جهاد فکری و عملی بسیج طلبه و دانشجو در نگاه امام خمینی (ره)

یکی از تاکیدات همواره امام راحل توصیه طلبه ها و دانشجویان به جهاد فکری و علمی بود. این مجموعه به برخی نظرات حضرت امام (ره) در این زمینه می پردازد.
يكي از عملكردهاي بزرگ تاريخي ماندگار و ستودني حضرت امام خميني(ره) تشكيل سازمان استوار و منسجم بسيج نيروهاي مردمي است . هر چه از عمر انقلاب و نظام اسلامي سپري مي شود ارزش و اهميت اين اقدام عظيم امام خميني نمايان تر مي گردد و نه تنها ملت مسلمان و مسئولين نظام و مبارزان و انقلابيون ايران كه در سطح منطقه و در ميان جهادگران مسلمان جهان اسلام ضرورت حضور و تداوم نيروهاي بزرگ و تمام نشدني بسيج مردمي در عرصه هاي تقابل با قدرت هاي استكباري جهان به ويژه آمريكا و صهيونيسم ملموس تر مي شود.
يكي از ويژگي هاي بزرگ اقدام تاريخي امام خميني را بايد در اين ابتكار بي نظير جستجو كرد كه همه اقشار ملت در اين گستره عظيم قرار گرفتند و هرگز در نگاه آن پيشواي محبوب الهي تشكيل بسيج به قشري خاص از توده هاي مردم جامعه محدود و محصور نشد و با اين نگرش وسيع و همه جانبه بود كه مشاهده كرديم نيروهاي عظيم مردمي همچون درياي مواج و قدرتمند و متشكل از همه قطره هاي به هم پيوسته و منسجم و متحد در طول دوران دفاع مقدس در جبهه و پشت جبهه و در سنگرهاي اعتقادي فكري فرهنگي هنري تسليحاتي و رزمي به مديريت جنگ اهتمام ورزيدند و از استقلال كشور و هويت و موجوديت دين و ملت صيانت نمودند.
درباره نگاه عام امام خميني به بسيج سخن ها رفته و تحليل ها عرضه شده و بينش ها حاصل گرديده است لكن يكي از ضرورت هاي امروز جامعه نگرش هاي خاص امام به بسيج و تحليل و نكته يابي از رهنمودهاي به جاي مانده از آن قائد كبير مي باشد.
در اين ميان شايد به برخي از نگرش هاي خاص و درباره بعضي از اقشار جامعه نيز توجهي شده باشد لكن معتقديم درباره « بسيج طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاهها » تبييني صورت نگرفته و يا در حد قليل و انگشت شمار به آن پرداخته شده است . از همين رو ديدگاه ژرف حضرت امام خميني را در متن پيام تاريخي ايشان درباره بسيج در موضوع جايگاه و اهميت و ضرورت هاي « بسيج طلبه و دانشجو » استخراج مي كنيم و در آن تامل مي نمائيم :
« امروز يكي از ضروري ترين تشكل ها بسيج دانشجو و طلبه است . طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاه ها بايد با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند و فرزندان بسيجي ام در اين مركز پاسدار اصول تغيير ناپذير « نه شرقي و نه غربي » باشند.
امروز دانشگاه و حوزه از هر محلي بيشتر به اتحاد و يگانگي احتياج دارند. فرزندان انقلاب به هيچ وجه نگذارند ايادي آمريكا و شوروي در آن دو محل حساس نفوذ كنند. تنها با بسيج است كه اين مهم انجام مي پذيرد.
مسائل اعتقادي بسيجيان به عهده اين دو پايگاه علمي است . حوزه علميه و دانشگاه بايد چهارچوب هاي اصيل اسلام ناب محمدي را در اختيار تمامي اعضاي بسيج قرار دهند. بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامي باشند و اين شدني است چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامي نيست بايد هسته هاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد . شما در جنگ تحميلي نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب مي توان اسلام را فاتح جهان نمود . » (1 )
حضرت امام خميني در متن پيام خويش به هيچ كدام از اقشار مردم جامعه كه در مجموعه بسيج قرار دارند و لشكر مخلص خدا را تشكيل مي دهند نگاهي خاص و ويژه ندارند و فقط قشر طلبه و دانشجوست كه اينگونه مخاطب خاص واقع مي شوند و اين خود نشان از اهميت بسيج طلاب علوم حوزوي و دانشجويان دانشگاه ها دارد و وظايف و مسئوليت هاي بزرگي كه بر دوش آنان به شدت سنگيني مي كند را گوشزد مي نمايد.
از زاويه اي ديگر نيز كه به متن پيام امام بنگريم مشاهده مي كنيم كه بيشترين حجم و فضاي پيام را اين رهنمودها درباره طلاب و دانشجويان به خود اختصاص داده است و اين خود به گونه اي ديگر جايگاه بسيج طلبه و دانشجو را مي نماياند و از نقش و آثار اين تشكل بزرگ و حياتي حكايت مي كند تا مسئولين امر غفلت نكنند و در تداوم ثمردهي اين شجره طيبه تلاش و مجاهدت وقفه ناپذير روا دارند.
دفاع با تمام توان از اسلام و انقلاب در دو مركز حوزه و دانشگاه يكي از وظايف و مسئوليت هاي مهمي است كه حضرت امام به دوش بسيج طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاه ها مي گذارد و يكي از جلوه هاي مهم اين دفاع مقدس را پاسداري از اصول تغييرناپذير « نه شرقي و نه غربي » معرفي مي نمايد.
اصول نه شرقي و نه غربي در واقع تقابل با سيطره جهنمي قدرت هاي استعماري در اردوگاه هاي غرب و شرق يعني سرمايه داري خون آشام و سكولاريسم غربي و ماترياليسم و كمونيسم شرقي مي باشد كه همه دنيا را در حلقه هاي اسارت خويش مي طلبند و ظلم و سلطه پذيري را سرنوشت محتوم ملتها مي دانند.
امام خميني كه واضع اصول نه شرقي و نه غربي مي باشد و البته اين اصول از تعاليم سياسي اسلام و قرآن سرچشمه مي گيرد هرگونه سلطه از جانب قدرت هاي استكباري را نفي مي نمايد و ملت هاي مسلمان را به تصاحب قدرت براي دفاع از هويت ديني و استقلال سرزمين فرمان مي دهند.
امام خميني ابتدا سيطره مرگبار و خوي تفرعن و سلطه گري قدرت هاي استعماري شرق و غرب را تبيين مي نمايند واين يكي از صدها تبيين و تحليل هاي حضرت امام از قدرت طلبي و جهانخواري دنياي استكباري شرق و غرب مي باشد :
« شرق و غرب و خصوصا آمريكا و شوروي عملا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه سياسي تقسيم كرده اند. در بخش آزاد جهان اين ابرقدرت ها هستند كه هيچ مرز و حد و قانوني نمي شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگي ملت ها را امري ضروري و كاملا توجيه شده و منطقي و منطبق با همه اصول و موازين خود ساخته و بين المللي مي دانند. اما در بخش قرنطينه سياسي كه متاسفانه اكثر ملل ضعيف عالم و خصوصا مسلمانان در آن محصور و زنداني شده اند هيچ حق حيات و اظهارنظري وجود ندارد همه قوانين و مقررات و فرمول ها همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظام هاي دست نشاندگان و دربرگيرنده منافع مستكبران خواهد بود. و متاسفانه اكثر عوامل اجرايي اين بخش همان حاكمان تحميل شده يا پيروان خطوط كلي استكبارند كه حتي فرياد زدن از درد را نيز در درون اين حصارها و زنجيرها جرم و گناهي نابخشودني مي دانند و منافع جهانخواران ايجاب مي كند كه هيچ كس حق گفتن كلمه اي كه بوي تضعيف آنان را بدهد يا خواب راحت آنان را آشفته كند ندارد!(2 )
حضرت امام خميني پس از نماياندن خوي تفرعن قدرت هاي استكباري شرق و غرب و تبيين اصول سياسي آنان در عبارات كوتاه و در عين حال بلند و آگاهي بخش مزبور مسلمانان جهان را مخاطب قرار مي دهد و مسئوليت اصلي آنان براي ايجاد تعادل قوا در جهان را اينگونه تبيين مي نمايد :
« مسلمانان بايد بدانند تا زماني كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدم مي شود و هر روز شيطان بزرگ يا شوروي به بهانه حفظ منافع خود حادثه اي را به وجود مي آورند. راستي اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدي با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهند بود هم اكنون اگر آمريكا يك كشور اسلامي را به بهانه حفظ منافع خويش با خاك يكسان كند چه كسي جلوي او را خواهد گرفت
پس راهي جز مبارزه نمانده است و بايد چنگ و دندان ابرقدرت ها و خصوصا آمريكا را شكست و الزاما يكي از دو راه را انتخاب نمود : يا شهادت يا پيروزي كه در مكتب ما هر دوي آنها پيروزي است . » (3 )
آيا آنچه امروز در منطقه صورت گرفته و در اثر آن افغانستان و عراق مورد تعدي و تجاوز نظامي آمريكا واقع شده و استقلال اين دو كشور لگدكوب نيروهاي اشغالگر گرديده است عمق و ژرفاي اين بينش و پيشگويي سياسي امام خميني را نمي نماياند و آيا باز هم مسلمانان بايد شاهد ساكت جنايات قدرت هاي استعماري باشند و براي تصاحب قدرت و تحقق سياست نه شرقي و نه غربي اهتمام نورزند آيا نبايد انتظار داشت كه طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاه ها ـ هم در ايران اسلامي و هم در كشورهاي اسلامي ـ آغازگر اين تشكل و تحرك بزرگ بسيجي باشند و به تلاش هاي فكري و عملي لازم براي تحقق اين هدف مقدس امام خميني همت گمارند
آيا نبايد اين نداي مقدس امام خميني را به گوش جان بسپاريم كه فرمود : « بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامي باشند و اين شدني است چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامي نيست بايد هسته هاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد . » (4 )
موضوع بسيار حياتي و بنيادين ديگري كه حضرت امام خميني درباره بسيج طلبه و دانشجو مطرح مي كنند وحدت و اتحاد دو مركز حوزه و دانشگاه و بين طلاب و روحانيون و دانشجويان مي باشد. حضرت امام خميني بسيار صريح و قاطع اعلام مي نمايند : « امروز دانشگاه و حوزه از هر محلي بيشتر به اتحاد و يگانگي احتياج دارند. »
در نگاه حضرت امام خميني اساس و بنيان همه پيروزي هاي بزرگ « وحدت و همبستگي » است همچنان كه علت اصلي همه عقب گردها و شكست ها « تفرقه و تشتت » مي باشد.
وحدت و اتحاد اگرچه براي همه اقشار ملت مهم و ارزشمند است لكن وحدت بين طلاب و دانشجويان از اهميتي ژرف تر و عميق تر برخوردار مي باشد و اين به نقش محوري دو مركز حوزه و دانشگاه و روحانيون و دانشگاهيان در جامعه اسلامي و تاثير انديشه و عملكرد آنان در توده هاي مردم تصريح دارد كه بر اين مبنا وحدت طلبه و دانشجو به وحدت مردم و تفرقه و تشتت آنان به افتراق و پراكندگي مردم مي انجامد.
از ميان رهنمودهاي بي شمار و كثير امام خميني در اين موضوع يك گزينه را مورد توجه قرار مي دهيم . اين گزينه مربوط به نقشه ها و توطئه هاي دشمنان در دوران رژيم ستمشاهي براي ايجاد جدايي و تفرقه بين اين دو صنف مي باشد. امام آن شرايط تلخ و ناگوار و اهداف پشت پرده عوامل استعمار را اينگونه نمايان مي سازند :
« نه دانشگاهي تحمل روحاني را داشت و نه روحاني تحمل دانشگاهي . اساس هم اين بود كه دو قشري را كه با اتحادشان تمام ملت متحد مي شوند از هم جدا نگه دارند با هم مخالفشان كنند تا ملت اتحاد پيدا نكند! » (5 )
اين رهنمود نشان مي دهد كه اولا ايجاد افتراق بين روحاني و دانشجو يك طرح استعماري مي باشد كه ديروز توسط مهره هاي دست نشانده آمريكا در ايران پياده شد و امروز توسط همان ايادي و اذناب تداوم دارد و آثار مخرب اين تحرك در گوشه و كنار مراكز حوزوي و دانشگاهي مشهود است . ثانيا به وضوح و صراحت اين واقعيت نمايانده مي شود كه استعمار خارجي و عوامل داخلي آنها قصد داشته و دارند تا با تبديل اتحاد طلاب و دانشجويان به افتراق ملت را از همبستگي به پراكندگي برسانند.
امروز مسئوليت اتحاد و يگانگي طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاه ها بر دوش « بسيج طلبه و دانشجو » سنگيني مي كند و آنان بيش از ديگران بايد براي نيل به اين هدف مقدس كه به تعبير عميق حضرت امام خميني موجب حفظ استقلال كشور اسلامي مي شود (6 ) به مجاهدت فكري و عملي بپردازند .
موضوع مهم ديگر در پيام به بسيج و با مخاطب قرار دادن بسيج طلبه و دانشجو اين است كه اين تشكل در سطح عالي بايد پشتوانه هاي اعتقادي و فكري را در بسيجيان به وجود آورد و اصول و مباني اسلام اصيل را براي آنان تبيين و تشريح نمايد. امام صريحا اعلام مي كنند :
« مسائل اعتقادي بسيجيان به عهده اين دو پايگاه علمي است . حوزه علميه و دانشگاه بايد چارچوب هاي اصيل اسلام ناب محمدي را در اختيار تمامي اعضاي بسيج قرار دهند. »
ترديدي وجود ندارد كه زيرساخت اصلي و ريشه هاي اوليه تفكر بسيجي مباني اعتقادي اسلام مي باشد و به طور قطع و يقين بسيج فاقد اعتقادات ناب و صحيح اسلامي همه چيز است غير از بسيج ! و اين واقعيت از زواياي گوناگون قابل بررسي و تدقيق است .
اگر بسيج يك نيروي رزمي مقاوم و رزمنده است اين مشخصه با « جهاد » شكل مي گيرد و جهاد يكي از ركن هاي بزرگ و اصيل اسلام است كه در متن قرآن كريم آيات فراواني به آن اختصاص داده شده است . اين جهاد بايد في سبيل الله باشد و شرط تحقق اين جهت گيري در مبارزه بسيج اخلاص و تقوا و زلالي انگيزه و عمل است كه اين ها از اعتقادات اسلامي مايه مي گيرد.
وقتي حضرت امام خميني به صراحت اعلام مي نمايند كه « جنگ ما جنگ عقيده است » (7 ) به طور طبيعي مشخص مي شود كه رزم و نبرد بسيج با پشتوانه هاي اعتقادي ارزش و اعتبار پيدا كند و جز آن مورد پذيرش خداوند متعال قرار نخواهد گرفت .
براي تحقق اعتقادات اصيل و صحيح در بسيج دو مركز حوزه و دانشگاه و تشكل « روحاني و دانشجوي بسيجي » ـ كه هر دو متصل به آبشخور زلال و صاف تفكر اسلامي مي باشند و از رگه هاي التقاط تهي هستند ـ مخاطب قرار مي گيرند.
حضرت امام از بسيج طلبه و دانشجو مي خواهد كه چهارچوب هاي اصيل اسلام را در اختيار تمامي اعضاي بسيج قرار دهند و اين يكي از مهم ترين و در عين حال سخت ترين مسئوليت هاي اين تشكل مي باشد كه چنانچه به نحو مطلوب انجام گيرد اين نيروي بزرگ را از آفات و آسيب هاي مختلف فكري و سياسي مصون خواهد داشت .
اگر مي خواهيم بسيج يك نيروي خالص و زلال و داراي مشخصه استقلال و بدون وابستگي به جناح هاي فكري و سياسي باشد و هيچ گاه و در هيچ شرايطي مورد بهره برداري ابزاري واقع نشود و همواره در اختيار اسلام و رهبري نظام و ملت مسلمان باشد و حافظ دين و استقلال ايران اسلامي بايد چهارچوب هاي اسلام ناب محمدي (ص ) را براي آنان تبيين نمائيم و شناخت و معرفت هاي ديني را در اين تشكل به اوج برسانيم .
اسلام ناب محمدي (ص ) كه حضرت امام خميني بارها مشخصه هاي بارز آن را برشمردند تحجر و قشري گري و نگرش هاي آميخته با تصلب و تنگ نظري و تعصب هاي كور نسبت به دين را برنمي تابد سرمايه داري و اشرافي گري را طرد مي نمايد جناح زدگي و نفسانيت هاي گروهي را به شدت محكوم مي كند هر نوع مواجهه مستكبرانه در داخل اردوگاه خودي در ابعاد فكري و سياسي و نظامي را نفي مي نمايد هتاكي و پرده دري و زير پا نهادن ضوابط اخلاقي اسلام را به نام دين ! و به بهانه خدمت به جامعه ! و به انگيزه دلسوزي براي نظام ! مطرود مي داند « بسيج » را متعلق به همه ملت و مسئولان و جناح هاي وفادار به انقلاب مي داند و همواره آن را « مستقل » مي طلبد و نگاهبان اصول و مباني و ارزش هاي اسلامي و فارغ از تاثيرپذيري هاي سياسي و پل عبور و ابزار قرار گرفتن مي خواهد و مي پذيرد.
اينك تشكل « بسيج طلبه و دانشجو » بنگرد و بينديشد كه در برابر چه مسئوليت هاي سنگيني قرار گرفته و در صورت تحقق اين وظايف است كه مي تواند خود را عامل به انديشه ها و رهنمودهاي امام خميني بداند و پويا و فعال در مسير تحقق بسيج مورد نظر آن پيشواي بزرگ الهي .
پاورقي :
1 ـ پيام تاريخي امام خميني درباره جايگاه و منزلت بسيج در تاريخ دوم آذر ماه سال 1367 صحيفه امام جلد 21 ص 195
2 ـ صحيفه امام جلد 21 ص 79
3 ـ همان مدرك ص 83
4 ـ همان مدرك ص 95
5 ـ همان مدرك جلد 13 ص 412
6 ـ همان مدرك جلد 14 ص 431
7 ـ همان مدرك جلد 21 ص 87
اسلام ناب محمدي (ص ) كه حضرت امام خميني بارها مشخصه هاي آن را برشمردند تحجر و قشرگري و نگرش هاي آميخته با تصلب و تنگ نظري و تعصب هاي كور نسبت به دين را بر نمي تابد سرمايه داري و اشرافي گري را طرد مي نمايد جناح زدگي و نفسانيت هاي گروهي را به شدت محكوم مي كند هر نوع مواجهه مستكبرانه در داخل اردوگاه خودي در ابعاد فكري و سياسي و نظامي را نفي مي نمايد هتاكي و پرده دري و زير پا نهادن ضوابط اخلاقي اسلام را به نام دين ! و به بهانه خدمت به جامعه ! و به انگيزه دلسوزي براي نظام ! مطرود مي داند « بسيج » را متعلق به همه ملت و مسئولان و جناح هاي وفادار به انقلاب مي داند و همواره آن را « مستقل » مي طلبد و نگاهبان اصول و مباني و ارزش هاي اسلامي و فارغ از تاثيري پذيري هاي سياسي و پل عبور و ابزار قرارگرفتن مي خواهد و مي پذيرد
حضرت امام خميني تبيين اسلام ناب و اصيل در ميان بسيجيان را از مسئوليت هاي بزرگ « بسيج طلبه و دانشجو » مي دانند و اين از آنجا ناشي مي شود كه زيرساخت هاي اصلي و ريشه هاي اوليه تفكر بسيجي مباني اعتقادي اسلام است و اين مهم بايد به خوبي تبيين گردد تا اين تشكل را از آفات و آسيب هاي مختلف فكري و سياسي مصون دارد
آيا نبايد انتظار داشت كه طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاهها ـ هم در ايران اسلامي و هم دركشورهاي اسلامي ـ آغازگر ايجاد تشكل بزرگ بسيجي و تشكيل هسته هاي مقاومت در سطح جهاني در برابر قدرت هاي استكباري باشند و به تلاش هاي فكري و عملي لازم براي تحقق اين هدف مقدس امام خميني همت گمارند.