حج، چون یک کتاب
حجت الاسلام و المسلمین مجتبی کلباسی
حج، همچون كتابي است كه هر كلمه آن معنايي دارد و همانطور كه تا معاني كلمات را ندانيم برداشتي از كتاب نخواهيم داشت، تا معاني اجزا و كلمات حج را ندانيم، برداشتي از حج نخواهيم داشت. نگاه افراد مختلف به حج را ميتوان به رهيافتهاي افراد به يك كتاب تشبيه كرد. بعضيها به يك كتاب اصلا نگاه نميكنند. برخي به همان كتاب نگاهي مياندازند تا بفهمند موضوعش چيست ولي به محتواي كتاب كاري ندارند. برخي اين كتاب را مروري گذرا ميكنند. ولي برخي حرف به حرف تامل ميكنند. چه بسا فردي كه نگاه گذرا دارد معناي حج را درك نميكند. اعمال حج مانند كلمات يك كتاب هستند و هر يك از اعمال معنايي دارند. مثلا در زمينه زيارت، كه در ايامي كه حجاج به اماكن مقدس مكه و مدينه ميآيند، هرچند جزء اعمال حج نيست، انجام ميدهند. اين هم معنايي دارد. هرچند برخي حرفهايي در مخالفت ميزنند. ولي در آيات قرآن هم داريم كه ميفرمايد «يفرقوا بين الله و رسله و يقولون نُؤمِنُ بِبَعض و نكْفرُ بِبَعْض» (مي خواهند بين خدا و پيامبران او جدايي اندازند و ميگويند ما به بعضي ايمان داريم و بعضي را انكار ميكنيم) اگر كسي تفكيكي بين احكام شرايع و رسول خدا قائل شود، در واقع دين را بدون ولايت پذيرفته و اين فرموده رسول اكرم كه هر كه حج بيايد و مرا زيارت نكند در حق من جفا كرده، ناظر به همين مساله است. كسي كه حج بيايد و بتواند زيارت حضورت رسول بيايد و نيايد و در واقع حج را بدون ولايت بذيرفته باشد، جفا كار است. و تفكيكي بين حج و امامت و ولايت وجود ندارد. هر يك از اعمال حج داراي معنا و باطني است. مثلا نخستين عمل حج، احرام است. احرام داراي معاني و جهات فراواني است. اول اينكه لباس بايد تغيير كند. فرد براي ورود به حج الهي، لباسهاي خود را تغيير ميدهد و آدابي را به جا ميآورد. اين معاني فراواني دارد. اول اينكه بدون ادب و آداب نميتوان به مقصود نائل شد. وضعيت احرام براي آدمي –به خصوص آقايان- شبيه وضعيتي است كه ميت قبل از دفن دارد. شروع احرام هم با لبيك گفتن و كلمه توحيد گفتن است كه به معناي نفي شرك است و توحيد محور اعمال حج است. محرمات احرام نيز هر يك فلسفهاي دارد. يكي از آنها در باب بحث امنيت است. مثل سلاح نداشتن، دشنام ندادن، به جسم خود آزار نرساندن و ... كه اين تبلور امنيت همه جانبهاي است كه مقصود نظر اولياء و انبياء بوده است. و ميدانيم اين بحث محيط زيست چقدر مهم است و حال آنكه اين از افتخارات ماست كه مثلا در اعمال حج در زمان احرام حق نداريد پرنده اي را آزار دهيد. حاصل همه اينها مراقبتي است كه انسان در زمان احرام پيدا ميكند آنچه از اين اعمال براي انسان باقي ميماند همان تقوي است. حجاج در انجام عمل حج و بيرون آمدن از احرام نبايد عجله كنند و اين با فلسفه حج منافات دارد. در گذشته كه امكانات امروز موجود نبود گاهي از ميقات تا مكه حجاج مجبور بودند چند هفته در راه باشند و تمام اين مدت در احرام بودند و همين موضوع تاثيري عميق بر روي حجاج مي گذاشت. در واقع حج داراي ابعاد و تاثيرگذاريهاي فراوان است. حج يك معجون است و داراي بعد سياسي، اجتماعي، عرفاني و حتي اقتصادي است. مثلا يكي از اهداف حج اين است كه اقتصاد مسلمين پويا و متحرك باشد و حج چنين هدفي را تامين ميكند.