گزارش پزشکی قانونی آلمان در مورد کشتار حج خونین سال 66
مکه حرم امن الهی است. اصطلاح حرم به شهر و محدوده‌ای از اطراف شهر مکه اطلاق می‌شود و تنها مسجدالحرام، حرم امن الهی نیست. ورود غیر مسلمان به شهر مکه حرام است و مسلمین نباید اجازه ورود آنها به شهر را بدهند. مسلمین نیز هر بار که بخواهند وارد شهر مکه
مكه حرم امن الهي است. اصطلاح حرم به شهر و محدودهاي از اطراف شهر مكه اطلاق ميشود و تنها مسجدالحرام، حرم امن الهي نيست. ورود غير مسلمان به شهر مكه حرام است و مسلمين نبايد اجازه ورود آنها به شهر را بدهند. مسلمين نيز هر بار كه بخواهند وارد شهر مكه شوند بايد محرم شوند. يعني به يكي از ميقاتها بروند، لباس احرام بپوشند و ذكر تلبيه (لبيك، اللهم لبيك...) سر دهند. آنگاه ميتوانند وارد محدوده حرم شوند. تا زماني كه محرم هستند انجام بعضي امور حرام است. مانند حمل كردن سلاح، كشتن حشرات، حتي جابهجا كردن يك شپش از روي بدن كه منجر به افتادنش شود جايز نيست. دو عمل هم كلاً در محدوده حرم حرام است. چه شخص محرم باشد و چه نباشد. يكي كندن گياه حرم، حتي يك برگ و ديگري شكار حيوان وحشي. مكه حرم امن الهي است و ريختن خون يك ملخ در آن حرمت و كفاره دارد.
با اين توصيفات اين سئوال مطرح است كه چطور دست خليفه مسلمين به ريختن خون ائمه معصومين آلوده ميشود. گويي كه اين مباحث در تاريخ به فراموشي سپرده شده و به داستان تبديل شده است. اما نه! تاريخ تكرار ميشود و صفآرايي جبهه باطل در برابر جبهه حق ادامه دارد. هزار و چهارصد سال بعد از رحلت پيامبر، خادم حرمين شريفين دست به اقدامي ميزند كه يزيد هم اينگونه نكرده بود. ريختن خون حجاج بيتالله در حرم امن الهي! آنچه پيش روي شماست تنها بخشي از اظهارات رئيس پزشك قانوني آلمان كه در آن روزها به دو بخش آلمان غربي و شرقي تقسيم شده بوده است. اين گزارش در كتاب كعبه خون به چاپ رسيده شده است.
نهم مرداد كه چهار روز مانده بود به عيد قربان، براي راهپيمايي برائت از مشركين انتخاب شده بود. آن روزها مراسم برائت از مشركين در شهر مكه انجام ميشد (از آن سال، سه سال حج انجام نشد و بعد از آن برائت از مشركين در چادرهاي منا برگزار ميشود). سخنراني، ساعت شش بعدازظهر تمام شد و بعد از آن جمعيت مسير راهپيمايي را با شعار عليه آمريكا و اسرائيل به سمت پل حجون در كنار قبرستان ابوطالب طي كرد. نزديك غروب، راهپيمايي تقريبا تمام شده بود و بلندگوها خاموش بود كه فاجعه شروع شد. مشكل آلسعود با مراسم برائت از مشركين بود. قطعا آنها هم در زمره مشركينند.
نظامياني كه در خيابانهاي اطراف مستقر بودند لباس پليس عربستان را نپوشيده بودند و يونيفرم ارتشي داشتند.
حادثه با چماقهاي پليس عربستان شروع شد. در بين پليسها عدهاي هم با لباس معمولي حاضر بودند و با چماقهاي ميخدار و ميلههاي آهني مردم را ميزدند.
بالاي پشتبام ساختمانهاي اطراف، عدهاي با لباس عربي هر چه به دستشان ميرسيد بر سر حاجيان ميانداختند. بلوك، شيشه، سطل شن، كپسول، كولر گازي! عده زيادي بر اثر برخورد جسم سنگين و متلاشي شدن سر شهيد شده بودند. همه هتلها درهاي ورودي را بسته بودند و فقط ساختماني كه فلسطينيها در آن بودند درها را گشوده بود كه عدهاي توانستند جان خود را نجات دهند. جمعيت در محاصره سفاكان رژيم آلسعود افتاده بود. ازدحام جمعيت خيلي زياد بود.
بخشي از حجاج ايراني را خانواده شهدا و جانبازان دفاع مقدس تشكيل ميداد. خيلي از شهداي حج خونين، مادر و همسر شهيد بودند. جانبازان بر اثر ضربات چماق از روي صندلي چرخدار بر زمين ميافتادند. آنقدر شلوغ بود كه هر كس روي زمين ميافتاد زير دست و پا ميماند.
زماني كه پليس مردم را كتك ميزد، عدهاي از چماقداران لباس شخصي سوت و كف ميزدند و هلهله ميكردند.
ارتش شروع به تيراندازي كرد. اول اشكآور و گاز سمي خفهكننده. عده زيادي از زنان و كساني كه روي زمين افتاده بودند به علت استنشاق گاز خفهكننده شهيد شدند.
رگبار گلوله مسلسلهاي دستي به سمت حاجيان گرفته شد. ازدحام آنقدر زياد بود كه كسي كه گلوله ميخورد شايد روي زمين هم نميافتاد.
در بدن بعضي شهدا چندين تير بود. يوزي، كلت، ام-16، حتي بعضي از شهدا با گلولهاي كه در پيشانيشان خورده بود شهيد شده بودند. تكتيراندازها با قناسه از بالاي پل مردم را ميزدند.
چهره تكتيراندازها اروپايي بود. چند ماه قبل، ژنرال اولريخ وِگِنِر، آلمانيتبار، مسئول هماهنگي امنيتي شهر مكه شده بود. در روز حادثه سوار بر هليكوپتر بالاي سر جمعيت ديده شده بود. او قبل از اين در عمليات گروه دلتا، در آزادي اسراي لانه جاسوسي آمريكا در تهران شركت داشت و در تهران مسئول تيم بود كه تحت پوشش خبرنگار شبكه ZDF آلمان فعاليت ميكرد.

از روزهاي قبل هماهنگ شده بود كه هيچ بيمارستاني در روز نهم مرداد مجروح نپذيرد.
آمبولانسهايي كه نزديك ميشدند مورد هجوم واقع ميشدند و سربازان با چماق شيشههاي آنها را خورد ميكردند و دكترها و پرستارها را بيرون ميكشيدند و ميزدند.
چند آمبولانس توانستند از بين مأمورين عبور كنند و با سرعت مجروحين را سوار كنند. ولي سربازان راه برگشت را بستند و مجروحين را از پشت آمبولانس بيرون ريختند و كتك زدند. عدهاي همان جا شهيد شدند.
خيلي از شهدا اول مجروح بودند و به علت عدم رسيدگي شهيد شدند.
تيراندازي كه تمام شد تا ساعت يازده شب محاصره ادامه داشت. مردم روي زمين نشسته بودند. هر كس بلند ميشد با چماق بر سرش ميزدند.
شب جستجوي خانهبهخانه شروع شد تا كساني كه فرار كرده بودند را دستگير كنند.
ساعت يازده كه محاصره تمام شد، كسي حق نداشت به پيكر شهدا و مجروحين دست بزند.
برق خيابان قطع شده بود. آمبولانسهاي درب و داغان وسط خيابان رها شده بود. تقريبا هيچ جسدي سالم نبود؛ همه له شده بود و با چادرهاي مشكي و سفيد زنان كه خونآلود و پاره بود پوشيده شده بود. زمين پر از لنگه كفش و دمپايي، تكههاي پاره لباس، خرده شيشه و قلوه سنگ بود. بوي گاز و باروت فضا را پر كرده بود. كف خيابان پر از خون بود.
مجروحين و شهدا را روي هم سوار ماشينهايي كه شبيه ماشينهاي حمل حيوانات بود ميكردند و ميبردند.
رسيدگي به حال مجروحين عجيب بود. شاهدي ديده بود كه دست يك زائر ايراني از ناحيه مچ تير خورده بود و او در برابر تصميم پزشكان براي قطع دستش مقاومت ميكرد. اما پزشكان با كمك مأموران امنيتي دست او را قطع كردند.
عربستان تاكيد داشت كه در اين اتفاق هيچ گلولهاي از سوي سربازان شليك نشده است و سعي در از بين بردن آثار آن داشت. به همين دليل، اجازه بازديد هيئتهاي ديپلماتيك از شهدا تا چندين روز داده نميشد
*حجاج ايراني را با چه وسايلي به شهادت رساندند
مزدوران آل سعود براي قتل عام و ضرب و جرح زائران خانه خدا از هر وسيله ممكن استفاده كردهاند، وسائل به كار رفته نشان دهنده دو حقيقت است:
اولا: انسجام و هماهنگي قبلي براي مقابله با حجاج ايراني و غير ايراني
ثانيا: بيانگر عمق كينه و عدوات نسبت به مناديان توحيد
انواع وسائلي كه از آنها استفاده شده است بشرح زير ميباشد:
1 - سنگ
2 - قطعات بزرگ و كوچك شيشه و آئينه
3 - لوازم مستعمل مانند كولر و اجاق گاز
4 - سطلهاي پر شن و ماسه
5 - آب جوش
6 - قطعات بزرگ يخ
7 - شلاق
8 - چوبهاي ميخدار
9 - شيشههاي نوشابه
10 - قطعات سنگ بتون
11 - چماق
12 - باطوم چوبي و الكتريكي
13 - ميلههاي آهني
14 - كپسولهاي آتش نشاني
15 - گاز آشكآور
16 - گازهاي سمي
17 - گاز خفه كننده
18 - گاز اعصاب
19 - گلولههاي ساچمهاي و انفجاري
20 - تفنگهاي دوربيندار
21 - مسلسل و انواع سلاحهاي سبك دستي
22 - نارنجك دستي
23 - بمبهاي آتشزا
سرپرست هيئت پزشكي حج با اشاره به نحوه سركوب راهپيمايان برائت از مشركين توسط حكام ال سعود ميگويد:
«... من به محض مشاهده يكي از زائران مجروح ايراني كه از ناحيه صورت بشدت زخمي شده بود و توسط ساير برادران بطرف يك آمبولانس حمل ميشد، بطرف آمبولانس هلال احمر سعودي كه كنار خيابان پارك شده بود رفتم، ولي متأسفانه با درهاي بسته آمبولانس مواجه شدم، كمي دورتر از آن آمبولانس ديگري وجود داشت، بسوي آن رفتم و باز مشاهده كردم كه سرنشيني ندارد. در آن لحظه كه راه نجاتي وجود نداشت به برادران امدادگر توصيه كرديم كه مجروحين را به درمانگاه هيئت پزشكي حج كه در نزديكي محل حادثه قرار داشت انتقال دهند. در همين لحظه گروههاي بسيار زيادي از پليس مسلح و نيروهاي گارد ملي سعودي از هر سو به راهپيمايان حملهور شدند و ضمن محاصره كامل زائرين، آنان را مورد ضرب و شتم شديد قرار دادند و ... پليس سعودي سعي ميكرد همه راهها را ببندد لذا فشار جمعيت لحظه به لحظه بيشتر ميشد، ... در اين فاصله آمبولانسهاي هيئت پزشكي حج براي حمل مجروحين و شهدا داخل محل درگيري شده بودند كه آنان نيز مورد حمله پليس قرار گرفته و حتي پليس شيشههاي آمبولانسها را با باطووم شكسته و بطرف يكي از آمبولانسها تيراندازي كرد...
بار دوم نيروهاي پليس و گارد ملي به آمبولانسها چنان حملهور شدند كه ضمن بيرون آوردن مجروحين داخل آمبولانسها به آنان نيز رحم نكردند و آنان را به زمين انداخته و زير ضربات چكمههاي خود ميگرفتند و هنگامي كه تيراندازي و پرتاب گازهاي اشك آور و خفهكننده به اوج خود رسيده بود، هيچ گونه كمكي از سوي آمبولانسهاي عربستان مشاهده نشد، ولي در پايان تيراندازي پليس عربستان و هلال احمر سعودي وارد صحنه شدند كه در ابتدا فقط آژيركشان در اطراف محل حادثه ميگشتند و ظاهرا منتظر دستور بودند و پس از اخذ دستور مشغول حمل مجروحين و شهدا شدند، آنان با مجروحيني كه بدليل شدت خونريزي در حالت شوك بودند، مانند يك جسد رفتار ميكردند و با انباشته كردن اجساد شهدا بر روي آنها باعث شهادت آنان شدند.
... يكي از بيمارستانهاي سعودي بنام زاهر از يكي دو روز قبل از اين حادثه از بيماران تخليه شده و در اختيار گارد ملي و پليس سعودي قرار گرفته بود، همچنين دو بيمارستان ديگر نيز به همين صورت تحت كنترل كامل نيروهاي نظامي قرار گرفته بودند و علاوه بر جلوگيري از ورود فرستادگان ما به بيمارستانهاي سعودي آنان را مورد ضرب و شتم نيز قرار دادند كه تعدادي ازكادر هيئت پزشكي حج كه قصد كمك رساني به مجروحين را داشتند بشدت مجروح شدند.
در اين زمينه همچنين اظهارات رئيس بخش پزشك قانوني دانشگاه دوسلدولف آلمان غربي خواندني تر است:
پرفسور دكتر ولفگانك بونته تبليغات سعوديها را مبني بر اينكه به زائرين تيراندازي نشده و ثانيا مدعي هستند كه مسئولان ايراني بسوي اجساد تيراندازي نمودهاند به كلي باطل كرده است.
وي پس از بازديد از پيكر چند تن از شهدا و نيز كالبد شكافي گفت بررسي عكسهاي راديوگرافي نشان ميدهد كه گلولهها پس از عبور از عضله، استخوانها را خرد كرده و از جهت ديگرخارج شدهاند و به نظر ميرسد تمامي جراحت ناشي از برخورد يك نوع گلوله با بدن بيماران بوده است. گلولهها سربي و بدون روكش بودهاند.
پروفسور بونته كه در كالبد شكافي متخصص است در مورد بازديد كه از جنازه يك شهيد داشت گفت: گلولهاي از سمت چپ بيني وارد و از پشت گوش وي پس از متلاش ساختن قسمتي از بالاي جمجمه با ايجاد يك حفره عميق خارج شده است مغز كلا آسيب ديده و از خونريزي درون حفره دهان كاملا مشخص بود كه مقتول پس از اصابت گلوله زنده بوده است.
وي صريحا نظر داد كه مرگ اين زائر بر اثر اصابت گلوله واقع شده است و اضافه كرد: بر روي جسد آثاري از ضربه بوسيله يك شيئي سخت مشاهده ميشد، اين آثار بر روي جمجمه، بالاي ابرو و روي دست راست جسد قابل تشخيص بود، اين نشانهةا ثابت ميكند كه شخص پيش از اصابت گلوله منجر به مرگ شديدا مضروب شده است و ادعاي عربستان در مورد اينكه حجاج بر اثر هجوم و زير دست و پا ماندن كشته شدند را رد كرد.
آنگاه در مورد زمان اصابت گلوله به بدن مجروحان گفت بر اساس بررسيهاي انجام شده اشخاص مذكور در زمان حضور در مكه با توجه به گذرنامهها و مهرهاي ورود و خروج دولت سعودي بر روي گذرنامهها، مورد اصابت تير قرار گرفتهاند.
اظهارات يكي از حجاج بنگلادشي به نقل از چند تن از پزشكان كه در يكي از بيمارستانهاي مكه كار ميكردند:
وي به نقل از چند تن از پزشكان كه در يكي از بيمارستانهاي مكه كار ميكردند گفت: اين پزشكان به من گفتند ادعاي رژيم سعودي در مورد تيراندازي نكردن بسوي زائران ايراني كاملا دروغ است زيرا ما به دست خودمان چند گلوله را از بدن زائران در آورديم و تعداد زيادي كه بر اثر شليك گلوله جراحت برداشته بودند پانسمان كرديم.
براي دقت بيشتر در موضوع و ثبت تاريخ نيز سندي مبني بر انجام اين جنايت نيز براي مخاطبين خود منتشر مينماييم:

وزارت كشور
شهرباني كشور
اداره تشخيص هويت و پليس بينالملل (آزمايشگاه تحقيقات جنايي)
مسئول محترم روابط عمومي و بينالملل بنياد شهيد انقلاب اسلامي
معاينه
سلام عليكم
بازگشت بنامه شماره 29009 / 15 = 1 / 6 / 66 باطلاع ميرساند تاكنون مركز پزشكي قانون در مورد معاينه پيكر 15 نفر از شهداي واقعه مكه از اين اداره درخواست كارشناسي نموده كه در بررسيهاي انجام شده موارد كلي زير مشهود گرديده است.
1 - تيراندازي از فواصل مختلف و اكثرا بيش از 20 متر صورت گرفته است.
2 - مسير عبور گلوله اكثرا از بالا به پايين و يا در خط مستقيم بوده است.
3 - با توجه به معاينات ايجاد شده بر روي پيكر شهدا سلاح مورد استفاده از انواع مختلف( كمري- مسلسل و تفنگ جنگي يا شكاري از نوع گلولهزني) بنظر رسيده.
4 - اكثر گلوله هاي شليك شده پس از اصابت از بدن شهدا خارج شده است.
5 - در بررسيهاي انجام شده بر روي اولين جسدي كه مورد بررسي قرار گرفته يك گلوله (نظير گلوله تفنگهاي جنگي) در ناحيه پشت شهيد متوقف گرديده بود كه از اين ناحيه استخراج و تحت بررسي جهت تعيين نوع سلاح قرار دارد.
اينك به همراه تعداد 48 قطعه عكس رنگي تهيه شده در مركز پزشكي قانوني به طور اماني در اختيار آن بنياد قرار داده ميشود خواهشمند است پس از رفع نياز عكسهاي ياد شده را عينا به اين اداره اعاده نماييد.
رئيس اداره تشخيص هويت و پليس بين الملل