حج در نگاه مولانا بررسی شد

«حج در نگاه مولانا» نوشته همایون همتی به بررسی اجمالی حج از دیدگاه مولانا پرداخته است.

نويسنده اين مقاله تلاش دارد تا با مروری گذرا بر انديشه‌های مولانا جلال‌الدين محمد بلخی داشته باشد و نمونه‌هايی از نگرش اين عارف سترگ را پيرامون مسأله حج را درون اشعارش بازيابی كند. وی در ابتدای اين مقاله اذعان می‌كند كه قصد استقصای تام و كامل اين مسئله را ندارد.

به عقيده نويسنده، مولوی يكی از قله‌های افراشته عرفان اسلامی است كه با آرای بديع و انديشه‌های لطيف و روح‌نواز خود قرن‌ها است كه ره‌پويان وادی قرب و عشق حق و فرزانگان اهل معرفت را در پهنه گيتی مجذوب خود ساخته است. سخنان گرم او كه زائيده انس مدام با قرآن شريف و روايات حضرت پيامبر اكرم(ص) است كه الهام‌بخش آرای نسل‌های پی‌در‌پی عارفان الهی بوده است.

سيری كوتاه و شتاب آلود در آثار و آراء اين عارف حقيقت بين می‌تواند حامل پيامی معنوی و مفيد فايدتی اخلاقی برای مشتاقان وصل دوست و راهيان كوی معبود باشد. عارفان مسلمان در آثار خود داستانهای عبرت آموزی در باره كيفيت حج و اسرار آن و اينكه كدام حج، مقبول است و نيز بيان احوال عارفان در سفر حج كه از راههای دور و دراز و با تحمل مشقات، بدون زاد و راحله به زيارت بيت‌الله می‌شتافته‌اند، ذكر نموده‌اند كه حاوی نكات عميق اخلاقی است و می تواند راهگشای اهل طريق و مشتاقان تهذيب نفس باشد.

عارفان مسلمان در آثار خود داستان‌های عبرت‌آموزی درباره كيفيت حج و اسرار آن و اينكه كدام حج، مقبول است و نيز بيان احوال عارفان در سفر حج كه از راه‌های دور و دراز و با تحمل مشقات، بدون زاد و راحله به زيارت بيت‌الله می‌شتافته‌اند، ذكر كرده‌اند كه حاوی نكات عميق اخلاقی است و می‌تواند راه‌گشای اهل طريق و تهذيب نفس است.

نويسنده اين مقاله با بيان اين‌كه تمام شريعت و احكام الهی، فراتر از ظواهر قالبی، حاوی بطون و اسراری هستند كه عارفان از طريق انجام رياضت‌های و تلطيف روح، می‌كوشند به فهم و كشف آن نايل شوند، می‌نويسد: به‌همين سبب تفسير سخن عارفان تنها با فهم زبان و تعبيرات خاص آنها ميسر است و تمسك به معانی لغوی ظاهری و فراموش ساختن جهان‌بينی و نگرش ويژه آنان در تفسير كلام ايشان امری نادرست و گمراه كننده است. عارفان را بايستی از روی آثار و انديشه‌های ايشان شناخت و در نقد و شرح و بيان نظرات و آرايشان، همه‌جا به خود ايشان رجوع كرد و از آنان مدد گرفت و به ياری ايشان به فهم كلام‌شان نايل آمد.

حج از ديدگاه مولوی، همچون ساير عارفان و مانند همه احكام و عبادات، مشتمل بر اسراری است، ظاهری دارد و باطنی. ظاهر آن طی مسافتی خاص در ايامی مخصوص است و رسيدن به خانه‌ای و چرخيدن به دور آن و انجام مراسمی چند با آدابی ويژه است. اما باطن و گوهر آن سير قلبی و روحی از خاك تا عالم پاك و ملاقات خداوند است.

نويسنده در ادامه مقاله آورده است: عارفان گفته‌اند كه: حج دو نوع است: يكی قصد كوی دوست و آن حج عوام است و يكی ميل روی دوست و آن حج خاص أنام است، و چنانكه در ظاهر كعبه‌ای است قبله خلق و آن از آب و گِل است، در باطن نيز كعبه‌ای است كه منظور نظر حق و آن دل صاحبدلان است. اگر «كعبه گِل» محل طواف خلايق است، «كعبه دل» مطاف الطاف خالق است. آن «مقصد زوار» است و اين «مهبط انوار». آنجا خانه است و اينجا خداوند خانه دارد.

نگارنده اشعاری از مولونا و «ديوان شمس» در اين موضوع می‌آورد: ای قومِ به حج رفته كجاييد، كجاييد،/ معشوق همين جاست بياييد، بياييد، معشوق تو همسايه و ديوار به ديوار/ در باديه سرگشته، شما در چه هواييد؟! گر صورت بی‌صورت معشوق ببينيد/ هم خواجه و هم خانه و هم كعبه شماييد، ده بار از آن راه بدان خانه برفتيد/ يك‌بار از اين خانه برين بام برآييد، آن خانه لطيف است، نشانه‌اش بگفتيد/ از خواجه آن خانه نشانی بنماييد، يك دسته گل كو؟ اگر آن باغ بديديت / يك گوهر جان كو، اگر از بحر خداييد؟، با اين همه آن رنج شما گنج شما باد/ افسوس كه بر گنج شما، پرده شماييد.

همتی در توضيح اشعار می‌نويسد: چنانچه پيداست، اين عارف شيفته حق، حج را منحصر به ظواهر و انجام رشته‌ای از مرسومات نمی‌داند، بلكه بر اين باور است كه حج ساحت‌هايی فراتر از نمودهای ظاهری و اعمال قالبی دارد و آن ملاقات خداوند است، در گذشتن از خودی است، فراتر رفتن از خود و ظواهر است، اوج گرفتن در بيكرانه‌هاست و رسيدن به وصل جانان است.

نويسنده در بيان مضمون اصلی يكی از داستان مولوی كه بايزيد، عارف مشهور با يكی از پيران و مشايخ عرفان ملاقات می‌كند، می‌نويسد: آن پير می‌كوشد تا بايزيد را با «انسان كامل» كه «ولی حق» و فانی در خداست (همچون پيامبر(ص) و امامان بزرگوار(ع) آشنا سازد و او را از ظواهر كنده و به حقايق سوق دهد تا با ديده حق‌بين، همچون اهل معرفت به اسرار و بواطن شريعت و أعمال حج نظر كند و به رازهای نهفته در زير ظواهر و معانی باطنی اين اعمال و مناسك پی‌برد.

نويسنده انفاق در راه حق، دست‌گيری از مستمندان، گذشتن از مال و منال دنيوی، توجه به انسان كامل و صاحب مقام ولايت الهيه، حالات اولياء حق، اسرار موجود در حج، ارزش و جايگاه آدمی در هستی، طواف كعبه، دل پاكان از مضامين عمده اين حكايت است.

وی می ‌نويسد: تكيه اصلی مولوی بر روی اهميت رؤيت اولياء و خدمت بديشان است كه آنرا با رؤيت حق و خدمت به او هم ارز می داند. اين شايد اشاره به حديث شريف نبوی است كه فرمود: «من رآنی فقد رأی الحق». در قرآن كريم، نيز بيعت با رسول(ص) بيعت با خدا دانسته شده است و اطاعت او عين طاعت حق خوانده شده است كه: «من أطاع الرسول فقد أطاع الله».

نگارنده در نگارش اين مقاله از لُب لباب مثنوی تأليف ملاحسين واعظ كاشفی، سبوی عشق نوشته حضرت امام خمينی(ره)، مآخذ قصص و تمثيلات مثنوی به قلم بديع‌الزمان فروزانفر بهره برده است.

يادآور می‌شود مقاله «حج در نگاه مولانا» نوشته همايون همتی در فصلنامه ميقات حج منتشر شد.


| شناسه مطلب: 19265