توحید، اصلیترین و مهمترین پیام بعثت
از طلوع خورشید اسلام هزار و چهارصد و اندی سال میگذرد اما این حقیقت که محمد(ص) نجاتدهنده بزرگ بشر بود و آیینش آیین زندگی، زندگیسازترین فرهنگها را گُسترد و انسانپرورترین ارزشهای اخلاقی را نهادینه کرد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج بيست و هفتم ماه رجب المرجب سالروز بعثت خاتم پيامبران حضرت محمد بن عبدالله(ع) است. در ماجراي بعثت حضرت پيامبر، نقلهاي متفاوتي روايت شده است. اعتقاد مشهور علماي شيعه بر اين است كه بعثت حضرت رسول اكرم در روز 27 رجب اتفاق افتاده است.
باور شيعيان
البته در مورد تاريخ دقيق بعثت پيامبر اكرم، ميان شيعه و سني اختلاف نظر وجود دارد. علماي سني مذهب تاريخ آن را در ماه رمضان ذكر ميكنند. برخي از علماي شيعه نيز معتقدند بعثت پيامبر در ماه رمضان بوده است. ولي قول مشهور در ميان علماي شيعه 27 رجب را تاريخ دقيق اين رويداد ميداند.
بر اساس باور شيعيان، محمد مصطفي در روز ۲۷ رجب عام الفيل، سال ۱۳ پيش از هجرت پيامبر اسلام مبعوث شد. شيعيان اين روز را جشن ميگيرند و در روايات اسلامي اعمال مستحبي براي روز مبعث پيش بيني شدهاست. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال اين روز است.
باور اهل سنت
در نزد اهل سنت تاريخ دقيق بعثت پيامبر مشخص نيز ولي بعضي معتقدند كه اين واقعه در شب ۲۱ ماه رمضان بوده است. به دليل نامعلوم بودن تاريخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نميشود.
تنها شاهد زميني
كوه «نور» در شمال مكّه قرار دارد. در نقطه شمالي اين كوه، غاري است به قدر قامت يك انسان كه با گذر از سنگهاي بسيار ميتوان به آن رسيد. اين غار از آشناي صميمي خود، خاطرات بسيار دارد. امروز هم مردمان به عشق شنيدن اين سخنان، با رنج بسيار، خود را به آستان آن ميرسانند كه از او سرگذشت وحي را بپرسند. غار حرا نيز با زبانِ حال ميگويد، اين جا، عبادتگاه «عزيز قريش» است. او شبها و روزهاي بسياري را به ياد دارد كه محمّد (ص) به اين مكان دور از غوغا ميآمد تا با خداي خويش خلوت كند او دل گفتهها، حرفها و اشكهاي محمّد را ديده و هرگز آن شب رازانگيز را كه جبرئيل براي اوّلين بار، پيام وحي خدا را بر محمّد ميخواند، از ياد نخواهد برد. او( غار حرا) تنها شاهد زميني بعثت محمّد است.
جهان قبل از بعثت در نظر امام علي(ع)
خداوند، پيامبر اسلام را هشدار دهنده جهانيان مبعوث فرمود تا امين وحي الهي باشد. آنگاه كه شما ملت عرب، بدترين دين را داشتيد و در بدترين خانه زندگي ميكرديد و ميان غارها، سنگهاي خشن و مارهاي سمّي خطرناك و فاقد شنوايي، به سر ميبرديد. آبهاي آلوده مينوشيديد و غذاهاي گلوآزار ميخورديد. خون يكديگر را ميريختيد و پيوند خويشاوندي را ميبريديد. بتها ميان شما پرستش ميشد و مفاسد و گناهان شما را فرا گرفته بود.
خدا، پيامبر اسلام را زماني فرستاد كه مردم در فتنهها گرفتار شده، رشتههاي دين پاره شده و ستونهاي ايمان و يقين ناپايدار بود. ... راه رهايي دشوار مينمود و پناهگاهي وجود نداشت. چراغ هدايت، بي نور شده و كوردلي همگان را فرا گرفته بود. خداي رحمان معصيت ميشد و شيطان ياري ميگرديد. ملتها در خواب عميقي فرو خفته بودند. فتنه و فساد، جهان را فرا گرفته بود. اعمال زشت رواج يافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه ميكشيد و دنيا، بي نور و پر از مكر و فريب گشته بود.هوا و هوس بر مردم چيره شده بود. ... نادانيهاي جاهليت، پست و خوارشان كرده بود و در امور زندگي سرگردان بودند و بلاي جهل و ناداني دامنگيرشان بود.
جريان بعثت از زبان معصومين(ع)
حضرت علي(ع) نقل ميكند؛ پيامبر اسلام پيش از بعثت در غار حرا به عبادات و اعتكافهاي طولاني مشغول بودند. وي گاه و بيگاه و در روزهاي مختلف روانه حرا ميشد، و در آنجا به خلوت و تفكر و عبادت ميپرداخت و پس از فرود از حرا نخست به كنار كعبه ميرفت و پس از طواف، رهسپار خانه خويش ميشد. با نزديك شدن پيامبر (ص) به چهل سالگي، دورههاي عبادت و اعتكاف ايشان بيشتر و طولانيتر ميشد. در يكي از روزهاي عبادت در حرا جبرئيل، نازل شد و لوحي را در مقابل ديدگان وي گرفت و گفت بخوان، محمد(ص) كه دچار حيرت و شگفتي شده بود پاسخ داد، خواندن نميدانم. بار ديگر گفت: بخوان، محمد (ص) باز پاسخ داد كه خواندن نميدانم. جبرئيل بار ديگر تكرار نمود كه بخوان، اين بار محمد (ص) گفت: چه بخوانم؟ جبرئيل آيات زير را بر او خواند و او نيز آنها را تكرار كرد:«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ »
امام هادي(ع) نيز در اين باره ميفرمايد: «هنگامي كه محمد(ص) تجارت شام را ترك گفت، هر روز به كوه حرا ميرفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مينگريست و از آن چه ميديد، به ياد عظمت خداي آفريننده ميافتاد و آن گاه با روشني خاصي به عبادت خداوند مشغول ميشد. چون به چهل سالگي رسيد، خداوند، دل او را بهترين، روشنترين و خاضعترين دلها يافت. در آن لحظهها، جبرئيل به سوي او آمد و بازوي او را گرفت و تكان داد و گفت: بخوان. گفت: چه بخوانم؟ جبرئيل گفت: اي محمد! بخوان به نام پروردگارت كه آفريد. پس جبرئيل، رسالت خود را به انجام رسانيد و به آسمانها بالا رفت و محمد نيز از كوه فرود آمد. در اين هنگام، خداوند، كوهها، صخرهها و سنگلاخها را به سخن آورد، به گونهاي كه به هر كدام ميرسيد، اداي احترام ميكردند و ميگفتند: السلام عليك يا حبيبَ اللّه، السلام عليك يا ولي اللّه، السلام عليك يا رسولَ اللّه».
بعثت، سرآغاز انقلاب فرهنگي
سرآغاز بعثت با نام خدا شروع شد و پس از نام خدا، با خواندن و قلم و علم و آموزش آغاز گرديد. اين واژههاي زرين، بيانگر آن است كه بعثت، با انقلاب فرهنگي و آگاهي بخشي در همه زمينهها شروع شد و بايد همواره براي پيشبرد اهداف بعثت، به زيربناي استوار آن، يعني انقلاب فرهنگي اهميت ويژه داد. بعثت، يعني سرآغاز مبارزه با هرگونه شرك و انحراف فكري، عقيدتي و عملي و هرگونه خرافات. بعثت، يعني رستاخيز بر پا خاستن براي نجات انسانها از زير يوغ اسارتهاي فكري، اجتماعي و سياسي؛ بعثت پيامبر اكرم(ص)، يعني تبيين و تكميل همه اهداف پيامبران و كتابهاي آسماني و تثبيت و اجراي آن اهداف به طور كامل.
توحيد مهمترين پيام بعثت
توحيد، اصليترين و مهمترين پيام بعثت است. فراگيري اين اصل چنان گسترده است كه اسلام به نام دين توحيد شناخته ميشود. در قرآن كريم، اصل توحيد، ساختار كلي همه آيات است و نخستين پيام همه پيامبران پيشين نيز اصل توحيد بوده است: در آيه 25 سوره انبياء ميفرمايد: «پيش از تو هيچ پيامبري نفرستاديم، مگر آن كه به وي وحي كرديم كه معبودي جز من نيست، پس تنها مرا پرستش كنيد». از سوي ديگر، توحيد فقط راه حلي براي بحرانهاي دوران جاهليت نبوده است. توحيد، شعار محض نيست. توحيد؛ يعني نفرت و دوري و نفي همه طاغوتها. توحيد؛ يعني تكيه نكردن به هيچ قدرتي جز قدرت و عظمت الله. توحيد؛ يعني نپذيرفتن هيچ گونه بي عدالتي. با اين وصف، از شخصيترين رفتار انسان تا قانونگذاري براي حكومت جهاني، جايگاه اجراي اصل توحيد است. بدون توحيد و مبارزه با قدرتهاي بيگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشي ندارد، بلكه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد كرد.
منابع:
تاريخ تحليلي اسلام، رسولي محلاتي
آخرين فرستاده خدا، سيدحسن طباطبايي
روز مبعث، اصغر عرفان