پاسخ آیت‌الله مظاهری به یک سئوال مهم اعتقادی


اگر مردم به وصیت پیامبر اکرم«ص»، در غدیرخم عمل می کردند، اکنون استکبار جهانی بر سر مسلمانان مسلّط نبود.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله مظاهري در ادامه دروس اخلاق خود در پاسخ به يك سئوال مهم اعتقادي مبني بر اين كه هدف از بعثت پيامبر اكرم(ص) به عنوان پيامبر آخرالزّمان كه با تحميل مصائب طاقت فرسا به آن حضرت و اهل بيت(ع) همراه بود و نيز علّت تحمّل آن مصائب جان‌فرسا از سوي چهارده معصوم(ع) چيست؟ آيا آن بزرگواران به هدف خود رسيدند؟ و آيا هيچ‌گاه، اهداف متعالي ايشان تحقّق خواهد يافت؟
اظهارداشت: هدف از بعثت پيامبر اكرم(ص) تربيت و پرورش بندگاني است كه با تمسّك به قرآن و عترت، به مقام آدميّت و مقام خليفة‌اللهي برسند
ايشان با بيان اين كه متأسفانه پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) حوادثي نظير تشكيل سقيفۀ بني ساعده، امّت اسلامي را از تحقّق هدف پيامبر خاتم(ص) دور ساخت. افزودند: پس از پيامبر اكرم(ص) نيز ائمه معصوم(ع) در جهت احياي اسلام و جلوگيري از انحراف جامعۀ اسلامي، متحمّل مصائب و مشكلات فراواني شدند، امّا مخالفان و معاندان، مانع تحقّق اين آرمان الهي شدند.
متن كامل سخنراني اين مرجع تقليد در ادامه مي آيد:
چكيدۀ سؤال: هدف از بعثت پيامبر اكرم«صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» به عنوان پيامبر آخرالزّمان، كه با تحميل مصائب طاقت فرسا به آن حضرت و اهل بيت«سلا‌الله‌عليهم» همراه بود و نيز علّت تحمّل آن مصائب جان‌فرسا از سوي چهارده معصوم«صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين»، چيست؟ آيا آن بزرگواران به هدف خود رسيدند؟ و آيا هيچ‌گاه، اهداف متعالي ايشان تحقّق خواهد يافت؟
چكيدۀ پاسخ: هدف از بعثت پيامبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم»، تربيت و پرورش بندگاني است كه با تمسّك به قرآن و عترت، به مقام آدميّت و مقام خليفة‌اللهي برسند. در واقع، پيامبر، معلم تربيتي و آموزشي و قرآن كريم، كتابي براي تربيت و پرورش آدميان است. تحمّل آن همه زحمت و مصيبت، از سوي رسول خدا و ائمّۀ طاهرين«سلام‌الله‌عليهم» و نيز زحمات انبياء و اوصياي پيشين، براي تحقّق هدف بعثت، يعني آدم شدم بندگان است.
متأسفانه پس از رحلت پيامبر اكرم «صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم»، حوادثي نظير تشكيل سقيفۀ بني ساعده، امّت اسلامي را از تحقّق هدف پيامبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» دور ساخت. سپس، ساير معصومين«سلام‌الله‌عليهم» نيز در جهت احياي اسلام در بين مردم و جلوگيري از انحراف جامعۀ اسلامي، متحمّل مصائب و مشكلات فراواني شدند، امّا مخالفان و معاندان، مانع تحقّق اين آرمان الهي شدند.
طبق وعدۀ قرآن كريم و بر اساس قاعدۀ لطف پروردگار متعال، بالأخره، در زمان ظهور و پس از آن، در دوران رجعت، هدف متعالي انبياء و اوصياء الهي«سلام‌الله‌عليهم» تحقّق خواهد يافت. در آن زمان نوراني، به دست شيعيان و به رهبري امام زمان«سلام‌الله‌عليه»، پرچم اسلام روي كرۀ زمين افراشته خواهد شد و به واسطۀ اجراي احكام و قوانين اسلام و حاكم شدن دستورات قرآن كريم، توسّط اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم»، ظلم و ستم برچيده خواهد شد و عدالت، سراسر جهان را خواهد گرفت و انسان‌ها در پرتو تمسّك به قرآن و عترت، به مقام آدميّت مي‌رسند، يعني شيعۀ حقيقي و مورد پسند و رضاي خداوند متعال مي‌گردند و عالم گلستان مي‌شود.
* تفصيل سؤال و نيم نگاهي به مصائب اهل بيت«ع»
پيغمبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» براي چه به رسالت مبعوث شدند و چرا آزارهاي فراوان مشركان مكّه را تحمّل كردند، به اندازه‌اي كه فرمودند: «مَا أُوذِيَ‏ نَبِيٌ‏ مِثْلَ مَا أُوذِيت‏»؟[1] چرا بر اثر فشار مشركان و كفّار، از مكّۀ مكرّمه به مدينه هجرت كردند و در مدينه نيز، هشتاد و چهار جنگ سخت به ايشان تحميل شد؟ براي چه و به چه منظوري، اميرالمؤمنين و حضرت زهرا«سلام‌الله‌عليهما» متحمّل آن همه مصيبت شدند تا اينكه هر دو به شهادت رسيدند؟ چرا حضرت زهرا«سلام‌الله‌عليها» بعد از مرگ پدر ساكت ننشستند و سختي ها و مشقّاتي را متحمّل شدند كه در اواخر عمر مي‌فرمودند: مصيبت‌هايي كه بر من وارد شد، اگر بر روزها وارد مي‌شد، شب مي‌شدند؟
«صُبَّتْ عَلَيَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ‏ لَيَالِيَا»[2]
اين همه تلاش‌هاي سياسي و اجتماعي و تحمّل مصائبي مانند سقط فرزند و ... براي چه بود؟ چرا امام دوّم، از مبارزه با معاويه و از بي‌وفايي ياران، به صورت توأمان رنج ديدند و در نهايت مجبور به صلح با معاويه شدند؟ امام حسين«سلام‌الله‌عليه» كه فرد مورد احترامي در جامعه بودند و در زمان خود، شخصيّت اجتماعي خاصّي داشتند، چرا ناگهان قيام كردند و فهميده و دانسته، به سوي شهادت خود و اسارت خانواده قدم برداشتند؟ چرا در مدينه ساكت و بي‌تفاوت نماندند تا احترام اجتماعي ايشان به عنوان نوادۀ پيامبر محفوظ بماند و يك عمر با عزّت ظاهري زندگي كنند؟ چرا امام هشتم، رنج سفر به طوس را متحمّل شدند و سختي‌‌هاي اين حركت را بر خود خريدند؟ امام هشتم«سلام‌الله‌عليه» مي‌توانستند در مدينه بمانند و كاري به كار سياست نداشته باشند و به خاطر موقعيّت اجتماعي خود، از شخصيّت و احترام عمومي نيز برخودار باشند و اين همه رنج را تحمّل نكنند.
مشابه اين سؤالات، در خصوص سيرۀ ساير معصومين«سلام‌الله‌عليهم» نيز مطرح است و پرسش كلي اين است كه علّت تحمّل آن مصائب جان‌فرسا از سوي چهارده معصوم«صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين»، چيست؟
آدم سازي، هدف و غايت رسالت
پاسخ همۀ اين سؤالات، در يك نكتۀ مهم نهفته است و آن ضرورت احياء و حفظ اسلام حقيقي براي پرورش انسان‌هاي حقيقي است. پيغمبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» همۀ زحمات دوران بيست و سه سالۀ رسالت را به خاطر احياي اسلام و براي نجات انسان‌ها از گمراهي و ضلالت، متحمّل شدند. قرآن كريم مي‌فرمايد:
«هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ»[3]
پيامبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» يك معلم تربيتي و آموزشي هستند و قرآن كريم، كتابي براي اين تربيت و آموزش است. پيامبر براي آدم سازي و خارج كردن انسان‌ها از توحّش و بربريّت تلاش مي‌كردند.
نيل به مقام آدميّت در پرتو نور قرآن و عترت
اگر رسول خدا و ائمّۀ طاهرين«سلام‌الله‌عليهم» همۀ اين زحمت‌ها و مشقّت‌ها را متحمّل شدند، براي آنست كه بشريّت، انسان حقيقي و مسلمان شود؛ البته مسلماني كه در خط ولايت قرار داشته باشد. به همين علّت، رسول گرامي اسلام«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» در روزهاي آخر عمر شريف خود، با سختي‌تمام به مسجد آمدند و نماز جماعت را نشسته خواندند و پس از آن بر روي پلّۀ اوّل منبر نشستند و مطلبي كه شايد بيش از هزار مرتبه در موارد و فرصت‌هاي مختلف بيان كرده بودند را باز بيان فرمودند. ايشان فرمودند:
«إِنِّى‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثِّقْلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى أَهْلَ بَيْتِى وَ إِنَّهُمَا لَمْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهما لَنْ تَضِلُّوا»[4]
اي مردم اگر مي‌خواهيد گمراه نشويد و سعادت دنيا و آخرت براي شما باشد، يك راه وجود دارد و آن تمسّك به قرآن و عترت است. مشابه اين مطلب را پيامبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» در ابتداي رسالت نيز فرمودند. وقتي حضرت در دعوت علني، بزرگان قريش را گرد هم جمع كردند، فرمودند بگوييد: «لا اله الاّ الله». امّا در همان وقت، تأكيد كردند كه اين ذكر توحيدي، بايد در خط ولايت باشد، لذا اميرالمؤمنين را به عنوان وزير و وصي و خليفۀ پس از خود معرّفي فرمودند.[5]
بسياري از مورّخان، حتّي اهل سنّت، مكرّر نقل كرده‌اند كه پيغمبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» در تمام عمر، نه نوشتند و نه خواندند و به تعبير قرآن كريم، «امّي»[6] بودند، امّا هنگامي كه در حالت احتضار قرار داشتند، فرمودند:
«ايتُونِى بِدَوَاة وَ كَتِفٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً»[7]
قلم و دوات بياوريد تا براى شما چيزى بنويسم كه با آن، تا ابد از گمراهى و ضلالت نجات يابيد. و عمل به آن، شما را در دنيا و آخرت سعادت‌مند گرداند. امّا متأسّفانه برخي نگذاشتند و حتّي نسبت به رسول خدا«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» جسارت بزرگي كردند و گفتند: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيَهْجُرُ»!![8] اين جسارت به اندازه‌اي بزرگ و تلخ بود كه پيغمبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» همه را از اطاق اخراج كردند[9] و فقط اميرالمؤمنين و حضرت زهرا و حسنين«سلام‌الله‌عليهم» باقي ماندند و پس از آن، پيغمبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» از دنيا رفتند.
منشأ انحراف مسلمانان
پس از آن نيز سقيفۀ بني ساعده تشكيل شد و در اثر اين انحراف بزرگ، اسلام و مسلمانان، از آن هدف متعالي كه پيامبر اكرم «صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» براي رسيدن به آن، متحمّل مصائب طاقت فرسا شده بودند، دور شدند.
سائر ائمۀ طاهرين«سلام‌الله‌عليهم» نيز در دوران زندگي خود، متحمّل مصائب و مشكلات فراواني شدند تا بلكه از انحراف جامعۀ اسلامي جلوگيري كنند و مسلمانان را به مسير مورد نظر پيامبر برگردانند، امّا مخالفان و معاندان در هر عصر و زماني به مبارزه با تحقّق اين آرمان الهي برخاسته و با آزار و اذيّت و در نهايت، شهادت اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» مانع احياي دين در بين امّت اسلامي و مانع تربيت مسلمانان، در خط ولايت، يعني مانع تربيت شيعيان حقيقي به صورت فراگير شدند.
پيغمبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» در آن بيست و سه سال براي اسلام بسيار زحمت كشيدند و در آخر كار هم طبق فرمان الهي، رسالت خود را در غدير خم به اتمام رساندند و دين را با معرّفي ولايت كامل كردند. از صد و بيست هزار نفر كه در غدير خم بودند، فقط يك نفر ولايت اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه» را قبول نكرد كه آن هم به درك واصل شد و صاعقه او را نابود كرد. ولي به محض رحلت پيامبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم»، سقيفۀ بني ساعده را تشكيل دادند و شخصي غير از امير مؤمنان حضرت علي«سلام‌الله‌عليه» از صندوق سقيفه بيرون آمد.
نقش مردم در تثبيت انحراف
در سقيفۀ بني ساعده، رؤسا گفتند و مردم از آنان متابعت كردند و بايد گفت: علت به وجود آمدن اين فاجعه و اين انحراف عظيم، مردم بودند؛ زيرا درحالي كه از واقعۀ غدير خم تا رحلت پيامبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم»، حدود دو ماه گذشته بود و همه شاهد نصب اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه» به ولايت و خلافت بودند و با ايشان بيعت كرده بودند، در مقابل آن انحراف، بي‌تفاوت بودند و سكوت كردند و شد آنچه نبايد بشود.
اگر مردم به وصيت پيامبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم»، در غديرخم عمل مي كردند، اكنون استكبار جهاني بر سر مسلمانان مسلّط نبود و آنان، اين ذلّت را نداشتند. اسلام در خط ولايت، در جهان حكم‌فرما بود و مسلمانان در عالم سرافراز و سربلند بودند. امّا چون مردم در سقيفه و پس از آن از حق دفاع نكردند، تفرقه و انحراف جامعۀ اسلامي را از نيل به اهداف متعالي دور كرد.
در زمان امام صادق«سلام‌الله‌عليه» شخصي از عمال بني اميّه كه اموال بسياري داشت، به نزد آن حضرت آمد تا توبه كند. امام صادق«سلام‌الله‌عليه» پس از شنيدن حرف‌هاي او، يك جمله فرمودند كه پيامي براي همۀ مردم است، فرمودند: «اگر امثال شما بنى‏اميه را يارى نمى‏كرديد، هرگز حقّ‏ ما را سلب‏ نمى‏كردند». يعني اگر مردم اطراف بني اميّه را نگرفته بودند، جامعۀ اسلامي دچار انحراف نمي‌شد و آن همه مصائب براي اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» پديد نمي‌آمد.
آن شخص گفت: فدايت شوم، آيا براى من راه نجاتى هست؟ فرمودند: آنچه از دستگاه بنى‏اميّه به دست آورده‏اى، رهاكن و هر مالى غصب كرده‏اى، به صاحبش برگردان، من در پيشگاه خداوند، بهشت را براى تو تضمين مى‏كنم. سپس به دستور آن حضرت عمل كرد و از همه اموال خود و حتّى از لباس‏هايى كه به تن داشت، دست شست. چند ماهى نگذشت كه مريض شد و از دنيا رفت. آنگاه امام صادق«سلام‌الله‌عليه» فرمودند: سوگند به خدا، ما به وعده‏اى كه به او داديم، وفا كرديم.[10]
*همه در قضيه سقيفه مقصرند
بنابراين، نبايد تصوّر شود كه عده‌اي خاص سقيفه را تشكيل دادند و آن فاجعۀ تاريخي را پديد آوردند و ديگران نقشي در اين زمينه نداشتند، بلكه همۀ مردم بايد جانب حق را مي‌گرفتند و از حق دفاع مي كردند و چون چنين نكردند، مقصّرند.
در خصوص ظهور نيز همين قضيه صادق است؛ يعني امام زمان«ارواحنافداه»، موقعي ظهور مي‌كنند كه ما مهيّا باشيم و تا وقتي شيعيان آمادگي ظهور را نداشته باشند، فرج امام زمان«ارواحنافداه» حاصل نخواهد شد.
وعدۀ اميدبخش قرآن كريم
قرآن كريم وعده داده است كه اگر سقيفۀ بني ساعده و امثال آن، موجب تفرقه و انحراف در بين امّت اسلامي شود، خداوند متعال در آينده، عدّه‌اي را به جاي آن امّت قرار مي‌دهد كه مسلمان و شيعۀ واقعي هستند و اسلام را زنده نگاه مي‌دارند:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»[11]
دوران ظهور و رجعت، دوران تحقّق آرمان اهل بيت«ع»
قرآن كريم، پس از بيان اين مطلب، مي‌فرمايد اين افراد، حزب الله هستند و به دست ايشان و به رهبري امامشان، پرچم اسلام روي كرۀ زمين افراشته مي‌شود و اسلام سراسري مي‌شود:
«وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»[12]
به عبارت ديگر، آنچه همۀ پيامبرها و ائمۀ طاهرين«سلام‌الله‌عليهم» مي‌خواستند، به دست حزب الله، جامۀ عمل مي‌پوشد و در زمان ظهور حضرت وليّ عصر«ارواحنافداه» عالم گلستان شده، براي همۀ مردم، يك بهشت دنيايي ايجاد مي‌شود. پس از ظهور نيز دوران رجعت اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» آغاز مي‌گردد. دوراني در مورد آن بايد گفت: حيات چند هزار سالۀ از زمان حضرت آدم«عليه‌السّلام» تا آن موقع، مقدمه‌‌اي براي آن دوران است كه ذي‌المقدمه مي‌باشد.
در آن زمان نوراني، اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» يكي پس از ديگري بر جهان حكومت مي‌كنند و بالأخره در حكومت ايشان، اسلام در بين مردم احيا مي‌شود و در اثر تمسّك حقيقي به قرآن و عترت، عالم گلستان شده، يك زندگي منهاي فقر، تبعيض، اختلاف و يك زندگي منهاي ظلم و جور و همراه با سعادت و خوش‌بختي براي همگان فراهم خواهد شد.
اساساً قاعدۀ لطف پروردگار متعال اقتضا مي‌كند كه روزي، زحمات طاقت فرساي انبياء و اوصياء و به خصوص مشقّات چهارده معصوم«سلام‌الله‌عليهم» نتيجه و ثمره بدهد و ايشان به هدف خود كه آدم سازي در جهان است، برسند و در واقع، عالم هستي را كه مرده است و صرفاً حيات ظاهري دارد، حيات حقيقي و حيات معنوي ببخشند. اگر چنين حياتي در طول حيات دنيا، وجود نداشته باشد، همۀ تلاش‌ها، بيهوده خواهد بود. به عبارت ديگر، زحمات چهارده معصوم«سلام‌الله‌عليهم» و انبياي گذشته«سلام‌الله‌عليهم» بايد در دنيا نيز بي‌جواب نماند و جبران شود. جبران شدن اين تلاش‌ها و زحمات، آن است كه از زمان ظهور و بعد از آن در دوران رجعت تا زمان قيامت، كه چندين برابر دوران قبل از ظهور است، اسلام در خط ولايت، ‌يعني تشيّع، عالم‌گير ‌شود و چراغ اسلام، همه جا نورافشاني كند. در اين صورت، بهشت دنيايي براي همۀ موجودات تحقّق مي‌يابد و هدف انبياء و اولياء«سلام‌الله‌عليهم» محقّق مي‌شود.
اگر تمامي انبياء گذشته، پيامبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» و اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» متحمّل زحمات و مشقّات فراواني شدند، براي احياي اسلام و دستيابي به اين كمال است. چنان‌كه قرآن كريم، انسان‌سازي را هدف بعثت انبياء و انزال كتب مي‌داند و همۀ اين تلاش‌ها را در راستاي رساندن انسان، به مقام حقيقي خود، يعني خليفة الله بودن، مي‌شمارد:
«هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ»[13]
انسان، شايستۀ رسيدن به مقام خليفة اللهي
خداوند متعال، انسان را خلق كرده تا خليفۀ خود در زمين باشد و كسي مي‌تواند خليفۀ الهي شود كه با تمسّك به قرآن و عترت، در راه مستقيم قدم بگذارد و به مقام آدميّت برسد.
وقتي خداوند حكيم اراده فرمود كه انسان را خلق كند، خطاب به ملائكه فرمود:
«إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً»
ملائكه متوجّه منظور حقيقي خداوند نشدند و گفتند: خدايا! اين انسان، با كشت و كشتار فراوان، موجب خونريزي در زمين مي‌شود و مفسدۀ او زياد است! اگر مخلوقات مقدّس و عابد مي‌خواهي، ما هستيم! خداوند خطاب به آنان فرمود:
«إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»[14]
من حقايقى را مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد؛ يعني من آدم مي‌خواهم. من مي‌خواهم خليفة الله روي كرۀ زمين وجود داشته باشد. به عبارت ديگر، انسان را مي‌خواهم كه در همين دنيا، به سعادتي برسد كه بهشت دنيايي را براي خود به وجود آورد و از آن، به سوي بهشت ابدي برود.
ارزش زحمات و مصائب انبياء و اوصياء«ع»
اگر هدف از ارسال رسل و انزال كتب، به خصوص قرآن كريم و تحمّل مصائب فراوان، از سوي انبياء و اوصياء«سلام‌الله‌عليهم»، صرفاً رسانيدن انسان به مقام خليفة‌اللهي باشد، مي‌توان گفت: ارزش دارد. به عبارت رساتر، زحمات پيامبران و اوصياي ايشان، از حضرت آدم تا پيامبر خاتم، و از پيامبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» تا اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم»، براي زنده كردن اسلام حقيقي و در خط ولايت و براي رساندن انسان به مقام خليفة اللهي، ارزش دارد.
در واقع، مصائب بزرگي همچون شهادت امام حسين«سلام‌الله‌عليه» و ياران ايشان و نيز اسارت خاندان وحي، به اينكه روزي، اسلام حقيقي يعني تشيّع، احيا شود و انسان را به مقام آدميّت و به اوج كمال برساند، مي‌ارزد.
حضرات معصومين«سلام‌الله‌عليهم» با شناخت اين ارزش حقيقي، با هر رنج و مصيبتي كه بود، توانستند از نسلي به نسلي، اين فرهنگ ناب را منتقل كنند تا آنكه روزي به دست شيعيان و به رهبري امام زمان«ارواحنافداه» سراسري شود.
تمام تلاش‌هاي نبيّ اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم»، در راستاي نيل به اين هدف عظيم بود. تحمّل بيش از هشتاد جنگ، آن هم جنگ‌هاي سختي مانند جنگ خيبر كه در ماه رمضان و همراه با گرسنگي و تشنگي بود، به اين هدف مي‌ارزد. مقاومت در برابر همۀ مشكلات، براي آنكه روزي به دست حضرت مهدي «ارواحنافداه» و به پشتوانۀ تشيّع ايراني، پرچم اسلام روي كرۀ زمين افراشته شود و عدالت اسلامي سر تا سر جهان را فرا ‌گيرد و قوانين اسلام سراسري شود و جهان از ظلم و جور پاك گردد و بالاخره يك بهشت موعود و يك زندگي توآم با سعادت مادي و معنوي، به وجود آيد، ارزش دارد.
عمل به قوانين اسلام، عالم را گلستان مي‌كند
در زمان ظهور و رجعت، هيچ‌گونه ظلم و جوري در عالم نيست، همان‌گونه كه پيامبر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم»، فرمودند:
«بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ‏ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[15]
با توجه به اين واقعيّت، اين سؤال به ذهن متبادر مي‌شود كه آيا اهل بيت«سلام‌الله‌عليه»، در دوران ظهور و رجعت، با معجزه و خرق عادت و به عبارت ديگر، به صورت غير طبيعي، ظلم را ريشه كن و عدالت اجتماعي را سرتاسري مي‌كنند؟
در پاسخ بايد گفت: ابداً چنين نيست، بلكه امام زمام«ارواحنافداه»، پس از آمادگي شيعيان براي ظهور، با معجزه و خرق عادت، بر جهان مسلّط خواهند شد، امّا در حكومت ايشان و نيز در حكومت ساير ائمّۀ طاهرين در دوران رجعت، به واسطۀ اجراي احكام و قوانين اسلام و حاكم شدن دستورات قرآن كريم، ظلم و ستم برچيده خواهد شد و عدالت سراسر جهان را خواهد گرفت.
وقتي حضرت مهدي«ارواحنافداه» به دنيا آمدند، اين آيه را قرائت كردند:
«وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ ، وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ»[16]
زماني فرا مي‌رسد كه تشيّع، كه الان ضعيف و مستضعف است، تمكّن جهاني پيدا مي‌كند. و دشمنان تشيّع، يعني هامان‌ها و فرعون‌ها، آمريكا منش‌ها و صهيونيست‌ روش‌ها، نابود مي‌شوند و زمين از عدل و داد، پر مي‌شود: «يَمْلَأُ اللَّهُ‏ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا».
در آن زمان، همۀ مردم هم ديندار هستند و با شادي و سعادتمندي مادي و معنوي، زندگي مي‌كنند.
در زندگي آن زمان، فقر، نارسايي، فلاكت، زحمت، اختلاف، ظلم، مصيبت، غم، غصّه، دلهره و اضطراب خاطر وجود ندارد و خبري از ظلم، فساد و استضعاف نيست و اين همه، به صورت طبيعي و در پرتو اجراي احكام اسلام و عمل به دستورات روح‌بخش قرآن كريم توسط عترت طاهره، حاصل مي‌شود.
* حضرت زهرا(س) همه كارۀ حكومت جهاني مي‌باشند
قانون اساسي آن دوران نيز، مصحف حضرت فاطمۀ زهرا«سلام‌الله‌عليها» است؛ زيرا حضرت زهرا«سلام‌الله‌عليها» همه كارۀ حكومت جهاني مي‌باشند. اين وقايع و شيوۀ حكومت، بر اثر خرق عادت و معجزه نيست، بلكه ثمرۀ پياده شدن اسلام حقيقي و ولايي است.
در آن زمان، عمر افراد هم طولاني مي‌شود؛ زيرا اساساً مهم‌ترين علّت مرگ و مير در دنياي فعلي، غم و غصه‌هايي است كه گريبان مردم را گرفته است. بيماري سرطان، معمولاً ناشي از ناراحتي، غصّه و اضطراب است. در زمان حاضر، مؤمنان و افراد متديّن كه خود زندگي آرامي دارند نيز غصّۀ فساد اخلاقي و رواج دروغ، تقلّب و حقه بازي را مي‌خورند و بيمار شده‌اند. امّا در زمان ظهور و در دوران رجعت، مردم، ناراحتي و غصه ندارند كه به خاطر آن بيمار شوند و عمر آنان كوتاه گردد و از اين جهت، عمر انسان‌ها در دوران رجعت، بيش از هزار سال است.
به طور مثال در روايات آمده است كه مدت حكومت امام حسين«سلام‌الله‌عليه» به اندازه‌اي زياد است كه ابروهاي آن حضرت سفيد و بلند مي‌شود و ايشان مجبورند ابروهايشان را بالا بزنند. اين‌گونه روايات، از باب مثال و حاكي از طول عمر افراد در دوران رجعت است. معلوم است در حكومتي كه حسيني باشد، نه حسين مي‌ميرد، نه شيعيان او . چهارده معصوم مي‌خواستند اسلام را پياده كنند، اما با وجود دشمنان، اين كار ميسّر نشد و در دوران ظهور و رجعت، حتماً هدف ايشان تحقّق مي‌يابد.
منشأ مشكلات و نارسايي‌هاي فعلي !
اگر جامعۀ امروز دچار مشكلات فراوان اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي است، اگر فقر و ظلم و نارسايي وجود دارد و اگر ناامني اجتماعي و ناامني دل، انسان‌ها را تهديد مي‌كند، براي آن است كه اسلام حقيقي پياده نمي‌شود. وقتي اسلام به درستي اجرا شود، يك زندگي توأم با استغنا و رفاه و امنيّت براي همگان در پي خواهد داشت. امنيّت اجتماعي، امنيّت سياسي و مهم‌تر از آن، امنيّت دل، در پرتو اسلام حقيقي ميسّر خواهد شد. وقتي به راستي دستورات اسلام و تشيّع عمل شود، يك زندگي صد در صد سعادتمندانه براي همۀ انسان‌ها فراهم مي‌سازد و پاسخ‌گوي همۀ نيازهاي مادي و معنوي بشريّت خواهد بود.
تهذيب نفوس، در پرتو اجراي قوانين اسلام
در زمان ظهور و رجعت، به روايت ثقلين عمل مي‌گردد و ولايت اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه»، در همۀ جهان گسترش مي‌يابد و به اين ترتيب، اسلام پياده شده، قوانين آن اجرا مي‌گردد. در اثر پياده شدن اسلام، درخت رذالت، از دلها كنده مي‌شود و درخت فضيلت به جاي آن غرس و بارور مي‌گردد و همۀ مردم از ميوۀ آن استفاده مي‌‌كنند. در اين‌ صورت است كه تمام سختي‌هاي پيامبر اكرم «صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم»، جبران مي‌شود. با كمي دقت و تأمل در مي‌يابيم كه همۀ زحمات انبيا، اوصياء، شهدا و مهم تر از همه، زحمات چهارده معصوم«سلام‌الله‌عليهم»، به تهذيب نفوس و ريشه كن شدن رذائل اخلاقي مي‌ارزد.
پي‌نوشت‌ها
===================
1. مناقب آل ابي‌طالب، ج 3، ص 247
2. روضة الواعظين، ج 1، ص 75
3. جمعه / 2
4. الاحتجاج، ج 2، ص 450
5. امالي الطوسي، ص 583
6. اعراف / 157
7. الإرشاد، ج 1، ص 184؛ صحيح البخارى، ج 4، ص 1612؛ صحيح مسلم، ج 3، ص 1259و ...
8. الإرشاد، ج 1، ص 184؛ الطرائف، ج 2، ص 432، صحيح مسلم، ج 3، ص 1259؛ مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 760 و ...
9. نهج الحق و كشف الصدق، ص 333
10. الكافى، ج 5، ص 106
11. مائده / 54
12. مائده / 56
13. جمعه / 2
14. بقره / 30
15. زادالمعاد، ص 423
16. قصص / 6-5