لقب اعطایی امیرالمؤمنین(ع) به «مختار» چه بود

شیعیان در طول تاریخ مظلومیت خود با اتکا به اصول خدشه‌ناپذیر اسلام هنگام حاکمیت‌ ظلم با انگیزه‌های خداجویانه، جنبش‌هایی را سازمان داده و حوادثی را به وجود آوردند.

به گزارش فارس، شيعيان در طول تاريخ مظلوميت خود با اتكا به اصول خدشه‌ناپذير اسلام هنگام حاكميت‌ ظلم با انگيزه‌هاي خداجويانه، جنبش‌هايي را سازمان داده و حوادثي را به وجود آوردند. يكي از اين جنبش‌ها به رهبري مختار ثقفي به خونخواهي امام حسين اتفاق افتاد،‌ او اين حركت را شب پنج‌شنبه 14 ربيع‌الاول سال 66 هجري با شعار «يا لثارات الحسين» آغاز كرد. قيامي كه پيش از اين از سوي اميرالمؤمنين بشارت داده شده بود: «به زودي فرزندم حسين، كشته خواهد شد، ولي ديري نخواهد پائيد كه جواني از قبيله ثقيف قيام خواهد كرد و از اين ستمكاران، انتقام خواهد گرفت به طوري كه كشته‌هاي آنان به 383 هزار نفر خواهد رسيد». (حديقةالشيعه، صفحه 504) با توجه به پخش سريال «مختارنامه» از شبكه‌هاي مختلف تلويزيون، بر آن شديم در سلسله گزارش‌هايي به بررسي زندگاني مختار ثقفي بپردازيم. اين مجموعه مطالب با استناد به كتاب «ماهيت قيام مختار» نوشته حجت‌الاسلام سيد ابوفاضل رضوي ارائه مي‌شود. *زندگي‌نامه مختار نام او مختار ابن ابي‌عبيد بن مسعود است، قبيله او «قسي» يا «ثقيف» است كه از اعراب منطقه طائف است، كينه مختار، «ابواسحاق» و لقب او «كيسان» و فرقه «كيسانيه» منسوب به اوست. كيسان به معناي «زيرك و تيزهوش است». *لقب اعطايي اميرمؤمنان(ع) به مختار «اصبغ بن نباته»، از اصحاب وفادار و از شاگردان برجسته علي(ع) مي‌گويد: روزي اميرمؤمنان(ع) را ديدم كه مختار را (كه طفلي كوچك بود) روي زانوي خود نشانده (و با نوازش و محبت) دست روي سر او مي‌كشيد و مي‌فرمود: «يا كيس، يا كيس»، بعضي، آن را با تشديد (كيس: بسيار زيرك) خوانده‌اند و چون اميرمؤمنان(ع) دوبار كلمه «كيّس» را بر زبان آورد، سپس لقب مختار شد. به احتمال قوي، علت آنكه مختار به اين لقب معروف شد، همين سخن امام علي(ع) است، فقيه بزرگ شيعه علامه ابن‌نما و آيت‌الله خوئي اين نظريه را اختيار كرده‌اند. و احتمال ديگر اينكه چون نام يكي از مشاورين و دوستان برجسته مختار، «كيسان» بود، نام او، لقب مختار شد. و گويند او مختار را به قيام ترغيب مي‌كرد و به ايشان خط مي‌داد، وي خود كيسان، كنيه‌اش «ابوعمره» و رييس پليس مختار بود و دمار از روزگار قاتلين امام حسين(ع) درآورد. *پدر مختار نام پدر وي ابوعبيد فرزند مسعود ثفقي است كه در ابتداي خلافت عمر، از طائف به مدينه آمد و در آنجا ساكن شد. با وجود آنكه قبيله «ثقيف»، مردمي سركش و خودخواه بودند، ليكن افراد صالح و پاكي همچون «ابوعبيد»، پدر مختار و «عروة بن مسعود» از ميان آنان برخاستند. چهار روز از خلافت عمر نگذشته بود كه خليفه دستور اعزام نيرو به سرحدات ايران و عراق، براي جهاد و دعوت مردم «فُرس»‌ به اسلام را صادر كرد، اولين كسي كه داوطلبانه خود را معرفي كرد، «ابوعبيد» پدر مختار بود و دوم «سعد بن عباده انصاري» و سومين نفر «سليط بن قيس» بود، سپس ساير مردم براي حركت به سوي جبهه عراق و ايران، اعلام آمادگي كردند. *فرماندهي پدر مختار در حمله به ايران هنگامي كه به دستور عمر، لشكر آماده حركت به سمت مرز ايران و عراق شد؛ خليفه درصدد بود كه فرد لايقي به فرماندهي آنان منصوب كند و چون با اطرافيان مشورت كرد. مشاوران عمر بن خطاب گفتند: يكي از چهره‌هاي سابقه‌دار، از ميان مهاجرين يا انصار انتخاب كن. خليفه در پاسخ آنان گفت: هرگز، هرگز، درست است كه مهاجرين و انصار به خاطر سابقه خود در اسلام و مصاحبتشان با پيامبر و پيشي ‌گرفتن در ايمان به خدا، بر سايرين امتياز دارند، اما من تنها كسي را به فرماندهي نصب خواهم كرد كه در اين اعزام، اولين داوطلب براي جهاد باشد. آن‌گاه «ابوعبيد» و «سعد» و «سليط» را طلبيد و به سعد و سليط، گفت: اگر شما زودتر داوطلب شده بوديد، شما را به فرماندهي نيروها، منصوب مي‌كردم. زيرا سابقه خوب شما را مي‌دانم. سپس خطاب به ابوعبيد گفت: تو فرمانده لشكر خواهي بود. و به او توصيه كرد كه با اصحاب رسول خدا(ص) كه در كنار او هستند، مشورت كند و سخنان آنان را بپذيرد و در امور، ايشان را با خود همراه كند. *پدر مختار در چه حادثه‌اي شهيد شد در اين جبهه ابوعبيد با رشادت و شجاعت فوق‌العاده‌اي با نيروهاي فارس، جنگيد و تلفات و ضايعات سختي وارد ساخت، در اين نبرد 4 هزار نفر از مسلمين كشته شدند و سرانجام خود او نيز در كنار پلي كه بر دجله بسته شده بود، به شهادت رسيد، از آنجا كه اين نبرد در كنار پل «دجله» واقع شد آن را جنگ «يوم الجسر» ناميدند.


| شناسه مطلب: 33316