روایت آیت‌الله سبحانی از آخرین لحظات عمر شریف پیامبر(ص)

آخرین لحظه‌های زندگی، پیامبر(ص) چشمان خود را باز کرد و گفت: برادرم را صدا بزنید تا بیاید در کنار بستر من بنشیند، همه فهمیدند که مقصودش علی(ع) است. حضرت در کنار پیامبر(ص) نشست و ایشان را از بستر بلند کرد.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبري، آخرين روزهاي زندگاني پيامبر از فصول بسيار حساس و دقيق تاريخ اسلام است، اسلام و مسلمانان در آن روزها، ساعات دردناكي را مي‌گذراندند، مخالفت علني برخي صحابه و سرپيچي آنان از شركت در سپاه اسامه، حاكي از يك سلسله فعاليت‌هاي زيرزميني و تصميم جدي آنان بود كه پس از درگذشت پيامبر، حكومت و فرمانروايي و امور سياسي اسلام را قبضه كنند و جانشين رسمي پيامبر را كه در روز «غدير» تعيين شده بود، عقب بزنند.
پيامبر نيز از منويات آنان به طور اجمال آگاهي داشت، از اين رو براي خنثي كردن فعاليت آنان اصرار مي‌ورزيد كه تمام سران صحابه در سپاه اسامه شركت كنند و هر چه زودتر سرزمين مدينه را به قصد نبرد با روميان ترك گويند، ولي بازيگران صحنه سياست، براي اجراي نقشه‌هاي خود، به عللي از شركت در سپاه اسامه اعتذار جسته و حتي سپاه را از حركت بازداشتند تا روزي كه پيامبر اسلام درگذشت و سرانجام پس از 16 روز توقف و معطلي بر اثر انتشار وفات پيامبر، دومرتبه به مدينه بازگشتند.
آيت‌الله جعفر سبحاني در كتاب «فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام» از آخرين لحظان عمر پربركت پيامبر(ص) چنين ياد مي‌كند:
امام علي چگونه از لحظات آخر عمر پيغمبر ياد مي‌كند؟
در آخرين لحظه‌هاي زندگي، پيامبر(ص) چشمان خود را باز كرد و گفت: برادرم را صدا بزنيد تا بيايد در كنار بستر من بنشيند، همه فهميدند كه مقصودش علي است، علي در كنار بستر او نشست، ولي احساس كرد كه پيامبر مي‌خواهد از بستر برخيزد، علي پيامبر را از بستر بلند كرد و به سينه خود تكيه داد.
چيزي نگذشت كه علايم احتضار، در وجود شريف او پديد آمد، شخصي از ابن‌عباس پرسيد: پيامبر در آغوش چه كسي جان سپرد؟ ابن عباس گفت: پيامبر گرامي در حالي‌كه سر او در آغوش علي بود، جان سپرد و علي و برادر من، «فضل» او را غسل دادند.
اميرمؤمنان، در يكي از خطبه‌هاي خود به اين مطلب تصريح كرده مي‌فرمايد: «وَلَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّه(ص) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَي صَدْرِي . . . وَلَقَدْ وُلِّيتُ غُسْلَهُ(ص) وَالْمَلاَئِكَةُ أَعْوَانِي . . . »، پيامبر در حالي‌كه سر او بر سينه من بود، قبض روح شد، من او را در حالي‌كه فرشتگان مرا ياري و كمك مي‌كردند، غسل دادم.
*آخرين جمله پيامبر(ص) قبل از رحلت
گروهي از محدثان نقل مي‌كنند كه آخرين جمله‌اي كه پيامبر در آخرين لحظات زندگي خود فرمود، جمله «لا، مع الرفيق الاعلي» بوده است، گويا فرشته وحي او را در موقع قبض روح، مخير ساخته است كه بهبودي يابد و بار ديگر به اين جهان بازگردد و يا پيك الهي، روح او را قبض كند و به سراي ديگر بشتابد.
وي با گفتن جمله مزبور، به پيك الهي رسانيده است كه مي‌خواهد به سراي ديگر بشتابد، بنابراين پيامبر اين جمله را فرمود و ديدگان و لب‌هاي وي روي هم افتاد.
روح مقدس و بزرگ آن سفير الهي، ظهر روزِ دوشنبه در 28 ماه صفر به آشيان خلد پرواز كرد، آن گاه پارچه‌اي يمني روي جسد مطهر آن حضرت افكندند و براي مدت كوتاهي در گوشه اتاق گذاردند، شيون زنان و گريه نزديكان پيامبر، مردم بيرون را مطمئن ساخت كه پيامبر گرامي در گذشته است، چيزي نگذشت كه خبر رحلت وي در سرتاسر شهر انتشار يافت.
*امام علي(ع) هنگام تغسيل پيامبر(ص) چه گفت؟
اميرمؤمنان جسد مطهر پيامبر را غسل داد و كفن كرد، زيرا پيامبر فرموده بود كه نزديكترين فرد مرا غسل خواهد داد و اين شخص جز علي، كسي نبود. سپس چهره او را باز كرد و در حالي‌كه سيلاب اشك از ديدگان او جاري بود؛ اين جمله‌ها را گفت: پدر و مادرم فداي تو باد، با فوت تو ريشه نبوت و وحي الهي و اخبار آسمان‌ها ـ كه هرگز با مرگ كسي بريده نمي‌شود ـ قطع شد.
*نخستين كسي كه بر بدن مطهر پيغمبر(ص) نماز خواند
نخستين كسي كه بر پيامبر نماز گزارد، اميرمؤمنان بود. سپس ياران پيامبر، دسته دسته بر جسد او نماز گزاردند و اين مراسم تا ظهر روز سه‌شنبه ادامه داشت و سپس تصميم بر اين شد كه جسد مطهر پيامبر را در همان حجره‌اي كه درگذشته بود، به خاك بسپارند، قبرِ آن حضرت به وسيله ابوعبيده جراح و زيد بن سهل آماده شد و مراسم دفن به وسيله اميرمؤمنان به كمك فضل و عباس انجام گرفت.