آیتالله مکارم شیرازی پاسخ میگوید:
آیا امیرمؤمنان علیه السلام خود را معصوم نمیدانست؟
یکی از مناقشه های اهل سنّت این است که، شیعیان ادعا مىکنند امامان آنها معصوم هستند؛ در حالى که على (ع) صراحتا در نهج البلاغه مىگوید که من فراتر از آن نیستم که خطا نکنم: «انى لست فى نفسى بفوق أن اخطئ».
به گزارش گروه دين و انديشه پايگاه اطلاع رساني حج، سوال: آيا اميرمؤمنان عليه السلام خود را معصوم نميدانست؟ كه در اين زمينه حضرت آيتالله مكارم شيرازي از مراجع تقليد پاسخ گفته است.
پاسخ: يكي از مناقشه هاي اهل سنّت اين است كه، شيعيان ادعا مىكنند امامان آنها معصوم هستند؛ در حالى كه على (ع) صراحتا در نهج البلاغه مىگويد كه من فراتر از آن نيستم كه خطا نكنم: «انى لست فى نفسى بفوق أن اخطئ».
وقتى خود امام على (ع) مىگويد من فراتر از اين نيستم كه خطا كنم، چرا شما (شيعيان) كاسه داغتر از آش هستيد؟
براي پاسخ به اين مناقشه لازم است به اصل سخن امير المؤمنين و تعريف شيعه از عصمت توجه كنيم.
اميرمؤمنان عليه السلام در خطبه 216 نهج البلاغه مىفرمايد: فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي.(1)
پس، از گفتن حق، يا از مشورت در عدالت خوددارى نكنيد، زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمىدانم، مگر آن كه خداوند ( كسيكه به من از خودم مالك تر است) مرا حفظ فرمايد.
روشن است كه اميرمؤمنان عليه السلام و نيز تمامى انبياء همانند انسانهاى ديگر داراى دو قوه عقل و شهوت هستند. آنها نيز همانند ما قادر هستند كه اشتباه كنند و يا مرتكب گناه شوند؛
اما تفاوتى كه آنها با بقيه مردم عادى دارند، در اين است كه لطف خداوند هميشه شامل حال آنها است، پس امام عليه السلام در اين خطبه، نه تنها خود را معصوم مىداند؛ بلكه سر منشأ اين عصمت را نيز لطف خداوند مىداند.
اين گفته اميرمؤمنان عليه السلام دقيقا بر طبق همان تعريفى است كه شيعه از عصمت دارد؛ يعنى آنها قدرت بر انجام گناه را دارند؛ اما لطف خداوند هميشه شامل حال آنها است و آنها را از گناه و خطا باز مىدارد؛
چنانچه تعريف عصمت را از زبان شيخ مفيد رضوان الله تعالى عليه اين چنين است:
العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية و ترك الطاعة مع قدرته عليهما.(2)
عصمت، لطفى از جانب خداوند است كه شامل حال مكلف مىشود و او را از وقوع در معصيت و ترك اطاعت باز مىدارد؛ با اين كه آن شخص قادر به انجام آن دو است.
سخن امام عليه السلام با تعريفى كه شيخ مفيد از عصمت دارد، دقيقا عين هم هستند و تفاوتى با يكديگر ندارند.
درست است كه آن حضرت در صدر كلام خود فرموده است: لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي.
خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمىدانم.
اما در ذيل كلام خود بلافاصله براى دفع توهم نفى عصمت، امكان خطا از خويش را با جمله استثنائيه نفى نموده و فرمودهاند: إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي.
مگر اينكه خداوند مرا در برابر خويشتن خويشم كفايت كند كه او بيش از خود من قلمرو هستيم را مالك ميباشد.
به عبارت ديگر امام عليه السلام با اين تعبير يكى از زيباترين مظاهر توحيد افعالى را رقم زده و صريحا بيان فرمودهاند كه: «اگر لطف خدا شامل حال بندهاش نگردد هيچكس نميتواند فى نفسه و با استقلال خود را از خطا و لغزش مصونيت بخشد.»
اگر كسى فقط نگاهش به صدر كلام امير المؤمنين عليه السلام باشد و به ذيل آن توجهّي نكند، مثل اين است كه صدر آيه شريفه 110سوره كهف را بخواند كه مى فرمايد:« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» و ذيل آيه را كنار بگذارد: «يُوحَى إِلَيَّ»
آيا اين نظر، نظر ظلم و جفا نگرى نيست؟!
در سوره ابراهيم، آيه 11 مىفرمايد: «قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
پسوند آيه هم اين است: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ».
همچنين تعبيرى كه حضرت يوسف (عليه السلام) دارد:« وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي». (يوسف/53).
در نتيجه، استفاده عدم عصمت از گفتار اميرمؤمنان عليه السلام، گفتارى نسنجيده و غير قابل قبول است.(3)
پينوشت:
1 - نهج البلاغه عبده، ج2، ص201، خطبه216؛ الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الكافي، ج8، ص356، تحقيق و تصحيح وتعليق علي أكبر الغفاري، ناشر: دار الكتب الإسلامية - طهران، الطبعةالرابعة،1362 هـ.ش.
2 - الشيخ المفيد، النكت الإعتقادية و رسائل اخري، ص37، تحقيق: رضا مختاري، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، الطبعة: الثانية، 1414 هـ - 1993 م. توضيحات: چاپ كنگره هزارمين سالگرد رحلت شيخ مفيد.
3 - http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=163#39