یاداشت : حق ما و اجلاس آلمان

اجلاس آلمان در حالی برگزار شد که در سیاست اعلان شده این کشورها در مورد "حق " ایران برای دسترسی به انرژی هسته ای جهت اهداف صلح آمیز تغییری بوجود نیامده است ، و آنها همچنان اصرار بر نادیده گرفتن این حق اساسی ایران برمبنای سیاستی دارند که به "چماق و هویچ " مشهور است.

 نمایندگان گروه موسوم به 1+5 که طرف مقابل برنامه های هسته ای ایران را تشکیل می دهند ، درپایان هفته ای که گذشت درآلمان گرد هم آمدند تا در مورد سیاست خود را درقبال برنامه های هسته ای ایران با توجه به انتخاب "باراک اوباما "‌به ریاست جمهوری آمریکا گفت و گو کنند .   

نتیجه نشست یک بیانیه بود که در آن از گفت و گوی آمریکا و ایران استقبال شد . نشست  "ویسبادن " اولین آن بعد از انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا بود،  که گفت وگوی بدون واسطه و بی پیش شرط با ایران ، ازجمله سیاستهای اعلام شده او در مبارزات انتخاباتی می باشد. نشست مذکور در حالی برگزار شد که در سیاست اعلان شده این کشورها در مورد "حق " ایران برای دسترسی به انرژی هسته ای جهت اهداف صلح آمیز تغییری بوجود نیامده است ، و آنها همچنان اصرار بر نادیده گرفتن این حق اساسی ایران برمبنای سیاستی دارند که به "چماق و هویچ " مشهور است. تفاهم اساس یک گفت وگو است و در غیر آن هم صحبتی معنی ندارد. گفت وگو زمانی می تواند معنا داشته باشد که از دل آن بتوان  و امیدوار بود به اینکه نتیجه ای مرضی الطرفین –  یا به اصطلاح برد ، برد – حاصل شود .  ایران در برنامه های هسته ای اش بدنبال دستیبابی به حقی است که پیمان ان پی تی ، پیمان ناظر بر فعالیت های هسته ای به آن و دیگر اعضا داده است و آن دسترسی به انرژی  هسته ای برای اهداف و برنامه های صلح آمیز می باشد ، که ایران هم اکنون که هنوز چاه های نفت و گاز به ته آن نرسیده است ، شدیدا به آن نیاز دارد ، تا چه رسد به آن زمان که آخرین قطره های نفت نیز از این چاهها بیرون کشیده شود ، صادر گردد ، و یا در داخل مصرف شود . تحقق چنین حقی - یعنی در اختیار گرفتن انرژی هسته ای صلح آمیز -  که آنهم برای پاسخگویی به یک نیاز اساسی یعنی افزایش روز افزون تقاضا برای انرژی در داخل کشور ، و رو به اتمام گذاشتن منابع فسیلی و با ارزش بودن آن و به علاوه نقش مخرب این نوع سوخت ها در محیط زیست می باشد ، شامل چرخه ای می شود که غنی سازی بخشی از آن است ، و بدون آن معنی ندارد. در مقابل این موضع و خواست و نظر ایران ، چند کشور غربی قرار دارند که به صراحت می گویند ، ایران نباید به این حق اساسی خود دست پیدا کند و حتی گستاخ تر بعضی وقت زبان به تهدید گشوده اند. به این ترتیب بدیهی است که هیچ گفت وگویی نمی تواند به ثمر بنشیند . ایران در نزدیک به سه سال تعلیق داوطلبانه فعالیت های هسته ای اش ، حداقلی از انتظارات را از غربی ها داشت که آن احترام گذاشتن به حق یک ملت بود که نه تنها چنین نشد و نکردند ، بلکه اقدام داوطلبانه ایران را به تکلیفی برای آن مبدل ساختند، و حال نیز با تبلیغ گفت وگو ، واضح و روشن است بدنبال این می باشند که در کنار افکارعمومی ،  به "اوباما" که ازجمله با شعار گفت وگوی بدون پیش شرط با ایران به کاخ سفید راه یافته ، تلقین کنندکه " ما راه دیپلماسی را رفتیم و کارکرد نداشت و حال شما هر راه دیگری را می خواهید بروید!! " همان نکته ظریفی که "جان بولتون " نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل نیز ! در گفت وگوی روز 11بهمن امسال خود با بی بی سی ، سعی در القای آن داشت.

 

   آنچه چند کشور غربی با جبهه گیری مقابل ایران بدنبال آن هستند ، یعنی تعلیق کامل غنی سازی از ایران ،‌ درخواستی کاملا غیر قانونی ، و در ایران مغایر با منافع ملی ارزیابی می شود.

 

ایران غنی سازی اورانیوم در مقیاس مورد استفاده برای اهداف صلح آمیز مانند تولید انرژی را به عنوان یک حق اساسی براساس پیمان ان پی تی و فناوری آنرا " خط قرمز" خود می داند .

 

 آن چند کشورغربی  به خوبی می دانند  که ایران  این شرط را به هیچ شکل و میزان و نوع آن نخواهد پذیرفت ، و اصولا زمان چنین درخواست ، و اجابتی گذشته است . ایران به فناوری بومی هسته ای دست یافته و آژانس بین المللی انرژی هسته ای نیز آنرا به عنوان یک قدرت هسته ای در باشگاه کشورهای توانمند هسته ای پذیرفته است .ایران با آنکه همواره گفته است که از حق خود برای غنی سازی اورانیوم نمی گذرد ، ولی باب مذاکره را به جهت اعتماد سازی هر چه بیشتر و تقویت تعاملات بین المللی خود نبسته است تا به گفته مقامات ایرانی " راه های تعامل مثبت برای رسیدن به معادله برد – برد و اثبات مسوولیت پذیری ایران به عنوان کشوری هسته ای "باز باشد . ایران درآغازامسال و دوهفته ای قبل از آنکه گروه 1+5 بسته موسوم به مشوق های خود را ارایه کند ،  بسته ای را روی میز مذاکره قرار داد که به جهت شمولیت آن بر تمامی مسایل عمده جهانی و داشتن راهکارهای عقلی و عملی یقینا بر بسته گروه 1+5  رجحان دارد و می تواند مبنای خوبی برای گفت و گو و تبادل نظر و حتی توافق احتمالی باشد .

 

 به اعتقاد عموم تحلیلگران مستقل ، رفتارهایی که از سوی چند کشور غربی روی پرونده برنامه های هسته ای ایران دیده می شود ، رفتارهایی چون اصرار روی شروطی غیر قانونی و خلاف میثاق های بین المللی ، اگر بخواهد این بار نیز ادامه پیدا کند ، مذاکره را مخدوش می کند و امکان مصالحه را از بین  می برد و یا  محدود   می کند . منطق گفت و گو حکم می کند که گروه 1+5 و تهران در فرصتی مناسب بسته های یکدیگر را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهند و از میان هر دو بسته آنچه را که مفید و موثر برای حل مساله و نقاط مشترک بسته های پیشنهادی می دانند ، استخراج و آنرا محور رایزنی ها قرار دهند. هر دو طرف باید در طول مذاکرات ادب دیپلماسی را رعایت کنند و در عین حال درصدد آن بر نیایند که با سوء استفاده از قدرت سیاسی و یا اقتصادی و یا حتی نظامی ، آرمان های نهادهای جهانی چون  سازمان ملل را با کارهای غیر قانونی خود مانند کشاندن  پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت  ، به نفع خود مصادره نمایند و  درهمین حال طرف مقابل را به فعالیت ها و رفتارهای غیر قانونی متهم کنند. ایران همواره اعلام کرده است ، همانطور که رویکرد هویج و چماق را رد می کند ، از هر گفت و گوی سازنده ای که در چارچوبی از منافع دو طرف صورت گیرد  ، استقبال می کند که غیر از این ، موضوع را پیچیده تر و حل آنرا نیز سخت تر و پرهزینه خواهد کرد.

  رئوف پیشدار    

 


| شناسه مطلب: 24954







نظرات کاربران