چرا حضرت عباس (ع) بابالحوائج است؟
حجتالاسلام والمسلمین یحیی صادقی در گفت وگویی سرّ باب الحوائجی حضرت عباس (ع) را تشریح کرد. خلاصه این گفتوگو به شرح زیر است. وی میگوید:
«و أبلي بلاء حسنا» عباس بن علي (ع)، مبتلا به آزمون سخت شد و ايثار و جانفشاني كرد و سر فراز بيرون آمد در بيان اينكه چرا او «باب الحوائح» الي الله است و هر گرفتار و دردمندي به او متوسل ميشود و حاجت ميگيرد، علل مختلفي ذكر كردهاند كه چرا او بابالحوائج الي الله است آيا به خاطر اين است كه دست خود را از دست داد يا به خاطر اين بود كه فرقش شكاف برداشته است يا…
«از حسن روي يوسف دست بريده سهل است / در كوي دلبر ما سرها بريده بيني»
در روز عاشورا اصحاب ابا عبد الله واقعاً مردانه ايستادگي كردند، ۷۲ نفر در برابر سي هزار نفر بودند و آنقدر رشادت كردند كه اين جنگ تا عصر عاشورا طول كشيد.
نيزهها بدنها را پاره پاره كرد، اما روح كه تسخير پذير نيست، آن كرامتهاي اخلاقي قابل تغيير و تحول نبود، ثابت قدم ماندند و به كوي جانان رفتند.
حضرت عباس گرفتار آزمون سخت شد و سربلند از آن بيرون آمد؛ آن حضرت القاب فراواني دارد يكي از القاب او «عبد صالح» است «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِح الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُوله» [۹] يكي از القاب او «سقاست» و از القاب او «صاحب اللواء» است او پرچمدار كربلاست.
لقب ديگر او باب الجوائح است، بزرگان وجوهي ذكر كردهاند كه چرا او قبله حاجات ارباب حوائج است.
مرحوم آقاي برقعي ميگفت: اينكه او به مقام بابالحوائجي رسيده است، به خاطر اين نيست كه چون دست يا پاي او را قطع كردند و يا چشمش را تير باران كردند، بلكه علت آن امر ديگري است امتحاني كه او پس داد هيچيك از شهداي كربلا اين امتحان را پس ندادند.
حضرت ابوالفضل (ع) تشنه بودند و وارد شريعه فرات شدند و موجهاي فرات را ديدند، انسان تشنهايي كه سه روز آب نخورده است و مشكش را پر از آب كرده است، كفي ازآب فرات را برداشت و ياد تشنگي برادر نبود و اين كف آب را به بالا آورد و هنوز تشنگي برادر را به خاطر ندارد، همين كه آب را نزديك لبها آورد و مماس لبهاي تشنه او شد اينجا بود كه «فتذكر عطش اخيه الحسين» [۱۰] ياد تشنگي برادر كرد و اين رجز را خواند.
«يا نفسيُ مِنْ بعدِ الحسين هوني وبعده لا كُنتِ أن تكوني
هذا الحسين وارد المنون وتشربين بارد المعين! ؟
تا اللّه ما هذا فعال ديني»
خطاب به نفس خود گفت تو سيراب باشي و اطفال ابي عبد الله فرياد تشنگيشان به آسمان برسد.
بعد قسم ياد كرد كه به خدا اين رفتار دين نيست كه من با لب سيراب از شريعه بيرون بروم، ولي اطفال حجت خدا تشنه باشند.
جناب سيد حبيب الله چايچيان معروف به «حسان» در كتاب اشكها بريزيد اشعار نغري دارد.
كربلا كعبه عشق است و من اندر احرام
شد در اين كعبه عشاق دو تا تقصيرم
دست من خورد به آبي كه نصيب تو نشد
چشم من كرد از آن آب روان تصويرم
بايد اين ديده و اين دست دهم قرباني
تا قبول افتد حج من و تقصيرم
با خود گفت، من اين را هم بر خودم نميبخشم، چرا دست زير آب كردم و تا نزديك لبها آوردم؟ اين بر مُحرم حرام است، چرا كه من محرم هستم و كربلا محل احرام ميباشد، يكي از محرمات احرام، نگاه به آيينه است گويا عباس بن علي خطاب به نفسش ميگويد؛ اي عباس چرا بر آب نكاه كردي و خودت را ديدي! به جرم اين محرمات احرام در كربلا، بايد اين چشم و دست خود را قرباني كني، تا فديه اين دو عملت باشد.
مرحوم برقعي ميگفت: غير از چشم بيدار خدا كسي عباس را نميديد و اگر عباس از شريعه؛ آب ميخورد كسي خبر نداشت، لكن براي رضاي خدا، با نهايت خلوص آب را روي آب ريخت و با برادر مساوات كرد و در كوران حوادث قمر بنيهاشم آزمونهاي سختي داد و سربلند بيرون آمد و شهيد از دنيا رفت.