نقش و تاریخ زنان در بقیع


درباره نقش و تاریخ زنان در بقیع، با موارد بسیاری روبه‏رو می‏شویم که نشان دهنده حضور مثبت و ماندگاری نام و یاد آنان است. در این نوشتار، نمونه‏هایی ارائه می‏شود.

حضور هميشگي در بقيع

عالمان دين، زيارت قبور را مستحب مي‏شمارند. اين استحباب، ريشه در رفتار پيامبر  صلي‏الله‏عليه‏وآله و نيز رفتار عملي فاطمه عليهاالسلام دارد و زن و مرد را شامل مي‏شود. رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏وآله، به همراه تعدادي از ياران خود، هر شب جمعه به بقيع مي‏آمد و سه بار مي‏فرمود: «السلام عليكم يا اهل الديار».1


چرا خبرم نكرديد؟

يزيد بن ثابت مي‏گويد: به همراه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏وآله حركت مي‏كرديم تا كه به بقيع رسيديم. در آن جا قبر جديدي را يافتيم.
رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏وآله پرسيد: اين قبر كيست؟ گفتند: فلان زن. پيامبر او را شناخت و فرمود: چرا به من خبر نداديد؟ گفتند: شما روزه بوديد و استراحت مي‏كرديد و نمي‏خواستيم شما را بيازاريم. فرمود: اين كار را نكنيد؛ هر كس كه بميرد، خبرم بدهيد كه نماز من بر او، رحمت خواهد بود؛ آن گاه خود در برابر قبر ايستاد و ما پشت سر او ايستاديم و نماز ميت خوانديم.2


او را از فشار قبر نجات بده

رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏وآله پس از دفن دختر خود، رقيه، كنار قبر او ايستاد؛ سر را به سمت آسمان بلند كرد و در حالي كه از ديدگانش اشك جاري بود، فرمود: من به ياد رقيه و سختي‏هايي كه او ديد، افتادم؛ دلم براي او سوخت و از خدا خواستم كه او را از فشار قبر نجات دهد. دعاي پيامبر، اين بود: خدايا! به خاطر من، رقيه را از فشار قبر، رهايي ده. خداوند نيز دعاي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏وآله را اجابت فرمود.3


گريه فاطمه عليهاسلام كنار قبر خواهر

هنگامي كه رقيه، دختر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏وآله، از دنيا رفت، آن حضرت، خطاب به دخترش فرمود: به سلف صالح ما عثمان بن مظعون و يارانش، ملحق شو. در آن حال، حضرت فاطمه عليهاسلام در كنار قبر بود و آن قدر اشك ريخت كه قطرات آن به درون قبر فرو ريخت.4


جايگاه نماز فاطمه عليهاسلام در بقيع

شيخ صدوق، پس از بيان كيفيت زيارت امامان بقيع عليهم‏السلام، مي‏نويسد: در مسجدي كه در آن جا هست، هشت ركعت نماز بخوان؛ يعني براي هر امام از امامان چهارگانه مدفون در بقيع، دو ركعت نماز زيارت بخوان. گفته مي‏شود كه آن جا، جايگاه نماز فاطمه است.5 ظاهراً مراد از آن مسجد، بيت الاحزان است.


 بيت الاحزانپ

س از جريان‏هاي دردناك و ستم‏هايي كه به فاطمه زهرا عليهاالسلام شد، امير مؤمنان علي بن ابي طالب عليه‏السلام، خانه‏اي را در قبرستان بقيع - كه در سمت شرقي مدينه و بيرون از شهر بود - براي فاطمه عليهاالسلام ساخت كه به آن بيت الاحزان مي‏گفتند. فاطمه زهرا، هر صبح، به همراه حسن و حسين عليهماالسلام به بقيع مي‏آمد و در آن جا گريه مي‏كرد. شب كه فرا مي‏رسيد، علي عليه‏السلام، پي ايشان مي‏آمد و آنان را به خانه باز مي‏گرداند.6
اين خانه كه خانه اسرار فاطمه (ع) است، در كنار قبور ائمه بقيع قرار داشت؛ تا آن كه در سال 1344ق. هم‏زمان با تخريب بارگاه ائمه، توسط وهابيان، ويران گرديد.

 

چهل صورت قبر

اميرمؤنان علي عليه‏السلام، بنا بر وصيت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، او را شبانه دفن كرد و به كسي خبر نداد و قبر آن حضرت را مخفي كرد. امام علي عليه‏السلام، در بقيع، چهل صورت قبر درست كرد و روي آنها آب ريخت.7

به گفته كاتب اسكافي، پس از جريان دفن مخفيانه و شبانه فاطمه زهرا عليهاالسلام، مردم به سوي بقيع حركت كردند و در پي يافتن قبر وي برآمدند؛ ولي نتوانستند قبر وي را شناسايي كنند.8

طبري مي‏نويسد: مردم، صبح كردند و چهل قبر جديد در بقيع يافتند. همه در بقيع حاضر شدند؛ اما شناخت قبر، برايشان مشكل بود. يكديگر را سرزنش مي‏كردند كه پيامبر، تنها يك دختر از خود به يادگار گذاشت؛ آيا او بميرد و در تشييع پيكرش و نماز بر او حاضر نشويم و قبر او را نشناسيم؟ برخي از غاصبان حكومتي نيز گفتند: تني چند از زنان مسلمان، بيايند تا اين قبرها را بشكافيم تا پيكرش را يافته، بر او نماز گزاريم و قبر او را زيارت كنيم. خبر به علي بن ابي طالب عليه‏السلام رسيد. او در حالي كه غضبناك بود، راهي بقيع شد. فردي به سمت بقيع دويد و به مردم گفت: اين علي بن ابي‏طالب است كه به بقيع مي‏آيد و به خدا قسم ياد كرده است كه اگر سنگي از اين قبرها جابه‏جا شود، شمشير علي، كارگر خواهد بود. آن گاه جمع حاضر در بقيع، پراكنده شدند.9


برخي از زنان مدفون در قبرستان بقيع

در طول تاريخ اسلام، زنان نامدار بسياري، در بقيع، به خاك سپرده شدند كه نام و مكان دفن آنان، نامشخص است.
شخصيت‏هاي زير، تعدادي از زنان مدفون در اين قبرستان هستند:

الف) فاطمه بنت اسد؛ او مادر اميرمؤنان علي عليه‏السلام است. همو علي عليه‏السلام را درون كعبه به دنيا آورد.10 قبرش در قبرستان بقيع، معروف است. پيكرش در نزديكي قبور امامان بقيع، به خاك سپرده شد.
ب) دختران پيامبر؛ زينب، رقيه و ام‏كلثوم.
ج) همسران پيامبر؛ ام سلمه، حفصه، ريحانه، زينب بنت جش، زينب بنت خزيمة، صفيه بنت حيي، عائشه و ماريه قبطية.
د) عمه‏هاي پيامبر؛ صفيه و عائكه. صفيه، مادر زبير بن عوام است. او زني شجاع، اديب و شاعر بود كه از فصاحت زيادي
برخوردار بود11 و در جنگ خندق حاضر شد و يك نفر از يهوديان را به درك واصل كرد.12 صفيه، در سال 20 و در سن 73 سالگي، وفات يافت.13
ه) ام البنين؛ مادر حضرت عباس، قمر بني‏هاشم.
و) حليمه سعديه؛ مادر رضاعي پيامبر (ص).
ز) ام‏كلثوم؛ دختر اميرمؤنان عليه‏السلام.
ح) سكينه؛ دختر امام حسين عليه‏السلام؛ او داراي فضيلت و بخشش فراوان بود و در سال 117، در حدود 80 سالگي وفات يافت.14
لازم به ذكر است كه به جز دو فرد اخير، مزار ساير زنان، در بقيع، مشخص است.


ام البنين در بقيع

ام‏البنين، پس از حادثه غم‏بار عاشورا، مرتب به بقيع مي‏رفت و در آن مكان، به گريه و نوحه جان‏سوز مي‏پرداخت. مردم نيز گرد او جمع مي‏شدند و مي‏گريستند.15 روايت شده است كه او هر روز به بقيع مي‏رفت و ضمن همراه بردن عبدالله به عباس، فرزند قمر بني‏هاشم، در عزاي فرزندش، شعر مي‏خواند. مردم و از جمله مروان بن حكم نيز جمع مي‏شدند و از سو گ و رثاي او، به گريه مي‏افتادند.16


زينب صغري در بقيع

پس از بازگشت كاروان حسيني از كربلا، زينب، دختر عقيل بن ابي طالب، به سوي بقيع آمد و در حالي كه بر شهداي كربلا مي‏گريست، اشعاري با مضمون زير را خواند:
«شما چه جوابي را براي پيامبر داريد، اگر از شما بپرسد: شما كه آخرين امت‏ها هستيد، با اهل بيت و ياران و ذريه من چه كرديد؟
برخي اسير شدند و برخي در خون خون غلطيدند.
گر من به شما سفارش كرده بودم كه با خاندانم به بدي رفتار كنيد، باز هم اين جزاي من نمي‏بود».17


گنبدهاي مزار زنان نامي

از ديرباز، مسلمانان، گنبدهايي بر فراز مرقد شخصيت‏هاي بزرگ خود مي‏ساختند كه در بقيع نيز از اين بناهاي رفيع، وجود داشت. به جز گنبد بزرگ و سفيد مزار ائمه بقيع عليهم‏السلام، چند گنبد معروف زير نيز وجود داشت:

الف) گنبد بيت الاحزان.
ب) گنبد مقبره دختران پيامبر.
ج) گنبد مقبره همسران پيامبر.
د) گنبد مقبره حليمه سعديه.

در سال 1343ق. اين بناها، توسط فرقه منحرف وكج انديش وهابيت، تخريب شد. اين گروه، هم‏زمان، بارگاه حضرت خديجه عليهاسلام در مكه، حوا در جده، حمزه در احد و ابن عباس در طائف را نيز ويران كردند.

حجت الاسلام و المسلمین پور امینی

پي‏نوشت:

1. نجفي، جواهر الكلام، ج 4، ص 321.
2. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 489.
3. كليني، كافي، ج 3، ص 136، ح 6.
4. همان، ج 3، ص 241، ح 4730.
5. صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 577.
6. مجلسي، بحارالانوار، ج 43، ص 177.
7. همان، ج 35، ص 277 و 278.
8. منتخب الانوار، ص 501.
9. بحارالانوار، ج 43، ص 171.
10. نوري، مستدرك الوسائل، ج 3، ص 483.
11. عاملي، اعيان الشيعه، ج 7، ص 390.
12. ذهبي، سير اعلام البناء ج 2، ص 271.
13. المستدرك علي الصحيحين، ج 5، ص 50.
14. نمازي، مستدركات علم رجال، ج 8، ص 580.
15. اصفهاني، مقاتل الطالبيين، ص 56.
16. سماوي، ابصار العين، ص 64؛ محمدامين الاميني، الايام الشامية، ص 471.
17. طيراني، المعجم الكبير، ج 3، ص 118.


| شناسه مطلب: 26386







نظرات کاربران