نقشهى خصمانهى دستگاه سياسىِ قاهر و هتّاك و ظالم را درست بعكس و در جهت منافع حقّ و حقيقت برگردانند. اين يك فصل برجستهاى از تاريخ ائمّه (عليهم السّلام) است.
حضور اين مرقد مطهّر در اين بخش از ميهن بزرگ اسلامى هم بركات زيادى داشته است. بحمداللَّه ارتباطاتى بين مسلمانان در اقصىنقاط عالم - كسانى كه دلشان به محبّت اهلبيت ميتپد، از همهى فرقهها و نحلههاى اسلامى - به بركت اين مزار مطهّر، اين مضجع شريف، اين حرم اهلبيت در خراسان تحقّق پيدا كرده است. اميدواريم انشاءاللَّه بركات حضور اين مرقد مطهّر كه توجّه دلهاى ما به معنويّات اين خاندان پاك و مطهّر است، روزبهروز افزايش پيدا كند. اينجا مضجع علىّبن موسىالرّضا (سلاماللَّهعليه) مطاف ملائكهى آسمانها است؛ محلّ حضور توجّهات الهى است. دلهاى پاك، دلهاى عاشق، دلسپردگان به اين خاندان مطهّر، در آنجا با دل مشتاق خودشان با خداى متعال حرف ميزنند؛ مركز ذكر است؛ مركز توجّه است؛ مركز توحيد است؛ به بركت مضجع امام هشتم (عليه آلاف التّحيّة و الثّناء). اميدواريم بركات توجّهات اين بزرگوار شامل حال همهى ما، همهى مردم ايران، همهى مسلمانان عالم، و موجب ارتباط مستحكمتر مسلمين با يكديگر بعد از اين هم مثل گذشته باشد.
مسئلهى حج مسئلهى مهمّى است؛ غير از آنچه در باب معنويّات حج و آثار سازندهى حج وجود دارد، خود اين سفر معنوى يك فرصتى است مثل بقيّهى فرصتهاى بزرگ. يك ملّت، هوشيارى خود را بايد اينجور اثبات كند كه از فرصتها به نحو كامل استفاده كند و بهرهمند شود. حج يك فرصت است. نظام اسلامى، جامعهى اسلامى، مردم مسلمان بايد اين فرصت را مغتنم بشمرند، كه براى اصلاح امور دينى و معنوى آنها، براى روشن كردن دل غافلِ همهى ما، و توجّه دادنِ بيشتر جامعهىاسلامى به الطاف الهى از يكسو، و براى اصلاح بسيارى از امور مهمّهى امّت اسلامى از سوى ديگر، اين فرصت ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد. از معنويّت حج بايد استفاده كرد؛ جايگاه انس با خداى متعال، ذكر خداى متعال، احساس حضور در محضر الهى بيش از هميشه در مناسك حج فراهم است. در حرمين شريفين، در منى، در عرفات، در مشعر، در همين لبيكگفتنها، در احرام بستن، اينكه انسان احساس ميكند كه دارد به دعوت الهى لبيك ميگويد و پاسخ ميدهد، خود يك فرصت عظيمى است براى دلهاى آگاه و هوشيار كه رابطهى خودشان را با خداى متعال مستحكمتر كنند. دلهاى خودمان را با خدا آشناتر كنيم؛ اين يك فرصت بسيار مهمّى است.
البتّه مسئولان امر، روحانيّون محترمى كه در كاروانها حضور دارند، رؤساى كاروانها، خدمتگزاران سازمان حج و خدمتگزاران در بعثهى رهبرى، وظايف سنگينترى دارند؛ شما خدّام ميهمانان خدا هستيد، وظايف شما وظايف سنگينى است؛ اين وظايف، محدود به اوقات انجام مناسك حج هم نميشود. در آن اوقاتى كه مناسك حج هم خاتمه پيدا كرده است يا در فاصلهى مناسك عمره و مناسك حج كه زوّار محترم و حجّاج محترم يك فراغتى دارند، ارشادهاى شما، توجّهات شما، رعايت شما نسبت به آحاد حجّاج، امر لازمى است. در اين فاصلهى زمانى - بين رفتن و برگشتن حاجى به مكّهى مكرّمه و انجام مناسك حج - مسئولان محترم بايد احساس وظيفه بكنند نسبت به برآوردن نيازهاى مادّى و مهمتر از آن، برآوردن نيازهاى معنوى: توجّه دادن، متذكّر كردن، دميدن روح خشوع، روح تضرّع، اعراض(۳) از سرگرمىهاى متعارف - كه در اوقات معمول زندگى، ما دچار سرگرمىهايى هستيم كه ما را غافل ميكند در ايّام حج، بايد اين سرگرمىها را از خودمان دور كنيم؛ متمحّض(۴) بشويم در توجّه و تذكّر - اينجور ميشود كه حجگزار، بعد از سفر حج حقيقتاً يك تغيير حقيقى در خود احساس ميكند. خيلىها راه غلط گذشتهشان را بكلّى عوض ميكنند، و به راه صحيح، راه راست، راه عبادت، راه اطاعت از حق برميگردند؛ به بركت سفر حج.
در زمينهى مسائل عمومى دنياى اسلام و امّت اسلامى هم وظايف سنگينى وجود دارد؛ امروز جهان اسلام دوران خطيرى را ميگذراند. نميشود گفت دورانى است سختتر از دورانهاى گذشته، اينجور نيست؛ در دورانهاى گذشته، دنياى اسلام، ملّتهاى اسلامى، جريانات دشوارى را به خود ديدند، امتحانهاى سختى را بر خود هموار كردند، مشكلات فراوانى داشتند. امروز دنياى اسلام در وضع خطيرى است، لكن آيندهى روشنى هم در لابهلاىِ سختىها به چشم مىآيد؛ اين آينده را بايد ديد، خطرات را بايد سنجيد. تا آنجايى كه ممكن است و در اختيار شما است، مبلّغ، فعّال، زباندان، حجگزار معمولى، تا آنجايى كه ميتوانند در رفع مشكلات دنياى اسلام مؤثّر باشند؛ با گفتن، با تشكيل جلسات، با تبادل نظرات، تبادل اطّلاعات.
امروز يكى از مهمترين شگردهاى دشمنان امّت اسلامى، ايجاد اختلاف است؛ اختلاف ايجاد ميكنند. اگر قبول كند كسى كه حركت اسلامى و بيدارى اسلامى، منافع قدرتهاى بزرگ را تهديد ميكند، قهراً ميتواند بفهمد كه قدرتهاى بزرگ همهى تلاش خودشان را متمركز ميكنند براى اينكه ميان مسلمانها اختلاف ايجاد كنند، آنها را به هم سرگرم كنند، آنها را به هم مشغول كنند، فرصت فكر كردن به آنها ندهند. اين كارى است كه الان دارند با شدّت و حدّت انجام ميدهند؛ عوامل اختلاف بين فرقههاى اسلامى را - بين سنّى و شيعه را بهطور خاص - هرچه ميتوانند در اطراف دنياى اسلام تحريك ميكنند؛ دلها را به هم پُر از كينه كنند و پُر از سوءظن كنند، اين كارى است كه دستهاى استعمار دارد انجام ميدهد؛ متأسّفانه كسانى هم از درون خود ما، از ميان خود ما مسلمانان - چه سنّىمان، چه شيعهمان - به آنها كمك ميكنند؛ غافل! غفلت دارند از اينكه آنچه انجام ميدهند در زمينهى ايجاد كينه و ايجاد دشمنى و تظاهر به مخالفت و خصومت، اين در خدمت منافع قدرتهاى بزرگ است؛ نميفهمند. هرچه ميتوانيد در حج كارى كنيد كه اين عدم تفاهم، اين كينهورزىِ مصنوعى كه دشمنان اسلام و امّت اسلامى دارند تزريق ميكنند در ميان امّت اسلامى، اين را كم كنيد؛ اين را تخفيف بدهيد. امروز مصلحت بزرگ دنياى اسلام در اين است كه برادران مسلمان، دلشان با يكديگر صاف باشد؛ مشتركات دارند؛ اينهمه مشتركات بين مسلمانها هست؛ دشمن ميخواهد همين مشتركات را نفى كند. امروز در مناطقى از دنياى اسلام، عليه شيعه تبليغاتى ميشود كه متوجّه به اين است كه همين مشتركات را بردارد؛ تبليغ ميكنند كه شيعه نسبت به قرآن، نظرى دارد غير از نظر مسلمانان؛ نسبت به پيغمبر، نظرى دارد غير از نظر مسلمانان؛ تبليغ دارند ميكنند، براى اين كار دارند پول خرج ميكنند؛ تهمت ميبندند به برادران مسلمان خودشان؛ به نفع دستگاههاى استكبارى، به نفع آمريكا، به نفع صهيونيسم، به نفع دشمنان امّت اسلامى. هرچه ميتوانيد كارى كنيد كه اين عدم تفاهمها، اين سوءظنها، اين دروغپردازىها باطل بشود. اجتماع مسلمانان در حج، يك فرصت بزرگ است؛ اين فرصت را نبايد از دست داد؛ از اين فرصت بهترين استفادهاى كه ميشود كرد، همدل كردن مسلمانان با يكديگر است؛ در اجتماعات، همهباهم شركت كنند؛ در مراسم معنوى، عبادى، نماز، همهباهم شركت كنند؛ همهباهم به خداى متعال سجده كنند؛ در مقابل خانهى خدا، خدا را عبادت بكنند. حربهى دشمن را از دست دشمن بگيريد. امروز شما مىبينيد «تكفير»، يك عاملى براى دشمنان اسلام و دشمنان امّت اسلامى است؛ نه فقط شيعه، [بلكه] اهل سنّت را هم تكفير ميكنند؛ اهل سنّت را هم، مسجدشان را، نمازشان را منفجر ميكنند به نفع رژيم صهيونيستى، براى اينكه مردم را و مسلمانها را به هم مشغول كنند تا غافل بشوند از مسئلهى مهمّ فلسطين و از حضور دشمن در دل دنياى اسلام غفلت كنند؛ هدف، اينها است. يكعدّهاى هم از روى سادهلوحى، بعضى هم البتّه از روى غرض، با آنها همراهى ميكنند، اين را بايد متوجّه بود.
يكى از مسائلى كه در حج بايد مورد توجّه قرار بگيرد، مسئلهى فلسطين است. مسئلهى فلسطين، مسئلهى اوّل دنياى اسلام است. خوشبختانه در قضيّهى فلسطين، مسلمانان دست برتر را بتدريج پيدا كردند. شما نگاه كنيد به اين قضاياى جنگ پنجاه روزهى غزّه، ببينيد چطور يك جمع محدود تهيدست فلسطينى - كه نه سلاحهاى پيشرفته دارند، نه امكانات فراوان دارند، نه راه ارتباط و اتّصالى به اينطرف و آنطرف دارند؛ محصور - توانستند بر رژيم صهيونيستى كه نماد قدرت غرب در منطقه است غلبه پيدا كنند، خواست خودشان را بر آنها تحميل كنند، تلاش آنها را در حملهى به غزّه ناكام بگذارند؛ اين نشاندهندهى اين است كه ما در درون خودمان قوى هستيم، ما توانايىهاى زيادى داريم، ما ميتوانيم هرگونه دشمنى را به چالش بكشيم، ما ميتوانيم از خودمان دفاع كنيم؛ قدرت خودمان را دستِكم نگيريم. قدرت اسلام، قدرت قرآن، قدرت ايمان، قدرت امّت اسلامى، قدرت بزرگى است؛ اين قدرت را دستِكم نبايد گرفت؛ اين قدرت ميتواند رفع ظلم بكند. ما قصد سيطرهى بر دنيا نداريم؛ ما قصد ردّ ظلم نظامهاى مستكبر - كه به ملّتهاى مسلمان زور ميگويند - و قصد رفع اين ظلم را داريم؛ و ميتوانيم اين كار را بكنيم. يكايك افرادى كه در ماجراى حج و در اين فرصت بزرگ دخالت دارند، ميتوانند نقش ايفا بكنند. هركدام از شما ميتوانيد نقش ايفا كنيد، ميتوانيد تأثير بگذاريد؛ روحانى بهنحوى، پزشك بهنحوى، مسئولِ مديّريت كاروان بهنحوى، حاجىِ متعارف معمولى بهنحوى، ميتوانند نقش ايفا كنند و بايد اين را يك فرصت بدانند و از اين فرصت استفاده كنند.
بحمداللَّه اوضاع حج و برگزارى حج، با گذشته تفاوت زيادى پيدا كرده است، كارهاى خوبى انجام گرفته است، چه از لحاظ خدمات رفاهى و مادّى، چه از لحاظ خدمات معنوى و فكرى و تبليغى، لكن به اين حد نبايد قانع شد، بايد پيشرفت كرد؛ خلأها زياد است، كارهاى فراوانى وجود دارد كه ميشود انجام داد؛ فرصتهاى بسيارى در اختيار است كه از اين فرصتها بايد استفاده كرد؛ همهى برادران از نقاط مختلف، با مذاهب مختلف - كه همبستگى مسلمانان شيعه و سنّى در ايران، ميتواند يك الگويى باشد براى دنياى اسلام - امروز بحمداللَّه برادران شيعه و سنّى در داخل كشور، در كنار هم، با همكارى هم، كارهاى بزرگى را انجام ميدهند كه يكى از كارها همين مسئلهى حجّ است و كارهاى بسيار مهمّى با همكارىهاى عمومى، با همكارى همهى ملّت ايران دارد انجام ميگيرد؛ اين ميتواند الگويى باشد براى دنياى اسلام. اميدواريم خداوند متعال تفضّلات خود و توفيقات خود و كمكهاى خود را به امّت اسلامى و طالبان صلاح در امّت اسلامى، روزبهروز افزايش بدهد؛ و انشاءاللَّه حجّ شما را حجّ مقبولى قرار بدهد؛ و انشاءاللَّه با دست پر از اين سفر برگرديد.
و السّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
۱) كافى، ج ۸، ص ۲۵۷
۲) دارندهي مقام ولايت
۳) روگرداندن
۴) متمركز