لَکُمْ فِیها مَنافِعُ إِلىأَجَلٍ مُسَمًّى
«لَکُمْ فِیها مَنافِعُ إِلى‌أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّها إِلَى‌الْبَیْتِ الْعَتِیقِ(حجّ: 33». شرح واژگان أ. أجل: این واژه به معنای مدت زمان مشخص می‌باشد.[1] و وصف مسمّی در حقیقت برای تأکید است. ب. محلّ: حلّ، یحُلّ (ب
«لَكُمْ فِيها مَنافِعُ إِلىأَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّها إِلَىالْبَيْتِ الْعَتِيقِ(حجّ: 33».
شرح واژگان
أ. أجل: اين واژه به معناي مدت زمان مشخص ميباشد.[1] و وصف مسمّي در حقيقت براي تأكيد است.
ب. محلّ: حلّ، يحُلّ (به ضمّ حاء) حِلاً و حُلولاً به معناي فرود آمدن در جايي است، در مقابل رحْل كه به معناي رفتن و كوچ كردن است. و مَحَلّ (به فتح حاء) به معناي جايي است كه در آن فرود ميآيند و منزل ميكنند. اما حَلّ يحِلّ(به كسر حاء) حَِلاً و حلالاً به معناي تحليل و حلال آمده است. و مَحِلّ(به كسر حاء) به معناي زمان و مكان حلال شدن است.[2]
چشمانداز آيه و محتواي آن
اين آيه در ارتباط با آيات قبل كه سخن از مناسك حجّ و از جمله منسك ذبح و قرباني بود، در ادامه به بيان اهميت قرباني، تعيين محدوده سودبري و تعيين زمان و مكان قرباني پرداخته است.
أ. قرباني
در آيه نخست ابتدا ميفرمايد: «لَكُمْ فِيها مَنافِعُ إِلىأَجَلٍ مُسَمًّى». كه حكايت از سودبري تا زمان محدود و مشخصي دارد، براي روشن شدن تفسير آيه بايد ديد ضمير در «فِيها» به كجا بازگشت ميكند و معناي آن چيست؟
بي شك اين ضمير به كلمه شعائر در آيه پيش از آن كه فرمود: «ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» بر ميگردد، ليكن در اين كه منظور از شعائر چيست؟ وجوه متعددي متصور است:
1. اينكه منظور از شعائر، احكام دين خداست، و مراد از منافع آن امور ديني و معنوي مانند اجر و ثواب است و مقصود از اجل مسمّاي قيامت است. در اين صورت آيه چندان ربطي به حجّ ندارد، جز اينكه احكام و مناسك حجّ نيز بخشي از دين خداست.
2. اينكه به قرينه ««ذلِكَ»، مناسك حجّ مراد است كه در آيات پيش از آن بدان اشارت شده بود. و معناي منافع محدود به اجل مسمّي، سودبَري از تجارتهاي مجاز حين انجام مناسك حجّ تا به جاي آوردن طواف بيتالله است، كه جمله: «ثُمَّ مَحِلُّها إِلَىالْبَيْتِ الْعَتِيقِ» بيانگر آن است.
3. كه بيشتر مفسران آن را پذيرفتهاند اين است كه منظور از شعائر بُدن و هدي است.[3] چنانكه خود قرآن فرمود: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ». در اين صورت مقصود از منافع شير، بچه، پشم، سواريگرفتن و مانند آن است.
اما منظور از اجل مسمِّي بنابراين ديدگاه ممكن است زماني باشد كه عنوان هدي به خود ميگيرد.[4] اين سخن با اين اشكال روبهروست كه هدي حجّ، قبل از آن كه اين عنوان به خود بگيرد، جزء شعائر نيست تا محدود يا نامحدود باشد. اين احتمال نيز وجود دارد كه مراد از اجل مسمّا زمان نحر و ذبح باشد، بدين معنا كه همه منافع دنيوي هدي تا هنگامي كه نحر و يا ذبح نشده از آن قاصدين بيتالله است.
اين تفسير با مفاد روايات هماهنگ است، چنانكه در روايتي از امام صادق ميخوانيم كه فرمود:«إِنِ احْتَاجَ إِلَى ظَهْرِهَا رَكِبَهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يَعْنُفَ عَلَيْهَا وَ إِنْ كَانَ لَهَا لَبَنٌ حَلَبَهَا حِلاباً لايَنْهَكُهَا».[5]
ب. قربانگاه
در ادامه آيه ميفرمايد: «ثُمَّ مَحِلُّها إِلَىالْبَيْتِ الْعَتِيقِ»، كه بيانگر بيان منتهي اليه سير آن شعائر را دارد، يعني جايي كه آن قرباني بايد كشته و به تعبير درستتر نحر شود، اينك بايد ديد منظور از «الْبَيْتِ الْعَتِيقِ» چيست؟
در تفسير اين بخش از آيه بايد گفت: ظاهر عبارت «ثُمَّ مَحِلُّها إِلَىالْبَيْتِ الْعَتِيقِ» بيانگر اين است كه منتهياليه سير قرباني كعبه است، چنانكه در آيات ديگر نيز فرمود: «هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ(مائده: 95)».[6] ليكن بسياري از مفسران بر آنند كه منظور از «الْبَيْتِ الْعَتِيقِ» كعبه به تنهايي نيست، بلكه حرم كه حريم كعبه است مراد ميباشد، چنانكه در آيه «فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا(توبه: 27)» نيز منظور از مسجد الحرام حرم است.[7]
مفسران شيعه با الهام از روايات اهل البيت -عليهم السلام- ضمن گذر از مفهوم خاص كعبه معتقدند كه محل قربانگاه در حجّ سرزمين مني است، و در عمره مفرده مكّه ميباشد.[8]چنانكه امام باقر در باره كفاره صيد ميفرمايد: « ... فَعَلَيْهِ أَنْ يَنْحَرَهُ إِنْ كَانَ فِي الْحَجِّ بِمِنًى حَيْثُ يَنْحَرُ النَّاسُ فَإِنْ كَانَ فِي عُمْرَةٍ نَحَرَهُ بِمَكَّةَ وَ إِنْ شَاءَ تَرَكَهُ إِلَى أَنْ يَقْدَمَ فَيَشْتَرِيَهُ فَإِنَّهُ يُجْزِئُ عَنْهُ».[9]
اين كه با به كار بردن واژه «ثمّ» فرمود: «ثُمَّ مَحِلُّها إِلَىالْبَيْتِ الْعَتِيقِ». در حالي كه «ثمّ» براي تراخي در وقت است، از باب توسعه در معناي تراخي است، يعني تراخي در احوال و رتبه.[10] بدين معنا كه منافع هدي تا هنگام نحر از آن شما، و پس از آن نوبت منافع اخروي است.
لطايف و اشارات
1. گروهي از مسلمانان بر اين باور بودند شتري كه به عنوان قرباني تعيين ميشود نبايد بر آن سوار شد، و نبايد شير آن را نوشيد. كه قرآن اين تفكر غلط را زدوده و ميفرمايد: «لَكُمْ فِيها مَنافِعُ إِلىأَجَلٍ مُسَمًّى».[11]
2. در تشريع حجّ، و جعل شعائر الهي منافع خلق خدا منظور شده است، «لَكُمْ فِيها مَنافِعُ».
3. بناي شاخص و مقدس ميتواند به عنوان معيار كل يك منطقه قرار گيرد. و لذا به جاي آدرس دهي به حرم ميگويد: «إِلَىالْبَيْتِ الْعَتِيقِ».
4. تعبير به الي در «إِلَىالْبَيْتِ الْعَتِيقِ»، كه بيانگر انتهاي غايت است، بي شك مبدئي هم دارد كه آن هنگام «شعائر» شدن آن حيوان است، اما پيش از آن ارزش چنداني ندارد تا ذكر شود.
[1] - مفردات، ريشه اجل.
[2] - المصباح المنير، صحاح اللغﮥ، و لسان العرب، ريشه حلّ.
[3] - طبرسي، مجمع البيان، ج4، ص83. فخررازي، تفسير كبير، ج23، ص 33. تفسير كشاف، ج3، ص157. قرطبي، الجامع لأحكام القرآن، ج12، ص56. تفسير بيضاوي، جزء4، ص54. طباطبايي، الميزان، ج14، ص374. نمونه، ج14، ص98.
[4] - اين سخن مجاهد، قتاده و ضحاك است. مجمع البيان، ج4، ص83.
[5] - من لايحضره الفقيه، ج2، ص504، باب نتائج البدنﮥ وحلابها وركوبها.
[6] - طوسي، تفسير تبيان، ج7، ص 314.
[7] - زمخشري، تفسير كشاف، ج3، ص157. فخررازي، تفسير كبير، ج23، ص34.
[8] - طبرسي، مجمع البيان، ج4، ص83. نمونه، ج14، ص98.
[9]- كليني، كافي، ج4، ص384، باب المحرم يصيد الصيد.
[10] - تفسير كشاف، ج3، ص157. تفسير بيضاوي، جزء4، ص54.
[11] - فخررازي، تفسير كبير، ج23، ص 33. نمونه، ج14، ص98.