عید قربان حرام شد روزی

در سکوتی که عطر خلوت داشت، ناگهان ازدحام شد روزی جای باران گرفت طوفان و، عمر گُلها تمام شد روزی حرمت از شاخه ها جدا افتاد، در، ابابیل با خدا افتاد یاد اصحاب فیل افتادم، کعبه بی احترام شد روزی جهل دستش به دست شیطان داد، کم کم آمد به مکر میدان داد گفت

در سكوتي كه عطر خلوت داشت، ناگهان ازدحام شد روزي
جاي باران گرفت طوفان و، عمر گُلها تمام شد روزي
حرمت از شاخه ها جدا افتاد، در، ابابيل با خدا افتاد
ياد اصحاب فيل افتادم، كعبه بي احترام شد روزي
جهل دستش به دست شيطان داد، كم كم آمد به مكر ميدان داد
گفت شيطان مواظبت هستم، سنگها در نيام شد روزي
عاشقان يك نفس كم آوردند، يك نفس در قفس كم آوردند
بال پرواز بال آزادي، زخمي تير و دام شد روزي
لاتها سينه را خراشيدند از دوباره هبل تراشيدند
با به خون خفتن مسلمانان، لات دنيا به كام شد روزي 
ذبح كردند جاي اسماعيل، عشق را در مناي اسماعيل
در منا شد قيامتي بر پا، عيد قربان حرام شد روزي
بوسه، نارس به روي لبها ماند، جاي مي در سبوي لبها ماند
جاي ذكر سلام، هر عاشق قسمتش والسلام شد روزي


| شناسه مطلب: 13370







نظرات کاربران