کعبه، کانون اتحاد کعبه، کانون اتحاد کعبه، کانون اتحاد بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
کعبه، کانون اتحاد کعبه، کانون اتحاد کعبه، کانون اتحاد کعبه، کانون اتحاد کعبه، کانون اتحاد

کعبه، کانون اتحاد

کعبه، کانون اتحاد

كعبه به دست تواناي پيامبري عظيم‌الشأن بنا شد تا مركز نشر توحيد باشد و هنگامي كه در زمان خاتم انبياء(ص) نياز به تجديد بنا داشت و بعد از چيدن مقداري از ديوار، در نصب حجرالأسود، بين قبايل عرب اختلاف شد كه اين افتخار نصيب چه قبيله‌اي بشود. همگان حضرت محمد امين(ص) را به عنوان خردمندي بي‌طرف و صاحب نظري بي‌غرض، پذيرفتند تا هر تصميمي كه آن حضرت گرفت اجرا شود. آن حضرت، دستور داد تا ردايي بگسترانند و حجرالأسود را درون آن بگذارند و هر قبيله، گوشه‌اي از آن پارچه را بردارد. آنگاه حجرالأسود را به جايگاه ويژه آن آورده و آن حضرت با دست مبارك خود، در محل كنوني آن نصب كرد. رسول اكرم(ص) با اين ابتكار خود، مردم را به اتحاد عمومي، فرا خوانده است.

بنابراين، در تجديد بناي كعبه و نصب حجرالأسود در پرتو راهنمايي خاتم انبيا(ص) زمينة اختلاف قومي و فخر فروشي نژادي و مباهات قبيله‌اي و باليدن‌هاي جاهلي، تا حدودي برطرف شد و همين ابتكار تاريخي، كعبه را منادي اتحاد و كانون يگانگي معرفي كرد و اين وصف ممتاز نيز در رديف ديگر اوصاف برجستة آن –همانند: مساوات: (سواءً العاكفُ فيه والباد)، آزادي و آزادي‌خواهي: (البيت العتيق)، پاكي و پاكيزگي: (طهّر بيتي)، ايستادن و ايستادگي: (قياماً للنّاس) –مي‌درخشد و آن را مدرسة‌ توحيد، اتحاد و وحدت مي‌كند؛ زيرا حجرالأسود كه «دست راست خدا در زمين» است با دست كسي نصب شد كه بيعت با او بيعت با خداست: (انّ الّذين يبايعونك إنّما يبايعون الله يد الله فوق أيديهم).

ابتكار رسول اكرم(ص) در نصب حجرالأسود،‌ خصوصيت‌هاي قبيله‌اي را كه همان خصومت‌هاي قومي است به اتحاد و برابري و برادري كه همان محبت ايماني است، تبديل كرد؛ نظير تبديل «سيّئات» به «حسنات». از اين جهت، از آن بناي الهي نداي هماهنگي به گوش مي‌رسد، همان گونه كه تأمّل در آن بيت خدايي نشان مي‌دهد كه كعبه ستون استقامت و مقاومت در برابر شرك و اِلحاد، و زبان آزادي در مقابل هر گونه بردگي و استعباد و استكبار جهاني است.

كعبه، كهن‌ترين خانه مردمي

همة گستره زمين سجده گاه است: «جُعِلَتْ لي الأرض مسجداً و طهوراً» و انسان از ديرباز خداي سبحان را در هر گوشه‌اي از زمين مي‌پرستيده است. امّا نخستين جايگاهي كه براي عبادت جمعي و پرستش گروهي اختصاص يافت، همين خانه‌اي است كه بر پايه توحيد و با مهندسي وحي و عمران و سازندگي نبوت و استواري امامت ساخته شد: «إنّ أوّل بيت وضع للنّاس للَّذي ببكة مباركاً و هديً للعالمين».

كعبه با اين سابقه مقدّس و اين پيشينه مبارك بر بيت‌المقدّس شرف تقدّم يافت و قبله جهانيان شد و با استدلال به همين پيشينه به هنگام نزول فرمانِ (فولّ وجهك شطر المسجد الحرام) به اعتراض يهوديان بر اسلام كه به قداست و قدمت بيت‌المقدس استناد جُستند، پاسخ داده شد كه كعبة مطهّر، نخستين و كهن‌ترين خانه‌اي است كه براي مردم بنيان نهاده شده است.

شايد از همين روست كه كعبه را «بيت عتيق» نيز خوانده‌اند؛‌ زيرا «عتيق» به چيزي اطلاق مي‌شود كه قديم و نفيس باشد و به چيزي كه قدمت ندارد و يا قديمي باشد اما از نفاست و قداست بهره‌اي نداشته باشد، عتيق نمي‌گويند. بلكه عتيق تنها اختصاص به چيز كُهني دارد كه زمان‌ها بر او گذشته و از بين نرفته باشد و چيزي آن را آلوده نكرده باشد و جاهليت با پليدي‌هاي خود آن را پليد نكرده و تيرگي‌ها جامه سياه خود را بر آن نپوشانده باشد.

بديهي است صرف قدمت تاريخي و نيز تنها سبقت زماني، نفاست و قداست را به ارمغان نمي‌آورند. حاشا كه معارف الهي قداست را به چيزي عطا كند كه فقط زمان‌ها بر او سپري شده و نفاست را به چيزي ببخشند كه تنها در طول زمان بر جاي مانده باشد، بلكه همچنان كه مدار كرامت در نظام انساني الهي، تقواست و نه جز آن، محور قداست در پديده‌هاي مادّي و نظام بيرون از انسان، مانند زمان‌ها و مكان‌ها و امثال آنها، همان تجلّي امري الهي، همچون نزول وحي در آنجا و گسترش وحي از آنجاست و اين يگانه موجب قداست كعبه است كه به انضمام قدمت تاريخي كعبه آن را به «بيت عتيق» مبدّل مي‌سازد.


| شناسه مطلب: 32144







نظرات کاربران